#شب_بیست_و_هشتم_مهمانی__خدا
#زمینه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
چشام بازم دوباره گریه می گیره
مگه میشه مگه از یاد من میره
خودم دیدم جوونت غرق غم ها شد
توی میدون چجوری ارباً اربا شد
حسین جانم
خودم دیدم که اصغر با لبای سرد
غریبونه پیش چشمات تلظّی کرد
خودم دیدم سپاه شام شده بی تاب
توی میدون می کردی التماس آب
(حسین جانم)
خودم دیدم عَلَم از دست ماه افتاد
یه لشگر گرگ به سمت خیمه راه افتاد
خودم دیدم می دیدی آسمونو دود
توی گودال یه نامرد روی سینه ت بود
حسین جانم
خودم دیدم تو مقتل جستجو می کرد
جلو چشمام تنت رو پشت و رو می کرد
خودم دیدم قدم هایی که شد تند و
تو دستای یه نامرد خنجر کند و
حسین جانم
خودم دیدم داره قطع میشه امیدم
خودم دیدم دوازده ضربه رو دیدم
حسین جانم
حسین جانم فدای جسم بی تابت
تو رو کشتن ندادن قطره ی آبت
تو رو کشتن غنائم رو سوا کردن
تنت رو وای توی صحرا رها کردن
(حسین جانم)
شاعر: #قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#فاطمیه_اول
#واحد_سنگین
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
با هر نفس آتش کشد از در زبانه
افتاده پشت در زمین بانوی خانه
انسیه الحورا دگر سیلی نمی خواست
بازوی ریحانه کجا و تازیانه
آه و واویلا مظلومه زهرا
______
در کوچه ها پیش حسن مادر زمین خورد
پشت و پناه حضرت حیدر زمین خورد
عالم به پیش چشم او شد ای تیره و تار
مادر یکی از دست خورد یکی زدیوار
آه و واویلا مظلومه زهرا
______
طوری زده بالا نمی آید صدایش
شد قد و بالای حسن اینجا عصایش
گم کرده راه خانه را با چشم کم سو
دستی به صورت دارد و دستی به پهلو
آه و واویلا مظلومه زهرا
______
پهلو به پهلو می شود اما به زحمت
مسمارِ در خیلی تورا کرده اذیت
زهرا یازهرا
شاعر:
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_هفتم_محرم
#واحد_سنگین
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
آبرودار تمام محشر است
پرچم مظلوم دست اصغر است
ای عروس فاطمه بنت اسد
باز کن قنداقه را این حیدراست
حرز یا زهرا به بازویش ببند
چون علی راهی فتح خیبر است
شأن این ششماهه در نزد خدا
از تمام انبیا بالاتر است
پای طومار حسین بن علی
خون این مظلوم مُهرِ آخراست
با سکوتش روی دستان پدر
چون رسول الله روی منبر است
حرمله کوچکتر از این حرفهاست
یک تنه اصغر حریف لشگر است
خطبهٔ مظلوم را تیری شکست
تا قیامت چشم آقایم تر است
مانده ام عمری چه نسبت بین آن
پهنی تیر سه پر با خنجر است
بی هوا با ضربه ای خونین شدن
از مدینه یادگار مادر است
گوییا تیر سه شعبه داغ بود
ریشه این ضربه جایی دیگر است
قبر این ششماهه پشت خیمه و
قبر محسن بین دیوار و در است
روی نیزه بست چشم خویش را
تا نبیند مادرش بی معجر است
شاعر:
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1