🕊 #حجاب، لباس فعالیت اجتماعی🕊
مقام معظم رهبری :
حجاب، بههیچوجه مزاحم و مانع فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و علمی نیست؛ شاید عدهای تعجب میکردند و هنوز هم تعجب کنند که خانمی در سطح بالای علمی در هر رشتهای وجود داشته باشد که خودش را با تعالیم اسلامی و از جمله با مسألهی حجاب منطبق کند. ١٣۶٨/١٠/٢۶
#حجاب
#ایستاده_ایم_مثل_گوهرشاد
هفته عفاف و حجاب گرامی باد 🌷
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
✡ سالگرد کشف کودتای نوژه:
👈 سحرگاه چهارشنبه، ۱۸ تیر ۱۳۵۹
1⃣ #کودتای_نوژه باید از سحرگاه پنجشنبه، ۱۹ تیر ۱۳۵۹ از پایگاه هوایی شهید سرهنگ خلبان محمد نوژه (پایگاه شاهرخی یا پایگاه سوم شکاری سابق) آغاز میشد.
2⃣ عملیات سنگین بمباران هوایی بیت امام خمینی (ره) و سایر نقاط حساس کشور بههمراه عملیات زمینی طیّ روزهای پنجشنبه و جمعه انجام میگرفت و روز شنبه، ۲۱ تیر ۱۳۵۹، اعلامیه زیر از رادیو و تلویزیون ایران قرائت میشد:
👈 «همقطاران عزیز! ساعت موعود فرارسید. آرتش وطنپرست ایران حکومت پوسیده آخوندها را برچید. کلیه واحدهای آرتش، ژاندارمری و شهربانی اعلام همبستگی نمودند. هرگونه مقاومت به شدت سرکوب خواهد شد. آماده اخذ دستورات باشید. شورای نظامی کشور، ۲۱/ ۴/ ۱۳۵۹»
3⃣ #کودتا درست یک روز قبل از شروع، در سحرگاه چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۵۹، از طریق اطلاع یکی از خلبانان عضو شبکهٔ کودتا به آیتالله خامنهای لو رفت و متعاقب آن نیروهای اطلاعاتی کشور در همان روز بخش مهمی از کودتاگران را دستگیر و عملیات را خنثی کردند.
4⃣ کتاب «کودتای نوژه» تنها روایت رسمی و مبتنی بر پروندههای کودتاگران است که بهمناسبت دهمین سالگرد انقلاب، بههمراه پیشگفتاری مفصّل با عنوان «مقدمهای بر شناخت توطئه»، تدوین کردم و در دههٔ فجر ۱۳۶۷ منتشر شد.
5⃣ کتاب فوق باید اولین جلد از مجموعهای میشد با عنوان «انقلاب و توطئه در دههٔ نخستین». متأسفانه، این مجموعه ادامه نیافت.
✍ استاد عبدالله شهبازی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔 @mojaradan
1_19333002.mp3
3.61M
📲 فایل صوتے
🎙واعظ: حاج آقا #مومنی
#نصایح
○ آدم شدن در حرم امام رضا علیه السلام ○
📲 #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔 @mojaradan
#داستانک
💓 این متن را تا انتها بخوانید 👇
حجت الاسلام استاد قرائتی🌸
شما سوار یه اتوبوسی میشی
میشینی کنار یکی بو سیگارش اذیتت میکنه
میری اونور تر کنار یکی دیگه میشینی دهنش بو سیر میده
میری اونورتر میشینی میبینی یکی بچش خرابکاری کرده
درسته تحمل این وضع سخته
اما شما نمیتونی از اتوبوس بری بیرون چون اصل اتوبوس سالمه
چون راننده اتوبوس سالمه
شما برای رسیدن به مقصد نیاز به اتوبوس سالم و راننده سالم داری
درسته؟
جمهوری اسلامی🇮🇷 و رهبری این نظام مصداق اتوبوس سالم و راننده سالم هست.
