eitaa logo
مجردان انقلابی
14.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 ، لباس فعالیت اجتماعی🕊 مقام معظم رهبری : حجاب، به‌هیچ‌وجه مزاحم و مانع فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و علمی نیست؛ شاید عده‌ای تعجب میکردند و هنوز هم تعجب کنند که خانمی در سطح بالای علمی در هر رشته‌ای وجود داشته باشد که خودش را با تعالیم اسلامی و از جمله با مسأله‌ی حجاب منطبق کند. ١٣۶٨/١٠/٢۶ هفته عفاف و حجاب گرامی باد 🌷 @mojaradan
✡ سالگرد کشف کودتای نوژه: 👈 سحرگاه چهارشنبه، ۱۸ تیر ۱۳۵۹ 1⃣ باید از سحرگاه پنج‌شنبه، ۱۹ تیر ۱۳۵۹ از پایگاه هوایی شهید سرهنگ خلبان محمد نوژه (پایگاه شاهرخی یا پایگاه سوم شکاری سابق) آغاز می‌شد. 2⃣ عملیات سنگین بمباران هوایی بیت امام خمینی (ره) و سایر نقاط حساس کشور به‌همراه عملیات زمینی طیّ روزهای پنج‌شنبه و جمعه انجام می‌گرفت و روز شنبه، ۲۱ تیر ۱۳۵۹، اعلامیه زیر از رادیو و تلویزیون ایران قرائت می‌شد: 👈 «همقطاران عزیز! ساعت موعود فرارسید. آرتش وطن‌پرست ایران حکومت پوسیده آخوندها را برچید. کلیه واحدهای آرتش، ژاندارمری و شهربانی اعلام همبستگی نمودند. هرگونه مقاومت به شدت سرکوب خواهد شد. آماده اخذ دستورات باشید. شورای نظامی کشور، ۲۱/ ۴/ ۱۳۵۹» 3⃣ درست یک روز قبل از شروع، در سحرگاه چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۵۹، از طریق اطلاع یکی از خلبانان عضو شبکهٔ کودتا به آیت‌الله خامنه‌ای لو رفت و متعاقب آن نیروهای اطلاعاتی کشور در همان روز بخش مهمی از کودتاگران را دستگیر و عملیات را خنثی کردند. 4⃣ کتاب «کودتای نوژه» تنها روایت رسمی و مبتنی بر پرونده‌های کودتاگران است که به‌مناسبت دهمین سالگرد انقلاب، به‌همراه پیشگفتاری مفصّل با عنوان «مقدمه‌ای بر شناخت توطئه»، تدوین کردم و در دههٔ فجر ۱۳۶۷ منتشر شد. 5⃣ کتاب فوق باید اولین جلد از مجموعه‌ای می‌شد با عنوان «انقلاب و توطئه در دههٔ نخستین». متأسفانه، این مجموعه ادامه نیافت. ✍ استاد عبدالله شهبازی 🆔 @mojaradan
1_19333002.mp3
3.61M
📲 فایل صوتے 🎙واعظ: حاج آقا ○ آدم شدن در حرم امام رضا علیه السلام ○ 📲 🆔 @mojaradan
💓 این متن را تا انتها بخوانید 👇 حجت الاسلام استاد قرائتی🌸 شما سوار یه اتوبوسی میشی میشینی کنار یکی بو سیگارش اذیتت میکنه میری اونور تر کنار یکی دیگه میشینی دهنش بو سیر میده میری اونورتر میشینی میبینی یکی بچش خرابکاری کرده درسته تحمل این وضع سخته اما شما نمیتونی از اتوبوس بری بیرون چون اصل اتوبوس سالمه چون راننده اتوبوس سالمه شما برای رسیدن به مقصد نیاز به اتوبوس سالم و راننده سالم داری درسته؟ جمهوری اسلامی🇮🇷 و رهبری این نظام مصداق اتوبوس سالم و راننده سالم هست. اگه این اتوبوس رو ترک کنید اتوبوس های دیگه شما رو به مقصد نمیرسونن. اتوبوس آمریکارو ببینید. اتوبوس اروپا رو ببینید. ⛔️ هم اصل اتوبوسش ناسالمه هم رانندش مسته حالا اینجا بعضی مسؤلین خطایی میکنن این دلیل بر ناسالم بودن اصل نظام و راهبرد اون نیست. ⚠️ پس نباید از اتوبوسی که چون مسافرانش خلاف دارن ولی اصلش سالمه و رانندش سالمه بیرون اومد. چون اتوبوس و راننده ی سالم دیگه ای وجود نداره. پس باید بود و خلاف هر مسافری رو هشدار داد و جلوگیری کرد. باید خلاف هر مسئولی رو هشدار داد و جلو گیری کرد ولی از اصل نظام و رهبری نباید روی گردان بشیم. 🆔 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*حسـیــن‌جـــــان‌ 🍃♥️ وا نکردم سفرۀ دل پیش کَس الا حسین فرق دارد با همه بحث رفاقت با حسین 🌹 * @mojaradan ‌ ─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
⚘﷽⚘ ❣ خودم را به تـ♥️ــو منسوب مےدانم با لفظ نمےدانم این را از جنس یعقوب بدانم یا از جنس برادران یوسف⁉️ منتظر دل سوختہ‌ات💔 هستم؟ یا باعث و بانیِ بہ چاه افتادنت! ادعاۍ را دارم اما در مواقع اضطرار بہ "غیر از تو" پناه مےبرم!!! اگر اینگونہ باشمـ...😔 🌸🍃 @mojaradan ‌ ─┅═ೋ❅♥️❅ೋ
