eitaa logo
محتوای تبلیغی 🇵🇸🖤🇮🇷
10.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
735 ویدیو
2.6هزار فایل
📖فیش منبر و سخنرانی ✅فیش روضه و مرثیه 📚فیش مدیحه و مولودی 💻پاورپوینت سخنرانی و کلاسداری 📕طرح درس دانش آموزی 📩 پیشنهادات و انتقادات: @Shahid_hadii . . 📲 تبادلات و تبلیغات: @shahed_gomnam313 #التماس_دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
مرثیه استاد میرزامحمدی.pdf
452.6K
🏴 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 🌴روضه مکتوب🌴 💠شماره اول 🚩 روضه امام رضا علیه السلام 🚩 علیه السلام ♦️مرثیه امام رضا علیه السلام 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
مرثیه استاد میرزامحمدی2.pdf
439.9K
🏴 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 🌴روضه مکتوب🌴 💠شماره دوم 🚩 روضه امام رضا علیه السلام 🚩 علیه السلام ♦️مرثیه امام رضا علیه السلام 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
می‌خوام از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها روضه بخونم. دیگه امروز جون به لب زهرا سلام الله علیها رسید بر بالین بابا. دیگه داشت دق می كرد. خدا نكه یه خانم باردار براش مصائب سنگین پیش بیاد. اینقدر این ماه صفر زهرا سلام الله علیها بر بالین پیغمبر گریه كرده، اینقدر بر بالین بابا ناله زده و اشك ریخته یا بقیة الله یه وقت دید یكی در زد، آمد پشت در تو كی هستی؟ عرضه داشت یه عرب هستم اومدم دیدن پیغمبر، حضرت فرمود حال بابام وخیمه امروز ملاقاتی نداریم. رفت ساعتی دیگه دق الباب کرد. همون پیرمرد بود گفت خانم اجازه بدید، بیام بالین پیغمبر، فرمود تو رو خدا برو اصلا حال بابام خوب نیست داره به خودش می پیچه. بار سوم كه آمد، پیغمبر فاطمه رو صدا زد، دخترم این ملكوت الموته، از احدی اجازه نمی گیره، از تو اجازه می گیره. روضه رحلتِ پیغبره، سفره، سفره پیغمبره پیغمبری كه سلمان می گه: ندیدم یه بار پیغمبر حسین و ببینه و گریه نكنه، می گه تو اوج شادی داشت لبخند می زد، صورتش پر از شور و شعف و شادی بود تا نگاش به حسینش می افتاد، اشك از گوشه چشمش جاری می شد، پیغمبر بالای منبر داره خطبه می خونه، پیغمبری كه اجازه نداد در لحظات احتظار حسین و از روی سینش جدا كنند. اون پیغمبری كه دم آخر هی زیر گلوشو بوسه زد، پیغمبری كه همه وجودش پر شده از عشق حسین. پیغمبری كه گفت: حسین منی و انا من حسین، اون پیغمبری كه حسین جاش رو دوشش بود، بالا منبر داشت خطبه می خوند، یه مرتبه دیدند، نگاه پیغمبر چرخید به طرف در مسجد، شوق و شور تو چهره پیغمبر نمایان شد، دیدند بغلش و وا كرد همه دیدند حسین داره می دوه، می خواد بیاد تو بغل پیغمبر قرار بگیره، حواسش تو صورت پیغمبره، پاش گرفت به حصیر كنار ستون مسجد، جلو پیغمبر باصورت افتاد رو زمین، پیغمبر خطبشو قطع كرد، سراسیمه از بالا منبر امد پایین، رو زمین نشت، لباسای حسین رو درآورد هی بوسه می زنه، عزیزم طوریت نشد بابا؟؟؟ جایی از بدنت درد نگرفت؟؟؟ جایت زخم نشد؟؟؟ گفتند: یا رسول الله ما حسین و بلند می كردیم، شما خطبه‌تونو ادامه می دادید، پیغمبر فرمود: وقتی حسینم رو زمین افتاد، دیدم عرش خدا به لرزه افتاد، آسمونیا می گن یا رسول الله پاشو، آسمونیها طاقت ندارن حسین زمین بیفته. روضه پیغمبر و می خوای بشنوی من روضه پیغمبر و اینجور بلدم، جور دیگه ای بلد نیستم، من میگم روضه پیغمبر این دو بیته: نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
