eitaa logo
مجردان انقلابی
14.3هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
مجردان انقلابی
#مکیال_المکارم 🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد .
🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد ...‌ ✅یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه زهرا سلام الله علیهما ..‌.. 📍قسمت چهل و هفتم: ✅ ادامه ویژگیهای امام عصر ارواحنا فداه که موجب وجوب دعا بر ایشان است. 💠در بیان اشراقات نور آن حضرت در آغاز ظهور و زمان غیبت و حضور.... در عالم ملکوت اشراق نور آن حضرت برای ابراهیم علیه السلام آشکار گردید، هنگامیکه ملکوت آسمانها برای ابراهیم علیه السلام کشف شد. و نیز نور آن حضرت برای فرشتگان آشکار شد، هنگامیکه امام حسین علیه السلام به شهادت رسید. همچنین شب معراج برای حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله، آشکار شد. نور مولا حجه بن الحسن علیه السلام دو ویژگی خاص دارد، ✅اول: اینکه در میان انوار همانند ستاره درخشان است، بدین خاطر که ظهور آن حضرت در عالم امکان تمامتر و کاملتر از سایر معصومین علیهم السلام است، که غلبه و پیروزی کامل دین و شوکت و عظمت اهل ایمان به دست آن حضرت انجام می گردد. ✅دوم: اینکه نور آن جناب در وسط انوار واقع شده و پنج وجه برای حکمت آن بنظر رسیده است. 1⃣ این دلیل و نشانه شرافت و رفعت و بلندی مقام و منزلت است. هر گاه زرگری بخواهد زیوری بسازد که گوهرهای متعددی بر آن نصب نماید، گرانبهاترین و زیباترین گوهرها را در وسط قرار می دهد، این برنامه هر صنعتگر ماهر است. در تفسیر مجمع البیان حکایت کرده که: وسط هر چیز، بهترین و عادلانه ترین جاهای آن است. خداوند کعبه را در وسط زمین و قلب انسان را (که اشرف اعضا است) وسط و مردمک چشم را وسط چشم و خورشید که عظیم ترین و نورانی ترین سیارات است، در وسط آنها و فردوس را در وسط بهشت قرار داده است. همچنین خداوند نیمه ماه را شرافتی خاص بخشیده است. و در حدیث مشهور از پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله آمده که: "خیر الامور اوسطها " بهترین امور وسطهای آنهاست. وشواهد بسیار دیگر..... 2⃣ اینکه اشاره به کمال ظهور و انتشار نور آن حضرت است، همچنان که وقتی خورشید به وسط آسمان می رسد، نورش برای تمام دیدگان در همه شهرها آشکار می گردد و روشنایی آن به حد اعلی می رسد که پر واضح است. 3⃣ هر چیزی که وسط واقع شود انظار به سوی آن متوجه می گردد و چون پیوسته انظار ائمه اطهار علیهم السلام به سوی امام غایب بوده، چون خداوند ظهورش را وعده داده و انتقام از دشمنانشان را به دست آن حضرت تضمین نموده، خداوند نور مبارکش را در وسط انوار قرار داده است. 4⃣ کمالات و علوم ائمه معصومین و پیغمبران پیشین به آن حضرت منتهی می شود، به طوری که خطوط مختلفی که اطراف دایره باشد، به وسط آن منتهی می شود که علمای هیئت آن را مرکز می نامند. 5⃣ مولا صاحب الزمان علیه السلام (به حسب زمان) در وسط امامان واقع است، چون رجعت امامان نزد شیعیان از جمله ضروریات است که قران وسنت بر آن دلالت دارد. 📚منبع: مکیال المکارم ▫️ای مـاه شب تارم، ‌‌ای نرگس صحـرایی ماراغم هجران کشت ای یوسف زهـرایی ▫️از خاطرم ای مهتاب بیرون نروی هـرگز ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی 📍با مرور کتاب مکیال‌المکارم با ما همراه‌باشید. ✨ 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج🤲 💚💫 @mojaradan ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
