eitaa logo
مهتد
148 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
4 فایل
"بسم رب زینب!" -و حقیقت این است؛ همه گرفتاری ها و حس های بد بخاطر دوری از خداست...! شروعمون: 02/8/28
مشاهده در ایتا
دانلود
می گفت : مراقب امام زمان ِ گوشه قلبتون باشید ، نزارید یادش خاک بخوره ! هر روز یه خلوتی با آقا داشته باشیم ؛ یه عرض ارادتی ، یه درد و دلی (: هیچ چیز ارزش ِ اینو نداره که جای آقارو تو قلبامون بگیره ، که هر چی شیعه می‌کشه از فراموشی ِ وجود امام زمانشه💔 ! 🥺
مهتد
درسته نشانه ی مومن لبخند و شاد بودنشه اما نه به ظاهر و تظاهر همه انسان ها مشکلات و سختی هایی دارن اما باید به خدا توکل کنن و امید داشته باشن که آخر همه ی سختی ها یک آسانی قرار داره
13.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی‌از‌آدمـا‌میپرسی واضح‌ترین‌چیز‌توی‌اتاق‌چیه میگن‌ در دیوار ... ولی‌اشتباه‌میکنن ! واضح‌ترین‌چیز‌که‌هست‌ ولی‌حواسشون‌نیست نــــوره !✨
🔴تا حالا اینجوری از خدا تشکر کردید؟! 🔶روزی حضرت داوود از خدا خواست که همنشینش در بهشت را به او نشان بدهد. ♥️از جانب خدا ندا رسید که: فردا از دروازه شهر بیرون برو.اولین کسی که میبینی همنشین تو در بهشت است. ♦️روز بعد حضرت داوود همراه پسرش حضرت سلیمان از شهر خارج شد. پیرمردی را دید که پشته هیزمی بر دوشش گذاشته،از کوه پایین آورده تا بفروشد. ✨پیرمرد که متی نام داشت کنار دروازه وایساد و فریاد زد: کی هیزم میخواهد؟ یک نفر پیدا شد و هیزمش را خرید. 🌾حضرت داوود پیش او رفت و سلام کرد و گفت: آیا ممکن است،امروز ما را مهمان کنی؟ پیرمرد پاسخ داد: مهمان حبیب خداست..بفرمایید. 💥سپس پیرمرد با پولی که از فروش هیزم به دست آورده بود مقداری گندم خرید. 🍀وقتی به خانه رسیدند گندم ها را آسیاب کرد و سه عدد نان پخت و جلوی مهمان ها گذاشت. 🌕وقتی شروع به خوردن کردند پیرمرد هر لقمه ای که میخورد اولش بسم الله و در آخرش الحمدالله میگفت. 🔆وقتی ناهار مختصر آنها به پایان رسید دستش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا! 💠هیزمی که فروختم،درختش را تو کاشتی،آن را تو خشک کردی،نیروی کندن هیزم را تو به من دادی، مشتری را تو فرستادی که از من هیزم را بخرد و گندمی که خوردیم بذرش را تو کاشتی،وسایل آرد و نان پختن را هم تو به من دادی. 🔵در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟ ♦️پیرمرد این حرفا را میزد و گریه میکرد.. 🔴حضرت داوود نگاهی به حضرت سلیمان کرد که: همین معرفت و قدرشناسی او از خداوند علت اینست که او با پیامبران محشور میشود... 📕منبع: توحید و نبوت در داستانهای شهید دستغیب
جوری باشید که ذره‌ذره‌ی شما مفید باشه برای انقلاب .
مامذهبے‌ها جنس‌پشتِ‌ویتࢪین‌دین‌اسلام‌هستیم جنس‌هاۍخوب‌🖇! پشت‌ویتࢪین‌گذاشتہ‌میشہ تامࢪدم‌براساس‌اون‌واࢪد‌مغازه‌بشن [ببین‌ࢪفیق‌! جوࢪۍباش‌ڪہ‌بادیدنت‌ نسبت‌بہ‌اسلام‌ࢪاغب‌بشن نہ‌اینڪہ‌ازدین‌زده‌بشن...!] ...!
🖇 🌿 گفت : راستی جبهه چطور بود؟! گفتم : تا منظورت چه باشد؟ 🙃 گفت : مثل حالا رقابت بود؟! 🤔 گفتم : آری 😉 گفت : در چی؟! 😳 گفتم : در خواندن نماز شب 😊 گفت : حسادت هم بود؟! 😳 گفتم : آری ☺️ گفت : در چی؟! 😮 گفتم : در توفیق شهادت 😇 گفت : جِرزنی هم بود؟! 😳 گفتم : آری 🙂 گفت : برا چی؟! 😳 گفتم : برای شرکت در عملیات 😭 گفت : بخور بخور بود؟! 😏 گفتم : آری ☺️ گفت : چی میخوردید؟! 😳 گفتم : تیر و ترکش 💥💥 گفت : پنهان کاری بود؟! 😳 گفتم : آری 🤫 گفت : در چی؟!!😳 گفتم : نصف شب واکس زدن کفش بچه ها 👞👞 گفت : دعوا سر پست هم بود؟! گفتم : آری 😊 گفت : چه پستی؟! 🤔 گفتم : پست نگهبانی سنگر کمین 💂 گفت : آوازم می خوندید؟! 🎙 گفتم : آری 😊 گفت : چه آوازی؟! 😳 گفتم :شبهای جمعه دعای کمیل 😟 گفت : اهل دود و دم هم بودید؟! 🌫 گفتم : آری 😒 گفت : صنعتی یا سنتی؟! 😳 گفتم : صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب☠️💀☠️ گفت : استخر هم می رفتید؟! 💦💧💦 گفتم : آری 🙂 گفت : کجا؟! 😲 گفتم : اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊 گفت : سونا خشک هم داشتید؟! 😳 گفتم : آری 😕 گفت : کجا؟! 😲 گفتم :تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ، طلائیه،.... گفت : ببخشید زیر ابرو هم بر میداشتید؟! 🙄 گفتم : آری 😊 گفت : کی براتون بر میداشت؟! 😳 گفتم : تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه 😪 گفت : پس بفرمائید رژ لبم میزدید؟! 😜 گفتم : آری 😊 خندید و گفت : با چی؟! 😁 گفتم : هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔😪 سکوت کرد وچیزی نگفت... ه‍ری‍‌ن‍‌ه ی‍‌ک ع‍‌ددص‍‌ل‍‌وات
دعوا شده بود ، آقا امیرالمومنین رسید گفت : آقاۍ قصاب ولش ڪن بزار بره گفت : به تو ربطۍ نداره گفت : ولش ڪن بزار‌‌ بره دوباره گفت : به تو ربطۍ نداره دستشو برد بالا ، محکم گذاشت تو صورت علی؏ ؛ آقا سرشو انداخت پایین رفت مردم ریختن گفتن فهمیدۍ کیو زدے؟! گفت: نه فضولۍ میڪردزدمش گفتن : زدۍ تو گوش علۍ خلیفه مسلمین! ساتور برداشت ، دستشو قطع ڪرد:( گفت : دستۍ ڪه بخوره تو صورت علۍ؏ دیگه مال من نیست🙂💔 دستۍ‌ ڪه بخوره تو صورت امام زمانمـ نباشھ بهتره
مشتی ! هروقت‌می‌خوآستۍ‌گنـاه‌کنی‌بہ‌این‌فکر‌کن‌ کہ‌شبـای‌قـَدر‌چقدر‌گریہ‌کردی‌وبہ‌خدآ التمـاس‌کردی‌کہ‌ببخشتت!ببین‌لذت‌گنـاه‌بہ‌شکستـن‌قول‌وقرارات‌ بـاخد‌امی‌ارزه؟!
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏جنگ‌،‌جنگ‌است‌چھ‌سخـت‌بـٰاشـد‌،‌چھ‌نرم!‌‌ عـد‌ھ‌ا‌؎‌را‌بـٰا‌جسم‌شـٰان‌مـۍ‌ڪشنـد و‌دیگَرانۍ‌را‌بـٰا‌فـرهنگ‌شـٰان‌ از‌جنگ‌نـرم‌ هم غـٰافل‌‌نشو‌ید‌(:'! حواست‌باشہ‌رفیق.. ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @mohtad57🌱
🌱 چه کرده ایم که هم شهر بوی گناه میدهد هم ایمان های تقلبی ما! ماندن در این  دنیا... نیامدن پسر فاطمه... و تکرار روزمان با گناه و گناه و گناه براستی‌باخودچه‌کرده‌ایم؟ چرا اینگونه شده ایم؟! فقط ظاهر...❗️ مهدی فاطمه فقط و فقط چادری و بسیجی و.. نمیخواهد... مهدی فاطمه یـــار میخواهد... یار یاری از جنس زهیر که همه چیز و ول کرد رفت دور حسین(ع) چرخید. حسین زمانمونو رها نکنیم 💔