eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
317 دنبال‌کننده
14هزار عکس
5.7هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای "حمید شفیعی" 🔹صفحه ۱۴۰_۱۳۹ 🦋 ((تپّهٔ شهدا _مرز خطر)) یک شب که تازه از راه رسیده بود، دور هم جمع شدیم و به صحبت نشستیم. گفتیم: «! تو این همه می‌روی جلو، یک بار برای ما تعریف کن چه کار می کنی و چه اتّفاقی می افتد.» جمع خودمانی بود و محمّد حسین می توانست حرف بزند. لبخندی زد 😊 و گفت : «اتّفاقاً همین پریشب یک اتّفاق جالب افتاد. رفته بودم روی تپّهٔ شهدا و توی را می گشتم، که یک مرتبه مرا دیدند. من هم سریع فرار کردم. آن ها دنبالم افتادند. من تا جایی که می توانستم با سرعت از تپّه پایین آمدم. نرسیده به ، چشمم به شکاف کوچکی افتاد که گوشهٔ تپّه تراشیده شده بود. فوراً داخل آن شدم، جا برای نشستن نبود، به ناچار ایستادم. خیلی خسته بودم. 😞دائم چرتم می گرفت. چند بار در همان حالت خوابم برد، 😴 دوباره بیدار شدم. عراقی ها از تپّه پایین آمدند و شروع به جستجو کردند. اول فکر کردند که شاید توی میدان مین باشم، به خاطر همین آنجا را به رگبار بستند. حدود یکی دو ساعت کردند؛ بعد آمدند و پشت میدان مین را گشتند. من همان طور ایستاده مشغول ذکر گفتن بودم. 📿 همه جا را گشتند، امّا اصلاً متوجّه شکاف نشدند. من هم خوابم می برد و بیدار می شدم و ذکر می گفتم.» به محمّد حسین گفتم: «توی آن شرایط چطور خوابت می برد؟!» گفت: «اتّفاقاً بد نبود! چرتی زدم و خستگی ام هم بر طرف شد.» گفتم: «نترسیدی؟» با خنده 😄 گفت: «اصلاً خیلی با صفا بود. کیف کردم! جای تو هم خالی بود. 😉» گفتم: «خب! بعد چی شد؟» گفت : «هیچی! عراقی ها خوب که همه جا را گشتند و خسته شدند، ناامید و دست از پا درازتر توی سنگرهاشون رفتند. من هم سر و گوشی آب دادم و وقتی مطمئن شدم که دیگر خبری نیست از شکاف بیرون آمدم؛ میدان مین را رد کردم و به خطّ خودمان بر گشتم.» وقتی خاطره محمد حسین تمام شد، همهٔ بچّه ها نفس راحتی کشیدند. این اولین بار نبود که محمّد حسین در چنین شرایط خطرناکی گیر می افتاد. و او برای همه جا افتاده بود. شاید یکی از دلایلی که بچّه‌ها اصرار می کردند تا او از خاطراتش و از اتّفاقاتی که موقع شناسایی برایش افتاده بود، تعریف کند، همین شجاعت او بود. آن ها می دانستند او به خاطر روحیّه بالایی که دارد، همیشه تا مرز و گاهی حتّی آن سوی مرز خطر هم پیش می رود، و قطعاً خاطرات جالبی می تواند داشته باشد. 💠تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای"مهدی شفازند" 🔹صفحه ١۴٢_١۴١ 🦋 ((ترکش گلو)) زمانی که بچّه ها از برگشتند، من داخل مقر خواب بودم. نمیه های شب بود، احساس کردم کسی مرا تکان می دهد. چشمانم را باز کردم، بود. گفتم : «چیه؟ چی شده؟!» با دست اشاره کرد که بلند شو. گفتم: «چرا حرف نمی زنی؟!» به گلویش اشاره کرد. دیدم ترکشی به گلویش خورده و شده است. دستپاچه شدم، با عجله برخاستم : «کی این طور شدی؟» با دست اشاره کرد برویم، ماجرا را از همراهانش پرسیدم. چون بچّه ها خسته بودند، قرار شد محمد حسین و را من به بیمارستان منتقل کنم، خود محمّد حسین هم بخاطر رفاقت بسیار زیادی که بین ما بود، ترجیح می داد من او را ببرم. حالش اصلاً خوب نبود با توجّه به مدّت زمانی که از شدنش می گذشت، خون زیادی از بدنش رفته بود. 😥 رنگش پریده بود و من ترسیده بودم بلافاصله او را سوار ماشین کردم و راه افتادم. داخل ماشین که نشستم توانش را کاملاً از دست داده بود. وقتی به اسلام آباد رسیدیم و او را به بیمارستان بردم تقریباً بیهوش بود؛ امّا نکتهٔ خیلی عجیب برای من این بود که وقتی در آن لحظات بیهوشی نگاهم به صورتش افتاد، دیدم لب هایش تکان می خورد. وقتی خوب دقّت کردم، متوجّه شدم می گوید. قرار شد پس از انجام اقدامات اولیّه محمّد حسین را به بیمارستان دیگری منتقل کنند؛ به همین خاطر، وجود من در آنجا فایده ای نداشت. از او خداحافظی کردم و به مقر بازگشتم. 💠نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چـــه کنم حـــرف دگـر یاد نداد استــادم @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تبرک جستن استاد فاطمی نیا به منبر و سیاهی عزای (ع) جهت بهبودی و شفای کامل استاد فاطمی‌نیا و همه‌ی بیماران، حمد شفا قرائت کنیم🌹 ۹۹ @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🔸 اینترنت شاد برای همه استفاده‌کنندگان رایگان شد+ امکانات نسخه جدید 🔹امکانات جدید شاد از جمله تدریس آنلاین معلمان رونمایی شد همچنین اینترنت آن رایگان است و از هفته آینده سیم کارت رایگان شاد عرضه خواهد شد. 🔹طبق اعلام وزارت آموزش و پرورش ، توسعه پیام‌رسان شاد به گونه‌ای جامع و بر اساس سیاست‌های آموزش و پرورش انجام شده است تا نیازی به استفاده از پیام رسان‌های دیگر نباشد. 🔹سیمکارت شاد از هفته آینده به صورت رایگان عرضه می‌شود؛ البته برخی فکر می‌کنند باید سیمکارت جدید بگیرند اما نیاز نیست و می‌توان شاد را روی هر سیمکارتی نصب کرد. 🔹احراز هویت و اعطای نقش به کاربران، حضور و غیاب، پخش زنده کلاسی ارتباط زنده دوطرفه، تماس دو سویه، تماس تصویری، آزمون ساز، پروفایل دانش آموز کارپوشه و شادینو مکانات جدید شاد است. @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🔸 | سیم‌کارت شاد؛ طرحی نمادین برای فرار از انتقادات 🔹سیم‌کارت شاد هیچکدام از دغدغه های رهبر معظم انقلاب در زمینه «عدالت آموزشی» و جلوگیری از «آسیب های فضای مجازی» را حل نمی کند. 🔹وزیر آموزش و پرورش در سی و چهارمین اجلاس مدیران کل و روسای آموزش و پرورش سراسر کشور اعلام کرد که به زودی با کمک وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات بنا دارد برای به حداقل رساندن مخاطرات فضای مجازی برای دانش آموزان، سیم کارت شاد را میان آنها توزیع کند. @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻برای اولین‌بار منتشر شد ♦نامه جانکاه حاج قاسم خطاب به یارهمیشگی خود شهید پورجعفری: قول می‌دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم 🔹بیست سال اخیر، پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی وقت من بیهوده هدر رود. 🔹 خدا می‌داند با هریک از آنها که از دست داده‌ام چه بر من گذشت؛ همیشه نگران بودم تو را هم از دست بدهم. 🔹من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها هستم، لحظه ای نمی توانم بدون آنها شاد باشم. هر وقت خواستم زندگی کنم، یک صف طولانی از دوستان شهیدم که همراهم بودند، مثل پروانه دورم چرخیدند و جلو چشمم هستند. 🔹 حسین عزیزم! اجازه نده روزمرگی روزانه و دنیا یاد دوستان شهیدت را از یادت ببرد. یاد حسین اسدی، یاد حسین نصرالهی، یاد احمد سلیمانی، یاد حسین بادپا، یاد که را بگویم و چند نفر را بجویم؟ چرا که فراموشی آنها حتما فراموشی خداوند سبحان، است. ⬅️ متن کامل این نامه به شرح زیر است: 🌐 Rajanews.com/node/339079 شب جمعه دیگری ازراه رسید وغم جانکاه پرواز عاشقانه ان عزیزان مگه میشه شب جمعه ای برسد ویاد شما نبود بخوانیم حمد وسوره ای وصلواتی بیاد همه عزیزان پرکشیده وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطر_نماز❣ 👈امام_صادق_عليه_السلام: ✍خداوند متعال فرمود:نماز کسی را می پذیرم که: درمقابل عظمت من خاضع باشد. و خود را از خواسته های نفسانی به خاطر من، دور کند. و روزش را با یاد من به پایان برد. و بر بندگانم بزرگی نفروشد. و به گرسنه غذا دهد و برهنه را بپوشاند. و به مصیبت دیده مهربانی کند. و غریب راپناه دهد. 🔺قَال الله تبارک و تعالی: إنَّما أقبَل الصَّلاةُ _لِمَن تَواضَع لِعَظَمَتِی، _ و یَکُفُّ نَفسَه عَنِ الشَّهواتِ مِن أجلِی _ و یَقطَع نَهارَهُ بِذِکرِی _ و لایَتَعاظَمُ عَلَی خَلقِی _ و یُطعِم الجَائِع _ و یَکسُو العَارِی، _ و یَرحَم المُصاب _ و یُؤوِی الغَریب ... 📕تحف العقول ابومحمد شعبه حرانی🍃 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