eitaa logo
کانال محتوای تبلیغی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی جامعه الزهرا سلام الله علیها
2.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
3.1هزار فایل
*این کانال محتوای تبلیغ عمومی می باشد که توسط اساتید و مبلغان تولید شده و با توجه به مناسبت های تبلیغی بارگذاری می شود.* «کپی مطالب به همراه لینک» @mohtavayetablighJameaAlZahra «.« ارتباط با ادمین».» @admin_mobaleghan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔳🏴🔳🏴 🔳🏴 🔳 ا❁﷽❁ا ✨«فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَني مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا » {..گفت: اى كاش پيش از اين مرده بودم، و كاملاً فراموش شده بودم} (سوره مبارکه مریم آيه ۲۳) ا┅═✧❁⚫️❁✧═┅ا ⚫️عبارت شریفه «يا لَيْتَني مِتُّ قَبْلَ هذا» در وجه تنزیل، اشاره دارد به گفتار حضرت مریم (سلام الله علیها) در هنگام مواجه شدن با ابتلاءشان که همان ولادت معجزه آسای حضرت عیسی بن مریم (علیهمالسلام) «مِن غیر أب» (بدون داشتن پدر) بود؛ هنگامی که به امر خداوند عزوجل، از شهر و دیار خویش بیرون رفته و وارد سرزمینی دیگر شد، از صعوبت امتحانی که بدان مبتلا گردید، آرزوی مرگ نمود: «فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا»  (سوره مبارکه مریم آيه ۲۲). ✔️مطابق احادیث وارده از حضرات مفسّران کلام الله، ائمه الاطهار (علیهم السلام) آن موضع و سرزمین، سرزمین کربلاء بوده است: ▫️في قَوْلِهِ « فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا» قَالَ خَرَجَتْ مِنْ دِمَشْقَ حَتَّى أَتَتْ كَرْبَلَاءَ فَوَضَعَتْهُ فِي مَوْضِعِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه السلام (۱) «سرانجام [مريم] به او (عيسى) باردار شد؛ و او را به نقطه‌ی دور دستى برد» یعنی از دمشق خارج شد تا اینکه به کربلا رسید و عیسی را در جایگاه قبر امام حسین (علیه السلام) به دنیا آورد ▫️النَّهَرُ الَّذِي وَلَدَتْ عَلَيْهِ مَرْيَمُ عِيسَى علیه السلام هَلْ تَعْرِفُهُ قَالَ لَا ؟ قَالَ هُوَ الْفُرَات (۲) نهری که حضرت عیسی (علیه السلام) در کنار آن متولد شد، نهر فرات بود. ☑️سرزمین کربلاء، موضعی است که تمامی انبیاء الهی بدان وارد شده و بر مصیبتِ واقع شده در آن، که اعظم مصائب در آسمانها و زمین است،‌ گریسته اند و به واسطه توسل و ندبه و بکاء بر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، صعوبت امتحان و ابتلاءشان، برطرف شده، دعایشان مستجاب گردیده و طی درجات عبودیت و کمال برایشان میسّر گردید (۳). مصائب وارده بر انبیاء‌ الهی، مَثَل و نمونه ای است از مصائب وارده بر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در کربلاء؛ همانطور که در کلام حضرات مبیّنان وحی (علیهم السلام) در تفسیر آيات حضرت قرآن، ذیل داستان انبیاء ای چون حضرت ابراهیم (علیه السلام) در ذبح عزیزترین فرزندش اسماعیل (علیه السلام) (۴) و یا حضرت موسی (علیه السلام) در مصیبت کشته شدن مردان بنی اسرائیل و به اسارت رفتن زنانشان (۵)، و یا مصیبت حضرت یحیی (علیه السلام) (۶) و یا حضرت اسماعیل صادق الوعد در شکنجه هایی که قومش بر او کردند (۷)، به این حقیقت اشاره شده است. ◀️حضرت مریم (سلام الله علیها) نیز به امر خداوند عزوجل، در هنگام ابتلاء، به سرزمین کرب و بلاء وارد می شوند و در اینجاست که می فرمایند: «يا لَيْتَني مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا ». ⏪همانطور که در تفسیر شریفه ۱۲ سوره مبارکه تحریم وارد شده،‌ مریم قدیسه (سلام الله علیها) مَثَل و نمونه و آیه ای از حضرت مریم الکبری (۸)، صدیقه الکبری، فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) می باشند «"وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها"» هَذَا مَثَلٌ ضَرَبَهُ اللَّهُ لِفَاطِمَهًْ (سلام الله علیها)» (۹) و لذا هر آنچه که در اوصاف و احوال و از جمله مصائب و ابتلائات ایشان در آیات حضرت قرآن ذکر شده ، به جهت دلالت مؤمنین به مصائبی است که در اتم و اکمل وجه بر ذوات مقدسه محمد و آل محمد (علیهم السلام) وارد آمده است. ✔️از آن جمله است تهمت هایی که به مریم قدیسه و طاهره (سلام الله علیها) زدند در ولادت حضرت عیسی بن مریم (علیهماالسلام) که اشاره ای است به تهمتی اعظم که آن قدف حضرت صدیقه کبری فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) بر منبرهای دشمنان بوده است (نپذیرفتن قول ایشان در قضیه اعطای فدک): «..و أَمَّا قَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ فَقَدْ قَذَفُوا فَاطِمَةَ عَلَى مَنَابِرِهِمْ» (۱۰). 🔳 🔳🏴 🔳🏴🔳🏴