👤 انسان شناسی ۲۴ @mojaradan⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
1_1474456294.mp3
10.84M
۲۴ 🎤 همه‌ی حریفهات رو که کنار زدی، تازه میرسی به خطرناک‌ترین حریف ❗️ حریفی که اگه حواست نباشه و بهش باج بدی، تا بخوای بفهمی که داری اسیر میشی؛ به اژدهایی تبدیل میشه که چنان تو رو می‌بلعه که دیگه نمی‌تونی بلند شی! کدوم حریف؟ چرا اینقدر خطرناک؟ حالا چکار کنم باهاش؟ @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
*🍀﷽‌🍀 رمـان #نــگـــــاه‌خـــــــــــدا 👀🕋 #پارت۶۱ 📜 روی تخت نشسته بودم و به عکس مامان فاطمه نگا
*🍀﷽‌🍀 رمـان 👀🕋 ۶۱ 📜 روی تخت نشسته بودم و به عکس مامان فاطمه نگاه میکردم،اینجوری نگام نکن مامان،خودت خواستی این تصمیمو بگیرم ،وقتی از پیشمون رفتی فک این روزا رو نکردی نه؟ ولی الان خیلی دیر شده برام دعا کن برم از اینجا یه دفعه در باز شد مریم جون : سارا جان بیا مهمونا و عاقد هم اومدن از پله ها رفتم پایین همه دست میزدن امیر طاها یه دسته گل پر از گلای مریم تو دستش بود اومد سمتم امیر طاها: بفرمایید - واییی دستتون دردنکنه بعد رفتیم روی مبل دونفره نشستیم عاقد خطبه رو خوند و منم گفتم بله بعد از امیر طاها پرسید ، امیر طاها هم گفت بله باورم نمیشد که به این راحتی همه چی تمام بشه حلقه ها رو اوردن که بزاریم تو دست همدیگه امیر طاها حلقه رو گرفت اروم گفت ببخشید،دستمو گرفت و حلقه رو گذاشت تو انگشتم ( چرا عذر خواهی کرد ما که محرم هم بودیم ) منم حلقه رو گذاشتم تو انگشتش همه یکی یکی میاومدن جلو و تبریک میگفتن ،محسن و ساحر هم اومده بودن ساحره دم گوشمم گفت: وااییی سارا این امیر چه جوری عاشقت شده ما نفهمیدیم خندیدم و چیزی نگفتم دنبال عاطفه میگشتم که دیدم یه گوشه کز کرده و گریه میکنه بعد که خلوت شد عاطفه و آقا سید اومدن سمت ما و عاطفه لال شده بود و از چشماش اشک میاومد اون میدونست که من چرا ازدواج کردم آقا سید: ببینید سارا خانم نمیدونم صبح تا الان فقط گریه دارن میکنه عاطفه رو بغل کردمو : دختره دیونه چرا گریه میکنی ،باید خوشحال باشی الان عاطی: حرف نزن ،جیغ میزنم ،دختره خل و چله احمق ،با زندگیت چه کردی چیزی نگفتم عاطفه به امیر طاها تبریک گفت و با اقا سید رفتن مادر امیر طاها( ناهید خانم) اومد کنارمون و اشک تو چشماش جمع شد دستامونو گرفت و گذاشت روی هم لرزش دستای امیر طاها رو حس میکردم مادرش اومد جلو تر و بهم گفت مواظب قلب پسرم باش (نفهمیدم چی گفت ،مگه از موضوع خبر داشت؟ امکان نداره امیر طاها گفته باشه) مادرش که از کنارمون رفت امیر طاها دستمو ول کرد همه مهمونا رفتن امیر طاها هم رفته بود منم رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم و یه نفس راحتی کشیدم به حلقه ام نگاه میکردم واقعن قشنگ و ساده بود خوابم برد دو روزی از امیر طاها خبر نداشتم ،شمارشو هم نداشتم بهش زنگ بزنم یادم اومد تو گوشی بابام شماره اش هست به یه بهونه ای گوشی بابا رو ازش گرفتم شماره امیر طاها رو پیدا کردم داخل گوشیم ذخیره اش کردم* ✍🏻فــــاطـــــمــه‌.ب @mojaradan
*🍀﷽‌🍀 رمـان 👀🕋 ۶۲ 📜 بهش پیام دادم سلام،اگه میشه فردا بیام دنبالتون باهم بریم دانشگاه بعد ده دقیقه جوابمو داد : سلام ،خانواده خوبن ،باشه چشم منتظرتون میمونم بعد پیام دادم : ببخشید میشه آدرسو بفرستین؟! ( چه عروسی بودم من اگه کسی میفهمید تو گینس ثبتش میکرد) ادرسو برام فرستاد صبح زود بیدار شدم لباسمو پوشیدم کیفمو برداشتم رفتم پایین مثل همیشه مریم جون تو آشپز خونه بود - سلام مریم جون : سلام عروس خانم ،بشین چایی بریزم برات - مرسی مریم جون: سارا جان از امیر آقا خبر نداری؟ چرا بعد عقد نیومده دیدنت - هووم نمیدونم حتمن کار داشته،ولی امروز با هم میریم دانشگاه مریم جون: خدارو شکر ،پس بهش بگو امشب حاجی گفته شام بیاد اینجا - (نمیدونستم چی بگم)باشه خداحافظی کردمو،سوار ماشین شدم نیم ساعت بعد رسیدم دم خونشون بیرون ایستاده بود ( وااای چرا زنگ نزده زود برسم) پیاده شدم - سلام امیر آقا ( جا خورد با شنیدن اسمش،خوب چی باید میگفتم ما دیگه محرم شده بودیم ضایع بود فامیلی شو صدا میزدم) امیر : سلام سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم هیچ حرفی نمیزد فقط چشمش به بیرون بود ،حوصله ام سر رفته بود ضبط و روشن کردم داشتم همراه آهنک میخوندم دیدم زیر لب داره زکر میگه اهنگ و قطعش کردم یه نفس عمیقی کشیدم - امیر آقا ،بابام امشب گفته شام بیاین خونه ما امیر : همونجور که چشمم به بیرون بود گفت: عذر خواهی کنین از طرف من ،نمیتونم بیام ( با عصبانیت زدم رو ترمز،باکله رفت تو شیشه) اول خندم گرفت بعد با جدیت گفتم - ببخشید من جزامی ام؟ امیر: چرا این حرف و میزنی ؟ - بابا ما محرم همیم ،چرا نگام نمیکنی ؟ چرا اصلا حرفی نمیزنی ؟ تو که میخواستی از اول همینجوری رفتار کنین میگفتی اصلا محرم نمیشدیم بابام مشکوک شده میگه چرا نمیای خونمون چرا زنگ نمیزنی ( سرمو گذاشتم رو فرمون و گریه میکرد: چه بدبختی ام من گیر تو افتادم ) امیر : ببخشید من منظوری نداشتم فقط نمیخواستم علاقه ای ایجاد بشه نگاهش کردم : چرا باید علاقه ای ایجاد بشه منو شما مثل دوتا دوستیم ،میخندیم ،میریم بیرون ،حالا این بین دستمون به هم خورد هم اشکالی نداره محرمیم اینجوری که شما رفتار میکنین بابام بعد دوماه عمرا بزاره عقد کنیم امیر : شرمندم باشه چشم دیگه تکرار نمیشه* ✍🏻فــــاطـــــمــه‌.ب ادامـــــــه. دارد...... @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼📖🌺📖🌸🍃 🌹بِسْم اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ🌹 ✊به کوری چشم دشمنان و بد خواهان و منافقان و خود فروختگان خارج نشین، سرود دوم گروه سلام فرمانده هم ساخته شد✌️✌️ @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این شاهکار عبدالباسط شنونده رو میبره به بهشت...🦚🪂 @abdulbasit
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『💛🐣』 ° ° بہ‌پایان‌آمداین‌ماه‌وعبادت‌همچنان‌باقیست براےماحرم‌بنویس،نجف‌تاڪربلا‌ڪافیست...(: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌صل‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدالله♥ @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«💙📘»↴ ❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•گفتم‌شبۍ‌پیش‌تو‌افطار‌میڪنم، آقا‌نیامدۍ‌رمضان‌هم‌تمام‌شد.💔. <<یِڪ‌نَفَر‌عـٰاشِق‌اَگَر‌بۅد‌زَمین‌مۍ‌فَھمید عـٰاشِقۍ‌بۍ‌تۅ‌مَحـٰال‌اَست‌ڪُجـٰایۍ‌آقـٰا->> ✋️ ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ @mojaradan
اصالت خانوادگی به معنای شهرت، ثروت یا موقعیت اجتماعی نیست بلکه به معنای سلامت نفس خانواده و صالح و خوشنام بودن آنان است که هر قدر گستره اش (در نسل های پیاپی) بیشتر باشد، بهتر است. اسلام تأکید دارد که درباره سابقه خانوادگی همسر، تحقیق لازم صورت گیرد و به خصوص، مراتب ایمانی و اخلاقی آنها در نظر گرفته شود. زیرا این اصالت خانوادگی در زندگی جدید و نسل بعد تأثیر خواهد گذاشت. به همین دلیل امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: « با خانواده خوب و شایسته وصلت کنید... » براستی در انتخاب همسر اصالت در درجه چند ملاکها قرار داره.... @mojaradan
25.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕سریال (کلید اسرار) 📌داستانی‌با‌درس‌های‌اخلاقی‌و‌سرشار‌از عبرت @mojaradan
هدایت شده از مجردان انقلابی
📣 عزیزانی که به دنبال عروسی بدون گناه شاد شاد هستن 😉😍 مراسم بسیار شاد و به یاد ماندنی برنامه هم در قسمت آقایون و هم خانمها از الان رزو کنید زیر نظر کانال مجردان انقلابی منتظر شما خوبان هستیم ❤️ ⚡️برای رزو و آگاهی بیشتر به شماره زیر تماس بگیرید ☎️09339183182 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 🔰 آموزش جذب مردان با حرف زدن درست! 🔸خودتان بهتر می‌‌دانید که زن ومرد با هم تفاوت دارند و هیچ گاه نباید توقع داشته باشید رفتار و عکس‌العمل‌های خانم‌ها و آقایان مثل هم باشد؛ البته باید گفت همین تفاوت‌ها هم هست که این دو را برای هم جذاب می‌کند. 🔹برای داشتن یک رابطه عاشقانه باید از خودتان بیرون بیایید و هوشمندانه متوجه تفاوت‌ها باشید و بیاموزید که چگونه رفتار کنید. 👈 قرار نیست همان‌گونه که با خواهرتان صحبت می‌کنید با شوهرتان نیز حرف بزنید؛ خواهر شما هم‌جنس خودتان است و در نتیجه ساختار مغزی‌‌ او شبیه شماست پس به راحتی حرکات و رفتارهایتان را درك می‌کند اما برای همسرتان بسیاری از حرف‌ها و رفتارها گنگ و مبهم است. ✔️مردها هنگامي بهتر ارتباط برقرار مي‌كنند كه بتوانند روي مكالمه خود با شما تمركز كنند. 👈 در واقع آنها هنگامي احساس عملكرد بهتري دارند كه از قبل حدود مكالمه را بشناسند و اطلاعات كافي را در دست داشته باشند. به اين ترتيب، احساس مي‌كنند روي هر مورد رفتاري كنترل كافي دارند.. ─┅═ঊঈ💞🌹💞ঊঈ═┅─ @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
#مکیال_المکارم 🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد .
📍قسمت چهل و هشتم: ✅ ادامه ویژگیهای امام عصر ارواحنا فداه که موجب وجوب دعا بر ایشان است. 💠درخشندگی نورآن حضرت در دنیا.... درخشندگی نور شریف آن حضرت در دنیا چهار قسم است. 🔺هنگام ولادت🔺 هنگام ولادت نور آن حضرت بطوری بود که تا آسمان رسید. 🔺دو زمان ظهور و غیبت🔺 این درخشندگی دو نحوه است: ✅ اول: اشراق بدون واسطه، برای جمعی از مومنین تشرف به دیدار آن اشراق حاصل گردیده است. از جمله فردی بنام ابوهارون می گفت: حضرت صاحب الزمان علیه السلام را دیدم در حالیکه صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشید. ✅ دوم: اشراق نور آن حضرت با واسطه است. بدان که درخشندگی تمام نورها در شب و روز، ماه و خورشید و غیر اینها، از اشراقات نور آن حضرت و فیوضات وجود شریف آن جناب است در غیبت و حضور. توضیح و بیان این معنی به چند وجه تقریر میگردد. 