🎁 هدیه همراه اول به مناسبت پیروزی تیم فوتبال جمهوری اسلامی ایران😍
🔰 ستاره ۲۰۲۲ مربع
*2022*3*3#
۳ گیگابایت ۱ روزه
#عحب_شیرین_شد_کام_ما
#هم_برد_ایران_و_هم_اینترنت_رایگان_به_به_شد😂
@mojaradan
------------------------
#پرسش
آیا ازدواج اینترنتی ازدواج موفقی میشود؟
#پاسخ
جرقه آشنایی از هر پل ارتباطی ممکن است، می خواهد در محل کار باشد یا دانشگاه، یا آموزشگاه، یا در تاکسی و یا در اینترنت اما آشنایی و شناخت اینترنتی مسلما شناخت صحیحی نیست و نمیتواند بستر مناسبی برای شناخت و ازدواج باشد
چه بسا افرادي كه مدت طولاني ارتباط مجازي داشته اند و بعد از ديدن فرد مقابل كوه آمال و آرزوهايشان يكجا فروريخته است.
اگر دو طرف واقعا قصد ازدواج دارند از زمانی که پیشنهاد ازدواج مطرح شد الزام آور است که یک جلسه حضورا با هم ملاقات داشته باشند و عامل مهمی که مخصوصا خانم ها در نظر ندارند اطلاع خانواده هاست نیاز نیست همه افراد خانواده مطلع شوند اما پدر و مادر این حق را دارند.
متاسفانه یکی از دلایلی که در اکثر سواستفاده های اینترنتی دختران در دام افراد سودجو قرار میگیرند، عدم اطلاع پدر دختر از آشنایی اینترنتی آن می باشد.
در بهترین شرایط دختران خواهر یا مادر خود را در جریان روابط خود قرار میدهند این در حالیست که نظر پدر دختر در جامعه کنونی ما تاثیر مستقیم و نقش آفرینی در امر ازدواج دختران دارد اگر خوشبین باشیم و از سو استفاده های اینترنتی پرهیز کنیم
خیلی از دختر خانم ها با آقا پسری در اینترنت آشنا شده و خواهر و مادر خود را در جریان گذاشته و به نظر مثبت مادر خود اکتفا کرده و بدون اطلاع پدر خود مدت 6 ماه تا یک سال را با پسری ارتباط به منظور شناخت بیشتر برقرار کرده
آنها همه چیز را تمام شده فرض کرده اما با رسمی شدن موضوع و اطلاع پدر با مخالفت صد در صد پدر دختر مواجه شده در نتیجه آن باید یک رابطه بلند مدت که در آن احساسات تا حد زیادی پیشروی کرده را به یکباره کنار گذاشت.
اصلا بد نیست که شما با فردی در اینترنت آشنا شوید ولی چگونگی ادامه این آشنایی بسیار مهم است. و مهم است که اگر قصد ازدواج دارید حتما خانواده ها را در جریان بگذارید و روند آشنايي خارج از دنياي مجازي تحت نظر خانواده صورت بگيرد.
@mojaradan
مجردان انقلابی
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ #سفیر 📒 «خاطرات سفیر» ⏪بخش۲۹: «روزی که به مفید بودن «در» شک کردم.» مَغی یه دختر فرانس
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
#سفیر
📒 «خاطرات سفیر»
⏪بخش ۳۰:
امبر گفت:
«شوخی می کنی؟... بعد تو چرا فکر کردی که می تونی با یه هندو ازدواج کنی؟!»
مغی گفت:
«چه اشکالی داره؟»
امبر گفت:
«اشکالش اینه که تو خدا رو می پرستی، دینش گاو رو(!). به نظر تو فرقی بین این دو تا عقیده نیست؟»
- نمی دونم. تا حالا بهش فکر نکردم. خب من با دین خودم زندگی می کنم. اون با دین خودش.
امبر گفت:
«بچه تون چی؟... مهم نیست از باباش چی یاد می گیره؟»
من که توی دلم به حرفای امبر کلی خندیده بودم. گفتم:
«به نظر من هم این قضیه خیلی مهمه. پشت دین، فرهنگ وجود داره، هدف وجود داره، مسیر وجود داره. وقتی این ها در شما یکی نیست به نظر من با مشکل مواجه می شید.»