🔳🏴🔳🏴 🔳🏴 🔳 ☑️به همین ترتیب روح و حقیقت «يا لَيْتَني مِتُّ قَبْلَ هذا» را باید در اعظم مصائب در عالَم، یعنی در مصیبت کربلاء و مصائب منازل السبایا و در لسان مبارکه دخترِ مریم الکبری، بنت فاطمة الزهراء، صدیقه صغری زینب الحوراء (سلام الله علیها) جستجو نمود. بدین معنا که تمامی مصائب وارده بر حضرت مریم (سلام الله علیها) آيه و نشانه ای است از یکی از مصائب وارده بر حضرت أم المصائب زینب الکبری (سلام الله علیها)؛ رزایای عظیمی همچون حضور در مجلس ناپاکان، تحمل نگاه های نامحرمان، مواجه شدن با درخواست به کنیزی بردن دختران رسول خدا (صلی الله علیه و اله) و .. ؛ و مصائب دیگری که جانِ مبارک حضرت زینب الصبور (سلام الله علیها) را مشرف به موت می گرداند؛ از آن جمله است: ✔️در شب عاشورا، هنگامیکه ندای جدایی و مفارقت از برادرشان، حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را شنیدند « يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيلِ ..» دامن كشان و متحير به جانب برادر روان گرديده و عرضه داشتند: ▪️ «وَا ثُكْلَاهْ لَيْتَ الْمَوْتَ أَعْدَمَنِي الْحَيَاةَ الْيَوْمَ مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ وَ أَبِي عَلِيٌّ وَ أَخِي الْحَسَنُ يَا خَلِيفَةَ الْمَاضِي وَ ثِمَالَ الْبَاقِي‏ن» (۱۱) ▫️«اى كاش مرگ گريبان مرا گرفته و به زندگى من پايان مي داد!! امروز مادرم فاطمه و پدرم على و برادرم حسن (علیهم السلام) وفات يافتند، اى يادگار گذشتگان و سرپرست بازماندگان‏!» ✔️همچنین در مصیبت شهادت حضرت مؤذن کربلا، أشبه الناس خَلقا و خُلقا و منطقا برسول الله (صلی الله علیه و اله)، سیدة العقائل المعظمة زینب (سلام الله علیها) از خیمه بیرون دویده و ندا دادند: ▪️«یا لیتنی کنت قبل هذا الیوم عمیاً و کنت وسّدت تحت اطباق الثری» (۱۲). وا ولداه! وا مهجه قلباه! ای‌کاش پیش‌ از این روز کور می‌شدم و زیر لایه‌های خاک سر می‌نهادم. ✔️در هنگام مشاهده رأس شریف برادر بر بالای نیزه در کوفه نیز، حضرت روح الحسین زینب الکبری (سلام الله علیها) آرزو نمودند که ای کاش پیش از این مصیبت عظیم، روح از بدنشان مفارقت نموده بود و چنین روزی را نمی دیدند: ▪️«وامحمّداه! واعليّاه! ليت السماء أطبقت علي الارض و الارض ساخت باهلها في الطول و العرض، ليتنا كنّا قبل هذا اليوم عمياوات او كنّا في عداد الاموات» (۱۳): ▫️كاش آسمان به زمين مي آمد و زمين اهل خود را در كام مي كشيد و كاش ما پيش از اين كور شده بوديم و يا مرده بوديم و اين روز را نمي ديديم! 🔳 🔳🏴 🔳🏴🔳🏴
🔳🏴🔳🏴 🔳🏴 🔳 ✔️ همچنان که حضرت شهیدة الحُزن و البکاء، رقیه بنت الحسین (سلام الله علیها) در منزل شام بلا، هنگامیکه رأس آغشته به خون پدر را در دامن گرفته و درد دل می نمود، فدایی بودن و فدایی شدن خویش را اینگونه ابراز نمودند: ▪️يا أبتاه ليتني كنت لك الفدى. يا أبتاه ليتني كنت قبل هذا اليوم عميا. يا أبتاه ليتني وسّدت الثرى، و لا أرى شيبك مخضبا بالدما (۱۴) ▫️ای پدر! کاش من فدایت می شدم! کاش قبل از این روز نابینا می شدم و زیر خاک می رفتم و محاسن آغشته به خونت را نمی دیدم! 🖋آنچه که در کلام حضرت عقیلة بنی هاشم، زینب الکبری (سلام الله علیها) به «يا لَيْتَني مِتُّ قَبْلَ هذا» (شریفه ۲۳ سوره مبارکه مریم) بیان گردیده، دلالت دارد بر اینکه این آيه شریفه در خصوص مصائب کربلاء و مصائب منازل السبایا، مصداق اتم و اکمل و مطلق می یابد؛ رزایایی که هر یک از آنها آنقدر عظیم و ثقیل ، عمیق و طاقت فرسا هستند که چیزی جز «موت» نمی تواند حُرم و داغی آن را التیام بخشد؛ شأن و قدرشان، چیزی جز فدا شدن نیست و جبرانی ندارند جز بذل مهجه (دادن خون قلب) (۱۵)؛ همچنان که حضرت مولانا و صاحبنا بقیة الله الأعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در مصائب سنگین و جانکاه جد شریفشان اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، هر صبح و شام، مهجة قلب مبارکشان، بدون اینکه استحاله گردیده و تبدیل به اشک شود، به همان صورت خون از چشمان مبارکشان جاری می گردد و این حال بر حضرتشان ادامه دارد تا جایی که می فرمایند از این داغ، جان می سپارم! : حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَاب‏ (۱۶). ا┅═✧❁ منابع❁✧═┅ا (۱).