#شب_چهارم_مهمانی_خدا
#زمینه_حضرت_علی_اصغر
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
می شد سیراب بکشن ولی نشد
تا خوردی آب بکشن ولی نشد
گفتم من خواب می بینم میخوان ترو
شاید توو خواب بکشن ولی نشد
تو رفتی/تو آغوش خاک حرم بخوابی
روش می نویسم پسر ربابی
تو رفتی/می مونه داغت تو دلم همیشه
نگفتی آخه مادرت چی میشه
(عزیز دلم،علی اصغرم)
می شد عدو کف نزنه ولی نشد
از شادی دف نزنه ولی نشد
می شد که حرمله هم فقط یه بار
تیر و به هدف نزنه ولی نشد
عمو رفت/سه شعبه عدو سمت گلو رفت
برا تو هرچی داشتم آرزو رفت
عمو رفت/سه شعبه تو قلب حرم فرو رفت
برا تو هرچی داشتم آرزو رفت
(عزیز دلم،علی اصغرم)
می شد بارون بزنه ولی نشد
سر به هامون بزنه ولی نشد
می شد تا خیمه من موج فرات
از شط بیرون بزنه ولی نشد
عزیزم/لباست رو توی بغل میگیرم
بعد تو زیر بارونم نمیرم
عزیزم/همش اسم تو بی بهونه می گم
برات قصه مادرونه میگم
شاعر: #محمد_اسداللهی
مثلاً ترو تاب میدم مثلاً بهت آب میدم
مثلاً تو صدام کردی من با خنده جواب میدم
مثلاً عمو برگشته شدم آره خیالاتی
مثلاً همه جمعیمُ توی آغوش باباتی
شاعر #محمد_اسداللهی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1