هدایت شده از تاملی در تاریخ اسلام
هدایت شده از تاملی در تاریخ اسلام
✅در روز چهارم محرم، عبیدالله بن زیاد مردم كوفه را در مسجد جمع كرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شركت در جنگ با امام حسین(ع) تشویق و ترغیب نمود و گفت :
📋《أَيُّهَا النَّاسِ! إِنَّكُم بَلَوتُم آلَ أَبِي سُفيَانَ فَوَجَدتُمُوهُم كَمَا تُحِبُونَ وَ هَذَا أَمِيرُالمُؤمِنِينَ يَزِيدُ، قَد عَرَفتُمُوهُ حُسنَ السِّيرَةِ مَحمُودَ الطَّرِيقَةِ، مُحسِنَاً إلَى الرَّعِيَةِ، يُعطَي العَطَاءَ فِي حَقِّهِ ، قَد أَمَنَت السُبُلِ عَلَى عَهدِهِ وَ كَذَلِكَ كَانَ أَبُوهُ مُعَاوِيةَ فِي عَصرِهِ، وَ هَذَا اِبنُهُ يَزِيدُ مِن بَعدِهِ، يُكَرِّمُ العِبَادَ ، وَ يُغنِيهُم بِالاَموَالِ، وَ يُكَرِّمُهُم، وَ قَد زَادَكُم فِي أَرزَاقِكُم مِاَئةَ مَائَةَ، وَ أَمَرَنِي أَن اَوَفَرَهَا عَلَيكُم وَ اَخرَجَكُم إلَى حَرْبِ عَدُوِّهِ الحُسَينَ فَاسمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا!》
♦️ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که میخواستید، یافتید! و یزید را میشناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیردستان احسان میکند و بخششهای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی را تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین(ع) بفرستم.
پس به او گوش فرا دهید و از او اطاعت کنید.(۱)
و به نقل از علامه مجلسی در ادامه نیز گفت؛
📋《وَ أَمَرَهُم أَن يَخرُجوا إِلَى حَرْبِ اَلْحُسَيْنِ(ع)، وَ يَكُونُوا عَونَاً لِابنِ سَعدِِ عَلَى حَربِهِ، فَأَوَّلُ مَن خَرِجَ شِمرُ بنُ ذِي الجُوشَن فِي أَربَعَةِ آلَافِِ ، فَصَارَ ابنَ سَعدِِ فِي تِسعَةِ آلَافِِ، ثُمَّ أَتبَعَهُ بِيَزِيدَ بنَ رَكَابِِ الكَلبِي فِي أَلفَينَ، وَالحُصَينِ بنِ نُمَيرِ السَّكُونِي فِي أَربَعَةِ آلَافِِ، وَ فُلَانَاً المَازِنِي فِي ثَلَاثَةِ آلَافِِ، وَ نَصرَ بنَ فُلَانِِ فِي ألفَينَ فَذَلِكَ عِشرُونَ أَلفَاً》
♦️عبیدالله مردم را برای جنگ با امام حسین(ع) ترغیب و تحریک نمود و به دنبال آن ۱۳ هزار نفر در قالب ۴ گروه كه عبارت بودند از :
۱)شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛
۲)یزید بن ركاب كلبی با دو هزار نفر؛
۳)حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛
۴)مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛
به سپاه عمر بن سعد پیوستند.
به هم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.(۲)
📚منابع :
۱)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ج۱، ص۹۷
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۸۶
@TarikhEslam
هدایت شده از اسناد المصائب
1⃣در کربلا فقط خون سه نفر به آسمان پرتاپ شد!
۱)خون #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام !
📚الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸
۲)خون #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام !
📚كامل الزيارات ابن قولویه، ص۲۲۲
۳)خون #امام_حسین_علیه_السلام !
📚اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۷
#نکته_های_کربلا
@AsnadolMasaeb
هدایت شده از اسناد المصائب
2⃣امام حسین(علیه السلام) در کربلا صورت مبارکش را فقط روی صورت دو نفر قرار داد!
۱) #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام !
📚اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴
۲) #اسلم_بن_عمرو_ترکی_رحمه_الله !
📚مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۲۴
#نکته_های_کربلا
@AsnadolMasaeb
هدایت شده از اسناد المصائب
✍دانستنی های مختصر از واقعه کربلا طبق برخی مقاتل :👇
#امام_حسین_علیه_السلام
#دانستنی_های_کربلا
#نکته_های_کربلا
#مقتل_شناسی
@AsnadolMasaeb
هدایت شده از نردبان فقاهت
✔️ پیراهنی که جای ۶۳ ضربه بر آن وجود داشت:
🔸 عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع) وَ عَلَيْهِ جُبَّةُ خَزٍّ دَكْنَاءُ فَوَجَدُوا فِيهَا ثَلَاثَةً وَ سِتِّينَ مِنْ بَيْنِ ضَرْبَةٍ بِالسَّيْفِ وَ طَعْنَةٍ بِالرُّمْحِ أَوْ رَمْيَةٍ بِالسَّهْمِ.
📚 الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني ج6 ص452
https://eitaa.com/Nardebanefeghahat
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
__________________
#عبدالله_بن_الحسن
@shere_aeini
به غیر از همین خانواده پناهی ندارم
به غیر از حسین و حسن، تکیهگاهی ندارم
شدم با امیدی به سوی در شاه، راهی
که جز حب آل علی شاهراهی ندارم
اگرچه دلم لذت بیثمر خواست، گاهی
ولی غیر این روضهها خاستگاهی ندارم
در آن دم که فرزند هم از پدر میگریزد
ز مولا تمنا به غیر از نگاهی ندارم
به جز اشک در روز محشر ندارم گواهی
به جز اشک در روز محشر گواهی ندارم
**
برای فدای نگاهت شدن ای عمو جان!
به غیر از همین دستهایم سپاهی ندارم
🔸شاعر:
#محمود_یوسفی
========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
شب پنجم که می رسد از راه
روضه را غرق آه باید خواند
از یتیم حسن که میگوییم
روضهی قتلگاه باید خواند
روز آخر نیامده است اما
روضه رفته است داخل گودال
مثل مرغی که بال او کنده است
حسنیزاده میزند پر و بال
لحظهی آخر است و این میدان
گرچه مرد نبرد میخواهد
حسنی زاده! پیش عمه بمان
بعد از این، خیمه مرد میخواهد
حیف از آن دست، حیف از آن بازو
دست خود را به تیغ نسپاری
پیش زینب بمان که بعد عمو
علم و مشک را تو برداری
پیش زینب بمان که میترسم
روضهی پشت در شود تکرار
مادرم بازوی کبودی داشت
دست خود را به تیغها نسپار
شیر اگر بچه، باز هم شیر است
آن شغال زبون نفهمیده
اینکه دست تو را ز تن انداخت
دست عباس دیده ترسیده
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نصب برنامه «پاسخ به شبهات محرم» از بازار اندروید:
http://cafebazaar.ir/app/?id=com.shobahatmoharram&ref=share
(کاری بسیار مفید و جامع از مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی)
هدایت شده از اسناد المصائب
در این هنگام عمر بن سعد بن نفیل ازدی گفت :
📜《وَ اللَّهِ لَأَشُدَّنَّ عَلَيْهِ》
♦️به خدا من به این پسر حمله خواهم کرد.
من به او گفتم :
📜《سُبْحَانَ اللَّهِ وَ مَا تُرِيدُ بِذَلِكَ؟
دَعْهُ يَكْفِيكَهُ هَؤُلَاءِ الْقَوْمُ الَّذِينَ مَا يُبْقُونَ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ》
♦️سبحان الله! تو از این کار چه بهره خواهی برد؟
او را به حال خود واگذار!
این مردم سنگدل که هیچ کس از اینان باقی نگذارند، کار او را نیز خواهند ساخت!
اما وی همچنان در کار خود مصمم بود، تا اینکه به آن جوان حمله ور شد.
📜《فَشَدَّ عَلَيْهِ فَمَا وَلَّى حَتَّى ضَرَبَ رَأْسَهُ بِالسَّيْفِ فَفَلَقَهُ وَ وَقَعَ الْغُلَامُ لِوَجْهِهِ》
♦️آن جوان هنوز روی برنگردانده بود که سر او را چنان با شمشیر زد که آن را از هم شکافت و آن پسر به صورت به زمین افتاد.
در این هنگام جوان فریاد زد :
📜《يَا عَمَّاهْ! فَجَلَّى الْحُسَيْنُ(ع) كَمَا يُجَلِّي الصَّقْرُ ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَيْثٍ أُغْضِبَ》
♦️عموجان!
حسین(ع) مانند باز شکاری لشکر را شکافت و نزدیک او شد.
ابتدا همانند شیر خشمناک حمله کرد و شمشیری به عمر بن سعد بن نفیل زد.
عمر شانه را سپر آن شمشیر کرد و شمشیر دستش را از نزدیک مرفق جدا ساخت.
وی چنان فریادی زد که لشکریان شنیدند و آن گاه حسین(ع) از آن لعین دور شد.
سواران کوفه هجوم آوردند که او را از معرکه بیرون ببرند، که بدن نحسش را اسبان لگدکوب کردند تا اینکه به دوزخ شتافت.
در این هنگام گرد و خاک که برطرف شد، دیدم حسین(ع) بالای سر آن پسر بچه ایستاده است، در حالی که؛
📜《هُوَ يَفْحَصُ بِرِجْلِهِ》
♦️پای بر زمین میسائید و در حال جان دادن بود.
امام حسین(ع) می فرمود :
📜《بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوكَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيكَ جَدُّكَ》
♦️دور باشند از رحمت خدا آنان که تو را کشتند و از دشمنان اینان در روز قیامت جدت(ص) می باشد.
سپس امام(ع) فرمود :
📜《عَزَّوَاللَّهِ عَلَى عَمِّكَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا يُجِيبُكَ أَوْ يُجِيبُكَ فَلَا يَنْفَعُكَ صَوْتٌ وَ اللَّهِ كَثُرَ وَاتِرُوهُ وَ قَلَّ نَاصِرُوهُ》
♦️به خدا بر عمویت دشوار است که تو او را به آواز بخوانی و او پاسخت ندهد. یا پاسخت دهد، ولی به تو سودی ندهد. آوازی که به خدا ترساننده و ستمکارش بسیار و یار او اندک است.
طبری نقل می کند که در این هنگام ؛
📜《وقَد وَضَعَ حُسَينٌ(ع) صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ》
♦️سپس حسین(ع) سینه خود را بر روی سینه او نهاد.(۴)
📜《ثُمَّ حَمَلَهُ عَلَى صَدْرِهِ وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى رِجْلَيِ الْغُلَامِ تَخُطَّانِ الْأَرْضَ فَجَاءَ بِهِ حَتَّى أَلْقَاهُ مَعَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ الْقَتْلَى مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ》
♦️سپس حسین(ع) او را بر سینه ی خود گرفته و از خاک برداشت، و گویا من می نگرم به پاهای آن پسر که به زمین کشیده می شد.
پس او را کنار فرزندش علی بن الحسین(ع) و دیگر کشته های از خاندان خود به کنار خیمه ها آورد و بر زمین نهاد.
