#شب_دوم_فاطمیه_اول #زمزمه_روضه_ای #کربلایی_محسن_محمدی_پناه گل، رنگ نیلوفر نمیخواد آتیش و خاکستر نمیخواد واکردن راه یه خونه آوردن لشکر نمیخواد وقتی با  لشکر اوباش اومد آتیش و همهمه همراش اومد جوری زد لگد به زهرای من که صدای استخوناش اومد به جون باغ  من با تیشه افتاد نهال هستی ام از ریشه افتاد الهی بشکنه پای حرومی یه جوری زد که بار شیشه افتاد اونکه از پا/افتاده دنیامه اونکه داره/جون میده زهرامه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مونده رو در خون شقایق باید از این غصه کنم دق آینه وقتی که ترک خورد دیگه نمیشه مثل سابق شبا از درد که بیدار میشه دنیا پیش چشم من تار میشه چی سرش اومده که موقعه پا شدن دست به دیوار میشه میون خونمون سوز خزونه فقط گریه تسلی بخشمونه میون سجده ها با گریه میگم الهی فاطمه زنده بمونه بی فاطمه /دنیا قفس میشه دیگه علی/بی هم نفس میشه شعر: #عالیه_رجبی http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1

#روضه_خوانی 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه ☑️ مراسم سوگواری فاطمیه اول 🗓 چهارشنبه ۱۴ آبان‌ماه ‌۱۴۰۴ مسجد امام کاظم(علیه‌السلام) هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد

#شب_دوم_فاطمیه_اول #زمینه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #کربلایی_محسن_محمدی_پناه یا بنت خلیل الله نفس بکش آتیش سرد بشه تا که درسی برای مرد و نامرد بشه یا بنت خلیل الله اراده کن آتیش آب بشه نذا کشتن یه مادر براشون باب بشه اختیار نفس اون که تو رو زد توی دستاته ولی جای تازیونه روی دستاته تار و پود اون غلافی که تو رو زد به تو مدیونه ولی روی بازوی تو ردی از خونه مث دیوار و مسمار و خاک کوچه ها برات گریه می‌کنم مادرم زهرا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یا بنت خلیل الله نفس بکش بت‌ها بشکنن نذا رو خاک بیوفتی جلو چشم حسن یا بنت خلیل الله اراده کن بت ها خوار بشن چه چوری زدن تو رو که چشات تار بشن چادر تو که پناه اهل آسمون و افلاکه زیر دست و پای عده ای روی خاکه رزق عالم از در خونه‌ی تو می‌رسه یا زهرا اما آتیش می‌زنن این درو نامردا مث دیوار و مسمار و خاک کوچه ها برات گریه می‌کنم مادرم زهرا شاعر: #سید_علی_حسینی http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1

#زمینه 🔘 یا بنت خلیل‌الله نفس بکش آتیش سرد بشه، تا که درسی برای مرد و نامرد بشه 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه ☑️ مراسم سوگواری فاطمیه اول 🗓 چهارشنبه ۱۴ آبان‌ماه ‌۱۴۰۴ مسجد امام کاظم(علیه‌السلام) هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد

#شب_دوم_فاطمیه_اول #شور_حضرت_علی_علیه_السلام #کربلایی_محسن_محمدی_پناه سپر حیدر کرار آمد همسنگر حیدر کرار آمد لشکر یک نفره حیدر کرار آمد خطبه می‌خواند چه خطبه غرا اعلموا اني فاطمة الزهراء جای هر کس نیست منبر پیغمبر بر همه ست واجب ولایت حیدر علی اصل دین است / علی اولین است علی آخرین است / علی بهترین است حبل المتین است / عین الیقین است لنگر آسمان و / ستون زمین است وصی نبی و / اميرالمؤمنين است اشهد ان علی ولی الله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه جلالی چه وقاری دارد چه هیبتی چه اعتباری دارد همه گفتند علی چه ذوالفقاری دارد ایها الانصار این سخن زهراست طرف حق است هر کسی با مولاست ای مهاجرین روز غدیر چه شد تهنیت‌ها و حکم امیر چه شد علی روح وحدت / علی کوه غیرت علی رمز عزت / علی سر عصمت نور هدایت / تاج کرامت امام استقامت / امیر فتوت فقط او باشد شایسته خلافت اشهد ان علی ولی الله شاعر: #حسین_حاجی http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1

#شور 🔘 سپر حیدر کرار آمد، همسنگر حیدر کرار آمد 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه ☑️ مراسم سوگواری فاطمیه اول 🗓 چهارشنبه ۱۴ آبان‌ماه ‌۱۴۰۴ مسجد امام کاظم(علیه‌السلام) هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد

#شب_دوم_فاطمیه_اول #واحد_سنگین #کربلایی_محسن_محمدی_پناه دلم تنگه؛ سه ماهه که؛ خنده‌هاتو نمی‌بینم دلم تنگه؛ من این روزا، مرد تنهای زمینم دلم تنگه؛ واسه تو خانوم؛ خونه‌نشینم خونه‌خرابم نکن از خجالت آبم نکن باش کنارم؛ جوابم نکن فاطمۀ من یار تبدار علی شب تا صب بیداره علی هی برات می‌باره علی فاطمۀ من فاطمه‌جانِ علی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خداحافظ؛ حلالم کن؛ واسه زخمای رو پهلوت حلالم کن؛ که انگاری درد داره گوشۀ ابروت با چوب گهوارۀ محسن، آه؛ می‌سازم یه تابوت ای شمع خاموش من جان بچه‌هات حرف بزن هی نگو از غسل و کفن علی می‌میره تنهام گذاشتن همه علی مظلوم عالمه کَلِّمیني یا فاطمه علی می‌میره فاطمه‌جانِ علی شاعر: #حمید_رمی http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1