💞💞💍💍💞💞 🔰آیا داشتن سابقه قبلی مهم است⁉️ ❇️یکی از مواردی که در ازدواج باید مورد نظر هر دو نامزد باشد، ازدواج طرف مقابل است. شخص ممکن است عقدکرده، بیوه یا و دارای فرزند باشد. هر کدام از نامزدها حق دارند دلایل طلاق فردی را که قرار است با وی ازدواج کنند، کنند. ❇️برخلاف باور عموم، ازدواج دومی‌ از ازدواج نخستین است. از این رو کسانی که نامزد آنها سابقاً ازدواجی دیگر داشته است، در کنار عوامل مهم دیگر ازدواج لازم است با اطلاعات و پیشینه ازدواج قبلی او را جستجو کنند. 🔴به طور کلی موارد زیر در رابطه با فرد مطلقه و بیوه مهم است: ۱- ⭕️آیا به خاطر روانی مزمن، داروی روان‌پزشکی مصرف می‌کند؟ ۲- ⭕️مشکلات شخصیتی خاص و یا در هیجانات و مدیریت خشم مشکلی دارد؟ ۳- ⭕️در هر سطحی درگیر مواد مخدر است؟ ۴- ⭕️آیا به‌هم خوردن ازدواج به خاطر مفرط خانواده ها و وابستگی شدید به والدین بوده است؟ ۵- ⭕️چنانچه فرزند دارد، فرزند با کیست؟ چند سال دارد؟ جنسیت او چیست؟ در آینده قرار است با کسی بزرگ شود؟ @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
#داستان_شب ⚜قسمت چهل و یکم ⚜ بهشت عمران 🌾 تموم طول عصر و توی اتاق غمبرک زده بودم خیلی حال بدی داشت
⚜قسمت چهل و دوم ⚜ بهشت عمران 🌾 اون پسر روبه روم وایستاده بود و چیزی نمی‌گفت. صدای دویدن کسی روی زمین میومد و بعد از اون چهره پروین که خواب آلود به نظر میومد توی درگاه در ظاهر شد پروین :هی تویی؟ کجا رفتی بودی؟ این چه ریختیه؟ از شدت ترس پریدم توی بغلش و با هق هق نالیدم :تو رو خدا منو راه بده تو، من.. من بیرون میترسم پروین که انگار جا خورده بود بعد چند دقیقه با دستاش آروم زد روی کمرم و گفت :هیش هیش! باشه آروم باش، میبرمت تو با ذوق از بغلش اومدم بیرون و مظلومانه گفتم :بیرون خیلی ترسناک بود، خیلی پروین روبه اون پسر گفت :سالار حواست باشه قادر نفهمه میبرمش پیش بتول اون پسر که فهمیدم اسمش سالاره گفت :خیالت راحت و رو کرد به من و گفت :صدات در نیاد اگه اشرف بفهمه شر میشه سرمو تکون دادم و پشت سر پروین راه افتادم گاراژ و دور زدیم و وارد یه اتاق تاریک شدیم پروین در و پشت سرش بست و چراغ و روشن کرد یه گوشه اتاق دختر ژولیده و به ظاهر مریضی چمبره زده بود و سرش روی بالشت افتاده بود و خواب بود با روشن شدن چراغ اون دختر چشمش و باز کرد و بعد از دیدن ما گفت :پروین چيزي شده؟ پروین یه حوله کوچیک از زیر چند تا لباس کشید بیرون و داد دستم و گفت :چرا مثه بت زهر مار خیره شدی به ما، برو پشت اون پرده خودتو خشک کن الان برات ی دست لباس میارم مثل بچه های حرف گوش کن رفتم پشت پرده و با زدن پرده به کنار صحنه ی زشتی دیدم که جیغ زدم پروین دوید پیشم و گفت ‌:مگه نگفتم جیکت در نیاد چه مرگته؟ کنار دیوار سر خوردم و بی‌حال افتادم پروین به سمت نگاهم برگشت و با دیدن اون دختر بچه که ده سال بهش می‌خورد گفت :زکی، باز اینو گذاشتین به حال خودش؟ بتول مگه نگفتم خودم باس بش بدم؟ دختر بچه کنار پیک نیک درحالیکه یه شی لوله مانند شبیه بشر دستش بود افتاده بود و آب دهنش راه افتاده بود پروین اما بیخیال رفت سمتش و تکونش داد و گفت :نجمه؟ نجمه هوی؟ با توام؟ باز زیاده روی کردی خره؟ دخترک به سرفه افتاده بود و چشماش و بی رمق باز کرد پروین دوید سمت کیفش که به جالباسی آویز بود و با یه آمپول اومد روی سرش آمپول و آماده کرد و برگشت سمتم و گفت :چرا نشستی؟ بیا کمک کن دستش و نگه دار بدون هیچ حرکتی خیره شدم بهش که داد زد:دِ مگه کری؟ سریع از جام بلند شدم و روي سر اون دختر نشستم و دست لاغرش و گرفتم پروین خیلی ماهرانه آمپول و تزریق کرد و دست آخر چند تا زد روی جای آمپول و بعد خوابوندش روی زمین و پیک نیک و خاموش کرد و بهم اشاره کرد بیام اینطرف با لکنت گفتم :اون... اون.. معتاده؟ خنده ی کوتاهی کرد و گفت :نوچ، دیوونه س و برق و خاموش کرد و یه بالشت پرت کرد طرفم و گفت :بکپ تا ببینم فردا باس چکار کنم باهات؟ با ذهنی پر از سوال و یه دنیا ترس لباسمو عوض کردم گوشه‌ اتاق نشستم فکر کنم همون پارک از هر جایی برام امن تر بود..! ادامه دارد @mojaradan