اگه این اتوبوس رو ترک کنید اتوبوس های دیگه شما رو به مقصد نمیرسونن.
اتوبوس آمریکارو ببینید.
اتوبوس اروپا رو ببینید.
⛔️ هم اصل اتوبوسش ناسالمه هم رانندش مسته
حالا اینجا بعضی مسؤلین خطایی میکنن
این دلیل بر ناسالم بودن اصل نظام و راهبرد اون نیست.
⚠️ پس نباید از اتوبوسی که چون مسافرانش خلاف دارن ولی اصلش سالمه و رانندش سالمه بیرون اومد.
چون اتوبوس و راننده ی سالم دیگه ای وجود نداره.
پس باید بود و خلاف هر مسافری رو هشدار داد و جلوگیری کرد.
باید خلاف هر مسئولی رو هشدار داد و جلو گیری کرد
ولی از اصل نظام و رهبری نباید روی گردان بشیم.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔 @mojaradan
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
*حسـیــنجـــــان 🍃♥️
وا نکردم سفرۀ دل پیش کَس الا حسین
فرق دارد با همه بحث رفاقت با حسین
#بهترین_ارباب🌹
*
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
⚘﷽⚘
#السلام_ایها_غریب
❣ #سلام_امام_زمانم❣
خودم را به تـ♥️ــو
منسوب مےدانم با لفظ #شیعہ
نمےدانم این #انتساب را
از جنس یعقوب بدانم
یا از جنس برادران یوسف⁉️
منتظر دل سوختہات💔 هستم؟
یا باعث و بانیِ
بہ چاه #غیبت افتادنت!
ادعاۍ #انتظارت را دارم
اما در مواقع اضطرار بہ "غیر از تو"
پناه مےبرم!!!
#واے_بر_من اگر اینگونہ باشمـ...😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفـرج🌸🍃
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
─┅═ೋ❅♥️❅ೋ
💞💞💍💍💞💞
#انچه_مجردان_باید_بدانند
🔰آیا داشتن سابقه #ازدواج قبلی مهم است⁉️
❇️یکی از مواردی که در #پیشاز ازدواج باید مورد نظر هر دو نامزد باشد، #سابقه ازدواج طرف مقابل است. شخص ممکن است عقدکرده، بیوه یا #مطلقه و دارای فرزند باشد. هر کدام از نامزدها حق دارند دلایل طلاق فردی را که قرار است با وی ازدواج کنند، #بررسی کنند.
❇️برخلاف باور عموم، ازدواج دومی #شکنندهتر از ازدواج نخستین است. از این رو کسانی که نامزد آنها سابقاً ازدواجی دیگر داشته است، در کنار عوامل مهم دیگر ازدواج لازم است با #حوصله اطلاعات و پیشینه ازدواج قبلی او را جستجو کنند.