من پرسیدم :
این پسر که بود؟
گفتند : او قاسم بن حسن بن علی بن ابیطالب(ع) بود.(۵)
در زیارت ناحیه مقدسه، امام زمان(عج) اینگونه به قاسم بن الحسن(ع) سلام می دهد :
📜《السَّلَامُ عَلَی الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی(ع)، الْمَضْرُوبِ عَلَی هَامَتِهِ، الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِینَ نَادَی الْحُسَینَ(ع) عَمَّهُ، فَجَلَّی عَلَیهِ عَمُّهُ كَالصَّقْرِ وَ هُوَ یفْحَصُ بِرِجْلِهِ التُّرَابَ》
♦️سلام بر قاسم بن حسن بن علی(ع)،
آنكه فرق سرش شكافته شد و فریاد و توانش از او گرفته شد، هنگامی كه عمویش حسین(ع) را صدا زد، عمویش همچون باز شكاری، حاضر شد در حالی كه قاسم با پایش خاك را زیر و رو میكرد و در حال جان كندن بود.(۶)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
این جوان کیست که گل صورت از او دزدیده است؟
سیزده بار زمین دور قدش گردیده است،
رو به سر چشمه ی زیبایی و دریای وفا،
ماه از اوست که این گونه به خود بالیده است،
خاک پرسید که سر چشمه این نور کجاست؟
عشق انگشت نشان داد که او تابیده است،
پیش او شور شهادت ز عسل شیرین تر،
آسمان میوه ی احساس ز چشمش چیده است،
گر چه هفتاد و دو لاله همه از ایل بهار،
باغ سر سبر تر از او به جهان کی دیده است؟
اسب آرام رها کرد گلی را در خاک،
کربلا دید که ماهی به زمین غلتیده است..
👤حیدر منصوری
📚منابع :
۱)الهدایه الکبری خصیبی، ص۲۰۴
۲)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۱
۳)الهدایه الکبری خصیبی، ص۲۰۵
۴)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۷
۵)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۹۷
۶)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۴۹۰
@AsnadolMasaeb
تا قیامت اسیر او می شد
هرکه سلطان طوس را می دید
مولوی، شمس را رها می کرد
گر که شمس الشموس را می دید
چیست تازه برات؟ ای حافظ!
گر بگیری برات مشهد را
عشق شاخه نبات جای خودش
امتحان کن نبات مشهد را
در اذان های عاشقی، دل من
وقت خیرالعمل به مشهد رفت
در تمامی عمر خوش بخت است
هرکه ماه عسل به مشهد رفت
خوش به حالم که اهل ایرانم
خادم بارگاه سلطانم
از مکانهای دیدنی جهان
بیشتر عاشق خراسانم
راه و رسم گدا شدن بلدم
حاجتم گاه مستجاب تر است
دم باب الجواد فهمیدم
این پدر سخت عاشق پسر است...
یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۱ نوشته شده توسط طاهره سادات مدرسی
شاعر:
مجید تال
عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَبَقَ غُلاَمٌ لِأَبِي اَلْحَسَنِ إِلَى مِصْرَ فَأَصَابَهُ إِنْسَانٌ مِنْ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ فَقَيَّدَهُ وَ خَرَجَ بِهِ فَدَخَلَ اَلْمَدِينَةَ لَيْلاً - فَأَتَى بِهِ مَنْزِلَ أَبِي اَلْحَسَنِ فَخَرَجَ إِلَيْهِ أَبُو اَلْحَسَنِ فَقَامَ إِلَيْهِ اَلْغُلاَمُ يُسَلِّمُ عَلَيْهِ - فَسَمِعَ حَرَكَةَ اَلْقَيْدِ فَقَالَ مَنْ هَذَا قَالَ غُلاَمُكَ فُلاَنٌ وَجَدْتُهُ فَقَالَ لِلْغُلاَمِ اِذْهَبْ فَأَنْتَ حُرٌّ .
مشکاة الأنوار في غرر الأخبار , جلد۱ , صفحه۲۲۹ عنوان باب : الباب الخامس في مكارم الأخلاق و نظائرها الفصل الثالث في العفو قائل : امام رضا (علیه السلام)