🔆 #امام_صادق علیه السلام:
💠 حُبُّ عَلِيٍّ عِبادَةٌ
❇️ دوست داشتن على علیه السلام، عبادت است.
📚 تاريخ بغداد ج ۱۲ ص ۳۵۱
#حدیث_روز
🆔 @moj_hozor
🔆 #پندانه
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
🔹تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنهای افتاد.
🔸او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد.
🔹اگرچه روزها افق را به دنبال یاریرسانی از نظر میگذراند اما کسی نمیآمد.
🔸سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پارهها کلبهای بسازد تا خود را از عوامل زیانبار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد.
🔹روزی که برای جستوجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشت، دید که کلبهاش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان میرود.
🔸متأسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.
🔹از شدت خشم و اندوه درجا خشکش زد و فریاد زد:
خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟
🔸صبح روز بعد با صدای بوق کشتیای که به ساحل نزدیک میشد، از خواب پرید.
🔹یک کشتی آمده بود تا نجاتش دهد.
🔸مرد خسته، از نجاتدهندگانش پرسید:
شما از کجا فهمیدید من در اینجا هستم؟
🔹آنها جواب دادند، ما متوجه علائمی که با دود میدادی، شدیم.
🔸به یاد داشته باش:
اگر کلبهات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن، علائمی باشد که عظمت و بزرگی خدا را به کمک میخواند.
🔹و فراموش نکنید هیچ کار خدا بدون حکمت نیست.
🆔 @moj_hozor
783.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺رکورد سریعترین غیب شدن در بین شعبدهبازها شکسته شد
🆔 @moj_hozor
🏖درياچه زيباى قله سبلان در استان اردبيل
➖در دهانه آتشفشانی قله دریاچه بیضی شکلی به اقطار تقریبی 140 و 80 متر قرار دارد که عمق آن در کناره ها بسیار کم و در وسط نامعلوم ( نقل شده ، حدود 40 متر ) است.
➖آب دریاچه ۲۵ متر پایین تر از لبه های مخروط آتشفشانی است و در ردیف دریاچه های آتشفشانی محسوب می شود که از لحاظ علم دریاچه شناسی در جهان بی نظیر است
#ایران_گردی
#ایران_را_باید_دید
🆔 @mom_hozor
2.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍉 ایده میوه آرایی
#کدبانو
🆔 @moj_hozor
🌺امام حسين(علیه السلام):
◀️هرگاه دو نفر قهر باشند، آنکه براي آشتي پيش قدم شود، زودتر از ديگری وارد بهشت می شود.
📚محجة البيضاء؛۴:۲۲۸.
#حدیث_روز
👉🆔 @moj_hozor
🔆#پندانه
✍ حساب به دينار، بخشش به خروار
🔹روزی فقيری به در خانه مردی ثروتمند میرود تا پولی را به عنوان صدقه از او بخواهد.
🔸هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنيد صاحبخانه با افراد خانواده خود بحث و درگيری دارد که چرا فلان چيز کمارزش را دور ريختيد و مال من را اينطور هدر داديد؟!
🔹مرد فقير که اين را میشنود قصد رفتن میکند و با خود میگويد:
وقتی صاحبخانه بر سر مال خود با اعضای خانوادهاش اينطور دعوا میکند، چگونه ممکن است که از مالش به فقيری ببخشد؟!
🔸از قضا در همان زمان در خانه باز میشود و مرد ثروتمند از خانه بيرون میزند و فقير را جلوی خانه میبيند.
🔹از او میپرسد:
اينجا چه میکنی؟
🔸مرد فقير هم میگويد:
کمک میخواستم اما ديگر نمیخواهم؛ و شرح ماجرا میکند.
🔹مرد غنی با شنيدن حرفهای او لبخندی میزند، دست در جيب میکند، مقداری پول به او میبخشد و میگويد:
حساب به دينار، بخشش به خروار.
🔸از آن زمان اين ضربالمثل را در مورد افرادی به کار میبرند که حواسشان به حساب و کتابشان هست اما در زمان مناسب هم بیحساب و کتاب مال خود را میبخشند.
🆔 @moj_hozor
3.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺تجمع مردم چهارمحال و بختیاری برای رفع مشکل آب
پخش از شبکه خبر صدا وسیما
🆔 @moj_hozor
#مراسم_فاتحه
⚫️چهلمین روز درگذشت مرحوم
کربلایی روح الله آقابابا
فرزند حاج بهمن
🔹پنج شنبه ۱۴۰۰/۹/۴
ساعت ۲ الی ۳:۳۰ بعداز ظهر
⚫️چهلمین روز درگذشت مرحومه
کربلایی خاور قوامی
زوجه مرحوم کربلایی حسن سیفی پور
🔹پنج شنبه ۱۴۰۰/۹/۴
ساعت ۲ الی ۳:۳۰ بعداز ظهر
⚫️کانال اطلاع رسانی موج حضور مراتب تسلیت خود،به کانون های داغدار را اعلام می دارد.
🔴همشهریان ارجمند،می توانند آگهی ترحیم،هفته،چهلم و سالگرد را برای درج در کانال به ادمین ارسال کنند.
🆔 @moj_hozor
💠امیرالمؤمنین عليه السلام:
🌺خوابى كه همراه يقين باشد، بهتر از نمازى است كه همراه شك باشد🌺
🍀نَومٌ على يَقينٍ خَيرٌ مِن صَلاةٍ في شَكٍّ🍀
📚غررالحكم حدیث 9958
#حدیث_روز
👉🆔 @moj_hozor
🔆 #پندانه
✍ سم کشندهای به نام استرس
🔹در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند.
🔸یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند!
🔹برای همین سکهای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد.
🔸پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قویترین سمی که داشت را خرید و به همسایهاش داد تا بخورد.
🔹همسایه دوم سم را سرکشید و به خانهاش رفت.
🔸قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم کنار حوض آماده بگذارند.
🔹همین که به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هرچه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معدهاش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید.
🔸صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایهاش رفت و گفت:
من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.
🔹او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت:
از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!
🔸همسایه اول هر روز میشنید که مرد همسایه در تدارک تهیه سم است! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد.
🔹با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد.
🔸کم کم نگرانی و ترس همه وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند.
🔹شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه همسایه میشنید، دلهرهاش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت.
🔸هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربهای بود که در نظرش سم را مهلکتر میکرد.
🔹روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود.
🔻این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. مادامی که روحیه ما شاداب و سرزنده باشد کرونا یا هر بیماری دیگری قوی نیست. خیلیها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری.
🆔 @moj_hozor