eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
316 دنبال‌کننده
14هزار عکس
5.7هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت "مادرشهید" 🔹صفحه ١٨۹_١۸۷ 🦋 ((حضور مستمر)) طولی نکشید در حالی که هنوز خوب نشده بود، راهی شد. دیگر گوش دادن به اخبار رادیو📻 و پیگیری خبر های جبهه کار هر روز خانواده بود، چون محمّدشریف هم راهی جبهه ها شده بود. وقتی مارش نظامی🎺از رادیو پخش می شد، دلم از جا کنده می شد، مطمئن بودم که عملیّاتی انجام شده و محمّدحسین و محمّدشریف در آن شرکت دارند. رفتار و کردار محمّدحسین نه تنها برای دوستان و هم رزمان، بلکه برای خواهر ها و برادر هایش درس بود. " و راز و نیازش🤲 با ، خلوص در کارها، و تحمّلش در مصائب و سختی ها، بی تفاوتی اش نسبت به دنیا و مافیها "؛ همه، برای خانواده و دوستان درس بود. محمّدحسین هر زمان که به کرمان می آمد به برادرش محمّدعلی سر می زد، گاهی می نشستند تا دیر وقت باهم صحبت می کردند؛ حرف هایی که رنگ الهی داشت و انسان را به یاد خدا می انداخت.✨ یادم هست در یکی از روز ها محمّدعلی به خانۂ ما آمد و گفت:«مادرجان!...دیشب تا دیر وقت با محمّدحسین حرف می زدیم، صحبت هایمان که تمام شد، من رفتم تا جای خوابش را آماده کنم؛ هوا خیلی گرم بود. روی آن تختی که کنار حیاط داشتیم، رختخواب راحت و تمیزی پهن کردم، حیاط را آب پاشیدم و یک پارچ آب یخ را کنار تخت گذاشتم و محمّدحسین را صدا کردم که بیاید استراحت کند. وقتی آمد و چشمش به آنچه آماده کرده بودم افتاد، قیافه اش در هم شد.» گفت:«تو می خواهی مرا از راهی که دارم باز داری!...این چیه؟ چه وضعیّتی است که درست کرده ای؟!» من یک دفعه جا خوردم😳. با خودم گفتم حتماً کوتاهی کرده ام یا آن طور که در خور و شایسته او بوده است، انجام وظیفه نکرده ام. خیلی آشفته بود😔، امّا به خاطر حجب و حیایی که داشت، چیزی نمی گفت. من اصلاً نمی دانستم قضیه از چه قرار است. سر در گم پرسیدم: «مگر چکار کرده ام؟!😧» گفت:«بیا اینجا!» و دست مرا گرفت و به حیاط برد. رختخواب را نشان داد :«آخر این چیه که برای من درست کرده ای؟» گفتم:«مگر چه کرده ام؟ خب!...رختخواب ساده ای انداختم تا یک امشب را راحت استراحت کنی.» گفت:«مگر من می توانم در چنین جایی بخوابم؟ اصلاً هیچ وقت دیده ای روی چنین رختخوابی استراحت کنم؟ چرا می خواهی مرا بد عادت کنی؟ چرا می خواهی مرا از راهی که دارم باز داری؟😔 » گفتم:«آخر یک رختخواب چطور مانع راه تو می شود؟!🤔» گفت:«اگر من در این جای نرم و راحت بخوابم، وابستگی پیدا می کنم و باز گشتم به جبهه و آن شرایط، سخت و دشوار می شود.» دیدم واقعا مضطرب و ناراحت است در حالی که من آرامش و راحتی او را می خواستم؛ گفتم:«خب!...حالا باید چه کنم؟» گفت:«اگر جسارت نمی شود این رختخواب را جمع کن. یک بالشت و رو انداز به من بده، همینجا راحت بگیرم بخوابم.» گفتم:«آخر اینطوری که نمی شود، تو مهمان من هستی، من شرمنده می شوم.» گفت:«باور کن من اینطور راحت ترم.» با اینکه برایم خیلی سخت بود، هر چه گفت عمل کردم. بالشت و رو انداز ساده آوردم و او خوابید. تا دیر وقت به این رفتارش فکر کردم. گفتم:«او عادتش همین است مادرجان!☺️ این جا هم که می خوابد معمولاً یک بالشت زیر سر و یک پتو روی خودش می کشد و می خوابد. بچّه عجیبی است، خدا حفظش کند.» محمّدعلی ساعتی کنارم نشست و سپس رفت. بعضی از روزها خانه برایم به قدری دلگیر می شد که اگر به و و یاد خدا برای آرامش قلبم رو نمی آوردم، حتما دچار مشکل روحی می شدم؛ چون نه تنها محمّدحسین و محمّدشریف، بلکه غلامحسین و محمّدهادی هم راهی جبهه شدند و آن ها نیز مرا تنها گذاشتند. واقعاً از این همه دوری به تنگ آمده بودم. با خودم گفتم این بار که غلامحسین بیاید با او صحبت می کنم و به او می گویم دیگر تحمّل این همه فراق را ندارم. 🏴 🌷 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقان وقت نماز است ...🕊✨ اذان میگویند .🕌 " عَجِّلُوا بِالصَّلاةِ قَبْلَ الْفَوْتِ ، وَعَجِّلُوا بِالتَّوْبَةِ قَبْلَ الْمَوْتِ " ربنا فاغفر لنا ذنوبنا وکفر عنا سیاتنا وتوفنا مع الابرار @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖🕊 صلوات خاصه امام رضا علیه السلام: اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🌺 مشمولان شفاعت🌺 « أَرْبَعَةٌ أَنَا الشَّفیعُ لَهُمْ یَوْمَ القِیمَةِ: 1ـ مُعینُ أَهْلِ بَیْتی. 2ـ وَ الْقاضی لَهُمْ حَوائِجَهُمْ عِنْدَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیْهِ. 3ـ وَ الُْمحِبُّ لَهُمْ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ. 4ـ وَ الدّافِعُ عَنْهُمْ بِیَدِهِ.»: ❤️چهار دسته اند که من، روز قیامت، شفیع آنها هستم: 1ـ🍀 یاری دهنده اهل بیتم، 2ـ 🍀برآورنده حاجات اهل بیتم به هنگام اضطرار و ناچاری، 3ـ🍀 دوستدار اهل بیتم به قلب و زبان ،4ـ🍀 و دفاع کننده از اهل بیتم با دست و عمل. @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
از زبان شهید حمید سیاهکالی مرادی برای همسر گرامی شان بدجوری دلتنگ تو ام خوب دلم ! یادت باشه قایقِ رویاییِ کُنج ساحلم ! یادت باشه پاشو بیا به دیدنم سرتو بزار رو سنگ من تویی امیدم و چراغ منزلم یادت باشه درد دلام جمع شده بیا باهات حرف بزنم همسر مهربون و خوب و عاقلم ! یادت باشه پرشدم از هوای پاک دیدنت بهشت من ! ای همه عمر و زندگی و حاصلم یادت باشه شعرمو با جون و دلم هدیه می دم خانوم من ! اینه تموم هدیه ی ناقابلم یادت باشه بیا پیشم یه ساعتی درد دلاتو بشنوم بدجوری دلتنگ تو ام خوب دلم ! یادت باشه پ ن. یادت باشه در آخر بعضی مصراع ها همون یادت باشه معروف آقا حمید با همسرشونه. 🏴 🌷 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
21.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 ( امروز عاشوراست ) ♦️ قسمت دوم ♦️ پس دیدم که کعبه را با منجنیغ کوبیدند و به آتش کشیدند!! سپس با شنیدن صدای اذان به سمت همان کعبه نماز خواندند!! ♦️ بر اساس تفسیر استاد بزرگ اخلاق آیت الله محمدعلی جاودان (جهالت و ضلالت مردم در حکومت یزید ابن معاویه) ♦️ کاری از گروه فرهنگی صدای میقات ♦️ پخش: هر هفته روزهای شنبه،دوشنبه و چهار شنبه از کانال صدای میقات کیفیت صوت 128 kbps با هدفون بشنوید @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
♻️⚠️ خواهش و خواسته خود را فقط به یکی از سه شخص بگو و از او تقاضا كن . در يكي از روزها شخصي از انصار به حضور مبارک امام حسين عليه السلام رسيد و خواسته و نياز خود را بدين مضمون روي كاغذي نوشت : اي سرورم ! اي ابا عبدالله ! من به فلان شخص مبلغ پانصد دينار بدهكار هستم و توان پرداخت آن را ندارم، چون تنگدست بوده از لحاظ مالي، سخت در مضيقه مي‌باشم. پس از آن كه امام حسين عليه السلام نامه او را قرائت نمود، يك هزار دينار تحويل وي داد و او را موعظه نمود و اظهار داشت : در تمام حالات سعي كن، خواهش و خواسته خود را فقط به يكي از سه شخص بگو و از او تقاضا كن : 1⃣ اين كه سعي كن خواسته ات را از كسي تقاضا نمايي كه و مورد اطمينان باشد. 2⃣ با و باشد ، كه حتي الا مكان نااميدت نكند. 3⃣ داراي شريفي باشد، كه تو را سبك نشمارد، بلكه برايت و ارزش قايل شود. اما دين دار مؤمن ، ايمانش سبب مي‌شود كه خواسته و خواهش تو را برآورده نمايد. و اما كسي كه حسب و نسب درستي داشته و جوانمرد باشد، هرگز روي تو را نمي‌اندازد و به هر شكلي كه باشد آبروي تو را حفظ و خواسته ات را برآورده مي‌كند. 📗 تحف العقول: ص 176 📘 بحارالانوار، ج 78، ص 119. @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