🔴به طور کلی موارد زیر در رابطه با فرد مطلقه و بیوه مهم است:
۱- ⭕️آیا به خاطر #مشکلات روانی مزمن، داروی روانپزشکی مصرف میکند؟
۲- ⭕️مشکلات شخصیتی خاص و یا در #کنترل هیجانات و مدیریت خشم مشکلی دارد؟
۳- ⭕️در هر سطحی درگیر #مصرف مواد مخدر است؟
۴- ⭕️آیا بههم خوردن ازدواج به خاطر #دخالت مفرط خانواده ها و وابستگی شدید به والدین بوده است؟
۵- ⭕️چنانچه فرزند دارد، #حضانت فرزند با کیست؟ چند سال دارد؟ جنسیت او چیست؟ در آینده قرار است با #چه کسی بزرگ شود؟
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
مجردان انقلابی
#داستان_شب ⚜قسمت چهل و یکم ⚜ بهشت عمران 🌾 تموم طول عصر و توی اتاق غمبرک زده بودم خیلی حال بدی داشت
#داستان_شب
⚜قسمت چهل و دوم ⚜
بهشت عمران 🌾
اون پسر روبه روم وایستاده بود و چیزی نمیگفت. صدای دویدن کسی روی زمین میومد و بعد از اون چهره پروین که خواب آلود به نظر میومد توی درگاه در ظاهر شد
پروین :هی تویی؟ کجا رفتی بودی؟ این چه ریختیه؟
از شدت ترس پریدم توی بغلش و با هق هق نالیدم :تو رو خدا منو راه بده تو، من.. من بیرون میترسم
پروین که انگار جا خورده بود بعد چند دقیقه با دستاش آروم زد روی کمرم و گفت :هیش هیش! باشه آروم باش، میبرمت تو
با ذوق از بغلش اومدم بیرون و مظلومانه گفتم :بیرون خیلی ترسناک بود، خیلی
پروین روبه اون پسر گفت :سالار حواست باشه قادر نفهمه میبرمش پیش بتول
اون پسر که فهمیدم اسمش سالاره گفت :خیالت راحت
و رو کرد به من و گفت :صدات در نیاد اگه اشرف بفهمه شر میشه
سرمو تکون دادم و پشت سر پروین راه افتادم
گاراژ و دور زدیم و وارد یه اتاق تاریک شدیم
پروین در و پشت سرش بست و چراغ و روشن کرد
یه گوشه اتاق دختر ژولیده و به ظاهر مریضی چمبره زده بود و سرش روی بالشت افتاده بود و خواب بود
با روشن شدن چراغ اون دختر چشمش و باز کرد و بعد از دیدن ما گفت :پروین چيزي شده؟
پروین یه حوله کوچیک از زیر چند تا لباس کشید بیرون و داد دستم و گفت :چرا مثه بت زهر مار خیره شدی به ما، برو پشت اون پرده خودتو خشک کن الان برات ی دست لباس میارم
مثل بچه های حرف گوش کن رفتم پشت پرده و با زدن پرده به کنار صحنه ی زشتی دیدم که جیغ زدم
پروین دوید پیشم و گفت :مگه نگفتم جیکت در نیاد چه مرگته؟
کنار دیوار سر خوردم و بیحال افتادم
پروین به سمت نگاهم برگشت و با دیدن اون دختر بچه که ده سال بهش میخورد گفت :زکی، باز اینو گذاشتین به حال خودش؟ بتول مگه نگفتم خودم باس بش بدم؟
دختر بچه کنار پیک نیک درحالیکه یه شی لوله مانند شبیه بشر دستش بود افتاده بود و آب دهنش راه افتاده بود
پروین اما بیخیال رفت سمتش و تکونش داد و گفت :نجمه؟ نجمه هوی؟ با توام؟ باز زیاده روی کردی خره؟
دخترک به سرفه افتاده بود و چشماش و بی رمق باز کرد
پروین دوید سمت کیفش که به جالباسی آویز بود و با یه آمپول اومد روی سرش
آمپول و آماده کرد و برگشت سمتم و گفت :چرا نشستی؟ بیا کمک کن دستش و نگه دار
بدون هیچ حرکتی خیره شدم بهش که داد زد:دِ مگه کری؟
سریع از جام بلند شدم و روي سر اون دختر نشستم و دست لاغرش و گرفتم
پروین خیلی ماهرانه آمپول و تزریق کرد و دست آخر چند تا زد روی جای آمپول و بعد خوابوندش روی زمین و پیک نیک و خاموش کرد
و بهم اشاره کرد بیام اینطرف
با لکنت گفتم :اون... اون..
معتاده؟
خنده ی کوتاهی کرد و گفت :نوچ، دیوونه س
و برق و خاموش کرد و یه بالشت پرت کرد طرفم و گفت :بکپ تا ببینم فردا باس چکار کنم باهات؟
با ذهنی پر از سوال و یه دنیا ترس لباسمو عوض کردم گوشه اتاق نشستم
فکر کنم همون پارک از هر جایی برام امن تر بود..!
ادامه دارد
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan