🔰🔰حزب الله از چه چیز ناراحت است⁉️
✅اخیرا درفضای به ظاهر اصلاح طلبی‼️ موجی به راه افتاده که حالا که امریکا از برجام بیرون رفته، چرا اصولگرایان ناراحتند❓
✅فارغ از این تقسیمات صوری و غیر واقعی و این که اصولگرایی و اصلاح طلبی دو واژه هستند که به تنهایی با مسمای خود به هیچ تجانسی ندارند،یعنی نمی شود مدعی اصولگرایی بود وبه دنبال اصلاح، نبود یا اصلاح طلب بود وبه دنبال اصول نبود، باید گفت که دوستداران انقلاب و رهبر معظم وانقلابیون اصیل از این جهت ناراحتند که آنچه را که در خشت خام دیدند و گفتند،دیگران در آینه صاف هم ندیده و نمی بینند و از آن بدتر، فی الحال که مسئولان دولت به نتیجه از قبل دانسته ی امت حزب الله رسیده اند، با وعده «سخت و پشیمان کننده»، پشت تریبون قرار میگیرند و بخشی از آنچه را که مردم کف خیابان در چهار دهه ی گذشته گفته و باور داشته اند تکرار می کنند و در نهایت از عبارت سنگین« موجود مزاحم» ‼️برای دولت مستکبر امریکا یاد می کنند.
✅جماعت ناراحت و نگران، فراموش نمی کنند که رئیس جمهور مملکت، امریکا را کدخدای‼️ جهان یا حداقل غرب نامید ومدعی شد که بستن با کدخدا بهتر است و از این جهت مُصِر بود تا با کدخدا ببندد نه با اروپای وابسته ودر این مسیر،نصیحت دلسوزان انقلاب را بر نتافت، اما اکنون وبدلیل بسته دیدن آبروی خود وشعارهای انتخاباتی اش با دستاوردهای خیالی برجام، مجبور شده تا کدخدای عهد شکن را رها کرده و خود را آویخته ی همان کشورهایی کند که بدون اجازه امریکا آب هم نمی خورند و تجربه هزار باره را تجربه کند و بار دیگر،خیرخواهی دلسوزان نظام و پیر مراد انقلابیون را چون همیشه پشت گوش اندازد.
✅حزب الله ناراحت این است که در اندک زمانی باید شاهد اعتراف این مقام مملکتی به غیر قابل اعتماد بودن کشورهای اروپایی باشد، در حالی که زمان صرف شده برای فهمِ اندک ودیر برخی مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی( به غیر از رهبر معظم انقلاب)بهایی بسیار گران را بر این مردم فهیم، شجاع و با بصیرت تحمیل کرده است.
✅آری حزب الله ناراحت است، ناراحت بر باد دادن عزتی که حاصل ودسترنج خون هزاران شهید وتقدیم هزاران جانباز سرافراز و آزادگان عزیز است.کسانی که بذل جان،زن و فرزند،جوانی ومال کردند تا خدشه ای بر استقلال و عزت مملکت صاحب الزمان عج نیفتداما امروز آن را به مدد تعدادی انسان بی بصیرت و مرعوب قدرت پوشالی امریکا و غرب در حال معامله با گلابی گندیده و فاسد برجام می بینند، آنانی که نفهمیدند یا نمی خواهند بفهمند که نظام استکباری در چهل سال گذشته، برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ازهیچ تلاشی فروگذار نکرده و اگر قادر به ساقط کردن نظام نبوده ،نه بدلیل نخواستن که بدلیل نتوانستن و به برکت سکانداری رهبر و ملتی فهیم و مجاهدت سپاهیان و بسیجیان دلاور و ارتشیان غیور درتحقق آیه «وأعدوا لهم ما استطعتم من قوه...» بوده است، همانانی که در معرکه مناظره مورد تمسخر و نیش و کنایه های دشمنْ شاد کنِ ریاست جمهوری قرار گرفتند.
✅حزب الله،نگران است اما نه نگران خروج اَبَر استکبار از برجام بلکه نگران تکرار تاریخ اعتماد به دشمن و تکرار حدیث عقب ماندگی است و الا هیچ چیز مانند خروج امریکا و حتی اروپا از برجام، این گروه را خوشحال نمی کند. حزب الله بخوبی می داند که «لایلدغ المومن من حجر مرتین : مومن از یک سوراخ ، دوبار گزیده نمی شود».
🔰🔰زبان حال حزب الله این است:
من از بیگانکان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن«آشنا» کرد
✍محسن ریاضی ۲۰ اردی بهشت۱۳۹۷
@mohsenriazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فیلم وادبیات رییس جمهور در تاریخ ثبت خواهد شد
این هم تقدیم اونایی که هنوز تو رویاها و وعده های روحانی سیر می کنن
@mohsenriazi
عبادالرحمن،کجبافان،۲۱ اردیبهشت.amr
1.92M
#جلسه_ششم
تفسیر آیات پایانی سوره فرقان
✅موضوع: #بندگان_واقعی_خدا
👤 سخنران: محسن ریاضی
🗓جمعه 21ردیبهشت 97 در کنار مزار سربازان گمنام امام زمان(عج)، مسجد کجبافان
@mohsenriazi
هدایت شده از gera2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفر تا ۱۰۰ حسن روحانی در ۲ دقیقه
#دیرین_دیرین
🇮🇷"چوب الف"👇
@Dezrvltion
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌آیا حرف مُفت زدن مالیات دارد !!؟
🎥 ببینید | جهانگیری: ۵۰ میلیون از مردم ایران از شهریور سال ۹۶ مالک ۵ تا ۱۰ میلیون تومان سهام کارخانههای بزرگ کشور خواهند شد / ۹۵۰ هزار شغل مطمئن ایجاد خواهد شد.