مغی گفت:
«اما اون من رو دوست داره. من هم اون رو دوست دارم. فکر می کنم این از همه چی مهم تره.»
صدای در زدن اومد. کاش این اتاق در نداشت! با باز شدن در جیغ اونی که پشت در بود بلند شد:
«مغـــــــــــــــــی غذات زغال شد!»
مغی نفهمید چه جوری از اتاق دوید بیرون. امبر به من گفت:
«چرا بهش نمی گی دینش به دردش نمی خورده؟»
گفتم:
«آخه دو تا آدم وقتی با هم مشکل پیدا میکنن که هر کدوم به چیزی معتقد باشن و عقایدشان در تقابل با هم قرار بگیره. این دو تا اعتقاد ویژه ای ندارن که سرش اختلاف پیدا کنن. نه دینش به خاطر گاو از مغی می گذره نه مغی به خاطر دینش از دینش(!). البته همین قدر که مغی بقیه عمرش رو با کسی می گذرونه که خدا رو نمی شناسه یه جور پس رفته. اما، به نظرم درکش برای مغی سخته.»
تا وقتی که مغی محتویات ماهیتابه ش رو خالی کنه و ماهیتابه ش رو بشوره و برگرده بیاد درِ دربهدرِ اتاق من رو بزنه، با امبروژا کلی مسخره بازی در آوردیم و درباره گاوها صحبت کردیم؛ درباره ی گوشت گاو و شیر کاکائو و لبنیات فرآوردههای گاوی و این که چی می شه که انسانهایی پیدا میشوند که گاو و فیل و جک و جونور رو موجودات مقدس فرض میکنند و اونا رو می پرستند.
چه اتحادی بین ما دو تا ایجاد شد! چه قدر فرق می کنه آدم با کسی طرف باشه که خدا پرسته. چه قدر اشتراک اعتقادات، اشتراک می آره؛ خیلی بیشتر از اشتراک ملیت و زبان. خیلی به این مسئله فکر کرده م؛ این که در معرفی انسان ملیت تعیین کننده تره یا عقاید.
………………………………………
@mojaradan
┄┅══✼🍃🌷🍃✼══┅┄
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
#سفیر
📒 «خاطرات سفیر»
⏪بخش ۳۱:
«مهمون های خوابگاه»
داشتم بساطم را جمع می کردم برم توی آشپزخونه شام بخورم؛ یک بسته غویولی و یه قابلمه ی خیلی کوچولو برای جوش آوردن آب. در اتاقم باز بود. دو نفر از جلوی در رد شدن؛ دو تا آقا با سر و وضعی یه کم عجیب. قطعاً مال خوابگاه ما نبودن. صداشون می اومد. جلوی در اتاق ریاض، همون الجزایریه، وایسادن و بلند بلند به عربی یه چیزایی گفتن و سلام و علیک کردن و یکی همه را به هم معرفی کرد. ظاهراً یکیشون اسمش عمر بود و اون یکی رشید. بقیه ش رو نشنیدم. رفتم توی آشپزخونه.
همون طور که با مغی حرف می زدم شامم رو می خوردم که سر و کلهی آقایان تازه وارد پیدا شد. یک مراکشی تازه وارد، و یک نفر دیگر به اسم یزید که نفهمیدم کجایی بود هم توی آشپزخونه بودن. اون دو تا با ورود مردان غریبه رفتند جلو و سلام و علیک کردن. با لهجه غلیظ و حروف حلقی عربی داد می زدن و صحبت میکردن. این به اون می گفت: «عمر...»
اون به این می گفت: «یزید»
عمر!... یزید!.. ابوبکر!... یزید!...عمر!...
و من که از حرفاشون چیزی نمی فهمیدم احساس میکردم دارن نقشه می کشن برن امام حسین رو بکشن!
آقایی که اسمش رشید بود اومد جلو و اون طرف میز کنار مغی وایساد:
«سلام علیکم»
- سلام علیکم.
- شما همون خانم شیعه ایرانی هستید که توی این خوابگاهه؟
با خودم گفتم:
«همون؟ کدوم؟» و جواب دادم:
«بله من ایرانیام. شیعه هم هستم.»
