مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان فتاح💖 قسمت چهل و دو چشمانم را می بندم در دلم یا فتاح می گویم آب دهانم را قورت میدم و
🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان فتاح💖
قسمت چهل و چهار
شمرده ، شمرده شروع می کند:
_ از اوضاع زندگی من
تا حدودی باخبر هستین...
پدرم عضو فدرال و خارج از کشوره
مادرم سیمین اینجا زندگی میکنه
و گاهی هم میاد پیش مادر جون که قبلا دیدینشون بنده هم طلبه هستم الحمدالله از بچگی مشکل مالی نداشتیم
از نوجوانی هم خودم کار کردم که متکی به ثروت خاندان پدرم نباشم
من میدونم نمیتونید خودخواهانه
ازدواج کنید و مادرتون رو تنها بزارید .
من با این که مادرتون در کنار شما باشه مشکلی ندارم..
موضوع دیگه ایی هست که بخواین مطرح کنید؟
+ من نمیخام زیر منت همسرم باشم
برای همین خودم میخام برم سر کار و هزینه های زندگی مادرم رو بدم ..
_من توانشو دارم که
هزینه های زندگی مادر رو بدم
هیچ منتی هم نیست هر کمکی باشه من مادرتون و شما رو حمایت می کنم..
بعد از گذشت اندک زمانی می پرسم :
_سیمین خانم میدونن اومدین خواستگاری من ؟
_میدونن امروز قرار بود بریم خواستگاری
اما خواستگاری شما.....نه
+به نظرتون لازم نیست سیمین خانم بدونن؟
_چرا به هرحال مادره
اما نظرش برام اولویت نداره
یعنی اونقدری که من تو کارهام
نظر مادرجون رو می پرسم
نظر مادر رو نمی پرسم
خیلی چیزهایی که مادر قبول داره و اونها رو ارزش میدونه من قبول ندارم ..
سطح فکری من با مادر با هم فرق داره
+من نمیخام و دوست ندارم
دائم با مادر شما درگیر باشم !
_بله درستش هم همینه.
چشم من با مادر حتما در جریان میزارم..
❤️فدایی بانو زینب جان ❤️
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان فتاح💖
قسمت چهل و پنج
_خب مشکل بعدی ..
از این لحن اش خنده ام می گیرد .
_بله اذیت کردن من بیچاره خنده هم داره..
خودم را جمع می کنم و می گویم :
+ برای چی به حاج آقای مسجد گفتین؟
_ راستش نمیدونستم چطور با شما و مادرتون در میون بزارم
با توجه به حرف هایی که قبلا پیش اومد
مادرتون اجازه بدن بیایم دیگه رفتم پیش ایشون و با اون بنده خدا در میون گذاشتم ایشون هم تایید کردن و زحمت کشیدن خودشون با مادرتون
در میون گذاشتن..
+عجب.
سکوتی حاکم می شود..
+ فکرمیکنم برای جلسه ی اول کافی باشه
بهتره زمان بدیم فکر کنیم.
از جا بر می خیزم و ارام می گویم
:_ البته فکر نکنم سیمین خانم موافق باشن....
از جا بر می خیزد
نفس عمیقی می کشد و
می گوید :
_ خیره ان شاءالله
❤️فدایی بانو زینب جان ❤️
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان فتاح 💖
قسمت چهل و شش
پشت سرم با فاصله راه می آید .
کنار درب ورودی تعارف می کنم
: بفرمایید
_خانم ها مقدم ترن... بفرمایید
وارد خانه می شویم
مادر با نگرانی لبخندی تحویل مان می دهد
نگرانی از آینده ی من
نگرانی از زندگی تنها دختری که با بار مسئولیت های فراوان و نبود همسرش به دوش کشیده و حالا این دختر بزرگ شده اما این مادر است که همچنان نگران تک دخترش است....
اما چهره ی سکینه بانو سراسر خوشحالی و شادی است ...
میدانم بعد مدتهاست که چهره اش می خندد ...
از روز اولی که دیدمش چهره اش خندان تر شده و روحیه اش خیلی بهتر شده
خداروشکر اگر من مسبب این روحیه اش هستم
سکینه بانو سکوت را می شکند :
با چشمکی که حواله ام می کند می گوید :
عروسم شیرینی رو بخوریم یا نه ؟
مادر به آرامی می گوید :
پاشو شیرینی رو تعارف کن ..