1⃣ اینکه خورشید و ماه و غیر اینها از نور آن حضرت آفریده شده اند. 2⃣ روایاتی که دلالت می کند بر اینکه تمام مخلوقات به عنوان مقدمه خلقت وجود آن حضرت و پدران بزرگوارش آفریده شده اند، پس علت غایی خلقت موجودات هستند. بنابراین وجود خورشید و نور و روشنایی آن به واسطه حضرت حجت و پدران معصوم آن حضرت است. 3⃣ اشراق نور آن حضرت در زمان غیبت _ به طور خصوص _ بر دو قسم است، ظاهری وباطنی اشراق باطنی در دل مومنین است که امام خود را با حقایق ایمان مشاهده می کنند، گویا که جلو چشمشان است در هر زمان و مکان. امام باقر علیه السلام فرمودند: نور امام در دلهای مومنین از خورشید تابان در روز نورانی تر است و امامان به خدا سوگند دلهای مومنین را نورانی می کنند، و خداوند عز وجل نور ایشان را از هر که بخواهد منع می کند که دلشان تاریک گردد..... 4⃣ اشراق نور آن حضرت در زمان ظهور، این قسم نیز بر دو گونه است: باطنی و ظاهری. امام صادق علیه السلام فرمودند: هر گاه قائم بپا خیزد، زمین به نور پروردگارش درخشان گردد و بندگان از نور خورشید بی نیاز شوند و ظلمت برطرف گردد. اشراق نور آن حضرت در آخرت: امام صادق علیه السلام فرمودند: نور ائمه مومنین روز قیامت، پیشاپیش و سمت راست مومنین می رود تا اینکه آنها را در منازلشان در بهشت فرود آورند. 📚منبع: مکیال المکارم ▫️گل نرگس نظری کن که جهان بیتاب است روز و شب چشم همه منتظرارباب است ▫️مهدی فاطمه پس کی به جهان می تابی؟ نور زیبای تویک جلوه ای ازمحراب است 📍با مرور کتاب مکیال‌المکارم با ما همراه‌باشید. ✨ 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج🤲 💚💫 @mojaradan ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
👤 انسان شناسی ۲۵ @mojaradan⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
1_1476693575.mp3
11.2M
۲۵ آنچه که می‌بینی، آنچه که می‌شنوی، آنچه که بدان می‌اندیشی، آنجا که زندگی می‌کنی، آنجا که کار می‌کنی، آنجا که سفر می‌کنی، و ...... 🧩 شبیه تکّه‌های پازل، در حال شاکله‌سازی‌ تواَند! یعنی؛ باطنِ شما درنهایت، محصولِ همه‌ی ارتباطات، افکار و رفتار تو خواهند بود! 👈 حال یک سؤال؛ برگرد و جستجویی کن در سؤالات بالا! اوضاع باطنِ شما چگونه است؟ @mojaradan⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[🚜°🔒] •• •• +دلمـ‌میخواد‌فوتبالیست‌بشم -خب‌برو‌بشو +حوصله‌ندارم:/ •• •• ¦🍞¦⇢ @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
*🍀﷽‌🍀 رمـان #نــگـــــاه‌خـــــــــــدا 👀🕋 #پارت۶۲ 📜 بهش پیام دادم سلام،اگه میشه فردا بیام دنبال
*🍀﷽‌🍀 رمـان 👀🕋 ۶۳ 📜 خندم گرفت از این حرفش پسره دیونه مثل بچه کوچیکا رفتار میکنه رسیدیم دانشگاه پیاده شدیم - امیر آقا امیر: بله - من کلاسم تمام شد تو کافه منتظرتون میمونم بیاین با هم بریم خونه ما امیر : باشه چشم تو راهرو از همدیگه جدا شدیم و رفتیم کلاسمون اینقدر ازدواجمون زود و سریع شد کسی باخبر نشده بود که من و امیر ازدواج کردیم رفتم داخل کلاس میز جلونشستم ،یاسری هم ته کلاس بود بادیدنم وسیله هاشو جمع کرد اومد جلو هم ردیف من نشست واییی باز شروع شد همین لحظه استاد وارد کلاس شد تا آخر کلاس یاسری چشمش به حلقه روی دستم بود و دستاشو مشت میکرد عصبانتیتش از چهره اش پیدا بود اما دلیلشو نمیدونستم کلاسام که تمام شد رفتم داخل کافه منتظر امیر شدم رفتم یه کیک خریدم با نسکافه یه میز خالی پیدا کردم رفتم نشستم یه دفعه یکی مثل عزرائیل اومد نشست یاسری بود ،میترسیدم بلند شم باز آبرو ریزی کنه یاسری : مخه کیو زدی؟ - یعنی چی؟ ( به حلقه دستم اشاره کرد) : کی تونسته بره مخ حاجیتو بزنه - به شما هیچ ربطی نداره بلند شدمو و از کافه رفتم بیرون از پشت صداشو بلند کردو گفت: هوووو دختر باتو ام عصبانی شدم و برگشتم سمتش: هوووی بابا ننه تن که وقت نزاشتن بهت تربیت کردن یاد بدن دستشو بلند کرد بزنه منو که یکی پشت دستشو گرفت امیر بود امیر: شما به چه حقی با ناموس دیگران اینجوری حرف میزنی یاسری : برو بابا پی کارت تو چیکاره شی که زر میزنی امیر: من همه کاره شم ،زنمه ،دفعه آخرت باشه جلوش افتابی شدیاا* ✍🏻فــــاطـــــمــه‌.ب @mojaradan
*🍀﷽‌🍀 رمـان 👀🕋 ۶۴ 📜 چند تا از بچه های حراست اومدن سمتمون : چیزی شده امیر طاها امیر : نه دادش حل شد یاسری هیچی نگفت ( امیر دستمو گرفت و رفتیم از دانشگاه بیرون) سوار ماشین شدیم،هیچی نگفتم توراه بودیم نمیدونستم کجا برم ،خونه برم یا خونه امیر امیر: اگه میشه بریم بهشت زهرا - چشم رسیدیم بهشت زهرا امیر جلو تر میرفت منم پشت سرش تا رسیدیم سر خاک مامان ( این اینجارو از کجا بلد بود؟) بعد که فاتحه خوند امیر: میرم سمت گلزار و بر میگردم منم چیزی نگفتم نشستم کنار سنگ قبر مادرمو سرمو گذاشتم روی سنگ مامان جون میشه بغلم کنی، میشه ارومم کنی، حالم خرابه خرابه، البته نه از اون خرابهای قبلیاااا ،خرابیش جدیده دیدی دامادتو ،نمیدونم چرا کنارش احساس آرامش میکنم، نمیدونم چرا تو دانشگاه اومد جلو به همه گفت این زنمه احساس خوشبختی کردم ،کمکم کن مامان ،کمکم کن درست تصمیم بگیرم بلند شدمو رفتم سمت گلزار دیدم رفته کنار همون شهید گمنام نشسته قرآن میخونه رفتم نزدیک شدم کنارش نشستم لحن خوندن قرآنش خیلی قشنگ بود امیر :ببخشید که تو دانشگاه دستتونو گرفتم ،مجبور بودم اینکارو کنم - دستشو گرفتم و باخنده گفتم ،من زنتم دیگه پس میخواستی دسته کیو بگیری سرشو بالا گرفت و تو چشمام نگاه کرد واییی چه چشمای قشنگی داشت هیچ وقت اینجوری بهش نگاه نکرده بودم چشمای کشیده و عسلی رنگ با یه ته ریش کم خیلی قشنگ بود بعد سرشو برد پایین خندم گرفت - ببخشید امیر آقا ،،شما اینقدر سرتون پایینه ،چشماتون سیاهی نمیره امیر: ( خندید) بریم؟ - کجا بریم؟ امیر: دست بوسه حاجی - عع باشه بریم بلند شدیمو رفتیم تا برسیم دم ماشین دستشو گرفتم تو دستام ،یه نگاهی به من کردو باز سرشو پایین انداخت ( اه پسرم اینقدر خجالتی ) رسیدیم خونه دیگه ساعت ۹ شب شده بود .بابا هم خونه بود مریم جونم اومد دم در : سلام خوش اومدین امیر آقا امیر : خیلی ممنون ببخشید مزاحمتون شدم بابا و امیر باهم دیگه احوالپرسی کردن و نشستن رو مبل منم رفتم تو اتاقم لباسمو عوض کردم یه بلوز صورتی و شلوار کتان سفید پوشیدم موهامو هم گیس کردم ،به خودم گفتم محرمیم دیگه ،تازه امیر اینقدر سر به زیره فک نکنم اصلا نگام کنه خندم گرفت رفتم پایین امیر اصلا متوجه من نشد رفتم آشپز خونه به مریم جون کمک کردم - ببخشید مریم جون دست تنها بودین خسته شدین مریم : نه عزیزم تا باشه از این خستگیااا - امیر حسین کجاست؟ مریم : بابا بزرگش اومد دنبالش بردش گفت یه هفته دیگه میارمش - چه خوب میزو چیدیم ،،مریم جون بابا و امیر و صدا زد اومدن سر میز* ✍🏻فــــاطـــــمــه‌.ب ادامـــــــه. دارد..... @mojaradan
6507348764.mp3
524.3K
چشم... مهمترین و موثرترین ورودی نفس، برای تحریکات و افزایش تمایلات جنسی است. ارتباط میان چشم، و تمایلات جنسی رو بشناسیم، و مدیریت کنیم. 🎤 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه است و دلم تنگ نگاهی شده که هر از گاهی اربعین مرا دعوت میکند.... 🌱 ﹏﹏⃟🍁﹏﹏ ‌"🧡| @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا