eitaa logo
محتوای تبلیغی 🇵🇸🖤🇮🇷
10.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
735 ویدیو
2.6هزار فایل
📖فیش منبر و سخنرانی ✅فیش روضه و مرثیه 📚فیش مدیحه و مولودی 💻پاورپوینت سخنرانی و کلاسداری 📕طرح درس دانش آموزی 📩 پیشنهادات و انتقادات: @Shahid_hadii . . 📲 تبادلات و تبلیغات: @shahed_gomnam313 #التماس_دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
برویم در خانه ی امام رضا. انقدر زهر به بدن مبارکش اثر کرد ، ابا سعد ‏می گوید از منزل تا کاخ مامون ملعون راهی نبود اما پنجاه بار نشست و بلند شد . یَتَملمَلُ تململ السَّلیم مثل ‏مار گزیده به خودش می پیچید . وقتی از مدینه می آمد می دانست دیگر برنمیگردد آخر بی بی ها زن ها ‏دورش را گرفتند فرمود برای من گریه کنید ، آقا گریه پشت سر مسافر خوب نیست. فرمود آن مسافری که ‏امید برگشت دارد. ‏ یک چیزی توی دلم دارد کلنجار می کند. یا امام رضا وارد منزل شد شیخ صدوق همه ی جریان را در عیون و ‏اخبار الرضا نقل کرده. ابا سعد در ها را ببند کسی را راه نده. درهای منزل را بستم ، آنوقت دیدم یک آقازاده ‏وارد منزل شد أشبَهُ الناس بِرباب چقدر شبیه آقام است. ای آقازاده من همه ی درها را بسته بودم تو چطور ‏وارد منزل شدی؟ ای اباسعد آن خدایی که من را از مدینه به طوس آورد از در بسته رد می کند. ‏ آمد بالای سر بابا ، سر بابا را به دامن گرفت. و ضَمَّهُ علی صَدره پدر و پسر سینه به هم چسبانیدند. یا اما ‏رضا خودت فرمودی یا ابن شبیب ان کنت باکیاً لِشَیءٍ وأَبکِ لِلحُسین اگر خواستی برای چیزی گریه کنی ‏برای حسین گریه کن. ‏ اما کربلا کار برعکس شد ، پدری آمد بالای سر پسرش. اول نگاه کرد ، بُعداً لِقوم قَتَلوک... علی عَلَی الدُّنیا ‏بَعدِکَ العَفا دلش راضی نشد ، کنار جوانش نشست خاک ها را از صورت علی کنار زد . دلش راضی نشد ، ‏وضَعَ خَدَّهُ علی خدِّه صورت به صورت جوانش گذاشت . آخر روضه است ؟ نه . علی اکبر بابای تو آمد ‏صورت رو صورتت گذاشت ، نبودی ببینی یک ساعتی یک لحظه ای عمه جانت آمد گودی قتلگاه. سری در ‏بدن ندارد. یک وقت لبها را به رگهای بریده می گذاشت. یک وقت صدای یک بانوی قد خمیده بلند شد . بُنیَّ ‏بُنیَّ قَتلوکَ شب آخر صفر است. ذَبَحوکَ و من الماء مَنَعوک حسین....‏ 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
از مدینه که میخواد وداع کنه زنُ و بچه ش رو صدا زد... فرمود دورم حلقه بزنید... برام گریه کنید... آقا پشتِ سرِ مسافر گریه نداره؟ گفت این برا مسافریه که میدونه برمیگرده... اما سفرِ من برگشت نداره… حالا داره با این زن و بچه وداع میکنه... حضرت یه نگاه به غلامش کرد، فرمود از همه دل میکنم... اما از جوادم نمیتونم دل بکنم... اگه میتونی پسرمُ تا یه جایی ببریم، آرام آرام جدا شیم… وقتی همه داشتن پشتِ سر امام رضا گریه میکردن، خواهرشم ناله میزد... شاید فرموده باشد برات نامه مینویسم بیای... اما کربلا برعکس شد... امام رضا(علیه‌السلام) فرمودند: «فَعَلی مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیَبْكِ الْباكُونَ فَاِنَّ البُكاءَ عَلَیهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ»… فرمود اونایی که