⭕️ درب آتش را بسته بودند
🔸آیت الله بهاء الدینی «ره» میفرمودند:
من سیزده ساله بودم، سیدی در کوه خضر مینشست که به او میگفتند: سید سکوت!
بیست سال بود که حرف نمیزد.
من با بعضی بچهها رفته بودیم کوه خضر و او را دیدیم.
شخصی از روستائی آمد گفت: مریض داریم او را دعا کنید!
سید با حرکاتِ دست و اشاره به او تفهیم کرد که مریض خوب شد، بعد معلوم شد که مریض خوب شده است!
🔸استاد فاطمینیا میفرمودند:
خدمت آیت الله بهاءالدینی گفتم:
آقا! راز و رمزِ رتبه، و مقامِ سیدِ سکوت چه بود؟
آقا دست.شان را بردند به طرف لبشان و فرمودند:
درِ آتش را بسته بود!
#استاد_فاطمی_نیا
#آیت_الله_بهاءالدینی
🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
🌷🇮🇷 #مجاهد_بصیر 🇮🇷🌷
@mojahedebasir
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
كمك ارواح مؤمنين
يكي از علماء از برادر علامه طباطبايي ، سيد محمد حسن الهي نقل كرد كه فرمودند: من يكي از علماء گذشته را به فاتحه اي ياد ميكردم (از بزرگان علمايي كه در قديم بودند)
يك روز با حالت گله با خود مي انديشيدم كه ما گاهي براي شما فاتحه اي ميفرستيم، اما چيزي نميبينيم؛ شما هم از ما يادي بكنيد!
گويا شب بعدش بود كه آن عالم آمد به خوابم و گفت: از ما گله كردي؟! يادت نيست كه در فلان روز در فلان اداره كاري داشتي گرفتاري ات حل نميشد، ميخواستند كارت را درست نكنند؛ اما يك مرتبه ديدي تعلل ها كنار رفت، كارت را درست كردند و مشكلت حل شد؟! آن، كار من بود!
نکته ها از گفته ها ( دوره سه جلدی )
گزیده ای از سخنرانی های استاد فاطمی نیا
#استاد_فاطمی_نیا
🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
🌷🇮🇷 #مجاهد_بصیر 🇮🇷🌷
@mojahedebasir
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