#نوا 💠 اشک چشمام پدر دُر بود و چون یاقوت شد 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 💫 بفرمائید مهمانی خدا (شب نهم) 🗓 یکشنبه ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۳ مدینةالعلم کاظمیه هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد

#شب_نهم_ماه_رمضان #نوا #کربلایی_محسن_محمدی_پناه اشک چشمان پدر دُر بود و چون یاقوت شد اولین بار است در میدان عبا تابوت شد عمر سعد با پسرهایش به من داغ دیده می‌خندد من بریده بریده گریه کنم او بریده بریده می‌خندد https://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1

#شور 💠 پاشو ای عمرم تا جون نداده بابا، جلوی چشمام پرپر نزن رو خاک‌ها 🎤 حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد 💫 بفرمائید مهمانی خدا (شب نهم) 🗓 یکشنبه ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۳ مدینةالعلم کاظمیه هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد

#شب_نهم_ماه_رمضان #زمینه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام #کربلایی_محسن_محمدی_پناه پاشو ای عمرم تا جون نداده بابا جلوی چشم‌هام پر پر نزن رو خاک‌ها صورت به صورتت می‌ذارم اما آروم نمی‌شم بابا تازه جوون من شد پهلوت شبیه زهرا کنار پیکر تو من حیرونم چجور تو رو به خیمه برگردونم عزیزجونم چه کرده باتو کینه‌ی این لشکر نمونده دیگه چیزی دیگه از این پیکر عزیزجونم علی علی علی علی اکبر _________ کمی هم عشقم فکر دل بابا کن می‌گیرم خون از پلکت چشاتو باز کن ببین چه کرده داغت بابا می‌ریزم خاک ماتم بر سر پای ناموسمو وا کردن میون لشکر شبیه مادر شکسته بالم که رفت پی بابام غریبه عالم میاد دنبالم می‌دونم محتضر شدم خشکیدم می‌دونه که کنار تو جون میدم میاد دنبالم علی علی علی علی اکبر _________ به من می‌خنده هر کی جوونی داره جلو چشم من دست رو شونش می‌ذاره وقت جمع کردنت از صحراست نمک به زخم من پاشیدن با خنده عضو جا موندت رو نشونم میدن منی که دست به زانوهام می‌گیرم کمک برا تو از خیام می‌گیرم دارم می‌میرم علی علی علی علی اکبر سبک : #محمدرضا_رضایی شاعر: #عبدالله_باقری http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1

💫 «بفرمائید مهمانی خدا» 💠 متن بسته صوتی مراسم ویژه شب‌های ماه مبارک رمضان(شب دهم) 🔹️ مداح: 🎙 کربلایی محسن محمدی‌پناه 🗓 دوشنبه ۲۰ اسفندماه ۱۴۰۳ 🕌 مدینةالعلم کاظمیه 🏳 هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد 🆔 @mmohamadipanah 🆔 @mohsenmohammadipanah1

#زمینه 💠 دارم میرم من اسما دیگه از دار دنیا 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 💫 بفرمائید مهمانی خدا (شب دهم) 🗓 دوشنبه ۲۰ اسفندماه ۱۴۰۳ مدینةالعلم کاظمیه هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد

#شب_دهم_ماه_رمضان #زمینه_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها #کربلایی_محسن_محمدی_پناه دارم مي رم من اسما ديگه از دار دنيا بعدرفتنم خلاصه جون تو جون زهرا مي رم از اين دنيا خداحافظ اسما يه روز مي ياد كه زهرا تو شعله ها مي سوزه چادر دخترم تو سر وصدا مي سوزه ــــــــــــــــــــــــــــــــــ فاطمه هوا على رو هميشه داشته باشي حتى وقتي پشت اون در نتونستى كه پاشي مي يفتى تو اخر جلو چشم حيدر يه روز مي ياد عزيزم مي بيني دست بسته دست مي گيرى به ديوار با پهلووى شكسته ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اون روز و دارم مي بينم كه دارى مي ري از حال وقتي مي بيني حسين و تشنه ميون گودال مي بيني بي ياور نداره انگشتر با تير و تيغ و نيزه ميشه تشيع جنازه مي ياد براى دفنش مركب و نعل و تازه شاعر: #علی_زمانیان http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1

#روضه_خوانی 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 💫 بفرمائید مهمانی خدا (شب دهم) 🗓 دوشنبه ۲۰ اسفندماه ۱۴۰۳ مدینةالعلم کاظمیه هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد

#شب_دهم_ماه_رمضان #روضه_خوانی #کربلایی_محسن_محمدی_پناه امشب همه یاد پیکری پامالیم امشب همه یاد غارت گودالیم هر چیز که بردنی ست لشکر بردند خولی و سنان میان خورجین‌هاشان تا کوفه شبانه دو سه تا سر بردند با گریه گلایه کرد یک دختر و گفت ای عمه ببین چگونه معجر بردند انگشتر و انگشت زره پیراهن حتی به خدا لباس اصغر بردند http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1

💫 «بفرمائید مهمانی خدا» 💠 متن بسته صوتی مراسم ویژه شب‌های ماه مبارک رمضان(شب یازدهم) 🔹️ مداح: 🎙 کربلایی محسن محمدی‌پناه 🗓 سه شنبه ۲۱ اسفندماه ۱۴۰۳ 🕌 مدینةالعلم کاظمیه 🏳 هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد 🆔 @mmohamadipanah 🆔 @mohsenmohammadipanah1

#زمینه 💠 غمین و زارم گریه شده کارم 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 💫 بفرمائید مهمانی خدا (شب یازدهم) 🗓 سه‌شنبه ۲۱ اسفندماه ۱۴۰۳ مدینةالعلم کاظمیه هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد

#شب_یازدهم_ماه_رمضان #زمینه_احساسی #زمینه_روضه_ای #کربلایی_محسن_محمدی_پناه غمين و زارم گريه شده كارم دنياي بي تو بدجوري داره منو ، ميده آزارم ميبيني آوارم بدجوري بيچارم تو لحظه ي افطارت دعامكن ، خيلي گرفتارم ٣ جانا ، مهدي من بچه ي بد توام بابا ، مهدي منو بغل كن تو رو به زهرا ، مهدي بابا ، مهدي ٢ همينكه دل به جز ميسپُردم زمين خوردم ، زمين خوردم منو تو آغوشت بگير مُردم زمين خوردم ، زمين خوردم الغوث و الامان ، يا صاحب الزمان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اين شبا گريوني شبيهِ باروني گريه كن خديجه خاتوني و تو خيلي محزوني كه زار و گريون رفت خيلي پريشون رفت فاطمه شو تنها گذاشت ولي با چه دلِ خوني خوب شد ، آخر رفت و نديد كه فاطمه پُشتِ ، اون در آتيش گرفت و بار شيشه اش شد ، پر پر پيشِ ، حيدر بچه و مادر و به در دوختن همه سوختن ، همه سوختن جلو چشاي علي جون دادن همه سوختن ، همه سوختن الغوث و الامان ، يا صاحب الزمان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دار و ندارش شد خرجِ همه اسلام حتي كفن نداشت براي خودش اون دمه آخر اما نموند آخر بي كفن و مضطر هم كفن از بهشت و هم عباي خوده پيغمبر اما ، اي كاش كه لااقل حسين يه كهنه پيــرهن داش بُردَن حتي انگشت و از انگشتاش… خشك بود ، لبهاش از پشتِ سر نكش تُ موهاشو آي شمر پاشو ، آي شمر پاشو با پا شكستي استخوناشو آي شمر پاشو ، آي شمر پاشو تو شيب گودال سرازير شد حسين پير شد ٢ اخ ته گودال نفسگير شد الغوث و الامان ، يا صاحب الزمان شاعر: #عباس_میرخلف_زاده http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1