اکثر پروژههایی که با ذکر «#علی_برکت_الله» افتتاح میشود کار سپاه است
جانشین دانشگاه امام حسین(ع):
🔹آقای رییس جمهور که میگویید سپاه نباید کار اقتصادی انجام دهد، بدانید سپاه کار عمرانی میکند نه کار اقتصادی؛ سپاه هر کجا وارد شد باید برای مردم خدمات ارائه کند و اکثر پروژههایی که شما با ذکر علی برکتالله افتتاح میکنید، پروژههای سپاه است.
fna.ir/bm2tbk
@Farsna
@mohsenriazi
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
#تلنگر
دزدان آراسته و آهسته😳
🔻دزدی فقط بالا رفتن از دیوار مردم نیست❗
🔹وقتی پزشکی برای «نفع رساندن» به همکار و رفیق رادیولوژیست خود، بیمار بی خبر از همه جا را به او حواله میکند،
این دزدی است!
🔸وقتی راننده تاکسی مسافر شهرستانی ناآشنا را در شهر دور خودش می چرخاند و دو برابر کرایه میگیرد،
این دزدی است!
🔹وقتی تعمیرکار ماشین با دست های چرب و چیلی و درحالیکه عرق پیشانی اش را پاک میکند، برای تعویض یک پیچ از شما دویست هزارتومان میگیرد، شما نمیدانید و تشکر هم میکنید، ولی خودش میداند که حق العمل اش پنج هزار تومان است،
این دزدی است!
🔸وقتی کارمند مملکت به جای کار، میگوید سیستم قطعه و بازی میکند و فیلم دانلود میکند،
این دزدی است!
🔹وقتی به جای حل کردن مشکل مردم، مدام وعده میدهید، اعتماد آنها را می دزدید و در ادامه ایمان و دین و باورش هم به خدا کمرنگ میشود،
این دزدی است!
🔸وقتی استاد بدون مطالعه وارد کلاس میشود و برای پر کردن وقت کلاس از دانشجوها میخواهد یکی یکی بیایند و کنفرانس! بدهند،
این دزدی است!
🔹وقتی کارخانه داری به جای لیمو، اسید سیتریک می ریزد توی شیشه و به اسم آبلمیوی خالص به خلق الله میفروشد،
این دزدی است!
🔸وقتی مامور بهداشتی اینها را می بیند و صورتش را آنطرف میکند،
این دزدی است!
🔹دزدی فقط جیب بُری توی اتوبوس نیست، دزدها هم همیشه روی دست شان خالکوبی های گنده ندارند و کاپشن خلبانی نمی پوشند!
🔸دزدها میتوانند بوی خوش ادکلن بدهند، ساعت گرانقیمت ببندند، میتوانند لباس مارک دار بپوشند و حرفهای قلمبه سلمبه هم پست کنند و بزنند، اما وقت و عمر مردم را بدزدند!
🔹دزدهای تابلودار! دزدهایی که دست و پایشان را خالکوبی اژدها میکنند، به مراتب از دزدهای کت و شلوار پوش و ادکلن زده قابل تحمل ترند!
🔻احساس مسولیت و وجدان داشته باشیم!
مطمئن باشیم چوب خدا صدا ندارد.
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
@malekeashtaral
@mohsenriazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلمی برای قضاوت تاریخ
🔺پاسخ دو سال پیش حمید رسایی به رضا رشیدپور در برنامه دید در شب: فیلم گفتوگوی ما در اینترنت باقی خواهد ماند و تاریخ قضاوت خواهد کرد
@Fetan
@mohsenriazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اوباما: اگر توافق #برجام نبود، ایران را در صندلی راننده می نشاندیم و فکر می کنم در آن صورت تحریم ها فرو می ریخت و نتیجه ای عاید ما نمی شد!
✅ Sapp.ir/Drsalaa
@mohsenriazi
💠 توصیه های حضرت امام رضا علیه السلام برای روزهای پایانی ماه شعبان
🔹 اباصلت هَروى روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا علیه السلام رفتم.
🔸 حضرت فرمود: که اى اباصلت ! بیشتر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است، پس جبران کن کوتاهیهایی را که در ایّام گذشته این ماه کردى، در آن چه از این ماه مانده است.
🔸 بر تو باد به انجام آنچه به حال تو مفید است، دعا، استغفار و تلاوت قرآن را افزون کن و به سوى خدا از گناهان خود توبه کن تا وقتی ماه مبارک فرا رسید، خود را براى خدا خالص کرده باشى.
🔸 و امانتى بر گردن خود باقى مگذار مگر آنکه آن را ادا کنی و نیز در دلت کینه هیچ مؤمنى نباشد مگر اینکه آن را از دل بیرون کنى ....