البرهان في تفسير القرآن ؛ ج۳ ؛ ص۷۰۷؛ تفسير الصافي ؛ ج۳ ؛ ص۲۷۷؛ بحارالانوار ج۱۴ ص۲۱۲؛ تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج۶ ؛ ص۷۳ (۲).الکافی ج۱ ص۴۷۹؛ البرهان في تفسير القرآن، ج ۵ ص۱۰؛ بحار الأنوار ج۴۸؛ ص ۸۸ (۳). مراجعه شود به : ﺑﺤﺎﺭ الانوار ج ۹۸ ،ص ۱۱۶ ؛ ﺗﻬﺬﻳﺐ ج۶ ص ۷۲؛ ﻛﺎﻣﻞ ﺍﻟﺰﻳﺎﺭﺍﺕ ﺑﺎﺏ ۸۸ ،ص ۲۷۰؛ الباب الثامن و الثلاثون زيارة الأنبياء للحسين بن علي ع‏لیه السلام؛ كامل الزيارات، النص، ص۱۱۱؛ الباب التاسع عشر علم الأنبياء بقتل الحسين بن علي ع‏لیه السلام؛ كامل الزيارات، النص، ص۶۴ (۴). عيون أخبار الرضا (عليه السلام)، ج‏۱، ص ۲۰۹؛ بحارالانوار ج۱۲ ص۱۲۵ (۵). تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج۱۰ ص: ۳۱؛ تفسير القمي ؛ ج۲ ؛ ص۱۳۴؛ بحار الأنوار ، ج۲۴، ص: ۱۷۰ (۶). البرهان في تفسير القرآن، ج۳، ص ۶۹۸؛ تفسير الصافي ؛ ج۳ ؛ ص۲۷۲؛ تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۲۹۳؛ بحار الأنوار ، ج۱۴، ص۱۷۸ (۷).كامل الزيارات ؛ النص ؛ ص۶۴؛ البرهان في تفسير القرآن، ج۳ ص: ۷۱۹ (۸).«مریم الکبری»، از صفات مبارکه حضرت مولاتنا فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) می باشد؛ قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): یا عَلِیُّ هَذِهِ وَ اللَّهِ سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ هَذِهِ وَ اللَّهِ مَرْیَمُ الْکُبْرَى [بحار الانوار، ج۲۲، ص۴۸۴] (۹). تأویل الآیات الظاهره ص۶۷۷؛ تفسیر کنزالدقايق و بحرالغرايب ج۱۳ ج۳۴۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن ج۵ ص۴۳۱ (۱۰).البرهان في تفسير القرآن ؛ ج۲ ؛ ص۶۷؛ تفسير فرات الكوفي ؛ ص۱۰۳ (۱۱). الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج۲ ص ۹۳؛ موسوعة كربلاء ج۱ ص۶۰۶؛ مسند الإمام الشهيد أبي عبد الله الحسين بن علي (علیه السلام) ج۲ ص۵؛ مقتل الحسين علیه السلام (أبو مخنف) ج۱ ص۱۱۱ (۱۲).اکسیر العبادات فی أسرار الشهادات، ج ۲ ص ۶۴۴ (۱۳). به نقل از ریاض الاحزان. آنچه که در مقاتل در باب جاری شدن خون از پیشانی مبارک حضرت عقیلة بنی هاشم (سلام الله علیها) از ضربه زدن سر به چوبه محمل ، به هنگام مشاهده رأس شریف بر بالای نیزه بیان شده است، بر همین امر دلالت می نماید. [بحار الأنوار ج۴۵ ص۱۱۵] (۱۴).موسوعة كربلاء ج۲ ص۴۸۵؛ المنتخب فی جمع المراثی و الخطب طریحی، صص ۱۳۶ و ۱۳۷ (۱۵).ماهیت اشک، همان «خون قلب» است که در اثر احتراق قلب ناشی از حزن و اندوه، مهْجَة از رگ ها و مویرگ ها به چشم انتقال یافته و با استحاله و تغییر رنگ به عنوان «اشک» از چشم باکی سرازیر می گردد. [البکاء للحسین علیه السلام، ص ۳۶] (۱۶). «وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاكَ وَ تَلَهُّفاً، حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَاب‏» : ای جد بزرگوارم! هر صبح و شام بر تو زاری و ناله می کنم و به جای اشک، از روی حسرت و تأسف و اندوه بر مصیبت هایی که بر تو وارد شد، برایت خون گریه می کنم ؛ تا زمانی که در اثر سوز جانگداز مصیبت و غصه جانکاه و اندوه فراوان جان سپارم! فرازی از زیارت ناحیه مقدسه [المزار الكبير (لابن المشهدي)  ص۵۰۱] 🔳 🔳🏴 🔳🏴🔳🏴
🔳🏴🔳🏴 🔳🏴 🔳 ا❁﷽❁ا ✨«فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ* أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ* قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ» {پندشان ده، كه تو به بركت نعمت پروردگارت نه كاهن هستى و نه مجنون؛ یا مى‌گويند: شاعرى است و ما براى وى منتظر حوادث روزگاريم‌؛ بگو: شما منتظر بمانيد كه من نيز با شما انتظار مى‌كشم} (سوره مبارکه طور آيات ۲۹ تا ۳۱) ا┅═✧❁⚫️❁✧═┅ا ⚫️یکی از مصائب اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) در طی چهل منزل، تهمت ها و افتراهای اعداء‌ لعین است هنگامی که آل الله (علیهم السلام) با کلام وحیانی و خطاب نورانی شان سعی در هدایت مردم داشتند. در حقیقت این تهمت ها، حربه ای بود تا اعداء لعین با آن بتوانند به مقابله حق و حقیقت پرداخته، آنچه را که در اذهان مردم بر اثر روشنگری های آل الله (علیهم السلام) صورت پذیرفته بود، از بین برده و بر رسوایی و مفتضح شدنشان پرده و پوششی بیندازند. از آن جمله است تهمت پریشان گویی و هذیان به حضرت سیدالساجدین زین العابدین (علیه السلام)، هنگامی که آن حضرت قصد نمودند خطبه ای ایراد نمایند؛ همچنین تهمت سجاعة و شعرگویی به حضرت عقیلة بنی هاشم زینب الکبری (سلام الله علیها) در همان حال که در مقام رسوایی اعداء‌ الله بودند. ☑️همانطور که هنگام نزول آیات وحی، کفار قریش به حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه واله)، نسبت های مختلفی (از کهانت و جنون و شعرگویی) می زندند تا مانع تأثیر کلام وحی در قلوب مردم شوند؛ در حالی که در نفس خویش یقین داشتند که آن حضرت حقیقتا متصف به این اوصاف نمی باشند: وقد علموا أنه ليس بشاعر، كما علموا أنه ليس بمجنون، لكن قالوا ذلك على جهة التكذيب عليه ليستريحوا إلى ذلك كما يستريح السفهاء إلى التكذب على أعدائهم (۱)؛ و نیز در هر موضعی که حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و اله) بر ولایت امیرالکونین علی (علیه السلام) توصیه و تأکید می نمودند، این نسبت ها و تهمت ها از جانب منافقین و معاندین به ایشان وارد می آمد؛ چنانکه در تفسیر آيات پایانی سوره مبارکه الحاقه نیز به این موضوع تصریح شده است: ➖«إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ‏» قَالَ يَعْنِي جَبْرَئِيلَ عَنِ اللَّهِ فِي وَلَايَةِ عَلِيٍّ علیه السلام قَالَ قُلْتُ‏ «وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِيلًا ما تُؤْمِنُونَ‏» قَالَ قَالُوا إِنَّ مُحَمَّداً كَذَّابٌ عَلَى رَبِّهِ وَ مَا أَمَرَهُ اللَّهُ بِهَذَا فِي عَلِيٍّ فَأَنْزَلَ اللَّهُ بِذَلِكَ قُرْآناً فَقَالَ إِنَّ وَلَايَةَ عَلِيٍ‏ تَنْزِيلٌ‏ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ (۲). ✔️اولاد البغایایی همچون عبید الله بن زیاد (لعنة الله علیه) و نیز یزید ملعون که به اعتراف خودش به وحی و رسالت حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و اله) هیچ اعتقاد و باوری نداشت، «لعِبَت هاشِم بالمُلكِ فلا خبرٌ جاءَ و لا وحىٌ نزَل‌» (۳) در وقایع کربلا و منازل السبایا، با این تهمت ها و آزارهای زبانی، علاوه بر جسارت به خاندان وحی، سعی در اطفاء نور خدا داشتند که البته با خطبات بلیغ آل الله (علیهم السلام) تمامی این مکرها و حیله ها نقش بر آب شد. ◀️در مقاتل معتبر نقل است هنگامی که ابن زیاد لعین، اهل بیتِ حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را در قالب اسیران وارد مجلس خویش کرد تا به زعم خود خوار و ذلیل نماید، حضرت عقیلة بنی هاشم (سلام الله علیها) ابتدا بر کرامت و جلالت و عزّت شان تأکید نمودند بواسطه منتسب بودن به بیت وحی و خاندان رسالت؛ لذا فرمودند: ▫️«...‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَکرَمَنَا بِنَبِیهِ مُحَمَّدٍ ص وَ طَهَّرَنَا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهِیراً وَ إِنَّمَا یفْتَضِحُ الْفَاسِقُ وَ یکذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَیرُنَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ» (۴) سپاس خدای را که ما را به پیامبرش محمد (صلی الله علیه و اله) گرامى داشت و از پلیدى پاک و پاکیزه نمود. همانا این فاسق است که رسوا می‌شود و فاجر است که دروغ می‌‌گوید که او غیر از ماست!! 🔳 🔳🏴 🔳🏴🔳🏴
🔳🏴🔳🏴 🔳🏴 🔳 ⏪در این حال، ابن زیاد ملعون بر آشفته و خشمگین شد و جملاتی گفت که حضرت عقیلة الهاشمیین (سلام الله علیها) با آیه ۱۵۴ سوره مبارکه آل عمران، پاسخ دندان شکنی به وی دادند که دوباره سبب غضب و خشم آن لعین شد؛ سپس فرمودند: «لَعَمْرِي لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلِي وَ أَبَدْتَ أَهْلِي وَ قَطَعْتَ فَرْعِي وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلِي فَإِنْ يَشْفِكَ هَذَا فَقَدِ اشْتَفَيْتَ» (۵): به جان خودم سوگند! بزرگ ما را كشتى، و خاندان مرا هلاك كردى، و شاخه ‏هاى خانواده مرا بريدى، و ريشه ما را از بن كندى، اگر اين كار دل تو را شفا بخشد؛ پس شفا يافتى؟! در اینجا بود که ابن زیاد (لعنة الله علیه) چاره ای ندید جز اینکه با نسبت دادن شعر و شاعری به حضرت زینب الکبری و پدر بزرگوارشان امیرالکونین علی (علیهما السلام) از رسوا شدنش جلوگیری کند: ▪️هَذِهِ سَجَّاعَةٌ وَ لَعَمْرِي لَقَدْ كَانَ أَبُوهَا سَجَّاعاً شَاعِراً! (۶) اين زنى است كه با سجع و قافيه سخن می گوید؛ قسم به جان خودم؛ همانا پدرش نیز با سجع سخن مي گفت و شاعر بود! اما حضرت عقیلة‌الهاشمیین (سلام الله علیها) در ردّ این تهمت با لحنی قاطع فرمودند: ▪️مَا لِلْمَرْأَةِ وَ السَّجَاعَةَ إِنَّ لِي عَنِ السَّجَاعَةِ لَشُغُلًا وَ لَكِنَّ صَدْرِي نَفَثَ بِمَا قُلْتُ (۷) زن را با قافیه‌پردازی چکار؟! من مأموریت دیگرى داشته و فرصت قافیه‌پردازی را ندارم و آنچه گفتم سوز دلی بود که از سینه‌ام برآمد! ◀️همچنین در شام بلا، هنگامی که حضرت امام العارفین زین العابدین (علیه السلام) را با ظاهری غل و زنجیر بسته، وارد مجلس یزید ملعون کردند، آن حضرت در مقابل، قصد نمودند با ایراد خطبه ای بلیغ، حق و حقیقت را آشکار نموده و باطل را رسوا و مفتضح نمایند، اما ابتدا به جهت آماده سازی شرایط برای خطبه خوانی، به آن ملعون فرمودند: «أتَأذَنُ لي فِي الكَلامِ؟» اجازه می دهی سخن گویم؟! یزید ملعون از آنجا که می دانست خاندان اهل بیت عصمت و طهارت که معدن علم و وحی می باشند، چون لب به سخن بگشایند، جز به رسوایی آن ملعون و روشنگری و تببین و هدایت خلق منتج نمی گردد، تهمت هذیان و پریشان گویی به آن حضرت زد و گفت: «قُل ولا تَقُل هُجراً» (۸)؛ که با پاسخ کوبنده حضرت سیدالساجدین (علیه السلام) مواجه شد: لَقَد وَقَفتُ مَوقِفاً لا يَنبَغي لِمِثلي أن يَقولَ الهُجرَ! (۹): در جایگاهی ایستاده ام که بر همچو مَنی نَسِزد که جز بر حق و حقیقت سخن گوید! 🖋بنابراین تهمت ها و افتراهای کذب و باطل که به قصد اطفاء نورالله ، با رسالت حضرت خاتم الانبیاء و المرسلین (صلی الله علیه و اله) آغاز گردیده بود، در وقايع کربلا به اوج خود رسید تا بدین حربه، دین خدا را از بین برده و حقیقت آن را از مردم بپوشانند؛ اما خداوند عزوجل، در مقابل اراده نموده بود با امر شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و سیر منازل اسارتِ حضرت شقیقة الحسین زینب الکبری (سلام الله علیها) حقیقت دین خدا در اتم و اکمل وجه بر تمام خلق بارز و آشکار گردد و چهره منافقانه اعداء الی یوم القیامة بر همگان مکشوف و ظاهر گردد و تمییز و تفکیک میان حق و باطل در کاملترین وجه صورت پذیرد : «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (سوره مبارکه صف آیه ۸) ا┅═✧❁منابع❁✧═┅ا (۱).التبيان في تفسير القرآن ج۹ ص۴۱۲ (۲).الکافی، ج۱، ص۴۳۲؛ البرهان في تفسير القرآن ج۵ ص۴۸۰؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۹۴ (۳). الإحتجاج ج۲ ص۳۰۷؛ مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ج۴ ص۱۱۴؛ موسوعة كربلاء ج۲ ص۴۶۷ (۴). الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج۲ ص۱۱۵؛ بحارالانوار ج۴۵ ص۱۱۵ و ۱۱۶؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ص۹۴؛ اعیان الشیعة ج۱ ص۶۰۹ (۵).الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج۲ ص۱۱۵؛ بحارالانوار ج۴۵ ص۱۱۵ و ۱۱۶؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ص۹۴؛ اعیان الشیعة ج۱ ص۶۰۹ (۶).الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج۲ ص۱۱۵؛ بحارالانوار ج۴۵ ص۱۱۵ و ۱۱۶؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ص۹۴؛ اعیان الشیعة ج۱ ص۶۰۹ (۷).الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج۲ ص۱۱۵؛ بحارالانوار ج۴۵ ص۱۱۵ و ۱۱۶؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ص۹۴؛ اعیان الشیعة ج۱ ص۶۰۹ (۸). مثير الأحزان ص ۹۸؛ بحار الأنوار ج۴۵ ص۱۳۲؛ مقتل الحسين (ابومخنف) ص۲۲۴؛ الصّحيح من مقتل سيّد الشّهداء و أصحابه عليهم السّلام ج۱ ص۱۱۰۷ (۹).مثير الأحزان ص ۹۸؛ بحار الأنوار ج۴۵ ص۱۳۲؛ مقتل الحسين (ابومخنف) ص۲۲۴؛ الصّحيح من مقتل سيّد الشّهداء و أصحابه عليهم السّلام ج۱ ص۱۱۰۷ 🔳 🔳🏴 🔳🏴🔳🏴
🔳🏴🔳🏴 🔳🏴 🔳 ا❁﷽❁ا ✨«يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا» {آن روز، همه از دعوت‌کننده‌ی الهی پیروی نموده، و قدرت بر مخالفت او نخواهند داشت [و همگی از قبرها برمی‌خیزند]؛ و همه‌ی صداها در برابر [عظمت] خداوند رحمان، خاضع می‌شود؛ و جز صدای آهسته چیزی نمی‌شنوی} (سوره مبارکه طه، آیه ۱۰۸) ا┅═✧❁⚫️❁✧═┅ا ⚫️از آیات حضرت قرآن که در مقام تبیین یکی از شئونات حضرت امیر عالَم، امیرالکونین علی (علیه السلام) می باشد، شریفه ۱۰۸ سوره مبارکه طه است؛ وجود مبارک آن حضرت «الداعی» یعنی دعوت کننده الهی هستند که در روز قیامت، کل اهل محشر را مورد خطاب قرار می دهند «الدَّاعِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام» (۱)؛ به گونه ای که هیچ کس در این خطاب مستثنی نمی باشد: «لا عِوَجَ لَهُ‏ أي .. لا يعدل عن أحد» (۲)؛ دعوتشان به تمام معنا، قائم است: «لا عِوَجَ لَهُ‏ أي لدعاء الداعي» (۳) ؛ کسی یارای مخالفت با دعوت ایشان را ندارد و همگی مجبور به تبعیت می باشند: «لا عوج لهم عن دعائه و لا يعدلون عن ندائه بل يتبعونه سراعا» (۴) از عظمت و هیبت و جلالت ندایشان، تمام صداها خاموش گردیده و چیزی جز صوت خفی به گوش نمی رسد: خضعت الأصوات بالسكوت لعظمة الرحمن (۵)؛ هَمْساً و هو صوت الأقدام أي لا تسمع من صوت أقدامهم إلا صوتا خفيا كما يسمع من وطء الإبل (۶). ◀️تجلّی و بروز و ظهور این شأن، در این عالَم، در قیامت کربلای حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) رخ داد؛ در امر و فرمان «اسْكُتُوا» که از لسان مبارکه حضرت بنت الحیدر، بنت امیرالمومنین عقیلة بنی هاشم زینب الکبری (سلام الله علیها) صادر و خارج گردید. ☑️در منزل کوفه که همه مردم از محبین و مبغضین، جمع شده بودند و هر یک نسبت به واقعه کربلاء و شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) [که به تأکیدِ حضرت قرآن محل ابتلای خلق با امر ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام است (۷)] حالات و احوالات مختلفی داشتند؛ برخی به پیروی از اولاد البغایا (لعنة الله علیهم) و یا از روی جهل، به شادی و پایکوبی مشغول بوده و برخی بر این رزیّه عظیم می گریستند «و الناس مجتمعون خلقا كثيرا حلقا حلقا؛ منهم من يبكي سرا، و منهم من يضحك جهرا » (۸). در این حال حضرت عقیلة بنی هاشم و امام زین العابدین (علیهمالسلام) و دیگر اهل بیت امام حسین (علیه السلام) سوار بر ناقه بر جماعت وارد شدند. حضرت امیرة المشرقین و المغربین زینب الکبری (سلام الله علیها) ندا و فرمان «اسْكُتُوا» (۹) سر دادند که بر اثر آن همه اصوات خاموش گردید؛ به گونه ای که هیچ یک از مخلوقات اراده تخلف و سرپیچی از آن را نداشتند؛ حتی اعداء لعین نیز خاموش شده و حیوانات نیز از حرکت بازایستادند؛ نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ شتران نیز از صدا ایستاد: «فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَكَنَتِ اْلْأَجْرَاسُ» (۱۰). ☑️سپس حضرت زینِ أب، دخترِ امیرعالَم علی (علیهاالسلام) با لسان امیرالمومنین (علیه السلام) شروع به خطبه خوانی نمودند؛ صدایی که به گوش می رسید، صدای علی (علیه السلام) بود و منطق و لحنِ کلام همان منطق و لحن مولا بود: «كَأَنَّمَا تُفَرِّعُ عَنْ لِسَانِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ» (۱۱). 🔳 🔳🏴 🔳🏴🔳🏴
🔳🏴🔳🏴 🔳🏴 🔳 ✔️خطبه ی حضرت عالمة غیر معلمة (سلام الله علیها) ندای دعوتی بود که فطرت ها را بیدار کرد و بعث و برانگیختگی را در انفاس و قلوب و ارواح ایجاد نمود؛ تا جایی که سبب شد پس از خطبه ایشان و امام سید الساجدین (علیهما السلام)، همه مردم متحیر و به شدّت گریان شده، دست در دهان ها بگذارند «لَقَدْ رَأَيْتُ النَّاسَ يَوْمَئِذٍ حَيَارَى يَبْكُونَ وَ قَدْ وَضَعُوا أَيْدِيَهُمْ فِي ‏أَفْوَاهِهِمْ» (۱۲) ، بر هلاکت خودشان اعتراف کنند «يَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ هَلَكْتُمْ وَ مَا تَعْلَمُون‏» (۱۳)؛ و حتی آنان که در باطن خویش حقیقتا صادق نبودند، بر زبان ادعا کنند که از مطیعان و فرمانبرداران اهل بیت (علیهم السلام) هستند!، با دشمنانشان می جنگند و یزید ملعون را به سزای اعمالش می رسانند!!: «سَامِعُونَ مُطِيعُونَ حَافِظُونَ لِذِمَامِكَ ... لَنَأْخُذَنَّ يَزِيدَ وَ نَبْرَأُ مِمَّنْ ظَلَمَكَ وَ ظَلَمَنَا» (۱۴). 🖋به عبارت دیگر یکی از شئونات حضرت بنت امیرالکونین زینب الکبری (سلام الله علیها) در امر کربلای حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، شأن «الداعی» بود که ندای دعوتشان بعث و برانگیختگی را در همه خلق ایجاد نمود؛ آنچه که با شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در فطرت خلق به صورت بالقوة نهادینه شده بود، با خطباتِ دخت امیر عالَم زینب کبری (سلام الله علیها) که لا عِوَجَ لَهُ بودند، بالفعل گردید؛ یعنی این خطبات، سبب قائم شدن خلق گردید؛ کلام حضرت امیرة المشرقین و المغربین (سلام الله علیها) در تمامی آنات و لحظات بر تمام قلوب و انفاس و ارواح، حاکِم و مستولی بود؛ حتی با وجود تلاش هایی که کفار و معاندین برای مانع شدن از ایراد این خطبات و شنیده شدن آن توسط مردم می کردند [مانند آوردن رأس مبارک حضرت اباعبدالله الحسین به جلوی محمل خانم حضرت زینب (علیهمالسلام) و یا ایجاد سر و صدا و هلهله کردن و یا خارجی معرفی کردن آل الله (علیهم السلام)] اما امر و فرمانِ حضرت عقیلة الهاشمیین (سلام الله علیها) در همه جا حاکِم و تأثیر کلام ایشان در همه جا ساری و جاری می گشت؛ قلوب مستعد را بر صراط مستقیم قائم می نمود و ظلمات جهل را از انفاس برطرف می کرد. ▪️ «السَّلامُ عَلي مَن خَطَبَت في مَيدانِ الكُوفَةِ، بِخُطبَةٍ نافِعَةٍ، حتّي سَكَنَتِ الاَصواتُ مِن كُلِّ ناحِيَةٍ» (۱۵) سلام بر کسي که خطبه خواند در ميدان کوفه به خطبه اي سودمند؛ تا اينکه آرام گرفت سر و صداهاي انبوه مردم از هر طرف ا┅═✧❁منابع❁✧═┅ا (۱).تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة ص۳۱۱؛ البرهان في تفسير القرآن ج ۳ ص۷۷۷ (۲).بحار الأنوار ج‏۷ ص۷۴؛ تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏۶ ص۲۲؛ مجمع البيان في تفسير القرآن ج‏۷ ص۵۰ (۳).بحار الأنوار ج‏۷ ص۷۴؛ تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج‏۶ ص۲۲؛ مجمع البيان في تفسير القرآن ج‏۷ ص۵۰ (۴).همان (۵).همان (۶).همان (۷).«وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ..» الطَّرِيقَةُ الْوَلَايةَ لِعَلِيٍّ علیه السلام «لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ»‏ قَتْلُ الْحُسَيْنِ علیه السلام تفسير فرات الكوفي ص۵۱۱؛ تفسير القمي ج۲ ص۳۸۹ (۸). مدينة المعاجز ص ۲۷۱؛ موسوعة كربلاء ج۲ ص۲۶۴؛ ترجمه اسرار الشهادات ج۲ ص ۱۵۵۷ (۹). البحار الانوار، ج ۴۵ ص ۱۰۸ موسوعة كربلاء ج۲ ص۲۶۹؛ تعريب منتهى الآمال ج۱ ص۷۳۱؛ الأمالي (للمفید) ج۱ ص۳۲۱ (۱۰).همان (۱۱).همان (۱۲).أعيان الشيعة ج۱ ص۶۰۸؛ العوالم، الإمام الحسين ج۱ ص۳۷۸ (۱۳).بحار الأنوار ج ۴۵ ص۱۱۳ ؛دانشنامه امام حسين عليه السلام ج۸ ص۱۴۰؛ العوالم، الإمام الحسين ج۱ ص۳۸۲ (۱۴).همان (۱۵).فرازی از زیارت حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🔳 🔳🏴 🔳🏴🔳🏴
🔳🏴🔳🏴 🔳🏴 🔳 ⏪مطابق نقل مقاتل معتبر، تمامی مصائبی که بر آل الله (علیهم السلام) از ابتدای اسارت وارد آمد، در شام بلا به اوج خود رسید؛ اما آنچه که سبب گردید اوضاع و شرایط طافت فرسا و جانکاه تغییر کند و جسارات متوقف شده و آزار و اذیت ها به احترام و تکریم و رعایت حرمت بدل گردد، شهادت حضرت ریحانة الحسین، رقیة المرتقی (سلام الله علیها) بود. ◀️شهادت این دردانه حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) آنچنان تحوّلی را در قلوب ایجاد کرد که همه مردم به کفر و ظلم و ستم یزید ملعون آگاه شدند، تا جایی که در پی شورش علیه حکومتش بر آمدند: «پس از آن هنگام [شهادت حضرت رقیة سلام الله علیها]،‌ مردم در میان خودشان ظلم یزید و شدّت کفر و زندقه او را به یکدیگر نقل می کردند و نزدیک بود به او خروج کرده و دولت او را زائل و پایمال نمایند؛ پس این نیز سببی شد از.. سرعت نمودن او به رهانیدن و خلاص کردن اهل بیت (علیهم السلام) از زندان و محبس» (۳) ☑️حتی بزرگانی چون ابن عباس نامه ای تهدید آمیز به آن ملعون نوشتند: «از عجیب‌ترین عجائب در روزگار تو این بود که دختران عبدالمطلب و کودکان خردسالش را مانند اسیر در شام بردی..بدان اگر از زخم شمشیرم در امان باشی ، هرگز از دست زخم زبانم آسوده نخواهی بود!» (۴). پس از این وقائع، یزید ملعون با مشورت با رؤسا و مشاوران حکومتش چاره ای ندید جز اینکه ظلم و ستم به اهل بیت (علیهم السلام) را به احترام و تکریم آنان بدل نماید تا با این تظاهر و بدین حربه بتواند حکومتش را باپرجا نگه دارد؛ تا جایی که حتی مُنکر قتل حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) شد و تقصیر آن را بر عهده ابن زیاد ملعون انداخت :«لعن الله ابن مرجانة، فوالله ما أمرته بقتل أبيك!» (۵)؛ و قتلة کربلاء (لعنة الله علیهم اجمعین) را احضار کرد تا از هر یک بازخواست کند؛ اما در نهایت، آنان خودِ یزید را آمر و عامل و مقصر اصلی معرفی کردند! (۶) ✔️لذا یزید لعین چاره ای ندید جز اینکه با آل الله (علیهم السلام) با ملاطفت برخورد نماید و اهل حرم (علیهم السلام) را مخیّر نماید به ماندن نزد او یا رفتن به سوی مدینة النبی. اهل بیت (علیهم السلام) نیز در مقابل، عزاداری بر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را درخواست کردند: «قالوا نحب أولا أن ننوح على الحسين علیه السلام» (۷)؛ امری که از ابتدای اسارت، بر آل الله (علیهم السلام) ممنوع بوده و به سبب آن آزار و اذیت های فراوانی دیده بودند؛ اما پس از شهادت حضرت فاطمة بنت الحسین (سلام الله علیها) آنان اجازه یافتند به مدت هفت روز ، با تمامی مردم شام که سیاه پوش شده بودند، اقامه عزاء نمایند و پس از آن با عزّت و احترام، به سمت مدینة النبی رهسپار شوند:«ولم تبق هاشمية ولا قرشية إلا ولبست السواد على الحسين وندبوه على ما نقل سبعة أيام» (۸) 🔳 🔳🏴 🔳🏴🔳🏴
🔳🏴🔳🏴 🔳🏴 🔳 ⏪چناکه نقل است حضرت عقیلة بنی هاشم (سلام الله علیها) هنگام خروج از شام بلا فرمودند: « اجعَلُوها سُوداء حَتّي يَعلَمَ النّاسُ اِنّا في مُصيبَةٍ وَ عَزاءٍ لِقَتلِ اَولادِ الزَّهراء (علیهم السلام)»؛ (۹): محمل ها را سياه پوش كنيد تا مردم بدانند ما در مصيبت و عزاداري فرزندان فاطمه زهراء (سلام الله علیهم اجمعین) به سر مي بريم؛ ⏪و نیز فرمودند: «يا أهل الشام؛ لقد أودعناكم في هذه الخرابة أمانة ، فالله الله فيها، ياأهل الشام ؛ تعاهدوا قبرها بالزيارة فهي غريبة لاأحد لها في هذه الديار و لا تنسوا أن تريقوا الماء و تشعلوا المصابيح عند مرقدها الشريف» (۱۰) ▪️اي اهل شام! در این خرابه امانتی را پیش شما باقی گذارده‌ ایم، الله الله (شما را قسم میدهیم) در مورد او ؛  به زیارت قبرش بروید که او در این شهر غریب است و فراموش نکنید که آبی بر مزارش بپاشید و چراغی نزد قبرش روشن کنید. ☑️حضرت فاطمة بنت الحسین، رقیة (سلام الله علیها) که هموراه در سیر منازل اسارت در معیت آل الله (علیهم السلام) و متحمل شدیدترین بلایا بود، در منزل شام که ظلم و ستم ها به اوج خود می رسند، خود را فدای حضرت کعبة الرزایا زینب کبری (علیها السلام) می نمایند؛ چندان که بر اثر شهادت این دردانه، موی حضرت أم المصائب (سلام الله علیها) سپید و کمر مبارکشان خم گردید: «أمّا مصيبة رقية في خرابة الشام فقد أحنت ظهري وشيّبت رأسي». (۱۱) ✔️فدیه به معنای عوضی است که برای رهایی اسیر داده می شود و حضرت یتیمة اباعبدالله الحسین (علیه السلام) همان فدیه ای بود که از آل الله (علیهم السلام) گرفته شد: «وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ»؛ اما مکر اعداء لعین در اسیر کردن ریحانة حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و وارد آوردن آزار و اذیت ها و جسارت های فراوان که به شهادت این دردانه یتیمة منجر گردید، با مکر خداوند عزوجل پاسخ داده شد؛ بدین ترتیب که شهادت این عزیزة ی امام حسین (سلام الله علیها) سبب تحول قلوب و تغییر و تبدیل شرایط اهل بیت (علیهم السلام) از حال اسارت به حالت عزّت و کرامت و جلالت، همچنین رسوایی اعداء لعین و ذلّت و خواری و هوان هر چه بیشتر آنان گردید. 🖋لذا یکی از آيات حضرت قرآن که در بطن معنا به مصیبت کربلای حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و اسارت آل الله (علیهم السلام) اشاره می نماید، آیات ۸۴ و ۸۵ سوره مبارکه بقره است: «فدیه گرفتن از اسراء در قبال آزادی آنان» یکی از مصائب و رزایای اشاره شده در این آیات می باشد که به شهادت حضرت رقیة بنت الحسین (علیه السلام) دلالت می نماید. ا┅═✧❁منابع ❁✧═┅ا (۱).التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري (عليه السلام )؛ ص۳۶۷؛ البرهان في تفسير القرآن ؛ ج۱ ؛ ص۲۶۷؛ بحار الأنوار ؛ ج۹ ؛ ص۱۸۰ (۲).مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ؛ ج‏۱۱ ؛ ص۱۳۲ (۳).اکسیرالعبادات فی سرارالشهادات ج۳ ص۶۱۵ (۴).مقتل الحسین علیه السلام( للخوارزمی) ص۶۰ (۵).الاحتجاج (للطبرسی) ج۲ ص۴۰؛ بحارالانوار ج۴۵ ص۱۴۲ (۶).اکسیرالعبادات فی سرارالشهادات ج۳ ص۶۷۹ (۷).بحارالانوار ج۴۵ ص۱۹۶؛ عوالم المعلوم و المعارف ج۱۷ ص۴۲۲ (۸).بحارالانوار ج۴۵ ص۱۹۶؛ عوالم المعلوم و المعارف ج۱۷ ص۴۲۲ (۹).ریاحین الشریعه، ج۳، ص ۱۹۷ (۱۰).خصائص الزينبية ،ص۲۹۶؛ السیدة رقیة، الخلخالی: ص ۱۷۰؛ المرأة فی حیاة الإمام الحسین علیه السلام ص۱۸۰ (۱۱).حضرت رقیة سلام الله علیها (شیخ علی فلسفی) ص۵۰ و ۵۱؛ السیدة رقیة، الخلخالی: ص ۱۸۲ 🔳 🔳🏴 🔳🏴🔳🏴