🌸🍃 #خاطرات_شهدا
#حضرت_زهرا_س
عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد . ترڪش خورده بود بہ سرش ،
با اصرار بردیمش اورژانس .
میگفت : « ڪسی نفهمہ زخمی شدم . همینجا مداوام ڪنید ».
دڪتر اومد گفت : «زخمش عمیقہ ، باید بخیہ بشہ ».
بستریش ڪردند . از بس خونریزی داشت بی هوش شد .
یہ مدت گذشت . یڪدفعہ از جا پرید .
گفت : « پاشو بریم خط ».
قسمش دادم . گفتم : « آخہ تو ڪه بی هوش بودی ، چی شد یهو از جا پریدی »؟
گفت : « بهت میگم بہ شرطی ڪه تا وقتی زنده ام بہ ڪسی چیزی نگی .
« وقتی توی اتاق خوابیده بودم ، دیدم خانم فاطمه زهرا (س) اومدند داخل .»
« فرمودند : «چیہ ؟ چرا خوابیدی ؟»
عرض ڪردم : « سرم مجروح شده ، نمیتونم ادامہ بدم ». حضرت دستی بہ سرم ڪشیدند و فرمودند : « بلند شو ، بلند شو ، چیزی نیست . بلند شو برو بہ ڪارهات برس . » بہ خاطر همین است ڪه هر جا ڪه میروید حاج احمد ڪاظمیحسینیہ فاطمه الزهرا (س) ساختہ است
.
👈« سردار عشق و شهید عرفہ » 🌹 #شهید_حاج_احمد_کاظمی
--------------------------
#خاطرات_شهدا
💠نماز اول وقت💠
🌷ابراهیم می گفت:
🔷بهتره که شبها زود بخوابیم
تا #نماز صبح رو اول وقت و
سرحال بخونیم.
🔷کسی که نماز ظهر و مغرب
رو اول وقت بخونه هنر نکرده
چون بیدار بوده. آدم باید نماز
صبح هم اول وقت بخونه.
❤التماس دعا الفرج
📜 #نماز_اول_وقت
🔻 #خاطرات_شهدا
🔅بچه ها میگفتند :
ما صبح ها کفش هایمان را واکس خورده می دیدیم و نمی دانستیم چه کسی واکس میزند .. ؟
🔅 بعدا فهمیدیم که وقتی نیروها خوابند واکس را بر می دارد و هر کفشی که نیاز به واکس داشته باشد ، را واکس میزند .
مشخص شد این فرد همان فرمانده ما شهید عبد الحسین برونسی بوده است .
🌷شهيد سردار عبدالحسين برونسی
اخلاص را از شهدا بیاموزیم
#خاطرات_شهدا 📖 روزه خواری
#شهيد_مصطفی_صدرزاده 🕊
🌸 مادر شهید :
#ماه_رمضان سال 91 ، برای خرید بہ بازار رفتم . وقتی مےدیدم خیلےها بہ راحتے در ملأ عام روزه خوارے مےڪنند ، بسیار ناراحت و عصبانے شدم ، تا جایـے ڪه حتے قدرت خرید نداشتم و دست خالے بہ خانہ برگشتم ...
مصطفے وقتی مرا دید با تعجب گفت :
«بہ این سرعت خرید ڪردید ؟»
گفتم : «اصلا دست و دلم به خرید ڪردن نرفت.» و جریان را برایش تعریف ڪردم .
مصطفی سری تڪان داد و گفت : «ڪسے ڪه روزه خوارے مےڪند در واقع دارد با خدا علنے مےجنگد ، چون خداوند براے ڪسانے ڪه روزه خوارے در ملأ عام مےڪنند حد معین ڪرده است .
حالا فڪر ڪنید با این ڪار چقدر دل امام زمان بہ درد مےآید . قربون دل آقا بشم.»
من آن روز ناراحتیم بہ خاطر نادیده گرفتہ شدن قانون بود و مصطفے دلش بہ خاطر رنجش امام زمان لرزیده بود .
#یاد_شهدا_با_صلوات
#شهداے_مدافع_حرم
~♡~
#خاطرات_شهدا 📖
#شهید_ابراهیم_هادی
یک روز ابراهیم را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم😳
~دو کارتن بزرگ روی دوشش بود~
جلوی مغازه ای کارتن هایش را روی زمین گذاشت...
جلو رفتم و گفتم:
آقا ابرام برای شما زشته😐💕
این کار باربر هاست نه شما؛
ابراهیم جواب داد:
کار که عیب نیست🙂🍃
این کاری که من انجام میدم برای خودم خوبه😉
مطمئن میشم هیچی نیستم...!
جلوی غرورم رو میگیره🤞🏻