شیخ صدوق نوشته در امالی: یه وقت امام حسین وارد شد… دید تشت مقابل برادره… “فَلَمّا نَظَر الیه بَکا…”وقتی برادر رو به این حال دید که لخته های خون از کنار دهان مبارکش داخل تشت می ریزه شروع کرد گریه کردن… صدا زد “ما یُبکیک یا اباعبدالله…؟! “ حسینم چرا گریه می کنی؟! عرضه داشت” اَبکی لِما یُصنَعُ بِک…”مگه می تونم گریه نکنم؟! این حالت رو می بینم… این منظره رو می بینم… فرمود: چیزی نشده… اتفاقی نیفتاده “ان الذی یُعطی الیَّ سَمُّ یُدَسُّ الَیَّ فَاُقتَلُ به” داداشم فقط زهر به کام من ریختن… راحت جون میدم… نه خبری از نیزه هست… نه شمشیری هست… این جا چوب نمی زنن… عصا نمی زنن… کسی به دخترام چپ نگاه نمی کنه… “و لکن لایوم کیومک یا اباعبدالله…” *بعد شروع کرد مقتل خوندن… “يَزْدَلِفُ إِلَيْكَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ… ”یه روزی می رسه سی هزار نفر دورت رو می گیرند… ” يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله…وَ يَنْتَحِلُونَ دِينَ الْإِسْلَامِ … ”همه شون ادعای مسلمونی دارند…همه میگن ما اهل پیغمبریم….ما امت پیغمبریم… ” فَيَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِكَ وَ سَفْكِ دَمِكَ ”همه جمع میشن تو رو بکشند… خونت رو بریزند… از اینجا به بعد امام حسن دیگه روضه اهل حرم خوند… “وَ انْتِهَاكِ حُرْمَتِكَ…”حرمتت رو میشکنند… “وَ سَبْيِ ذَرَارِيِّكَ وَ نِسَائِكَ…”دخترات و زن ها رو به اسارت می برند… ” وَ انْتِهَابِ ثَقَلِكَ…”خیمه هات رو غارت می کنند… ” تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً “حسینم! وای از اون روزی که از آسمان خون و خاکستر می باره… {اگه این جمله امام حسن رو شنیدی و اشک چشم نداشتی؛ اولین کاری که می کنی بگو:”استغفرالله ربی و اتوب الیه” } “وَ يَبْكِي عَلَيْكَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ …”عالم و آدم برات گریه می کنند… همه چی برات گریه می کنه… “حَتَّى الْوُحُوشُ فِي الْفَلَوَاتِ وَ الْحِيتَانُ فِي الْبِحَارِ… ”گرگای بیابون برات گریه می کنند… ماهی های دریا برات گریه می کنند… طبری نقل می کنه زینب از خیمه ها بیرون آمد، صدا زد: “اَ یُقتَلُ ابوعبدالله و انت تَنظُرُ الیک… ”دارند برادر من رو می کشند تو داری نگاه می کنی؟! راوی میگه: “فَکَاَنّی اَنظُرُ الی دُموعِ عمر و هی تَسیلُ علی خَدَّی و لِحیَتِه…. ”میگه دیدم این گرگ بیابون شروع کرد اون چنان گریه کردن که اشک روی محاسن نحسش جاری شد “وَ صَرف وجهَه عنها…”روش رو برگردوند… 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
اومد به خواب عبدالزهرای کعبی. گفت عبدالزهرا! چرا روضه منو نمیخونی؟! عرض کرد آقا جان. من کارم روضه خونده. مکرر روضه شما رو خوندم. حضرت فرمود نه عبدالزهرا. هنوز روضه منو نخوندی… عرض کرد آقاجان. مگه زهر ندادن!؟ مگه جگر پاره نشد؟! مگه زینب تشت نیاورد؟! مگه تیکه های جگر توی تشت نریخت؟! مگه زینب نبود هی دست رو دست می کشید؟! مگه زینب نبود هی به صورتش می زد به حسین می گفت داداشم داره از دستم میره؟! مگه اینا نیست روضه های شما؟! فرمود نه! روضه من اینا نیست! غروب بود و یک کوچه تنگ و باریک غروب بود و من بودم و مادر من مادرم گفت حسن جان پاشو آماده شو مادر… دیگه میخوام برم فدکمو بگیرم. حسن جان به بابات که نمیتونم بگم همراهم بیاد ولی باید یه مرد همرام باشه. نمیدونی چه قندی تو دلم آب کردم. مادرم به جای مرد می خواست منو ببره. گفت حسن جان تو بیا مواظب من باش… مگه میره از یاد، که اون پست نامرد چه جوری گرفت، توی کوچه راهمونو یه جوری زد اونجا… شنیدی میگن… یه جوری میزنم یکی از من بخوری دو تا از دیوار… امام حسن میگه مادرم داشت حرف میزد… بی حیا بی هوا زد... با امام حسن بگید: ای وای مادرم مادرم مادرم… ای وای مادرم مادرم مادرم قربون دلت برم امام حسن. بعد از مدتی از قضایای شهادت بی بی که گذشت. زینب دید حسن یه گوشه کز می کنه. بغض داره گریه نمیکنه… یه روز اومد دستشو انداخت دور گردن حسن. گفت داداش گریه کن یه خرده. گریه کن دق می کنی... علی علیه السلام هم که علی بود باید حرفاشو به یکی میزد. چون کسی رو پیدا نمی کرد سرشو توی چاه می کرد… یه رفیق نداشت… نمیدونم به چاه چی می‌گفت. صبح که میومدن دَلو رو مینداختن آب بکشن، خون بالا میومد… زینب گفت حسن جان… با من حرف بزن. درد دلاتو با من بگو داداش. منم مادرمو از دست دادم… منم پهلوشو دیدم. منم سینشو دیدم… چرا اینجور کِز می کنی؟! به حرف اومد. شروع کرد گریه کردن. گفت زینب… تو که نبودی. اینقدر مادرم خوشحال بود… اینقدر ذوق می کرد. گفت حسن فدک رو گرفتم… حالا فدک رو میدم به علی، خرج این مردم نامرد دنیا کنه، دست از سر علی بر دارن. زینب… یه وقت دیدیم کوچه تاریک شد. نگاه کردم دیدم نانجیب از روبرو داره میاد… جلو مادرمو گرفت… مادرم رفت به راست. اونم اومد به راست. مادرم رفت به چپ اونم اومد چپ… زینب… رفتم جلو گفتم چیه؟! اما حیف!! قدم کوتاه بود… اونم بی حیا قدش درازه… دستشو بلند کرد… همه بگیم یا زهراااااا 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
امام رضا وقتي ميخواست از مدينه حركت كنه سمت توس، به آشناها، اقوام، گفت: همه جمع بشيد پشتِ سَرِ من گريه كنيد، گفتن: آقا! خودتون فرموديد گريه پشتِ سَرِ مسافر خوب نيست. فرمود: بله، اما اون مسافري كه قصدِ برگشتن داشته باشه، من ديگه بر نمي گردم… اما يه جايي كربلا ابي عبدالله به جاي اينكه بگه گريه كنيد، فرمود: زينب جان! گريه نكن… چرا؟ منظور اين بود كه: زينب راه زياده، گريه هات رو بذار برا كوفه و شام… فرمود: اباصلت! اگه ديدي عبا رو سرم كشيدم بدون به من زهر دادن... اباصلت ميگه اومد بيرون ديدم عبا رويِ سر كشيده “خَمْسین مَرَّة” پنجاه بار روي زمين نشست و بلند شد، صدا ميزد: جگرم داره ميسوزه، فرش ها رو جمع كن اباصلت، اباصلت ميگه: همه ي فرشها رو جمع كردم، در و پنجره ها رو هم امام فرمود ببند، بستم، ميگه: مثلِ مار گزيده ها دورِ خودش مي پيچيد، هي بلند ميشد مي اومد پشتِ پنجره بيرون رو نگاه مي كرد، گفتم: آقاجان! كاري داريد؟ مي خواهيد پنجره ها رو باز كنم؟ فرمود: نه، اباصلت! هر پدري آرزو داره موقع جون دادن بچه اش كنارش باشه، چشمِ انتظارم جوادم بياد… قربونِ تو غريب نواز برم كه غريبانه كشتنت، قربونِ تو مهربون برم كه مظلومانه كشتنت، اباصلت ميگه: تا چشمم به جوادالائمه افتاد، حجره رو نشونش دادم، واردِ حجره شد، تا چشمِ امام رضا به آقا جوادالائمه افتاد، از جا بلند شد، ميوه ي دلش رو در آغوش گرفت، هي پسرش رو مي بوسيد، بابا من منتظرت بودم، لحظه ي آخرِ عُمرِ منه” من يه اشاره كنم” بله هر پدري آرزوش اينه لحظه ي آخر پسرش بياد بالا سرش باشه، اما بميرم كربلا، كربلا… وقتي ما مسلمونا وارد قبر ميشيم، صورتِ ميت رو طرفِ قبله مي كنيم، ميگيم: “اللّٰهُمَّ عَفْوَكَ عَفْوَكَ عَفْوَكَ” مذهبِ ما ميگه، دينِ ما ميگه… امام رضا ميگه: پسرم، وقتي وارد قبر ميشي، اون زماني كه ميخواي بَندِ كفنِ من رو باز كني، ياد كن اون آقايي كه وقتي زين العابدين واردِ قبر شد... كدام كفن كه بخواد بند رو باز كنه، كفن كه نداره، بايد صورتِ بابا رو، رو به قبله كنه، اما بابا سر در بدن ندارد… بذار يه روضه‌ی دلي بخونم برات: وقتي يه نفر از دنيا ميره، يكي مياد بالا سرش دست رو چشماش ميكشه، چشماش رو مي بنده، رقيه ديد امام زين العابدين نتونست چشماي بابا رو ببنده، لذا گفت: بابا! اينقدر دنبالِ سرت ميام، اين كاري كه برادرم نتونست انجام بده خودم انجام ميدم، بابا! تويِ تشت چشمات باز بود، بالاي نيزه چشمات باز بود، بابا! نتونستم كاري كنم، اون شب كه اون مرد مسيحي اومد سرت رو برد چشمات باز بود، اونجا هم نتونستم كمكت كنم… اما اينقدر دنبالِ بابا اومد، اينقدر گريه كرد، تا تويِ خرابه، به بابا رسيد، دست گذاشت رويِ چشم هايِ بابا، گفت: بابا! اومدم چشمات رو ببندم، بابا! كارِ ناتمامِ برادرم زين العابدين رو تمام كردم، اما بابا يه كارِ ديگه هم دارم، يه كارِ ديگه هم علي اصغر داره، بابا! ديدم ميخواستي لبهاش رو ببوسي، اما حرمله به تو اجازه نداد بابا، بابا! لب هام رو ميذارم رويِ لبهات، بابا! ميخوام، عقده هاي علي اصغر رو خالي كنم… تا لب ها رو رويِ لبهاي بابا گذاشت، ديدن صدايِ اين نازدانه قطع شد، هجوم آوُردن داخلِ خرابه... يكي گفت: شايد قهر كرده، يكي گفت: شايد غش كرده، هر چي صدا زدن ديدن جواب نميده، سر يه طرف، دخترِ كوچلويِ ابي عبدالله يه طرف... همه بگيد: حسين… 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
imamrezaJan.rar
34.06M
🔥مجموعه تصاویر با کیفیت حرم امام رضا علیه السلام 🔹در صورت بروز مشکل برای باز کردن فایل ، نرم افزار RAR رو نصب کنید. (برای ویندوز از نرم افزار Winrar استفاده کنید) علیه السلام 💠 @mohtava_tab
زمانی که شعار می‌دادیم کربلا کربلا ما داریم می آییم... سالها پیش بود. ما در مسیر این راه مقدس و قرارگاه کربلا به امام حسین‌علیه السلام پیوند خوردیم و قرارگاه قدس تشکیل شده و زعامت آن با نایبان امام معصوم علیه السلام است... کربلا مقصد نیست... مسیر است و ما از آن عبور کرده‌ایم... مقصد قدس هم نیست... قدس هم مسیر است... مقصد کاج سبز امویان زمان... در واشینگتن است... در کربلا نمانیم... کما اینکه نماندیم... کربلا سنگ نشانیست که ره گم نکنیم... هدف استقرار حکومت جهانی توسط صالحین وتحت لوای مهدی موعود عجل الله که جان عالم فدای او باد است... بامید استقرار دولت یار... 🌱! 💠 @mohtava_tab
با سلام اسکان رایگان در ایام شهادت امام رضا علیه السلام ویژه طلاب با خانواده سوییت بدون اتاق حدود 40 متر امکانات کامل سرویس بهداشتی و آشپزخانه و.... آدرس: بین معلم 40 و 42 مسجد امیر المومنین ع طبقه دوم (فاصله تاحرم با ماشین حدود 30 دقیقه) دسترسی به بی آر تی تماس 09151186117 https://eitaa.com/sobhanloo 💠 @mohtava_tab
🔰 اسکان اضطراری زائرین طلبه و خانواده ایشان در موکب بنیاد حامیان مکتب امام صادق(علیه‌السلام) مرکز خدمات حوزه علمیه مشهد مقدس 🏴 ویژه ایام شهادت امام رضا(علیه‌السلام) 🔹اسکان آقایان و بانوان به صورت مجزا 📲 هماهنگی فقط از طریق ارسال پیامک (نام و نام خانوادگی، کد خدمات، تعداد نفرات و تلفن همراه، تاریخ ورود به موکب) به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۲۰۱۰ تلفن: ۰۵۱۳۳۲۳۱۲۳۰ 💠 @mohtava_tab
چه چیزهایی دارن ما رو مصرف می‌کنن؟ دوست؟ موسیقی؟ فیلم؟ حرف مردم؟ توجه و تایید مردم؟ راحت طلبی؟ ما در حال مصرف شدنیم! 💠 @mohtava_tab
به کدامین گناه.pdf
1.02M
به کدامین گناه؟! بررسی نقش رسانه در اسارت ذهنی جامعه ما بیشتر از اینکه واقع‌بین باشیم، اسیر ذهنیت‌های خودمـچان هستیم. همیشه یک فاصله‌ای بین واقعیت‌ها و ذهنیت‌های ما وجود دارد و کسی که اسیر ذهنیت‌های غلط خودش باشد، نمی‌تواند در زندگی موفق باشد، اگر ما از زندان ذهنیت‌های غلط خودمان نجات پیدا کردیم، زندگی را می‌توانیم تغییر دهیم. اسارت ذهنی خیلی بدتر از اسارت بیرونی است. متن فوق یک نمونه ، جهت تبیین نقش رسانه در اسارت ذهنی جامعه‌ است. 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
🔶 نمی‌دونم توی این اربعین چه اتفاقی افتاد که بلافاصله بعد از اربعین، همه روضه های اهل بیت مصور شد (به چشم دیده شد).... 🔺 چادر از سر زنی کشیدند... 🔸 کودکی را در شکم مادر سقط کردند... 🌷گلوی جوانی را بریدند... 🔺با سنگ بر سر مردی زدند و بعداز زمین گیر شدن او را کشتند... 🔻جوانی را مثل گرگها دوره کردند و سنگباران کردند... 🔸چشمی کور کردند و به بازویی خنجر زدند... 🔻با مرکب روی مردهای مدافع وطن رد شدند... 🌷 یا حسین چه کشیده ای ما که سینه هامان پر از بغض شده است...😭😭😭😭😭 لا یوم کیومک یا اباعبدالله.... 💠 @mohtava_tab
🔰اسکان زائرین حرم امام رضا علیه السلام در «مدرسه علمیه رشید هجری» 📌اسکان زائر به همراه صبحانه،شام 📌سرویس بهداشتی و حمام آدرس:بلوار کشاورز؛ کشاورز ۳٫۲۴ مدرسه علمیه رشید هجری لوکیشن: https://nshn.ir/2b1RWWNJG9mv 09155194318 حجت‌الاسلام کریمیان 09156196958منظمی 💠 @mohtava_tab
1231909152131.mp3
10.03M