میتونن برا حسین گریه کنن؛ چرا؟... چون گریۀ برحسین گناهانِ بزرگُ از بین میبره… ابی عبدالله فرمود به زن و بچه ها مخصوصاً بی بی دوعالم، زینب جان گریه نکنید... من دشمن شاد میشم... تا وقتی زنده ام صدایِ گریه تون بلند نشه... انقدر این زن و بچه آروم و بغض دار گریه کردن... یه وقت دیدن زمین و آسمان میلرزه و تیره و تار شده... دختر علی دوید به سمت مقتل… دید همۀ لشکر ریختن رو سرِ برادر... دارن حسینشُ غارت میکنن... 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5830441516186733268.mp3
19.62M
🎧لطفا با حال مناسب گوش بدید اگه کتیبه و علم نداره هیچکی مثل حسن کرم نداره با این همه غربت و بی کسی‌هاش خدایی کشته مرده کم نداره... مداح: پ.ن: سعی کنیم برای خودمان هر روز یه توسلی داشته باشیم. التماس دعا... 💠 @mohtava_tab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
javadam-bia-be-balin-pedar.mp3
1.13M
✔️ یک بند زمزمه ی روضه امام رضا علیه السلام جوادم، بیا به بالینِ پدر ببین که دل شده ز کینه پر شرر در آتش زهر جفا با چشمِ‌تر افتاده ام یادِ غم دیوار و در این آتشِ زهر جفا کجا، آن آتش و انبوهِ شعله‌ها میخِ در و غمدیده مادرم، بمیرم که شد محسن فدا در پیشِ چشمِ امیر المؤمنین پشت در، زهرا شده نقش زمین واویلا یا فاطمه یا فاطمه... 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
4_5848034462440359616.mp3
1.11M
✔️زمینه امام رضا علیه السلام اَلسّلام ای خوبِ خوبان یا رضا جان یا رضا جان ای حُجّتِ حیّ مَنّان یا رضا جان یا رضا جان فخرم اینه گدات بشم،نوکرِ نوکرات بشم دلم میخواد که توو حرم،خادم زائرات بشم امام رضا فدات بشم... دل بر لطف و جودَت بستم خاک کویِ عشقَت هستم بر سرِ راهَت بِنشَستم خاک کویِ عشقَت هستم ذکرِ من و دعای من،سعی من و مِنای من حرم با صفای تو،کعبه و کربلای من امام رضا فدات بشم... از قدیما میگفتن که امام رضا شفا میده پنجره فولاد رضا براتِ کربلا میده رزق شمارو خوردم و،اَهل و خدایی نشدم شرمنده ام از شهدا،که کربلایی نشدم امام رضا فدات بشم... 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
4_5830071616423332464.pdf
2.19M
⚙️دانلود 🔗جبهه تشکیل دهید 📍متن سخنرانی رهبر انقلاب در جمع فعالین جهاد فرهنگی انقلاب اسلامی 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
1_1384910845.pdf
1.41M
✅دانلودکتاب در شرایط فتنه، رهنمودهای رهبرمعظم انقلاب اسلامی 🆔"فتنه‌ها راباید باروشنگری خاموش کرد.هرجا روشنگری باشد،فتنه‌انگیز دستش کوتاه میشود." ۱۳۷۸/۰۵ 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
اللهم عجل لولیک الفرج
با سلام در ایام شهادت امام رضا علیه السلام حسینیه نزدیک به حرم مطهر پذیرای زائرین پیاده و عزاداران رضوی هستیم (مردانه فقط) 📱شماره تماس: ۰۹۳۹۲۹۰۶۱۱۷ 💠 @mohtava_tab
راز سقوط جامعۀ نبوی.pdf
266.4K
🌀راز سقوط جامعۀ نبوی ⚫️ مناسبت: رحلت رسول الله(ص) 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
«واکاوی باطن صلح امام حسن(ع)».pdf
174.7K
🌀واکاوی باطن صلح امام حسن(علیه‌السلام) ⚫️ مناسبت: شهادت امام حسن(علیه‌السلام) 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
چرایی غربت امام رضا ع.pdf
264.7K
🌀چرایی غربت امام رضا(علیه‌السلام) ⚫️ مناسبت: شهادت امام رضا(علیه‌السلام) 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرثیه پیامبر اکرم.pdf
353.4K
▪️السلام علیک یا رسول الله▪️ ◾️فیش مرثیه◾️ صلی الله علیه و آله 🔘روضه مکتوب نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
فیش مرثیه استاد فرحزاد.pdf
217.7K
▪️السلام علیک یا حسن بن علی المجتبی▪️ ◾️روضه و مرثیه◾️ علیه السلام 🔘روضه امام حسن مجتبی علیه السلام 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
فیش مرثیه استاد رفیعی.pdf
345.4K
▪️السلام علیک یا حسن بن علی المجتبی◾️ ◾️روضه و مرثیه◾️ علیه السلام 🔘روضه امام حسن مجتبی علیه السلام 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
مرثیه امام رضا علیه السلام.pdf
389.7K
🏴 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 🌴روضه مکتوب🌴 🚩 روضه امام رضا علیه السلام 🚩 علیه السلام ♦️مرثیه امام رضا علیه السلام 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
مرثیه استاد میر باقری.pdf
444.4K
🏴 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 🌴روضه مکتوب🌴 🚩 روضه امام رضا علیه السلام 🚩 علیه السلام ♦️مرثیه امام رضا علیه السلام 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
مرثیه استاد میرزامحمدی.pdf
452.6K
🏴 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 🌴روضه مکتوب🌴 💠شماره اول 🚩 روضه امام رضا علیه السلام 🚩 علیه السلام ♦️مرثیه امام رضا علیه السلام 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
مرثیه استاد میرزامحمدی2.pdf
439.9K
🏴 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 🌴روضه مکتوب🌴 💠شماره دوم 🚩 روضه امام رضا علیه السلام 🚩 علیه السلام ♦️مرثیه امام رضا علیه السلام 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
می‌خوام از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها روضه بخونم. دیگه امروز جون به لب زهرا سلام الله علیها رسید بر بالین بابا. دیگه داشت دق می كرد. خدا نكه یه خانم باردار براش مصائب سنگین پیش بیاد. اینقدر این ماه صفر زهرا سلام الله علیها بر بالین پیغمبر گریه كرده، اینقدر بر بالین بابا ناله زده و اشك ریخته یا بقیة الله یه وقت دید یكی در زد، آمد پشت در تو كی هستی؟ عرضه داشت یه عرب هستم اومدم دیدن پیغمبر، حضرت فرمود حال بابام وخیمه امروز ملاقاتی نداریم. رفت ساعتی دیگه دق الباب کرد. همون پیرمرد بود گفت خانم اجازه بدید، بیام بالین پیغمبر، فرمود تو رو خدا برو اصلا حال بابام خوب نیست داره به خودش می پیچه. بار سوم كه آمد، پیغمبر فاطمه رو صدا زد، دخترم این ملكوت الموته، از احدی اجازه نمی گیره، از تو اجازه می گیره. روضه رحلتِ پیغبره، سفره، سفره پیغمبره پیغمبری كه سلمان می گه: ندیدم یه بار پیغمبر حسین و ببینه و گریه نكنه، می گه تو اوج شادی داشت لبخند می زد، صورتش پر از شور و شعف و شادی بود تا نگاش به حسینش می افتاد، اشك از گوشه چشمش جاری می شد، پیغمبر بالای منبر داره خطبه می خونه، پیغمبری كه اجازه نداد در لحظات احتظار حسین و از روی سینش جدا كنند. اون پیغمبری كه دم آخر هی زیر گلوشو بوسه زد، پیغمبری كه همه وجودش پر شده از عشق حسین. پیغمبری كه گفت: حسین منی و انا من حسین، اون پیغمبری كه حسین جاش رو دوشش بود، بالا منبر داشت خطبه می خوند، یه مرتبه دیدند، نگاه پیغمبر چرخید به طرف در مسجد، شوق و شور تو چهره پیغمبر نمایان شد، دیدند بغلش و وا كرد همه دیدند حسین داره می دوه، می خواد بیاد تو بغل پیغمبر قرار بگیره، حواسش تو صورت پیغمبره، پاش گرفت به حصیر كنار ستون مسجد، جلو پیغمبر باصورت افتاد رو زمین، پیغمبر خطبشو قطع كرد، سراسیمه از بالا منبر امد پایین، رو زمین نشت، لباسای حسین رو درآورد هی بوسه می زنه، عزیزم طوریت نشد بابا؟؟؟ جایی از بدنت درد نگرفت؟؟؟ جایت زخم نشد؟؟؟ گفتند: یا رسول الله ما حسین و بلند می كردیم، شما خطبه‌تونو ادامه می دادید، پیغمبر فرمود: وقتی حسینم رو زمین افتاد، دیدم عرش خدا به لرزه افتاد، آسمونیا می گن یا رسول الله پاشو، آسمونیها طاقت ندارن حسین زمین بیفته. روضه پیغمبر و می خوای بشنوی من روضه پیغمبر و اینجور بلدم، جور دیگه ای بلد نیستم، من میگم روضه پیغمبر این دو بیته: نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
شیخ صدوق نوشته در امالی: یه وقت امام حسین وارد شد… دید تشت مقابل برادره… “فَلَمّا نَظَر الیه بَکا…”وقتی برادر رو به این حال دید که لخته های خون از کنار دهان مبارکش داخل تشت می ریزه شروع کرد گریه کردن… صدا زد “ما یُبکیک یا اباعبدالله…؟! “ حسینم چرا گریه می کنی؟! عرضه داشت” اَبکی لِما یُصنَعُ بِک…”مگه می تونم گریه نکنم؟! این حالت رو می بینم… این منظره رو می بینم… فرمود: چیزی نشده… اتفاقی نیفتاده “ان الذی یُعطی الیَّ سَمُّ یُدَسُّ الَیَّ فَاُقتَلُ به” داداشم فقط زهر به کام من ریختن… راحت جون میدم… نه خبری از نیزه هست… نه شمشیری هست… این جا چوب نمی زنن… عصا نمی زنن… کسی به دخترام چپ نگاه نمی کنه… “و لکن لایوم کیومک یا اباعبدالله…” *بعد شروع کرد مقتل خوندن… “يَزْدَلِفُ إِلَيْكَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ… ”یه روزی می رسه سی هزار نفر دورت رو می گیرند… ” يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله…وَ يَنْتَحِلُونَ دِينَ الْإِسْلَامِ … ”همه شون ادعای مسلمونی دارند…همه میگن ما اهل پیغمبریم….ما امت پیغمبریم… ” فَيَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِكَ وَ سَفْكِ دَمِكَ ”همه جمع میشن تو رو بکشند… خونت رو بریزند… از اینجا به بعد امام حسن دیگه روضه اهل حرم خوند… “وَ انْتِهَاكِ حُرْمَتِكَ…”حرمتت رو میشکنند… “وَ سَبْيِ ذَرَارِيِّكَ وَ نِسَائِكَ…”دخترات و زن ها رو به اسارت می برند… ” وَ انْتِهَابِ ثَقَلِكَ…”خیمه هات رو غارت می کنند… ” تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً “حسینم! وای از اون روزی که از آسمان خون و خاکستر می باره… {اگه این جمله امام حسن رو شنیدی و اشک چشم نداشتی؛ اولین کاری که می کنی بگو:”استغفرالله ربی و اتوب الیه” } “وَ يَبْكِي عَلَيْكَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ …”عالم و آدم برات گریه می کنند… همه چی برات گریه می کنه… “حَتَّى الْوُحُوشُ فِي الْفَلَوَاتِ وَ الْحِيتَانُ فِي الْبِحَارِ… ”گرگای بیابون برات گریه می کنند… ماهی های دریا برات گریه می کنند… طبری نقل می کنه زینب از خیمه ها بیرون آمد، صدا زد: “اَ یُقتَلُ ابوعبدالله و انت تَنظُرُ الیک… ”دارند برادر من رو می کشند تو داری نگاه می کنی؟! راوی میگه: “فَکَاَنّی اَنظُرُ الی دُموعِ عمر و هی تَسیلُ علی خَدَّی و لِحیَتِه…. ”میگه دیدم این گرگ بیابون شروع کرد اون چنان گریه کردن که اشک روی محاسن نحسش جاری شد “وَ صَرف وجهَه عنها…”روش رو برگردوند… 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
اومد به خواب عبدالزهرای کعبی. گفت عبدالزهرا! چرا روضه منو نمیخونی؟! عرض کرد آقا جان. من کارم روضه خونده. مکرر روضه شما رو خوندم. حضرت فرمود نه عبدالزهرا. هنوز روضه منو نخوندی… عرض کرد آقاجان. مگه زهر ندادن!؟ مگه جگر پاره نشد؟! مگه زینب تشت نیاورد؟! مگه تیکه های جگر توی تشت نریخت؟! مگه زینب نبود هی دست رو دست می کشید؟! مگه زینب نبود هی به صورتش می زد به حسین می گفت داداشم داره از دستم میره؟! مگه اینا نیست روضه های شما؟! فرمود نه! روضه من اینا نیست! غروب بود و یک کوچه تنگ و باریک غروب بود و من بودم و مادر من مادرم گفت حسن جان پاشو آماده شو مادر… دیگه میخوام برم فدکمو بگیرم. حسن جان به بابات که نمیتونم بگم همراهم بیاد ولی باید یه مرد همرام باشه. نمیدونی چه قندی تو دلم آب کردم. مادرم به جای مرد می خواست منو ببره. گفت حسن جان تو بیا مواظب من باش… مگه میره از یاد، که اون پست نامرد چه جوری گرفت، توی کوچه راهمونو یه جوری زد اونجا… شنیدی میگن… یه جوری میزنم یکی از من بخوری دو تا از دیوار… امام حسن میگه مادرم داشت حرف میزد… بی حیا بی هوا زد... با امام حسن بگید: ای وای مادرم مادرم مادرم… ای وای مادرم مادرم مادرم قربون دلت برم امام حسن. بعد از مدتی از قضایای شهادت بی بی که گذشت. زینب دید حسن یه گوشه کز می کنه. بغض داره گریه نمیکنه… یه روز اومد دستشو انداخت دور گردن حسن. گفت داداش گریه کن یه خرده. گریه کن دق می کنی... علی علیه السلام هم که علی بود باید حرفاشو به یکی میزد. چون کسی رو پیدا نمی کرد سرشو توی چاه می کرد… یه رفیق نداشت… نمیدونم به چاه چی می‌گفت. صبح که میومدن دَلو رو مینداختن آب بکشن، خون بالا میومد… زینب گفت حسن جان… با من حرف بزن. درد دلاتو با من بگو داداش. منم مادرمو از دست دادم… منم پهلوشو دیدم. منم سینشو دیدم… چرا اینجور کِز می کنی؟! به حرف اومد. شروع کرد گریه کردن. گفت زینب… تو که نبودی. اینقدر مادرم خوشحال بود… اینقدر ذوق می کرد. گفت حسن فدک رو گرفتم… حالا فدک رو میدم به علی، خرج این مردم نامرد دنیا کنه، دست از سر علی بر دارن. زینب… یه وقت دیدیم کوچه تاریک شد. نگاه کردم دیدم نانجیب از روبرو داره میاد… جلو مادرمو گرفت… مادرم رفت به راست. اونم اومد به راست. مادرم رفت به چپ اونم اومد چپ… زینب… رفتم جلو گفتم چیه؟! اما حیف!! قدم کوتاه بود… اونم بی حیا قدش درازه… دستشو بلند کرد… همه بگیم یا زهراااااا 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab