eitaa logo
محتوای تبلیغی نورالزهرا
55 دنبال‌کننده
536 عکس
166 ویدیو
80 فایل
آیدی معاون آموزش گروه تبلیغی نورالزهرا سلام الله علیها علی سروش @alisorosh1421
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حدیث اشک
دام بگذارید بعدش دانه لازم می شود جلد می گردد کبوتر،لانه‌لازم می شود سوختن در عاشقی،کارِ کبوتربچه نیست شمع می داند کجا پروانه لازم می شود وقت گریه،خنده..،وقت،خنده گریه می کنم در میان عاقلان،دیوانه لازم می شود سر به روی پنجره فولادِ تو خواهم گذاشت مرد وقتی بغض دارد،شانه‌لازم می شود با کبوترها کلاغی هم به صحنش راه داد گاه بین دوست‌ها،بیگانه لازم می شود کاش سقاخانه ها را نیز افزایش دهند در حریمت بیشتر میخانه لازم می شود آب سقاخانه ها را آب حیوان خوانده اند خضر آل الله را شاه خراسان خوانده اند در حرم باران پناه آورده تطهیرش کنی آیه ی تطهیر میخواهد تو تفسیرش کنی اختیار "نورِ"خورشید است دست گنبدت تا دل تو هرکجا می خواست، تکیثرش کنی کودکی عمداً خودش را در حرم گم کرده تا سال‌ها در صحن تو در توی خود پیرش کنی صید وقتی عاشق صیاد گردد..،چاره چیست!؟ کاش آهوی دلم را طعمه ی شیرش کنی این گدا حاجت بگیرد می رود..،پس ذوالکرم خوب می گردد اگر با فقر درگیرش کنی زائری چشمش به دست خادمان توست تا با غذای حضرتیِّ خود نمک گیرش کنی گاه با دست برادر گاه خواهر می رسد رزق ما از سفره ی موسی بن جعفر می رسد علّت اشک برادر بغض خواهر بوده است چشم ها در حسرت دیدار هم تر بوده است فاطمه وقتی صدایش می زده،قطع یقین او برای این برادر مثل مادر بوده است هر کسی دلتنگ زهرا می شود،قم می رود مرهم زوّار مادر دست دختر بوده است ریل قم_مشهد اگر رودی خیال انگیز بود روی موجش کشتی زائر شناور بوده است عطرِ "دارالحُجّه" را دارد " رواق آینه" خانه ی این‌دو از اول هم معطر بوده است نسل اندر نسل در واقع همه کارگریم کارفرمای حرم در قم برادر بوده است هرکسی پرسید می گویم:گدا هستیم ما کارگرهای علی موسی الرضا هستیم ما بانی جزر و مد دریا علی موسی الرضا ذکر تسبیحات ماهی ها علی موسی الرضا بد به حال هرکه بوده بی علی موسی الرضا خوش به حال هرکه بوده با علی موسی الرضا کفشداری حرم ای کاش امانت می گرفت جای کفش من دل من را علی موسی الرضا در هیاهوی حرم ناگاه نقّاره زدند طفل لالی داد می زد:یا علی موسی الرضا روز محشر در سه جا زائر خیالش راحت است می رسد حتما به داد ما علی موسی الرضا گفت بابا:آب میبینی بگو عطشان حسین نان که میبینی بگو آقا علی موسی الرضا امتحان کن..،تا قسم جان جوادش می دهی کربلا را می زند امضا علی موسی الرضا @hadithashk
هدایت شده از حدیث اشک
