eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
294 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
نامه ها و نوشته ها و امانت های مالی مردم همراهش بود و باید به امام تحویل می داد. وقتی رسید سامرا، خبر همه جا پیچیده بود. امام حسن عسکری علیه السلام دیگر بین ما نیستند 🕊🖤 حالش دگرگون بود. دنیا بدون امام، روشنایی نداشت برایش😔 می دانست که نمی گذرد زندگی بدون ولی خدا ... کنار خانه ی امام که رسید، جعفر عموی امام را دید ایستاده و همه به او تسلیت می گویند 🏴 ذهنش بهم ریخت. نه رَدا و عبا و نه عمامه ی جعفر او را فریب نمی داد. می دانست که با خلیفه ی باطل عباسیان و دَم و دستگاه آنها رفت و آمد دارد. می دانست که پسر امام است و عملش خلاف دستور امام 😞 رفت مقابل جعفر. نه جعفر از او پرسید، نه او از امانت چیزی گفت 😶 متحیر و گریان ایستاده بود، سر و صدایی شد. متوجه شد که می خواهند بر پیکر امام نماز بخوانند !!! جعفر جلو رفت و ایستاد و پشت سرش عده ای ... در ذهنش گذشت که تنها یک امام بر بدن امام نماز می خواند🤔 جعفر که دست بالا برد تا تکبیر اول را بگوید ... 🔅 پسری زیبا رو جلو آمد، عبای جعفر را گرفت و گفت: عمو عقب بیا که من به نماز بر پدرم شایسته تر از تو هستم 🕊 حالش، حال دگرگون قبل نبود، حال سردرگم و بی کسی. بعد از نماز ایستاد که همان پسر مقابلش قرار گرفت و فرمود: ای بصری، نامه ها و نوشته هایی را که همراهت هست بیاور👌 اشک در چشمانش حلقه زد 😭 دلش از دگرگونی به آرامش رسید. چشمش را بست و در دل چنان خدا را شکر کرد که تا به حال اینگونه شکر نکرده بود. 🔹 کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۷۵ 🌺🌺🌺◾️◾️◾️◾️🌺🌺🌺 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