یک دست ذغالی!!! شهید اکبرجزی نوجوانی که با یک دست شکم پاره اش رو گرفت و با یک دست لوله کالیبر رو گرفت! 🎙راوی: پ.ن: ما برای این انقلاب چکار کردیم؟؟؟ 💠 @mohtava_tab
solh.pdf
1.44M
📕نسخه "پی دی اف" کتاب صلح امام حسن(علیه السلام) ترجمه از رهبر معظم انقلاب علیه السلام 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
شایعه، ابزارِ جنگ معاویه با امام حسن(ع) بود! ستون پنجم دشمـن هم، نقشِ نفوذ را خوب ایفا می‌کرد... 💠 @mohtava_tab
Rizesh ha & Royesh ha.pdf
1.9M
📚 مجموعه منبر با موضوع ریزش ها و رویش ها با گرایش جهاد و شهادت و با استفاده از خاطرات شهدا ارائه نموده است. 📚این مجموعه شامل ۳ شب منبر می باشد. ⛔️تذکر: منبر شب سوم به زودی نهایی شده و از همین کانال ارائه خواهد شد. 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
حجت‌الاسلام ذوالنوری.mp3
10.49M
🎙 || سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پیرامون حوادث اخیر 🔸تاریخ ۱۴۰۱٫۷٫۱ 🔸 مصلای پردیسان قم 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
شباهت_ها_و_تفاوت_های_قیام_حسنی_و_حسینی.pdf
138.4K
🌀شباهت ها و تفاوت های قعود حسنی و قیام حسینی ⚫️ مناسبت : شهادت امام حسن(ع) 🔻پیغمبر فرمودند حسن(ع) و حسین(ع) امامند چه اینکه قیام کنند چه اینکه قعود کنند. چه شباهت ها و تفاوت های بین قعود حسنی و قیام حسینی وجود دارد؟ 🔻مهم ترین تفاوت قعود حسنی و قیام حسینی، در قیام و قعود مردم است. اکر مردم اهل قیام باشند امام قیام می کند وکرنه همه امامان ما مثل امیرالمومنین قعود داشتند. 🔻امام زمان عج اکرچه امام قیام است اما در دوران غیبت به خاطر قعود مردم امام قعود می کند 🔻امام حسن(ع) امام قیام هست، قیام او در رکاب امیرالمومنین فتنه جمل را جمع کرد و در مقابل معاویه امام قیام کرد مردم وقتی قعود کردند مجبور قعود شد. این راز قیام و قعود امام است. 🔻بعد از قیام با امام، جامعه باید استقامت و تاب آوری کند تا قوی شد. مردم ما با امام قیام کردند و تا به حال استقامت واین استقامت مسیر قوی شدن ماست. 🔻مهم ترین شباهت قعود حسنی و قیام حسینی هم حفظ عزت است. امام حسن ع امام عزت است با قعودش مثل امام حسین ع که با قیامش امام عزت است. علیه السلام 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
13871205_2046_32k.mp3
3.06M
🔰تحلیل امام خامنه‌ای از صلح امام حسن علیه‌السلام علیه السلام 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
مرواریدهای بی نشان - ناصر کاوه.pdf
23.42M
انتشار رایگان pdf کتاب تمام رنگی، «»، بمناسبت هفته دفاع مقدس، «کتاب شهدای زنان» پرافتخار کشورم، جمهوری اسلامی، که به دست و... به شهادت رسیدند... این کتاب را بخوانید و برای اینکه در ثواب آن شریک باشید، آنرا منتشر کنید.... 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیخ حسین انصاریان روایت شریفی از رسول خدا (صلی الله علیه‌وآله) را بر فتنه اخیر تطبیق دادند‌. 🎙سخنران: شیخ حسین 🔶 جهت دریافت بیش ۱۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇 💠 @mohtava_tab