🔸 تقوای الهی را پیشه کن و در پنهان و آشکار امور خود بر خدا توکل کن زیرا هرکه بر خدا توکّل کند خدا او را بس است.
🔹 و بسیار بخوان در بقیّه این ماه این دعا را :
« اللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ »
( خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیدهاى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان )
🔸 به درستى که حقّ تعالى در این ماه، بنده هاى بسیاری را از آتش جهنّم به حرمت ماه مبارک رمضان آزاد مى گرداند.
💠 @samtekhoda3
@mohsenriazi
كلاس پرورش مذهبي كودكان و نوجوانان
باسخنراني: محسن رياضي
اگر كودكاني شلوغ و لجوج داريد، امروز را دريابيد
زمان: سه شنبه ۹۷/۲/۲۵ ساعت:۱۸:۳۰
مكان: حسينيه ثارالله ع مقابل امامزاده رودبند
حضور،براي عموم خواهران و برادران آزاد است و نيازي به ثبت نام، نيست.
@mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴 مستند داستانی #کف_خیابون(2)
نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
💠 «قسمت اول»💠
«نقل و انتشار داستان به هیچ وجه بدون لینک کامل کانال جایز نیست.»
معمولا بعد از هر ماموریتی، حداقل سه روز مرخصی بهم میدن. حالا جای گفتن نداره اما تا حالا خیلی کم استفاده کردم. ولی ماموریت افغانستان جوری بود که خیلی حساس بود و به خاطر عدم شناخت دقیق اطلاعاتی خودم نسبت به اونجا و اینکه حتی خانمم هم نمیدونست کجا رفتم و میزان دسترسی بسیار محدودی که داشتم و همه کارها روی کول و گردن خودم بود و محتوای خود ماموریت که از نوادر پرونده های برون مرزی ما محسوب میشد، خیلی خسته شده بودم.
معمولا وقتی از خستگی حرف میزنم، منظورم اینه که هم فکرم درد میکرد ... هم جسمم دوباره مجروح شده بود ... و هم از نظر روحی نیاز به یه رفرش حسابی داشتم!
بخاطر همین با خانوم بچه ها قرار گذاشتیم که یه شب شاهچراغ بریم ... یه شب بریم نماز آیت الله سید علی اصغر دستغیب ... یه شب خدمت آیت الله ایمانی باشیم (که البته به خاطر وخامت حال ایشون، ملاقات نمیدادند) و اینکه شنبه بریم حسینیه سیدالشهدا و یه دل سیر استفاده کنیم. حتی قرار مشهد هم با دو سه تا از رفقا گذاشتیم که بخاطر مدرسه بچه ها مالونده شد و رفت!
بگذریم...
جلسه سید انجوی نژاد بودیم. بسیار صفا کردیم.
جلسه تموم شد و حدودای ساعت 9ونیم بود که واسه خانمم پیامک زدم گفتم بریم! خانمم هم بعد از مدت ها تونسته بود بیاد و استفاده کنه. از بابت این موضوع خیلی خوشحال بودم. چون متاهل ها میدونن که: بدترین تفریح برای یه مرد خانواده دوست اینه که همه با همه کَسِشون باشن و اون با کسی نباشه!
سوار ماشین شدیم ... اون شب شام با من بود. پسرم طبق معمول اسم پیتزا آورد و خانمم هم طبق معمول گفت من که معمولا حرفی ندارم و کلا هر چی پسرم بگه!
خب وقتی اینجوری میگه که حرفی ندارم و هر چی بقیه بخوان، ینی آره ... ینی پیتزا میخوام ... ینی خوبشم میخوام ... ینی رست بیفش هم میخوام ... ینی سیب زمینی سرخ کرده و سس تند و نوشابه مشکی و یه ظرف سالاد شیرازی هم جفتش باشه وگرنه خودت میدونی! ... همین ... نظر خاصی ندارم ... اصلا کلا هر چی خودت و پسرت خواستین من و دخترم هم یه کوچولو همراهی میکنیم ...
رفتیم در مغازه پیتزایی ... سفارش دادم و همونجا قدم میزدم... خانم صندوق داره اینقدر بد نگاه میکرد که یه لحظه فکر کردم شناخته منو! بعدش هم فکر کردم شاید براش آشنا هستم ... آخرش هم گفتم شاید اینم بعله و خیلی به سوژش شبیهم و حالا داره آنالیزم میکنه! فکرم مریضه ... دست خودم نیست ... فکر میکنم همه مثل خودم آره ...
دیگه کم کم داشت آماده میشد که دیدم پسرم اومد داخل و گفت: «بابایی مامان میگه چرا گوشیت خاموشه؟ بیا که کارت داره!»
یه نگاه به گوشیم انداختم ... بعد از اینکه واسه خانمم پیام داده بودم، خاموش شده بود ... پیتزاها را گرفتیم و رفتیم تو ماشین!
خانمم با طعنه گفت: «مثلا خاموش کردی که واست زنگ نزنن؟ میخوای امشبو کلا با هم باشیم و کسی مزاحمت نشه؟ یه وقت دوست جونات نگرانت نشن! یه وقت ندونن ماموریت به کی بدن!»
نه خودم ... و نه مرحوم پدرم ... و نه احتمالا پسرم ... هیچکدوممون حریف زبون زنامون نشده و نمیشیم و نخواهیم شد! الان باید چی میگفتم؟ دیدم چه بگم آره و چه بگم نه؟ در هر دوحالتش جالب نیست! بگم آره که دروغ گفتم ... بگم نه که .... گفتم: «وای عجب بوی پیتزایی میاد! چه پیتزایی بزنیم امشب!»
ماشین روشن
کردم و حرکت کردم ... به خاطر اینکه یه کم فضا تلطیف بشه، شبکه معارف رادیو را زدم ... کلا وقتی خدا نخواد باهام حال کنه، هیچ غلطی نمیتونم بکنم! همون لحظه یه حاج آقای پیرمرد خوش ذوق و خوش صدایی داشت حدیث از پیغمبر میخوند که: هر کس واسه همسرش کم بذاره و بهش بی توجهی کنه و خلاصه اذیتش بکنه و این چیزا ... مورد عنایت فرشته ها و ملائک قرار میگیره و دهنشو آسفالت میکنن و خلاصه هم فیها خالدونش یادآوری میشه!
دیدم به سنگ زدم ... دستمو آروم بردم به طرف رادیو که مثلا بزنم شبکه دیگه ... که فقط با یه عکس العمل خانمم مواجه شدم ... عکس العملی که بارها از سکوت مرحوم رفسنجانی و اعتراضات خاموش ملت اوجکه شمالی و یه دقیقه سکوت ملت حاضر در تشییع جنازه پاشایی سهمگین تر و خطرناکتر و بدتر بود ...
خانمم یه نفس خییییلی عمیق کشید و به حالت یه آه کشیییییده و معنادار بازدم فرستاد!
دیگه فکر نمیکنم لازم باشه ترجمش کنم ...
فقط میتونم بگم که مراسم بنده تا سه روز ... صبح و عصر ... برای خواهران بزرگوار و برداران ایمانی برگزار شده ... و ضمنا وسیله ایاب و ذهاب برای عزیزانی که از راه های دور و نزدیک تشریف آرودند مهیا میباشد!
روحم شاد و راهم پررهرو باد!
💠 ادامه دارد...
@seyednaseri
♦کانال دلنوشته های یک طلبه:
@mohamadrezahadadpour
♦ادمین:
@hadadpour
@mohsenriazi
◾️روضه ماهانه، به میزبانی
🌷شهید سید مجتبی ابوالقاسمی 🌷
همراه با مناجات شعبانیه
🔉سخنران: محسن ریاضی
🔰 با موضوع:
💠به پیشواز رمضان💠
⬅️زمان: چهارشنبه 97/2/26
ساعت: 2230
⬅️مکان: خیابان مطهری بین نظامی و مدرس، ده متری حجت، منزل برادر محمد باقر امین راد
@mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴 مستند داستانی کف خیابون(۲)
نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
💠«قسمت دوم»💠
نقل و انتشار داستان به هیچ وجه بدون لینک کامل کانال جایز نیست.
خب وقتی بیسیم نداشته باشم، گوشی تلفن همراهم نباید خاموش یا روی سایلنت باشه. این یه اصله که بتونیم 24 ساعت شبانه روز و هفت روز هفته در خدمت باشیم.
گوشیم روشن بود که تا ماشینم پارک کردم، یهو سه چهار تا پیام واسم اومد! از بین اون سه چهار تا، یکیش که مال مخابرات بود را چک کردم ... دیدم 3 بار توسط یه شماره ثبت نشده واسم تماس گرفتند! گفتم لابد اگر کارم دارن خودشون زنگ میزنن دیگه! الان واسه کی زنگ بزنم؟
هنوز لباسامو کامل درنیاورده بودیم که گوشیم زنگ خورد ... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ...
برداشتم ... عمار بود ... دستمو گذاشتم جلوی دهنم که کسی صدامو نشنوه و آروم بهش گفتم: «کجایی شادوماد؟ مگه کسی که تجدید فراش کرد، میتونه به همین راحتی دل بکنه و بشه شیفت شب؟! پاشو برو دور نامزد بازیت!»
گفت: «بیست سال پیش که حال داشتم و درگیر عشق و عاشقی با خدا بیامرز مادر مژگان بودم، حتی شب عقدمون هم بعد از اینکه عاقد عقدمون را خوند، یه کم نشستیم و شام و شیرینی خوردم و بعدش با بچه ها رفتم گشت! دیگه حالا که کرک و پرم ریخته...»
با کنایه بهش گفتم: «بعله ... همون لحظه ای که از ماموریت تازه برگشته بودم اداره و گرفتیم تو بغل و ... حالا کاری ندارما ... اما اونجوری که تو منو تو بغلت فشار میدادی و میبوسیدی ... پی بردم که یا امر بر شما مشتبه شده یا که هنوز هم دود از کنده بلند میشه!»
عمار با صدای بلند چنان قهقهه ای زد که تا حالا چنین خنده ای ازش نشنیده بودم!
گفتم: «جانم! امر؟»
گفت: «یه نامه اومده که لطفا فردا صبح ... اول وقت درخدمتتون باشیم!»