گرچه توحیدم اساسش از غدیر و از خم است رزق حب اهل بیتم با امام هشتم است اتفاقی نیست این عاشق شدن، نوکر شدن علتش از رحمت معصومه، بانوی قم است آن قدر آقاست این آقا که شد کهف الوری خواهرش هم مُستجار ماست از بس خانم است اهل بیت حضرت موسی بن جعفر از ازل لطفشان آماده و در اختیار مردم است بس که از من دستگیری کرده مولایم رضا برده ام از خاطرم این بار، بار چندم است آن قدر اوصاف او را اهل معنا گفته اند لابه لای مدح هایش، شعرهای ما گم است هر کسی شد زائر صحن و سرای مشهدش با ولایش در امان از آتش و از هیزم است هشتمین نور است در ظاهر ولیکن باطنا علت پیدایش شش روزه ی هفت انجم است نور او تابید و بر ظلمت سراسر هجمه شد آن زمانی که رسید و نور قلب نجمه شد یا غیاث المستغیثینِ دل زارم رضاست یا امان الخائفینِ جانِ تبدارم رضاست یا امین الله فی أرضه کمی از شأن اوست منشأ آرامش و امید بسیارم رضاست گرچه در بازار این عالم ندارم مشتری غم ندارم، می روم مشهد، خریدارم رضاست آن امام مهربانی که به حکم عاشقی بیشتر از هر چه گویی دوستش دارم رضاست نور راهم در دل دنیای تیره نور اوست روی مهتاب نمایان، در شب تارم رضاست در گرفتاری به این آقا توسل می کنم تکیه گاهِ لحظه هایی که گرفتارم رضاست دلخوشم بر وعده ی صدقش، چرا که طبق آن در سه جای سخت بعد از مردنم، یارم رضاست در تمام سال، آن شب که بر آن دل بسته ام آن شب میلاد آقاجان و دلدارم رضاست می شود دنیا گلستان مثل صحنش بین طوس گر که لبخندی زند بر خاکیان شمس الشموس درد ما عشق است و عشق یار، تاوانش خوش است دل سپردن نزد جانان، جان به قربانش خوش است از سوی باب الجوادش که رسیدی خیره شو دیدن آن گنبد زیبا و تابانش خوش است با تأمل رفت و آمد کن در آن صحن و سرا عاشقانه راه رفتن، زیر ایوانش خوش است با تمام خستگی ها، آن زمان که یک نفس... از ته دل می کشی کنج شبستانش خوش است گریه ی طفلی بلند و صوت نقاره بلند کورِ بینا گشته با چشمان گریانش خوش است تشنه ی کرب و بلایی، منت از سلطان بکش کربلا رفتن هم از سمت خراسانش خوش است روزی اشک محرم را بگیر از دست او گریه با اذنش برای جد عطشانش خوش است یاد غم های حسین و ظهر عاشورای او از دو ماه قبل اگر باشی پریشانش خوش است گریه کن بر آن غریبی که کفن حتی نداشت بر زمین ماند و به تن یک پیرهن حتی نداشت @hadithashk
هدایت شده از حدیث اشک
بارها گفتم به خود دیدی که قسمت می‌شود دیدنش نزدیکتر ساعت به ساعت می‌شود بعد نیشابور قلبم پُر حرارت می‌شود عاقبت از دستِ من این کوپه راحت می‌شود یک طرف صوتِ تلاوتهای قاری‌ها و من یک طرف مداح و آوای قناری‌ها و من صحن در صحن است حال بی قراری‌ها و من تا ضریحت مست از لحظه شماری‌ها و من مثل این آئینه‌ها خود را شکستم آمدم پیش این فواره‌ها قدری نشستم آمدم تا ضریحت راه را از حفظ هستم آمدم رو به سویت چشمهایم را که بستم آمدم من به دنبال توام فیروزه‌کاری‌ها که نه غرق در نامِ رضایم خوش‌نگاری‌ها که نه دست خالی می‌روم از کفشداری‌ها که نه می‌کَنم دل از همه از این نداری‌ها که نه هرچه هست اینجا از اول تا به آخر دیدنی است بال بال بچه‌ها مثل کبوتر دیدنی است دُور دور دختران بر گرد مادر  دیدنی است سُرسره بازیِ طفلان روی مرمر دیدنی است جبرئیل آمد حرم یک شب شفایش را گرفت