از وقتی وارد خانه شدیم
امیر اشیاء سرش پایین است و
لبخندی گوشه ی لبش جا خوش کرده
شیرینی را تعارف می کنم
هر دو بر میدارند
و بعد از دقایقی امیر اشیاء
بر می خیزد و سکینه بانو هم به همراهش
قصد رفتن می کنند ....
امیر ارشیاء کنار درب می گوید :
حاج خانم زحمت نکشید خودمون میریم دست شما درد نکنه ببخشید زحمت دادیم
و روبه من می گوید :
خداحافظ شما
به خداحافظی بسنده می کنم
و با سکینه بانو دست می دهم
و خداحافظی می کنم
مادر تا جلوی در حیاط همراهی شان می کنند
و من می مانم و یک دنیا فکر و خیال ....... نسبت به آینده
اما ته دلم خوشحالم از او
از اویی که باعث آرامشم چادرم و دوستی ام با شهدا شد ....
نمیدانم زود است یا نه اما اعتراف می کنم که .........
دوستش دارم.....
❤️فدایی بانو زینب جان ❤️
#ادامه_دارد
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان فتاح 💖
قسمت چهل و سه
سکوت کرده سرش پایین است و نگاهش به گل های کنار حوض ..
کاش می دانست چقدر قلبم آرامش او را می خواهد ....
اما نمیخواهم به خاطر دلم سستی کنم که فردا روزی مجبور شوم از او کنایه بشنوم
یا آرامش زندگی رویایی که اون
می خواهد نتوانم برایش مهیا کنم...
نفس عمیقی می کشم تا این اشک هایی که درون چشمم حلقه زده رسوایم نکند ...
نگاهی به آسمان می کنم
و چشمان را یکبار باز و بسته می کنم ....
روبه او به آرامی می گویم :
لازم نیست الان فکر کنید
تا پاسخم رو بدید
به حرف هایی که زدم فکر کنید
و بعداً جواب بدید ..
فوری به سمتم برمیگردد و می گوید :
نه لازم به فکر کردن نیست
من فکر هامو کردم که الان اینجا نشستم
روبه رو ی شما در منزل شما
همه این چیزهایی هم که گفتین
من بعضی هاشو در کنار شما شاهد بودم
و با هیچ کدوم از مسائل هم مشکلی ندارم..
❤️فدایی بانو زینب جان ❤️
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#بسم_رب_مهدی
با عرض سلام
چون کاری و مشکلی برای بنده حقیر پیش امده و احتمال داره از پنج شنبه چند روزی در خدمتتون نباشم سر همان داستان را قسمت بیشتری در کانال قرار میدم و تا زودتر به پایان برسه که نیستم در خدمتتون وقفه ایجادنشه .
عذر خواهی بنده را بابت این مسئله بپذیرید و ببخشید که خستون میکنم
#در_پناه_خدا_باشید
#یا_حق
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••💔••
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم
در عمق غصه ها، فرّ الی الحسین
در اوج هر بلا، فرّ الی الحسین
خسته اگر شدی از دست این و آن
رو کن به کربلا فرّ الی الحسین
از سوی آسمان بر ما زمینیان
هر دم رسد ندا فرّ الی الحسین
از دست معصیت خونین دل و حزین
تا که شوی رها فرّ الی الحسین
وقتی دلت گرفت از شهر و کوچه ها
از قوم بی حیا فرّ الی الحسین
♥️جانَم یا اَبا عَبْدِاللّٰه♥️
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«𝓗𝓪𝓭𝓲𝓼 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂»
.
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#پنآهدلـღــم✨
در این ڪشاڪشِ
سختِ میان موت و حیاتـــــ
امید وصلِ تو ما را دلیل
هر نفس استــــ❤️🌱
#اللهمعجـللولیڪالفـرج C᭄
.
•۰•۰•۰•۰•🌼🍃۰•۰•۰•۰•۰•
"❥| @mojaradan
#انچه_مجردان_باید_بدانند
⚜امان از اضطراب شیرین #قبل_از_ازدواج
☘ #خواستگاری و مراحل قبل از ازدواج یکی از لذت بخش ترین مراحل زندگی به شمار می رود. اما، بعد از اتمام آن شور و شوق اولیه، اضطراب پدیدار می شود. این اضطراب می تواند آنقدر رشد کند که بعد از #ازدواج هم ادامه پیدا کند.
✅درمان اضطراب #قبل_از_ازدواج :
1- در كلاس هاي مشاوره ازدواج شركت كنيد. مطمئن باشيد اين كار اثرات بسيار خوبي دارد و شركت در اين كلاس ها باعث مي شود به مسائلي پي ببريد كه به علت شيفتگي پيش از ازدواج به ذهن تان خطور نمي كند.
2- زوج خوشبختي را كه سالها پيش ازدواج كرده اند پيدا كنيد و با آنها در مورد راز موفقيت شان حرف بزنيد. درضمن شما مي توانيد در زمان بروز مشكلات زناشويي از نصايح اين زوج استفاده كنيد.
3- مراقب تصورات غلطي كه در مورد ازدواج وجود دارد باشيد:
#ادامه_دلرد
@mojaradan
45.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قطره_ای_عبرت
⭕سریال #قطره_ای_عبرت (کلید اسرار)
📌داستانیبادرسهایاخلاقیوسرشاراز
عبرت
#این_داستان_عروس_بی_وفا
#قسمت_اول
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرسش : سه سال است عاشق آقایی شده ام و منتظرم تا به خواستگاری ام بیاید ؛ آیا صلاح هست که بیشتر از این برای ایشان صبر کنم ؟
#پرسش_و_پاسخ
@mojaradan
زوجهای سالم همیشه بیعیب و نقص نیستند
🔸گاهی اوقات با هم بحث و جدل هم میکنن.
🔸همیشه حرفهای بینقص نمیزنن.
🔸همیشه به طور کامل گوش نمیدن.
🔸 گاهی اوقات ممکنه احساست هم روهم جریحهدار کنن.
🔸برای بهتر شدن تلاش میکنن نه کمال.
🔸متعهدن که رشد کنن و در راستای اون تلاش کنن.
⚠️تفکر کمالگرایی و ایدهآلگرایی مطلق رو کمرنگ کنید و با اولین بحث یا خطا از همسرتون، روی رابطه خط قرمز نکشید.⛔️
🔸اختلاف بین همه زوجین سالم، یک امر طبیعیه و چیزی که مهمه نحوه حل مشکل و اختلاف هست.
#همسرانه
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ حجاب یه بحث منطقیه
فقط نیاز داره دقیقه ای بهش فکر
کنیم!
مباحثه علی زکریایی با یک #بدحجاب
@mojaradan
مجردان انقلابی
#مکیال_المکارم 👌یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه ی زهرا سلام الله علیهما ... 🔴مطالعهی کتاب شریف "مکیا
#مکیال_المکارم
👌یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه ی زهرا سلام الله علیهما ...
🔴مطالعهی کتاب شریف "مکیال المکارم" کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنا فداه، نوشته شد ...
📍قسمت صد و دوم
✅تکالیف بندگان نسبت به آن حضرت علیه السلام
💠 اهتمام ورزیدن به یاری آن جناب علیهالسلام
هرکس آن حضرت را یاری نماید، در حقیقت خدا را یاری نموده،
خدای تعالی فرموده است:
« وَلَیَنْصُرَنَّ اللّهُ منْ یَنْصُرُهُ اِنَّ اللّهَ لَقَویٌّ عَزیزٌ»، و به تحقیق که خداوند یاری می کند کسی که او را یاری نماید، همانا خداوند در منتهای قدرت و توانایی است.
1⃣ بدون تردید خدای قادر متعال هیچگونه نیاز و احتیاجی به یاری کسی ندارد، زیرا که او واجب الوجود است،غنی بالذّات می باشد ، و همه مخلوقات نیازمند به اویند، بنابراین منظور از یاری کردن خداوند عبارت است از:
یاری کردن دین خدا، و یاری کردن پیغمبر و ائمه اطهار و اولیای بزرگوار علیهم السلام.
2⃣ بدان که منظور از یاری نمودن آن حضرت علیه السلام، اقدام کردن و همکاری نمودن در هر کاری است که شخص بداند مورد نظر و خواست آن بزرگوار است .
3⃣ در بیان چگونگی یاری کردن خداوند است نسبت به بندگانش ...
ممکن است منظور از این نصرت آن باشد که خدای تعالی بنده اش را در آسانی و سختی، و گرفتاری و راحتی یاری فرماید،...
📚منلع: مکیال المکارم
🌱دلبری دارم که ازصاحبدلان دل میبرد،
🍃غمزهای مشکلگشا داردکه مشکل میبرد
🌱گرنقاب از چهره گیردآن نگار نازنین،
🍃پرتو رخساره اش دلهای مایل میبرد.
📍با مرور کتاب مکیالالمکارم با ما همراهباشید.
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#کلاس_مهدویت
✨ 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج🤲 💚💫
@mojaradan ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
انسان شناسی ۸۱.mp3
11.63M
#انسان_شناسی ۸۱
#استاد_شجاعی
#شهید_مطهری
♨️ فکر شما از صبح تا شام، و حتی در خواب، نگران و مشغولِ کدام گزینه است؟
ـ مشکلات خانوادگی، مالی، اجتماعی، شغلی، ارتباطی و ...
ـ تحلیل رفتارهای اشتباه دیگران
ـ مقایسهی موقیعتها و موفقیتهای دیگران با خودتان
ـ نوع ارتباطتان با خدا، اهل بیت علیهالسلام، ملائکهالله و ....
ـ رفع موانع رشد انسانی و قدرت باطنیتان
ـ معیت و همراهی با امام زمانتان
✅ شما به اندازهی دغدغهتان میارزید.
چگونه میتوانیم سطح دغدغهی واقعی و ارزش وجودیمان را بالا ببریم؟
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشبختی خود به خود به وجود نمی آید،
رسیدن به خوشبختی فرآیندی فعال است که نیازمند تلاش است.
افکار غلط را کنار بگذارید،
به اضطراب ها غلبه کنید،
علاقه ها را شناسایی کنید،
وارد یک رابطه معنادار با یک انسان دوست داشتنی شوید..
فراموش نکنیم انسانها خود به خود خوشبخت نمی شوند،
تلاش کنید
تلاش کنید
و باز هم تلاش کنید.
@mojaradan ♥️💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدیو تاثیر رابطه با شخص مناسب یا نامناسب را به سادگی برای ما نشان میدهد.
#تاثیر_انتخاب_درست
#اننخاب_نادرست
@mojaradan
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان فتاح 💖 قسمت چهل و شش پشت سرم با فاصله راه می آید . کنار درب ورودی تعارف می کنم : بفرما
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان فتاح 💖
قسمت چهل و هفت
چند روزی گذشته خبری از او نیست
دلم بی تاب است وچه بد است بی خبری..
دلم می گوید:
_ خب دختر تو که دلت باهاشه
چرا انقدر ناز میزاری !!
عقلم می گوید :
نه تو ناز نکردی بلکه به دور از احساسات واقعیت ها رومطرح کردی
با ذکر یا فتاح به صحبت هر دو پایان می دهم و
مشغول آب دادن به باغچه می شوم
این کار را خیلی دوست دارم
همیشه وقتی ذهنم مشغول می شود این کار جزء کارهایی است که آرامم می کند....
حیاط را جارو می کنم
که در باز می شود حمید وارد حیاط می شود .
بدون توجه به او دوباره مشغول کار می شوم .
چه خوب که چادرم را سرم کرده بودم ..
او در را می بندد و با نگاهی به من وارد سوئیت اش می شود
کاش برادرم آنجا را به حمید نداده بود
اصلا حس خوبی نسبت به او ندارم
...
مادر از داخل صدایم می کند
+رمیصا مامان بیا تو خسته شدی دختر ...
حیاط تمیز شده به مقصد خانه پا تند می کنم از پله بالا می روم و وارد خانه می شوم ...
_من اومدم
+بیا بیا یه چیزی بخور داری میری سرکار پس نیفتی دختر
_چشم
.
.
.
لباس هایم را می پوشم و چادرم هم با ذکر صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها سرم می کنم چقدر از وقتی چادر می پوشم آرامش بیشتری دارم
خدایا شکرت
کار جدیدی پیدا کردم یه هفته ایی می شود که مشغول به کار شدم به عنوان منشی در دفتر وکالت آقای صولتی که وکیل حاذقه...
❤️فدایی بانو زینب جان ❤️
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان فتاح💖
قسمت چهل و هشت
نفس عمیق می کشم
و زمزمه می کنم:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
از خانه بیرون می آیم
و سمت دفتر وکالت به راه می افتم
کار نسبتاً خوبی است...
وارد دفتر می شوم و جلسه های امروز را بررسی می کنم ..
صدای قدم هایی به گوشم می رسد
که هر لحظه نزدیک می شود..
زنی که پاشنه بلند پوشیده
و از آسانسور تا جلوی میز من
پاهایش را بر زمین می کوبد..
سرم را بالا می گیرم تا او را ببینم :
_ سلام
با من و من
جواب سلامش را میدهم.
+س..سلام
توقع نداشتم او را اینجا ببینم
از کجا مرا ، اینجا را پیدا کرده....
_ خوبی؟
با لحن بدی حالم را می پرسد.
+ ممنون
_میبینم که پاتو از گلیمت دراز تر کردی؟؟
با چشمان متعجب نگاهش میکنم..
صدایش را بلندتر می کند :
_ دختر من این راه هایی که میخای بری رو رفتم ؛
این کارهایی که میخوای بکنی رو فوت آبم....
+چی؟
_الکی نشون نده که از هیچی خبر نداری دختره ی چشم سفید
_برو این بازی ها رو سر کسی در بیار که بلد نباشه نه من که خودم اینکاره ام..
+سیمین خانم احترام تون رو نگه دارید!
صدایش را بلند می کند :
_ نگه ندارم میخای چیکار بکنی هااااا..
با برنامه ی قبلی اومدی تو خونه ی ما الان هم میگی احترام نگه دارم؟
+ سیمین خانم مگه من چیکار کردم
میشه بگین خودمم بدونم
_ هر غلطی کردی دیگه کردی
از الان به بعد پاتو از زندگی من و پسرم میکشی بیرون فکرکردی نمیدونم نشستی زیر پاش میخای مال اش رو بکشی بالا...
اعصابم را با حرف هایش به بازی گرفته
الان است که .... استغفرالله...
آقای صولتی وارد دفتر می شود
و سلام میکند.
از روی صندلی بر می خیزم و سلام میکنم...
❤️فدایی بانو زینب جان ❤️
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان فتاح💖
قسمت چهل و نه
آقای صولتی کیف اش را در دستش جابه جا می کند
و می گوید:
- مشکلی پیش اومده خانم؟
+ نه شما بفرمایید حل میشه
نگاهی به سیمین می کند و
به سمت اتاقش به راه می افتد
و در را پشت سرش می بندد
نگاهم به سیمین می افتد
+ ببینید سیمین خانم اینجا محل کار منه
به خاطر من نه ..به خاطر مادرم
این کار رو تازه پیدا کردم
زشته آبرو ریزی نکنید
_من با این چیزها کار ندارم
فقط اومدم بگم به پسر من فکر هم نکن
من براش برنامه ها دارم
و خودم براش دختری زیر نظر دارم..
+ من از اول هم تو فکرش نبودم
الان هم همه چیز تموم شد خیالتون راحت...بفرمایید لطفا
لحن اش آرام تر شد ..
_ ببینیم...اصلا شما دوتا به درد هم
نمیخورین امیدوارم
همین طوری باشه که میگی.
با لحن دلسوزانه ایی می گوید :
امیدوارم تو با یکی دیگه خوشبخت تر بشی...
لبخندی می زند و به راه می افتد ....
از دفتر خارج می شود ...
من روی صندلی می افتم
نمیدانم چرا انقدر احساس سنگینی می کنم
دستم را روی پیشانی می گذارم و به حرف هایی که با گوش هایم شنیدم فکر میکنم...
تلفن زنگ می خورد خانم آقای صولتی است ...
تلفن را به اتاقش وصل می کنم
و به سمت آبدار خانه به راه می افتم
آبی به صورتم می زنم..
چه تهمت هایی شنیدم دلم هیچ.........
عقل هم دگر یادش رفت همچون اویی در زندگیم یافتم که زندگی ام را دگرگون کرد....
امیر ارشیاء خان امیدوارم با همان دختری که مادرت میگفت خوشبخت شوی....
از آبدار خانه خارج می شوم
بغضی در گلویم سنگینی می کند
.
❤️ فدایی بانو زینب جان ❤️
#ادامه_دلرد
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اصل دین تسلیم شدن به خداست...
#شبتون_خدایی
@mojaradan 🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ به چه گناهی کشته شد❓
📖 معروف ترین تلاوت تکویر استاد عبدالباسط 👌
🔹 @abdulbasit
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم
حریـمباصفایٺمنبـعالعشـق
نسیمڪربلایٺمقطعالعشـق
سحــرآرامبامنزیرلبگفٺ
سـلامٌهےحتےمطلـعالعشـق..♥️
#صلیاللهعلیڪیااباعبدالله✨
💠 @mojaradan i 💠