همینجور که تو اطاق قدم میزدم رفتم به طرف آیینه ... یه نگاه تو آینه کردم ... یهو دیدم خانمم پشت سرمه ... یه حالت (وای به حالت اگه بخوای این یکی دو روز را جایی قول بدی ... دیگه واگذارت میکنم به خدا ... این دیگه چه وضعشه ... انگار آدم قحطه که هی اون دوستت واسه تو زنگ میزنه) خاصی تو چشماش بود ...
همینجوری که با عمار حرف میزدم ... خیلی لوس و با لبخند رفتم طرف خانمم ... میخواستم یه کم بهش نزدیکتر بشم و مثلا درستش کنم و ... خلاصه یه خاکی تو سرم بریزم ... که دستشو آورد جلو و اشاره کرد به گوشی و خیلی یواش گفت: «اول تکلیف اونو روشن کن! نه ... میخوام جلوی خودم بهش بگی نمیتونم بیام!»
مجرد که بودیم، همیشه فکر میکردیم خوشایند ترین دوراهی عالم که آدم واقعا نمیدونه کدومشو انتخاب کنه و کدوم طرف غش کنه، دوراهی بین الحرمینه!
بلا تشبیه ... بلا تشبیه ... وقتی متاهل شدیم، شاخ ترین دوراهی که نمیدونستم کدوم ورش غش کنم، دو راهی کار و استراحت در محضر حضرت بانو بوده و هست!
فقط میتونم بگم: خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود ...
مکالممون تموم شد ...
گوشیمو گذاشتم تو جیبم ...
خانمم که زل زده بود تو جفت چشمام، با همون حالتی که نمیدونستم عصبانیته یا چیز دیگه است، روبروم ایستاده بود ...
گفتم: «خانمی! ببخشید ... الهی دورت بگردم ... ازم دلخور نباش! شبمون خراب نشه! بچه ها منتظرن بریم پیز بزنیم با نوشابه!»
فقط نگام میکرد ... با همون حالت خاصی که فقط نتیجش سردرگمی منه!
گفتم: «خانمی! یه چیزی نمیگی؟»
هیچی نگفت ... نگاهم به لباش بود ... تکون نمیخورد ... فقط زل زده بود و یه حالت (مردم شوهر دارن ... منم شوهر دارم) خاصی تو نگاهش بود!
گفتم: «جان محمد! یه چیزی بگو تا بریم پیش بچه ها! جان من!»
فقط لبش آروم تکون خورد و یه جمله گفت و به من پشت کرد و رفت تو حال پیش بچه ها ...
فقط گفت: «گوشیتو روی قلبت نذار! ضرر داره ...» و رفت ...
همین ...
خانومه دیگه ... کلا اینجوریه ...
تنها کسیه که قوربونش میشم!
حتی اگه دیگه دوسم نداشته باشه ...
💠 ادامه دارد...
@seyednaseri
کانال دلنوشته های یک طلبه:
@mohamadrezahadadpour
@mohsenriazi
به پیشواز رمضان ۲۶ اردیبهشت۹۷.amr
2.71M
🔉سخنران: محسن ریاضی
با موضوع: 💠به پیشواز رمضان💠
چهارشنبه 97/2/26
@mohsenriazi
🔴 بيانيه شركت توتال عليه ايران
🔹شركت توتال در بيانيه اي كه در توييتر خود منتشر كرد، نوشت: با توجه به تصمیم دونالد ترامپ ،رئیس جمهور آمریکا مبنی بر خروج از برجام و بازگشت تحریمها عليه ايران، این شرکت نمی تواند به فعالیت خود در توسعه فاز 11 پارس جنوبی ادامه دهد و باید تا 4 نوامبر از پروژه خارج شود مگر اینکه آمریکا به این شرکت معافیت دهد.
🔹اين شركت در ادامه نوشته است: تا به حال فقط 40 میلیون یورو روی پروژه توسعه فاز 11 پارس جنوبی خرج کرده و با توجه به فرصتهای جدیدی که برای توتال در ماههای اخیر بدست آمده (قرارداد های تازه با عربستان) خروج از ایران روی رشد شرکت تاثیری ندارد./قانون
پ ن : قابل توجه کدخدا پرستانی که بعد از بدعهدی کدخدا میگن حساب اروپا از آمریکا جداست.
💠کانال انصارحزب الله(پلاک)
http://eitaa.com/joinchat/419364865C8c60a321c0
@mohsenriazi
🔴 درس مذاکره
♦️هشت سال دنیا در پوشش صدام با #ایران جنگید اما در نهایت یک وجب از خاکمان از دست نرفت چون به جای مذاکره، #مقاومت کردیم.
♦️اما #فلسطین هفتاد سال #مذاکره کرد و امروز همچنان اندرخم یک کوچه است. این سرنوشت ملتی است که سکان مدیریت آن به دست غربگرایانی مثل عرفات و محمود عباس و... بیفتد!
#ثابتی
💠کانال انصارحزب الله(پلاک)
http://eitaa.com/joinchat/419364865C8c60a321c0
@mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴 مستند داستانی کف خیابون(2)
نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
💠«قسمت سوم»💠
نقل و انتشار داستان به هیچ وجه بدون لینک کامل کانال جایز نیست.
