هدایت شده از دانش آموختگان مدرسه علمیه رشد
سخنرانی آیت الله شب زنده دار - مشهد مقدس.m4a
31.72M
🎙 سخنرانی حضرت آیت اللّه شبزندهدار حفظهالله در جمع طلاب و اساتید مدرسه علمیه رشد
✨ داستان تشرف محضر حضرت حجت(عج) در عالم رؤیا...
🌙 ۲۳رمضان ۱۴۴۵_ ۱۵فروردین ۱۴۰۳
📍 مشهد مقدس
#گزارش_صوتی
#اردوی_آموزشی_زیارتی
#واحد_فرهنگی
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مناجات
چنان که داده خدا اختیار را به حسین
بده عنان دل بیقرار را به حسین
ببین چگونه دعا مستجاب خواهد شد
فقط قسم بده پروردگار را به حسین
یقین به کام تو خواهد گذشت هر روزش
سپرده باشی اگر روزگار را به حسین
خودش دوباره تو را زود میبرد به حرم
تو عاشقی کن و بسپار کار را به حسین
چنان که جانب خورشید میرود ذره
خدای من! برسان این غبار را به حسین
اگر محبّ حسینی نترس از محشر
چرا که داده خدا اختیار را به حسین
✍ #علی_سلیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از محسن انبیائی
#امام_زمان علیه السلام
#توقیع
#حمیری
#محبت
#دشمنان
وعن محمد بن عبد الله بن جعفر #الحميري أنه قال: خرج #توقيع من الناحية المقدسة - حرسها الله تعالى، بعد المسائل: ...
ولولا ما عندنا من #محبة صلاحكم ورحمتكم، والاشفاق عليكم، لكنا عن مخاطبتكم في #شغل مما قد امتحنا من منازعة #الظالم العتل الضال المتابع في غيه، المضاد لربه، المدعي ما ليس له، الجاحد حق من افترض الله طاعته، الظالم الغاصب...
#غيبة طوسی ص ١٨٤ و ١٨٥، و #الاحتجاج ص ٢٥٣.
الحق و الانصاف در حقش جفا کردیم
با علم بر تنهاییش او را رها کردیم
گاهی نمی دانم چه شد که یادش افتادم
گاهی برای مصلحت او را صدا کردیم
احساس میکردیم خیلی معرفت داریم
آنجا که گهگاهی برای او دعا کردیم
با گریه هایی آن هم اغلب از سر احساس
تکلیف خود را فکر میکردیم ادا کردیم
با غفلت از یاد امام عصرمان مردم
خود را به این شدت گرفتار بلا کردیم
این کم فروشی نیست آیا در فراق او
به ندبه های خشک و خالی اکتفا کردیم
حال مناجات سحر را خواب برد از ما
حتی نماز صبح را عمداً قضا کردیم
عجل فرج گفتن فقط بازار گرمی بود
اخلاص را بردیم و قربان ریا کردیم
قلب رئوفش را هزاران بار آزردیم
با آن گناهانی که اغلب در خفا کردیم .....
جایی برای یوسف زهرا نمی ماند
وقتی در دل را به روی غیر وا کردیم
خانه نشینی علی دنباله دار است
ما یادگارش را دچار انزوا کردیم .....
از شرم پیش مادرت سادات باید مرد
وقتی که با فرزند او این گونه تا کردیم
امروز راه اتصال ماست با مهدی
اشکی که نذر حضرت خیرالنسا کردیم
از شرکت او در مجالس مطمئن هستم
محض حضورش خانه را دارالعزاء کردیم
بخشید ما را باز هم در روضه ی زهرا
تا زخم را با گونه ی خود آشنا کردیم
هدایت شده از سید احمد فقیهی
یا من اسمه دوا وذکره شفا
با سلام وبا تشکر از همگی بابت ختم دعاهای مثل مشلول وحدیث کسا انشالله از برکت نفس های شما بزرگواران شفای کامل به استاد عنایت کند
با توجه به این همه نگران حال استاد هستند فعلا حال خوبی ندارنند ودرد شدید براشون غلبه کرده
فعلا عملشون تا دوروز دیگر به تاخیر افتاده (،البته به خاطر تعطیلی وآزمایشات)
خیلی خیلی باز هم محتاج دعای شما همه بزرگواران هستند با تشکر از همگی
بیان #کرامت و داستانی از زندگانی #امام_هادی علیه السلام در هنگام #تبعید و در مورد #علم_امام به نقل از کتاب #بحار_الانوار
👇👇👇
کانال محتوای تبلیغی نور الزهرا : https://eitaa.com/mohtavaetablighi
#امام_هادی علیه السلام
#تبعید
#باران
#پیش_بینی
#علم_امام
#بحار_الانوار
وَ حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِي الْأَزْهَرِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ أَبِي عَبَّادٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ هَرْثَمَةَ قَالَ: وَجَّهَنِي الْمُتَوَكِّلُ إِلَى الْمَدِينَةِ لِإِشْخَاصِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع لِشَيْءٍ بَلَغَهُ عَنْهُ فَلَمَّا صِرْتُ إِلَيْهَا ضَجَّ أَهْلُهَا وَ عَجُّوا ضَجِيجاً وَ عَجِيجاً مَا سَمِعْتُ مِثْلَهُ فَجَعَلْتُ أُسَكِّنُهُمْ وَ أَحْلِفُ أَنِّي لَمْ أُومَرْ فِيهِ بِمَكْرُوهٍ وَ فَتَّشْتُ مَنْزِلَهُ فَلَمْ أُصِبْ فِيهِ إِلَّا مَصَاحِفَ وَ دُعَاءً وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ فَأَشْخَصْتُهُ وَ تَوَلَّيْتُ خِدْمَتَهُ وَ أَحْسَنْتُ عِشْرَتَهُ فَبَيْنَا أَنَا فِي يَوْمٍ مِنَ الْأَيَّامِ وَ السَّمَاءُ صَاحِيَةٌ وَ الشَّمْسُ طَالِعَةٌ إِذَا رَكِبَ وَ عَلَيْهِ مِمْطَرٌ قَدْ عَقَدَ ذَنَبَ دَابَّتِهِ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ فِعْلِهِ فَلَمْ يَكُنْ مِنْ ذَلِكَ إِلَّا هُنَيْئَةٌ حَتَّى جَاءَتْ سَحَابَةٌ فَأَرْخَتْ عَزَالِيَهَا وَ نَالَنَا مِنَ الْمَطَرِ أَمْرٌ عَظِيمٌ جِدّاً فَالْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّكَ أَنْكَرْتَ مَا رَأَيْتَ وَ تَوَهَّمْتَ أَنِّي أَعْلَمُ مِنَ الْأَمْرِ مَا لَمْ تَعْلَمْ وَ لَيْسَ ذَلِكَ كَمَا ظَنَنْتَ وَ لَكِنِّي نَشَأْتُ بِالْبَادِيَةِ فَأَنَا أَعْرِفُ الرِّيَاحَ الَّتِي تَكُونُ فِي عَقِبِهَا الْمَطَرُ فَتَأَهَّبْتُ لِذَلِكَ فَلَمَّا قَدِمْتُ إِلَى مَدِينَةِ السَّلَامِ بَدَأْتُ بِإِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الطَّاهِرِيِّ وَ كَانَ عَلَى بَغْدَادَ فَقَالَ يَا يَحْيَى إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ قَدْ وَلَدَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْمُتَوَكِّلُ مَنْ تَعْلَمُ وَ إِنْ حَرَّضْتَهُ عَلَيْهِ قَتَلَهُ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص خَصْمَكَ فَقُلْتُ وَ اللَّهِ مَا وَقَفْتُ مِنْهُ إِلَّا عَلَى أَمْرٍ جَمِيلٍ فَصِرْتُ إِلَى سَامَرَّاءَ فَبَدَأْتُ بِوَصِيفٍ التُّرْكِيِّ وَ كُنْتُ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ لِي وَ اللَّهِ لَئِنْ سَقَطَ مِنْ رَأْسِ هَذَا الرَّجُلِ شَعْرَةٌ لَا يَكُونُ الطَّالِبُ بِهَا غَيْرِي فَتَعَجَّبْتُ مِنْ قَوْلِهِمَا وَ عَرَفْتُ الْمُتَوَكِّلَ مَا وَقَفْتُ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِهِ وَ سَمِعْتُهُ مِنَ الثَّنَاءِ فَأَحْسَنَ جَائِزَتَهُ وَ أَظْهَرَ بِرَّهُ وَ تَكْرِمَتَهُ.
#منبع: بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۰، ص ۲۰۷ و ۲۰۸، ح۲۴
#ترجمه
ابن ابى الازهر از قاسم بن ابى عباد و او از يحيى بن هرثمه نقل كرد كه گفت:
مرا متوكل مأمور آوردن حضرت علي بن محمّد بن علي بن موسى عليهم السّلام كرد. زيرا از او پيش متوكل بدگوئى كرده بودند. وقتي پيش آن جناب رفتم مردم چنان بگريه و زارى پرداختند كه تا كنون نديده بودم من آنها را تسكين ميدادم و قسم ياد ميكردم كه مرا دستور ندادهاند كه نسبت بايشان گزند و ناراحتى بوجود آورم منزل آن جناب را جستجو كردم جز صحيفه دعا و كتاب و چيزهائى از اين قبيل نيافتم آن جناب را به سامرا آوردم و خود متصدى خدمت ايشان شدم و بسيار مقامش را گرامى داشتم.
يك روز كه هوا صاف بود و خورشيد ميدرخشيد ديدم آن جناب سوار بر اسب است و بارانى بتن دارد و دم اسب خود را گره زده از اين كارش تعجب كردم طولى نكشيد كه ابر پيدا شد و بارانى بشدت هر چه تمامتر باريد و سخت از شدت باران ناراحت شديم. در اين موقع امام روى بمن نموده فرمود: من فهميدم از ديدن بارانى من در شگفت شدى و خيال كردى من چيزى را ميدانم كه تو نميدانى ولى آن طور كه خيال كردى نيست چون من در بيابان زندگى كردهام بادهائى كه باران زا هستند مىشناسم بهمين جهت آماده باران شدم.
وقتى وارد بغداد شدم پيش اسحاق بن ابراهيم طاهرى كه فرمانرواى بغداد بود رفتم او بمن گفت اين مرد فرزند پيامبر است تو متوكل را ميشناسى اگر او را وادار كنى بكشتن آن جناب پيامبر اكرم از تو بازخواست خواهد كرد. گفتم: بخدا از ايشان جز خوبى چيزى مشاهده نكردهام.
در سامرا ابتدا پيش وصيف تركى رفتم كه من از ياران او بودم گفت بخدا قسم اگر يك موى از سر اين مرد كم شود خودم از تو بازخواست خواهم كرد از گفتار اين دو نفر تعجب كردم مشاهدات خود را براى متوكل نقل كردم و تعريف نمودم متوكل بايشان جايزه داد و احترام شايسته نمود.
کانال محتوای تبلیغی نور الزهرا : https://eitaa.com/mohtavaetablighi