🔰توصیههای پنجگانهی امام باقر «علیه السلام»
✅حکایتی از استاد قاروبی «رضوان الله علیه»
💠 حضرت استاد #شب_زنده_دار"دام ظله":
🔶 یک وقتی خدمت استاد قاروبی(رضواناللهعلیه) رسیدم. ایشان فرمود که من سه شب متوالی است بعد از سحر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را در خواب میبینم که میفرمایند فلانی یعنی بنده در یک مالی تصرف میکند که نمیگذارد عملش بالا برود. آن، چه مالی است؟ عرض کردم: وقتی حضرت امام به قم مشرف شدند، ما خدمت آیتالله مؤمن(دام ظله) دروس سطح میخواندیم. ایشان به ما و بعضی دوستان امر کردند در جایی مشغول خدمت شویم. مدتی که حالا یادم نیست چقدر طول کشید، چند ماهی مثلاً آنجا بودیم. یک وقتی بخاری برقیهایی آورده بودند و میفروختند، ولی داخل بازار قیمتش بیشتر بود. ما یکی از این بخاری برقیها را خریدیم. خواب ایشان مربوط به همین بود.
🔷 در اوایل پیروزی انقلاب در دادگاهها یک عده آدمهایی بودند که خیلی تند بودند و در قبال برخی از تجار و پولدارها موازین شرعی را رعایت نمیکردند. در بندرعباس کشتی یک تاجر را که بخاریهای برقی را از خارج وارد کرده بود، مصادره کرده و بعد اینها را به ارگانها داده بودند. معلوم شد که مال غیرمشروعی است و ما هم اطلاع نداشتیم که اینطوری است، ولی این باعث میشود عمل آنجوری که باید «إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یرْفَعُهُ» نشود.
حضرت در ادامه فرمودند:
«وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَعْ»
اگر مورد نکوهش مردم واقع شدی، جزع و فزع نکن.
«وَ فَكِّرْ فِیمَا قِیلَ فِیكَ»
آنچه دربارهی تو میگویند، در آن تفکر کن.
«فَإِنْ عَرَفْتَ مِنْ نَفْسِكَ مَا قِیلَ فِیكَ فَسُقُوطُكَ مِنْ عَینِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ عِنْدَ غَضَبِكَ مِنَ الْحَقِّ أَعْظَمُ عَلَیكَ مُصِیبَةً مِمَّا خِفْتَ مِنْ سُقُوطِكَ مِنْ أَعْینِ النَّاسِ»؛
اگر میبینی مردم قضاوت درستی در مورد تو نمیکنند بدان که سقوط پیش خدای متعال، بزرگتر از سقوطت پیش مردم است. اگر پیش مردم بیآبرو یا کمآبرو شدی، برای این خیلی نمیخواهد ناراحت باشی. ببین پیش خدای متعال چه جوری هستی.
«وَ إِنْ كُنْتَ عَلَی خِلَافِ مَا قِیلَ فِیكَ فَثَوَابٌ اكْتَسَبْتَهُ مِنْ غَیرِ أَنْ یتْعَبَ بَدَنُكَ»؛
اگر آنچه که در مورد تو میگویند، خلاف واقع و دروغ باشد، ثوابی نصیب شما میشود؛ بدون آنکه برای بهدست آوردن آن زحمتی کشیده باشید. این آموزهها انسان را واکسینه میکند.
▫️منبع:
کتاب پندهای سعادت جلد دو ص 4-83
#پندهای_سعادت
#بیانات
#توصیههای_پنجگانهی_امام_باقر «علیه السلام»
#حکایتی_از_استاد_قاروبی
#ادامه_دارد ...
🔰ارزش وجایگاه موعظه
✅حکایاتی از سلوک عملی بزرگان
💠 حضرت استاد #شب_زنده_دار"دام ظله":
🔶 آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری(رضواناللهتعالیعلیه) از والدشان مرحوم شیخ عبدالکریم و ایشان از استادشان مرحوم سید محمد فشارکی نقل کردند که فرموده بودند تا حدودی موفق شدم درسی که میگویم، برای خدا باشد؛ حتی ایشان فرموده بودند که من وظیفهی شرعی خودم میدانم که اگر یک طلبهی مستعدی سؤال کرد و اشکال درسی داشت، هر چقدر وقت میخواهد، بایستم و توضیح بدهم و مطلب را برایش جا بیندازم و رفع اشکال کنم؛ این را وظیفهی خودم میدانم که به قصد قربت آنها را انجام بدهم. ولی فرموده بودند که یک چیز برای من حل نشده بود که اگر یک مطلبی را تحقیق کردم، اگر کسی مناقشه کرد و همهی ساختههای مرا با مناقشهی خودش ابطال کرد، در آنجا برای خدا دفاع کنم، نه برای اینکه بگویم من درست فکر کردهام؛ هنوز موفق به این نشدهام.
🔷ببینید چه جور موشکافانه اهل حساب و کتاب بودهاند. خوب محاسبه کرده، اشکالات و ضعفهای خودشان را شناسایی میکنند و در صدد برطرف کردن آن هستند. خود آقای حائری (رضوانالله تعالی علیه) همینجور بودند. وقتی این بزرگوار تدریس میکردند، معلوم بود اگر در درس إن قلت و قلت رد و بدل میشد، مواظب این جهات بودند که لله باشد. خیلی وقتها تلامذهی فاضل ایشان که اشکال میکردند، ایشان بعد از یک خرده وقت میفرمودند که بس است؛ می ترسم مجادله شود. ایشان واقعاً اهل فکر بود، اما همهاش مواظب بود که فکرش، نوشتههایش، گفتارش، اشکال و جواب دادنهایش، همهی اینها «وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ» باشد. در چاپ کردن کتاب، منتشر کردن مطالب اینگونه بودند، ایشان یک جلد از ابتغاء الفضیلةشان چاپ شد و بقیه را چاپ نکردند. بعضی از قسمتهای اصول ایشان بعد از فوتشان چاپ شد. خلاصه؛ بعد که بعضی از دوستان و تلامذهی ایشان پرسیده بودند: چرا؟ جوابشان این بود که اگر برای نفس بود، همان اوّلی بس بود، یعنی وقتی در دلش میبیند که هنوز مطمئن نیست که این چاپ کردن برای خودنمایی است یا برای پیبشبرد علم و ترویج شریعت ، اینجا خودش را نگه میدارد و کنترل میکند.
🟢 مرحوم آیتالله بروجردی(رضواناللهتعالیعلیه) هیچ نوشتهای از خودشان را چاپ نکردند، ولی کتب سلف را احیا کردند.
حضرت استاد «قدّس سره» در درس، از ایشان به محیالسلف تعبیر میکردند. همین کتاب مفتاح الکرامة در حوزهها نبود؛ جامعالرواة نبود، ایشان اینها را احیاء کردند. چقدر مهم است که انسان توجه کند و ماآتاکاللهها را پیدا کند.
🟡 مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حایری از آن زُهادی بودند که خادم ایشان نقل کرده است که من زمستان سرد، منقل را آتش کردم که برای ایشان ببرم؛ تا بردم داخل اتاق ایشان، فرمودند که من هنوز نتوانستم برای طلاب زغال تهیه کنم، چون پول نرسیده، لذا من نمیتوانم خودم را گرم کنم.
در اواخر ایام حیاتشان برای حوزهی علمیهی قم پنجاه هزار تومان بدهکار بودند. پنجاه هزار تومان آن موقع نمیدانم چند میلیارد تومان امروز میشود. این مقدار بدهکار بودند، نه برای شخص خودشان، بلکه برای حوزهی علمیهی قم. بعد فرموده بودند من از قرض داشتنم نگران نیستم؛ از این نگرانم که خدای متعال بفرماید ما به تو آبرو داده بودیم، چرا بیش از این قرض نکردی که خرج حوزه کنی؛ یعنی این آبرو هم یک ماآتاکالله است.
در روایات هم هست همانطور خدا زکات مالتان را بر شما واجب کرده، زکات وجاهت شما را هم لازم کرده است. در ذیل همین آیهی شریفه در تفسیر شریف کنزالدقائق روایت مناسبی را از کتاب کافی شریف نقل میکند:
«عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلان قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ يُؤْتَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِرَجُلٍ فَيُقَالُ احْتَجَّ».
کسی را میآوردند و به او میگویند احتجاج کن؛ اینطور عرض میکند:
«فَيَقُولُ يَا رَبِّ خَلَقْتَنِي وَ هَدَيْتَنِي فَأَوْسَعْتَ عَلَيَّ».
ما آتاکاللهها را میشمرد. مرا خلق کردی و هدایتم نمودی و گشایش در روزی به من دادی.
«فَلَمْ أَزَلْ أُوسِعُ عَلَى خَلْقِكَ وَ أُيَسِّرُ عَلَيْهِمْ لِكَيْ تَنْشُرَ عَلَيَّ هَذَا الْيَوْمَ رَحْمَتَكَ وَ تُيَسِّرَهُ».
بر آنها تسهیل میکردم و توسعه میدادم و به آنها فریادرسی میکردم. چرا این کارها را میکردم؟ برای اینکه نام نیکی از من بماند و بهخوبی از من یاد کنند، یا برای اینکه در دنیا اسمم بهخوبی برده بشود، یا برای اینکه آرامش نفس پیدا بکنم؛ این هم برای آخرت نیست.
▫️منبع:
کتاب پندهای سعادت جلد یک ص 22-20
#پندهای_سعادت
#بیانات
#ارزش_و_جایگاه_موعظه
#حکایاتی_از_سلوک_عملی_بزرگان