رفت میکائیل و اسرافیل جایش را گرفت مرد کوری بود دیدم چشمهایش را گرفت خادمی از دست معلولی عصایش را گرفت بارها گفتم بده اینبار می‌گویم بگیر آنچه می‌دانی آز ان بسیار می‌گویم بگیر این منیت را از این دیوار می‌گویم بگیر هرچه شد بر قامتم سربار می‌گویم بگیر با کبوترهای تو هر وقت قاطی می‌شوم مثل این فواره غرقِ بی ثباتی می‌شوم محو اوصافِ تو و الطافِ ذاتی می‌شوم باز امشب خیره بر  مردی دهاتی می‌شوم می‌کشد سوغاتی‌اش را بر ضریحت پیرمرد می‌زند بوسه همینجا بر ضریحت پیرمرد آمده در بین صف‌ها بر ضریحت پیرمرد یک کفن آورد اما بر ضریحت پیر مرد گریه‌اش اُفتاد یادِ جسم عریان حسین از خجالت آب شد پیرِ پریشان حسین زیر ایوانت دلش رفته به ایوان حسین ای به قربانت رضا و ای به قربان حسین @hadithashk
هدایت شده از حدیث اشک
یا امام رضا(ع) خورشید اگر در سایه ات پنهان نمیشد شمع ضعیفی میشد و تابان نمیشد از آسیاب طوس اگر احسان نمیشد گندم برای سفره‌ی ما نان نمیشد ایران بدون مشهدت ایران نمیشد با تو به ایران حق صفایش را فرستاد ارباب تا ری کربلایش را فرستاد انسیه الحورا دعایش را فرستاد موسی بن جعفر بچه هایش را فرستاد مشهد نبود ایران قمر باران نمیشد حاجت به ما دادی و این بارم صدم شد هی قم به مشهدهایمان مشهد به قم شد از میکده روزی ما این بار خم شد هر کودکی که در حرم یک بار گم شد تا آخر عمرش دگر حیران نمیشد آقای رعیت پرور ای ارباب دلسوز چشم تو شد خورشید گرم عالم افروز خضر نبی در محضر تو دانش آموز شیطان اگر حُسن تو را میدید آن روز جبریل رامت میشد و شیطان نمیشد کی این همه حُسن تو را دارد خدایا؟ نام تو از ما میکند دفع بلایا آقایی از تو مهربان تر هست آیا؟ از تو فراوان میرسیده بر رعایا حتی کسی که عاشق سلطان نمیشد دریای الطاف خروشان است مشهد دارالخلود باده نوشان است مشهد میخانه‌ی خانه به دوشان است مشهد کاشانه‌ی حلقه به گوشان است مشهد با تو غلامت ارزنی ارزان نمیشد بالاترین تخت جلالت مسند توست عرش خدا هم احتمالا مرقد توست دار و ندار ما فقیران مشهد توست روزیمان الحمدلله از ید توست بی لطف تو چشمان ما گریان نمیشد از روضه‌ی `ابن شبیبت” غم عیان بود هر شب اَنیست گریه‌های بی امان بود هم غصه ات از شمر هم از ساربان بود یک مرد اگر در بین آن نامردمان بود ارباب ما دیگر تنش عریان نمیشد عماد بهرامی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
هدایت شده از حدیث اشک
یا امام رضا(ع) ایران به جز تو، هیچ سلطانی ندارد همچون رضا خورشید تابانی ندارد شکی ندارم بی کرانِ آسمان هم مانندِ تو، ماهِ فروزانی ندارد می آورم با خود حرم آقای خوبم آن دردهایی را که درمانی ندارد هر مشکلی را ممکن و آسان نمودی هرآنچه را گفتند: امکانی ندارد! هر زائری آمد به قصدِ عَرض حاجت با خنده رفت و چشم گریانی ندارد با دیدن صحن و سرایت درک کردم احساس خوبی را که پایانی ندارد  محسن زعفرانیه لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