با اینکه شب قبلش همگی دیر خوابیده بودیم و زن و بچه ها مثل کمبود محبتیا دورم میگشتن، اما وقت اذون صبح از خواب بیدار شدم. اصلا شنیدن صدای اذون ... مخصوصا صدای اذون صبح شیراز که خیلی شفاف و در دل شب و واضح و با یه نسیم خاصی میاد ... از محله و شهر و وطن خودت یه چیز دیگه است ...
یه دوش حسابی گرفتم و ...
دو رکعت نماز صبح میخوانم قربتا الی الله...
الله اکبر ... بسم الله الرحمن الرحیم ...
بعدشم تسبیح حضرت مادر ... و به رسم معهود، همونجوری رو به قبله ... هفت بار ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ...»
ذکرم که تموم شد، رفتم تو آشپزخونه و رادیو معارف روشن کردم ... دلم خیلی خیلی لک زده بود واسه درس اخلاقهایی که از رادیو معارف، کله سحر پخش میکنه ... مخصوصا سبک و صدا و نفس آیت الله مظاهری ...
کتری آب پر کردم ... یه کبریت زدم زیرش ... میخواستم یه صبحونه حسابی با هم بخوریم... تا آب جوش بیاد، رفتم تو هال ... پسرم از 4 سالگی عادتش دادیم که تنها بخوابه ... همینجور که داشتم با بوس بیدارش میکردم و میخواستم به بهانه دسشویی بردنش، کم کم عادتش بدم به نماز صبح ... دیدم خانمم هم بیدار شده و داره نمازش میخونه!
پسرمو بیدار کردم ... بردمش دسشویی ... بعدش هم یه وضو کوچولو گرفت و ...
هنوز آب جوش نیومده بود ... شعلشو کم کرده بودم که زود جوش نیاد ... رفتم پیش خانمم ... داشت ذکر میگفت ... گفتم: «قبول باشه! یه چیزی بپرسم ازت؟»
گفت: «نه ... بذار یه چیزی من ازت بپرسم!»
گفتم: «جانم؟!»
گفت: «تو چرا اینقدر کم میخوابی؟ الان هم رفتی اداره، میره تا شب که برگردی و بشینی پای تلگرامت و .... پس کی میخوابی؟ نگرانتم!»
کانال دلنوشته های یک طلبه:
@mohamadrezahadadpour
گفتم: «خودمم بعضی وقتا احساس میکنم کم میارم ... از بس سوزش چشم و سرگیجه میگیرم ... اما چه میشه کرد ... کسی که وسط جنگ ... اینم تو تلگرام ... اینم وقتی نه میبینیش و نه ترکشش را همون لحظه حس میکنی، نمیگیری تخت بخوابی!»
یه کم نگام کرد ... این ینی باشه ... ینی تو خوبی ... بعدش گفت: « چی میخواستی بگی؟!»
گفتم: «آهان! میخواستم بگم ازم دلخور نباش لطفا ... بالاخره هر کسی یه نقطه ضعفایی داره ... خب منم عاشق کارمم ... والا نه اهل برنامه ای بودم و نه چیز خاصی... ببین چه مرد آقایی داری ... نه اهل صیغه است ... نه بیوه است ... نه چیز است ...»
با خنده گفت: «نه توروخدا ... حالا بیا و باش ... اگه اهل بیوه و صیغه و چیز بودی که دلم نمیسوخت! میگفتم بهتر... میگفتم هر چی خونه نباشه حال منم بهتره ... اما ... من واقعا برام سخته که اینقدر ما از هم دوریم ... مگه من میخوام چند سال عمر کنم که باید اینقدر مشتاقت باشم و انتظارت بکشم؟ حالا اگه منظور بد برنمیداری، بیا بریم یه گوشه ای زندگیمون بکنیم ... بالاخره از گشنگی نمیمیریم... چیه همش باید منتظر خبرت باشم؟!»
گفتم: «بس کن جان من! تو که اوضاع مملکتو میدونی! تو این آشفته بازار، یه نفرم واسه انقلاب، یه نفره ... اول صبح این حرفارا نزن!»
گفت: «پس کی بگم محمد! وقتی پیشت هستم، میگی حرف و بحثمون تو رختخواب نیار! وقتی نشستیم، میگی حالا بذار خوش باشیم ...»
گفتم: «آخ کِترَم ته گرفت!» و اینو گفتم و پاشدم ...
همینجوری که چایی میذاشتم، خانمم هم اومد تو آشپزخونه ... با هم حرف میزدیم ... بهش گفتم: «تو به اندازه ای که میگی باهات حرف دارم، حرف نمیزنی! حالا ممکنه اکثر فشارها بخاطر بچه ها باشه ... و اینکه رسیدگیت به بچه ها حرف نداره و خلاصه خسته میشی ... اما در برخورد با من، به خدا میتونیم به جای این همه گلایه و حرف و کنایه، بریم سراغ حرفای اصلی و کلی گل بگیم و گل بشنویم! غیر از اینه؟»
دیگه چیزی نگفت!
پنج تا تخم مرغ شکستم و ... با روغن حیوانی ... زدیم قربتا الی الله ...
کلا وقتایی که من بساط صبحونه را میچینم، تخم مرغ میزنیم ... کار خودمه ... میگن خوشمزه میپزم!
جاتون خالی...
وقت خدافظی شد ...
راننده اومده بود دم در... داشتم کفشمو میپوشیدم که یهو دیدم خانمم بالای سرم وایساده ... دیدم یه دستش قرآنه ... یه دستش هم دو تا ساندویچ لقمه ... گفت: «بیا آقا پسر ... تو رُشد هستی ... میترسم سوءتغذیه بگیری ... خودت بخوریا ... به کسی نده ... باشه؟»
زیر قرآن ردم کرد و .......... من یه لحظه بعله ... اونم آره و .........
پس از اتمام مراسم وداع با این رزمنده گرانمایه، بسم الله گفتم و در خونه را باز کردم ...
خدایا به امید تو ...
پیش به سوی یه پرونده خطرناک و چاق و چله ...
💠 ادامه دارد...
@seyednaseri
کانال دلنوشته های یک طلبه:
@mohamadrezahadadpour
@mohsenriazi
بیانات رهبر انقلاب درباره جنایات اخیر رژیم صهیونیستی
اینکه دولتهای اسلامی باید موضع بگیرند و نمیگیرند به خاطر بیاعتقادی به قرآن است
رهبر انقلاب، عصر امروز در محفل انس با قرآن کریم:
امروز بلای دنیای اسلام دوری از قرآن است. نکبت بعضی جوامع اسلامی بهخاطر دوری از قرآن است. وضع فلسطین را ببینید؛ یک ملتی از خانهی خود دور افتاده؛ کسانی که در خانه باقی ماندهاند، زیر انواع فشارها باقی ماندهاند، تعداد زیادی کشته و هزاران نفر مجروح شدهاند.
بعضیها گله میکنند که چرا آمریکا موضع نمیگیرد؛ آمریکا و بعضی کشورهای غربی شریکند، انتظار دارید اینها موضع بگیرند؟
موضع را دولتهای اسلامی باید بگیرند. موضع را امت اسلامی باید بگیرد. امت اسلامی، دولت اسلامی، حکومتهای اسلامی، اینها باید بِایستند و نمیایستند؛ چرا؟ چون از قرآن دورند، چون به قرآن بیاعتقادند. 97/2/27
@Khamenei_ir
@mohsenriazi
بیت المقدس پایتخت فلسطین است
آمریکا و اذنابش در قبال این حقیقت هیچ غلطی نمیتوانند بکنند
رهبر انقلاب، دقایقی پیش در جمع قاریان قرآن، با اشاره به جنایتهای اخیر رژیم صهیونیستی: فلسطین به توفیق الهی و به اذن الله تعالی از دست دشمنان خلاص خواهد شد؛ بیت المقدس پایتخت فلسطین است و آمریکا و اذناب آمریکا و کوچکتر از آمریکا و بزرگتر از آمریکا هم در قبال حقیقت و سنت الهی درمورد فلسطین هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
97/2/27
@Khamenei_ir
@mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴 مستند داستانی کف خیابون(2)
نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
💠«قسمت چهارم»💠
نقل و انتشار داستان به هیچ وجه بدون لینک کامل کانال جایز نیست.
رفتیم اداره ... وقتی وارد شدم، با بچه ها ایستادیم خچ و پچ کردن و سلام و چاخ سلامتی! انگار سالها بود که ندیده بودمشون ... گفتن: «تعطیلات خوش گذشت؟»
گفتم: «مرحمت عالی متعالی! دو روز بیشتر خونه بودم؟»
وارد اطاقم شدم ... عمار را اونجا دیدم ... قبلا همدیگه را دیده بودیم ... نشستیم و یه چند تا نامه بود بررسی کردیم ... پاراف و جواب دادم ...
تا ساعت 8 ... که قرار بود بریم جلسه...
تو راه که میرفتیم جلسه، با هم حرف میزدیم ... گفتم: «داستان چیه؟ چرا حالا اینقدر عجله؟ نمیشد صبر کنین تا خودم بیام؟»
گفت: «نه عزیز من ... اگه میشد، مریض نیستم که بخوام آه و ناله زن و بچت بندازم پشت سر خودم ... اگه از منه، که بفرمایید قربان! بفرمایید منزل ... در کانون گرم خانواده!»
رفتیم بالا ...
سه نفر بودیم ... من و عمار و رییس!
رییس شروع کرد و با همون لحن آروم و خودمونیش گفت: «خوش اومدی! الحمدلله که سالم برگشتی و بازم میبینمت! خدا خیلی بهت توفیق داده ... شک ندارم خدا دوستت داره که اینجوری هوات داره و روز به روز بر توفیقاتت افزوده! الحمدلله ...»
بعدش ادامه داد: «در جریان احوال و اوضاع این روزا هستی؟ رصد داشتی؟ فضای مجازی و این چیزا ...»
گفتم: «دقیق نه! چون اونطرف خیلی درگیر بودم ... وسایل بدن میتار را هم که میخواستم تحویل آزمایشگاه بدم، یکی دو روز کارای اداریش و اینا طول کشید ... اما خیلی بی خبر بی خبر هم نیستم!»
گفت: «رصد داشتی؟»
گفتم: «یه کم آره ... این دو سه شب قبل ... و همین صبح که داشتم میومدم اداره، یه نیم ساعت توراه فرصت بود ... یه چک کردم ... موضوع حدودا سی چهل تا کانال اون طرفی خیلی مشکوک بود ! بیشتر به شلیک میخورد!!»
✅ کانال دلنوشته های یک طلبه
@mohamadrezahadadpour
(👈مرحله شلیک: مرحله ای که شبهه یا اتهام و یا مطلب خلاف واقع توسط حریف مطرح شده اما با دو شرط: اول اینکه خیلی نامحسوس و زیرکانه و بدون ذکر موضوع اصلی است و ذهن مخاطب را درگیر یک موضوع فرعی اما مرتبط با موضوع اصلی میکند. دوم اینکه آغاز و یا ادامه یک جریان است و هنوز تا مراحل پایانی و اصل هدف را زدن، فاصله دارد.)
گفت: «آفرین ... چیزی دستگیرت نشد؟ که دقیقا میخوان کجا را بزنن؟»
گفتم: «خیلی پوشش داشت ... عرض کردم که ... شلیک بود... اما فکر کنم بیشتر هدفشون ایجاد موج باشه...»
گفت: «درسته ... اما به زبون خودمون حرف بزن ... میخوام بدونم تو همین نیم ساعت چی دستگیرت شده؟»
گفتم: «شلیک شده ... توپ خونشون هم حسابی درگیر و داغه ... اما کی میخوان خلاص بزنن نمیدونم ... ولی خیلی گراهاشون نزدیکه ... اینقدر نزدیک که دیگه مستقیم، افراد را هم بردن زیر آتیش توپ خونشون و مستقیم دارن مرحله مقصر سازی را اجرا میکنند... خب وقتی اینقدر گرا را نزدیک میدن، بنظرم خیلی نمونده ... شاید چیزی حدود یه هفته ... شاید هم کمتر ...»
👈 (مرحله خلاص: مستقیم و بدون حاشیه، با تکیه بر ذهنیتی که قبلا با طرح موضوعات فرعی برای مخاطب ساخته اند، به اصل و ریشه ای که قرار است بزنند حمله کرده و تلاش برای نابودی و انهدام آن موضوع در ذهن مخاطب میکنند.)
👈 (مقصر سازی: مرحله پنجم از مراحل هفت گانه تروریست پروری است. در این مرحله، با تکیه بر چهار مرحله گذشته، سیبل و هدف اصلی را به مخاطب معرفی کرده و همه تقصیر و گناهان را کردن او می اندازند. مخاطب هم باور کرده و میپذیرد که باید برای بهبود اوضاع، مقصر را حذف و یا به دورترین حاشیه موجود راند.)
💠 ادامه دارد...
@seyednaseri
✅ کانال دلنوشته های یک طلبه:
@mohamadrezahadadpour
@mohsenriazi
🌟صحابی موعود🌟
✳️اَللَّهــُمَّ عَجِّـل لِوَلــیِّکَ الفـــَرَج✳️
🌻مراســـم ملکوتــــے_
_دعــای پرفیــض نــــدبـــه_
✳در جوار مزار مطهر سربازان امام زمان (عج)*
*سرباز گمنام*
*و*
*عارف وارسته ملا محمد علی جولای دزفولی*
◀سـخنـــران: محسن ریاضی*
🕖 زمـــان: جمعه 28 اردیبهشت
شروع دعا: 6:00 صبح
سخنرانی : ساعت 7:00 صبح
🚩 _مکــان_
*خیابان شهیــد منتظــری، نرسیــده به پل قـــدیم، کوچه انصـــارالمهـــدی(عج)*
★ *هیـــئت انصـــــارالمــــهدی (عج)*★
_خادمین مزار مطهر سربازان امام زمان (عج)_
لطفا رسانه باشید.......
@mohsenriazi
💫 ذکر خدا راهنماست!
🔻رهبرانقلاب: شما ذکر خدا بگویید، خدای متعال هم بر شما صلوات میفرستد، به شما درود میگوید؛ هم خود ذات اقدس الهی، هم ملائکهی او به شما مؤمنین درود میگویند.
🔹و بدانیم که ذکر خدا، یاد خدا راهنما است، راهگشا است، دستگیر است، میتواند ما را قادر بر گرهگشایی کند؛ گره زیاد داریم و دست قدرت و پنجهی تواناییِ خود ما انسانها است که باید این گرهها را باز کند امّا این قدرت را، این توانایی را خدا به ما میدهد.
🔺ذکر خدا به ما کمک میکند که بتوانیم بنبستها را باز کنیم و راهها را بگشاییم. ۹۵/۰۲/۰۸
🌟در سحرگاه ایام ماه مبارک رمضان، یک نکتهی اخلاقی از حضرت آیتالله خامنهای در این حساب منتشر خواهد شد.
@Khamenei_ir
@mohsenriazi
کتابی برای استفاده بیشتر از ماه مبارک رمضان
#یهـکتابـخوب
روزه دریچه ای به عالم معنا
از استاد اصغر طاهرزاده
کتابی بسیارکم حجم با محتوایی ساده و عمیق و بسیار موثر+قیمت بسیار مناسب
✅حتما بخونید اگه روتون اثر نداشت پس گرفته میشه.
کانال کتابفروشی وارثین در پیامرسان ایتا :
https://eitaa.com/varesinbook
کانال ما در سروش:
http://sapp.ir/varesin88
ما را یاری کنید در ترویج این کتاب
@mohsenriazi