#واحد_سنگین 🔘 دلم تنگه دو ماهه که خنده‌هاتو نمی‌بینم 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه ☑️ مراسم سوگواری فاطمیه اول 🗓 چهارشنبه ۱۴ آبان‌ماه ‌۱۴۰۴ مسجد امام کاظم(علیه‌السلام) هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد

#شب_دوم_فاطمیه_اول #واحد_تند #کربلایی_محسن_محمدی_پناه امیر توانا، علی یا ابانا ولای تو شرط، قبول اذانا زمین خورده ی تو، جهان پهلوانا ابالعجائب علی، کاتب الکتائب علی غالب و قاهر علی، اعظم المفاخر علی شیر دلاور علی، شور مستی آور علی شمس ولایت علی، آخر شجاعت علی علیک سلام الله علی یا ولی الله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امیر بیانی، شه عارفانی بزرگی، بزرگِ، همه زاهدانی برای پیمبر، تو مصداق جانی راز و نیازی علی، روح هر نمازی علی جمع صفاتی علی، صاحب صراطی علی نور خدایی علی، شاه لا فتایی علی عرش نشینی علی، جنت برینی علی علیک سلام الله علی یا ولی الله شاعر: #وحید_محمدی http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1

#واحد 🔘 امیر توانا علی یا أبانا، ولای تو شرط قبول اذانا 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه ☑️ مراسم سوگواری فاطمیه اول 🗓 چهارشنبه ۱۴ آبان‌ماه ‌۱۴۰۴ مسجد امام کاظم(علیه‌السلام) هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد

🔘متن بسته صوتی مراسم سوگواری فاطمیه اول(شب سوم) ▪️ مداح: 🎙 کربلایی محسن محمدی‌پناه 🗓 پنجشنبه ۱۵ آبان‌ماه ۱۴۰۴ 🕌 مسجد امام کاظم(علیه‌السلام) 🏴 هیئت #ضدصهیونیستی انصار ولایت دارالعباده یزد 🆔 @mmohamadipanah 🆔 @mohsenmohammadipanah1

#شب_سوم_فاطمیه_اول #شعر_روضه #کربلایی_محسن_محمدی_پناه آه تو گرم است قلبم داغ شد طاقت ما پیش صبرت طاق شد در نگاهت حرف نامعلوم چیست استخوان مانده در حلقوم چیست باورش سخت است پیرت کرده است بغضِ سنگینی اسیرت کرده است با خودت اینقدر نجوا می‌کنی ای برادرجان چه با ما می‌کنی دستِ افسوس اینقدر بر هم مزن اینقدر بر سینه‌ات محکم مزن شانه‌های تو تکان دارد چرا سینه‌ات آتشفشان دارد چرا هق‌هق‌ات با گریه‌ام درهَم شده خواهرت انگار نامحرم شده ای عزیزِ رو سپیدِ فاطمه جان زینب، مو سپیدِ فاطمه این همه در می‌زنم در باز کن رازهای بسته را سر باز کن جانِ ما با ما مگو اینبار: نه من در اصرار و تو در اصرار، نه چیست این غمگین تر از کرببلا روضه‌ی سنگین تر از کرببلا آه و داد و ناله و دردم بگو ای کریمِ خانه دق کردم بگو تا سرِ این رشته زینب باز کرد عاقبت آتشفشان لب باز کرد گرچه با تو جمله غم‌ها گفتنی است روضه‌ی ناگفتنی ناگفتنی است حجمی از افسوس دارد سینه‌ام روضه‌ی ناموس دارد سینه‌ام کوچه تنگ و وقت تنگ و راه تنگ کوچه سنگ و هر دو تا دیوار سنگ کوچه سنگ و سنگ‌تر از آن رسید روز بود و ناگهان طوفان رسید آه آن طوفانِ ویرانگر چه بود کینه بود و بغض بود و کوچه بود کینه با عشقِ علی درگیر شد دید بابا نیست، آنجا شیر شد چاره سازِ آسمان بیچاره گشت ناگهان دیدم قباله پاره گشت بغض با زخمِ زبان‌ها گُر کشید مادرم بر روی من چادر کشید وای ضربی چشمهایی تار خورد هم از آن پنجه هم از دیوار خورد سنگ دیواری بلورم را شکست نانجیب آنجا غرورم را شکست هر دوتا سیلی محکم خورده‌ایم ناسزا و زخم با هم خورده‌ایم روی این چادر دوباره پا مزن کُشتی‌اش اینقدر زهرا را مزن گرچه داغ سینه از شیون گذشت گرچه صد طوفان غم از من گذشت زخم از داغ حسینم می‌خوری آه خواهر بعد ما غم می‌خوری نوبت تو می‌شود در قتلگاه خیمه‌ها تنها و خواهر قتلگاه می‌خورد تا ذوالجناح از غم زمین می‌خوری در بین نامحرم زمین سهم تو از شمر و خولی و سنان خیزان و خیزان و خیزران در میان کوچه و بازار شام فکر معجر باش بینِ ازدحام شاعر: #حسن_لطفی http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1