هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#نوکری_اهل_بیت_ع
من فقط یک نوکرم، کار خودم را میکنم
او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
دستم مقابل کس و ناکس دراز نیست
تا روی پای نوکریام ایستادهام
✍ #رضا_قاسمی
مداح و روضهخوان و سخنران و چایریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکریست
✍ #وحید_محمدی
در لباسِ نوکری، موی سپیدم آرزوست
تا نفس دارم درِ این خانه خدمت میکنم
✍ #علیرضا_خاکساری
من زندهام به نوکری خانهی شما!
پس نوکری به کار نگیری به جای من!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
سرمایهی من نوکریِ حضرت سلطان
هر ثانیهاَش نابترین گنجِ زمانست
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است
عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند
✍ #محمود_ژولیده
بهترین آوازهها در خادمیِ کوی توست
شهرتِ خالی زشوقِ نوکری، شهرت نشد
✍ #علیرضا_خاکساری
آبرودار شدن، ماحصل نوکری است
هست، عزت همهاش تحت لوای حَسَنین
✍ #محمدجواد_شیرازی
تا غلامت شدیم فهمیدیم
نوکری، احترام هم دارد
✍ #نفیسه_سادات_موسوی
آبروداری ما بی آبروها پای اوست
تا قیامت نوکری کردن برایش پای ماست
✍ #سیدپوریا_هاشمی
من مفتخر به نوکری حضرت توأم
تو سفرهدار هستی و من دعوت توأم
✍ #رضا_دین_پرور
حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا
حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین
✍ #بردیا_محمدی
از حب قیمتیِ تو قیمت گرفتهایم
با نوکری تو همه عزت گرفتهایم
✍ #علیرضا_خاکساری
عشق تو شغل شریف انبیای عالم است
در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین
✍ #رضا_دین_پرور
با نوکریِ آل علی زندهام فقط
عینِ حقیقت است کلامم، شعار نیست
✍ #احسان_نرگسی
غلام خانهی زهرا حسابمان کردند
برای نوکریاش انتخابمان کردند
✍ #وحید_محمدی
در لباس نوکری موی سپیدم آرزوست
تا نفس دارم درِ این خانه خدمت میکنم
✍ #علیرضا_خاکساری
از نوکری توست به هرجا که رسیدیم
یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست
✍ #احسان_نرگسی
مادرم با نمک روضه بزرگم کرده
من به این نوکری از کودکیام منصوبم
✍ #قاسم_نعمتی
عمری به عشق نوکریِ تو دویدهام
حالا که اوفتادهام از پا نمیخری؟
✍ #موسی_علیمرادی
ذرهای هم که آبرو داریم
همه از نوکری او داریم
✍ #مجید_گل_دار
نوکری فاطمه محشر به دادم میرسد
از غلام مادرش آقا تشکر میکند
✍ #محمدجواد_شیرازی
دلخوشیام چیست به جز نوکری؟
حیدریام حیدریام حیدری
✍ #احسان_نرگسی
از همان روز ولادت شدهام پابستت
قِدمت نوکریام از سَنَواتم پیداست
✍ #رضا_قاسمی
مطمئنم بیشتر از هر عمل، روز جزا
نوکریِ خانهی زهرا به دردم میخورد
✍ #محمدجواد_شیرازی
خدمتگزار اهل خرابات اگر شدی
ایام نوکریِ تو شاهانه بگذرد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
هر آنکه نوکری نوکر تو را کردهست
به قول مُرشد ما، بسته است بارش را
✍ #احسان_نرگسی
با نوکریات سینهزن شوکت گرفته
هر چه گرفته از همین کِسوَت گرفته
✍ #محمدجواد_شیرازی
دم تو گرم و کرمخانهی شما آباد
که بین خانهی تو گرم نوکری هستم
✍ #اسماعیل_شبرنگ
•┈┈••✾••┈┈•
تکبیتیها، دوبیتیها و رباعیات حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #ورود_به_ماه_محرم؛ #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
چگونه شُکر بگویم که زنده ماندم من
به ماه روضهی تو خویش را رساندم من
چگونه شکر بگویم اجل امانم داد
که باز چشمِ ترِ من به بیرقات افتاد
چهقدر شور دلم زد به ماهِ غم نرسم
به زیر سایهی این بیرق و علم نرسم
به شوق این دههی شور و ماتمت آقا
تمام سال شمردم همه نفسها را
چگونه شکر بگویم که باز گریانم
شبیه زلف پریشانِ تو پریشانم
تمام ترس من این بود با دلی حیران
شب رقیه نباشم میان گریهکنان
امان دهید خودم بین روضه میمیرم
شب ششم جگرم را به دست میگیرم
برای روضهی هفتم چه نذرها کردم
که لای لای بخوانم به دور او گردم
سپردهام به دو دستم، کند گریبان چاک
برای آن همه اکبر که اوفتاده به خاک
میان روضهی سقا که جان به لب آید
شبیه دخترکان تو لطمه خواهم زد
به چشم گفتهام از اشک پُر کند مَشکی
مگر ز شرم نریزد دگر عمو اشکی
شب دهم نفسم را دگر نمیخواهم
برای شام عزایت سحر نمیخواهم
تمام حاجتم این است تا که ظهر دهم
جنازهام بِرَوَد روی دوش این مردم
همان زمان که سماوات بر زمین افتاد
بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
میان خیل شغالان فتاد چون شیری
یکی به نیزه زد و دیگری به شمشیری
همه زدند و سپس شمر آمد و خنجر
نشست روی ورقهای مصحف پَرپَر
برید سر زتنت با دوازده ضربه
جداشد آخر سَر عرش از تنِ کعبه
✍ #موسی_علیمرادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
شب بود قبله جا نمازی سوی او داشت
کعبه برای دیدن رویش وضو داشت
رشک ملک بود آن حصیر زیر پایش
هر شب خدا مشتاق صوت ربنایش
چشم سیاهش روشنای راه ایمان
هر ناوک مژگان او یک خط قرآن
از خلوتش گرچه دو عالم فیض میبرد
اوج مصیبت در دل این شب رقم خورد
ناگاه قومی بی ادب حرمت شکستند
تسبیح فیض خلق را از هم گسستند
پای برهنه، سربرهنه در دل شب
بردند او را و فلک در تاب و در تب
خالیست جای فاطمه انگار اینجا
تا که بگیرد باز دامان علی را
در کوچههای بی کسی او را کشیدند
با هر قدم آه از نهاد او شنیدند
از داغ این غم عالمی در پیچ و تاب است
سر منزل این کوچهها بزم شراب است
بزم شراب اما خبر از خیزران نیست
ناموس او در مجلس نامحرمان نیست
از سامرا برخاست آهِ شام آن شب
یک سوی صد نامحرم و یک سوی زینب
یک سو، سری بر تشت زر، یک سو رقیه
یک سو سراسر خنده و یک سوی گریه
یک سوی چوب خیزران میخورد بر لب
یک سو مزن ظالم به لبها داشت زینب...
✍ #موسی_علیمرادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
هر که در سینه خود، عشق "علی" را دارد
"هر کجا هست خدایا به سلامت دارش"
✍ #موسی_علیمرادی
↳ @hosseinieh_net