- من رشیدم. الجزایری ام. این هم عمر دوست منه. اهل سودانه.
شروع کرد به معرفی خودش و دوستش، کرد که البته برام اهمیتی نداشت؛ به خصوص این که در حال شام خوردن هم بودم. ریاض اومد جلو و توضیح داد که اینا شنیدن یک شیعه ی ایرانی توی این خوابگاهه و هر ماه جلسات بحث داریم و از این حرفا و اینه که امشب اومدن این جا. رشید بدون هیچ مقدمهای پرسید:
«شما صوفی هستید؟»
گفتم:
«نه خیر»
گفت:
«اما توی ایران صوفی هم هست.»
گفتم:
«بله هست. مسیحی هم هست. زرتشتی هم هست. یهودی هم هست.»
گفت:
«نظر شیعه ها درباره ی صوفی ها چیه؟»
- شما از عقاید فعلی صوفی ها خبر دارید؟
-بله.
- از نظر ما این یک فرقه ی منحرف شده از مسیر درسته.
گفت:
«عجب»
و البته من نفهمیدم منظورش از عجب گفتن چی بود؟
ادامه داد:
«... البته من از شیعه ها هم چیزایی شنیدم. اما وقتی دوستم گفت این جا یه شیعه هست، فکر کردم بهتره خودم بیام و مستقیم از خودتون بشنوم.»
سرم رو به نشونه ی تکون دادن سر(!) تکون دادم و هر چه فکر میکنم میبینم هیچ معنی ازش استنباط نمی شد.
شما اگر جای من بودید گشنه و تشنه و یه ظرف غذای گرم که هر لحظه داشت سردتر می شد جلوتون بود، چه کار می کردید؟
در آن زمان خاص علاقه ای به بحث کردن نداشتم. اما به نظر هم نمی رسید که اون آقا کاملاً بی طرف باش و فقط برای سؤال کردن اومده باشه. یک سؤال کردن ساده که دیگه خدم و حشم نمی خواست! در ثانی، نمی شد صبر کرد تا غذای من تموم بشه؟ چیزی نگفتم منتظر شدم ببینم اوضاع چه طور پیش می ره.
پرسید:
«ایران چه طوره؟»
گفتم:
«خوب... خیلی خوب!»
گفت:
«تو ایران سنی هم هست؟ یعنی راحت می تونن زندگی کنن؟»
گفتم:
«بله، هست. چرا نباید بتونن راحت زندگی کنن! البته اکثر ایرانیها مسلمان شیعه هستن. اما نه اونا با اهل تسنن مشکل دارن نه اهل تسنن با اونا.»
گفت:
«ایران استثناست. مسلمونا اکثراً اهل تسنن هستن. من تا امروز دو سه تا شیعه دیده م. اسم همه شون هم علی بوده (لابد مثل من!) تعداد شیعه ها کمه.»
………………………………………
@mojaradan
┄┅══✼🍃🌷🍃✼══┅┄
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
#سفیر
📒 «خاطرات سفیر»
⏪بخش۳۲:
- متوجه منظورتون نمی شم.
- یعنی اکثر مسلمونا سنّی هستن. اصلاً منظور بدی ندارم. فقط می خوام بگم یه اقلیتی عقاید شیعه ها رو قبول دارن.
- خب، این نشون دهنده چیه؟ به نظر شما در عالم خلقت اکثر مردم فهیم و عاقلند؟
- بالاخره این که یه عقیده ای طرفدار بیشتری داره بی معنی نیست. حتماً این همه مسلمون هم دلیلی دارن برای خودش.
- بله، حتماً این مسئله بیمعنی نیست. درباره ی «دلیل داشتن» هم هر کس هر دلیلی داشته باشه می تونه مطرح کنه. شاید به درد بقیه هم بخوره؛ البته به شرطی که دلایل بقیه رو هم گوش بده.
- من برای کنجکاوی خودم می پرسم؛ شیعه ها روی پسراشون اسم صحابه خاص رو هم می ذارن؟ عمر... ابوبکر...
- من تا حالا نشنیده م.
- آآآه... خیلی بده!
- چه اشکالی داره؟
- اسم عمر رو نمی ذارید؛ اما اسم حسین و علی رو استفاده می کنید!
- این یکی چه اشکالی داره؟
- اشکال اینه که اگه علی (علیه السلام) از صحابه بود، عمر ابن خطاب هم بود. باید به همه ی صحابه احترام گذاشت. اونا همشون محترمند. مگه نشنیدید حدیث اصحاب پیامبر که فرمودند: «اصحابنا کالنجوم» رو؟
معتقدند پیامبر فرموده ن که اصحاب مثل ستارگان هستن که اگه اونا رو دنبال کنید، راه رو گم نمی کنید.
- چرا شنیده م. البته درباره ی صحتش چیزی نمی دونم. اما شک دارم. اصحاب که یک نفر نبودن. چه طور گفته شده از اصحاب پیروی کنید، در حالی که بینشون افرادی هم بودهن که با هم اختلاف داشته ن؟ توی این اختلافا هم بالأخره یه طرف حق بوده یه طرف ناحق. پس بین اونا هم افرادی بودهن که راه رو گم کردهن. باید راه کدوم رو دنبال کرد تا گمراه نشد؟
ریاض، که اون طرف تر نشسته بود و با جدیت بحث رو دنبال میکرد، گفت:
«شما می خواید بگید که عمر ابن خطاب بین این دسته از صحابه بوده؟»
گفتم:
«من نمی خوام چیزی بگم! شما اومدید و سر بحث رو باز کردید. اول از همه هم نقاط اختلافی رو مطرح کردید. این یعنی شما میخواید چیزی رو بگید و گرنه توی مذهب من اون قدر به وحدت مسلمون ها اهمیت داده شده که در وهله ی اول من با دیدن شمای مسلمون به این چیزا فکر نمی کنم.»
گفت:
«نه... بله... من فکر میکنم در اصل رشید میخواسته امروز صریح تر درباره ی عقاید شیعه بشنوه.»
گفتم:
«خب، پس شما هم اول صریح جواب اونی رو که پرسیدم بدید!... من باید راه کدوم یک از صحابه رو برم تا گمراه نباشم؟»
رشید گفت:
«حدیثی صریح تر از این نداریم.»
گفتم:
«چرا داریم.»
ریاض گفت:
«بله داریم. تأکید پیامبر بر برتری خلفا خودش مشخصکننده ی راهه. نه؟ چون خلفا افراد خیلی ویژه و نزدیک به پیامبر بوده ن. حتماً شما شنیدید احادیثی رو که از پیامبر درباره ی برتری ابوبکر یا وصف عمر روایت شده.»
گفتم:
«درباره ی برتری ابوبکر نه این طور نیست. غالب مواردی که در وصف ابوبکر نقل شده از عایشه است، دختر ابوبکر، یا از عبدالله ابن عمر، که موضع هر دوشون درباره ی امام علی (علیه السلام) روشنه؛ همون طور که نقل کرده بعد از خدا، در بین مردم، ابوبکر صدیق بوده، بعد عمر ابن خطاب، بعد عثمان، بعد از این سه هم هیچ برتری برای کسی وجود نداره. درباره ی عمر ابن خطاب هم همین طور. باید دید احادیث از کجا اومده؟»
رشید پرید وسط حرفم:
«سبحان الله خواهر! چیزی به بزرگان نسبت ندید که اون دنیا شرمنده بشید.» گفتم:
«من چیزی رو به کسی نسبت ندادم. اینایی که گفتم از صحیح بخاری بود که حتما می شناسینش!»
این کتاب بعد از قرآن یکی از منابع مستند اهل تسننه.
ادامه دادم:
«این که من گفتم احادیث صریح تر هم داریم، منظورم احادیث قابل استناد صریح تر بود نه هر حدیثی.»
⏪ ادامـه دارد...
………………………………………
@mojaradan
┄┅══✼🍃🌷🍃✼══┅┄
همه دستورات اسلام عقلانی و منطقیه؛ اگر چیزی از ما خواستن قطعا ظرفیت اون رو قبلا در وجودمون قرار دادن!
@estemnna🌺
8992946377.mp3
1.05M
#یک_دقیقه_حرف_حساب
💥 حتما میشه!
🔻 زندگی رویائی و عاشقانه فقط توی فیلم هاست،
در واقعیت چنین چیزی امکان نداره!
#استاد_انصاریان
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••『⏰🎞』••
حــماسه ای دیگـر از پــلیس... 🙊😂
#جامجھانۍ🤍
❥︎❈••••••••••••••••••••
@mojaradan
مجردان انقلابی
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ #سفیر 📒 «خاطرات سفیر» ⏪بخش۳۲: - متوجه منظورتون نمی شم. - یعنی اکثر مسلمونا سنّی هستن
#ارسالی_از_کاربران
سلام
داستان خاطرات سفیر خیلی محشره.
من میخواستم کتابش رو بخرم دو دل بودم، چون دقیق نمیدونستم در مورد چیه.
اما الان که شما داستانش رو گذاشتید مطمئن شدم که باید کتاب رو بخرم😄
ممنون بابت زحمتی که میکشید. اجرکُم عندالله
#ادمین_نوشت
به به اگه میدونستم یک سرود ایران اینقدر شادی آور هر دقیقه می خواندیم
اول برد جام جهانی
دو م هدیه همراه اول
سوم خیر مسرت بخشی چند ثانیه پیش بهم دادن😉
چهارم هم رضایت از داستان سفیر نیروم چند برابر کرد💪
الهی عاقبت بخیر و خوشبخت دو عالم باشید و مجردان کانال هم مزدوج شوند 😍 و همیشه شاد و لبشون خندان باشه
دوستون داریم
#در_پناه_خدا_باشید
#یا_حق
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」
-
دست به دامنِ خداکه میشوم😍
چیزی آهسته درونِمن به صدا درمی آید
که نترس ،از باختن تا ساختنِ دوباره فاصله ای نیست🌸🌱
#شبتون_خدایی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاموشی_کانال
از آدمین های محترم کانال خواهش میکنم هیچ پستی وارد کانال نکنند چراغ های کانال را خاموش کردیم😉 کار کانال یه پایان رسیده فردا برای خدمتگذاری آماده هستیم 😍
وقت تبادل و تبلیغ هست لطفا صبور باشید
همتون به خدا می سپارم
تا فردا صبح
محـبوبحسین؏`باش
نھمعروفجماعت꧇)✋🏼💔
#شبتون_روشن
#خواب_امام_زمان_ببینید
@mojaradan
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
✋🏻 السلام علیڪ یا اباعبدالله[ع]
من منتظر هستم که باشمبیشتر با تو
من منتظر هستم عزیز من خبر با تو
هرکس که دارد ادعای عشق میفهمد
طعم محبت را نمیفهمد مگر با تو
#اللهم_ارزقنا_الکربلا🖤
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
@mojaradan
#انچه_مجردان_باید_بدانند
💑 کفویت ظاهری
🔸در ازدواج نباید خود ازدواج را فراموش کرد. ملاکهای ما در ازدواج، باید متناسب با هدف ازدواج باشد.
توقع ما از ازدواج چیست؟ انتخاب همسری که با هم در ادامهٔ زندگی، مسیر بندگی و عبودیت در پیش بگیریم و از دو روزهٔ دنیا، توشهای برای آخرت جمع کنیم.
در ازدواج شاید بگویند که باید به نگاه مردم در ازدواج هم توجه کرد. هرچه باشد، بناست این جوان با همسر خود در میان اقوام و خویشان خود حضور یابد. پس باید قیافهٔ همسر او به گونهای باشد که بتواند در میان مردم سر بلند کند.
🔸سطح این نگاه انقدر پایین است که فکر نمیکنم نیازی به پاسخ داشته باشد؛ اما همین اندازه باید گفت که اگر کسی در ازدواج، نوع نگاه مردم را ملاک قضاوت قرار دهد، هيچگاه نمیتواند انتخاب موفقی داشته باشد؛ زیرا بهقدری عقاید مردم متفاوت است که نمیشود انتخابی همه پسند انجام داد.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
27.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_علی
#قسمت_چهل_چهارم
نام سریال : امام علی
ژانر: #تاریخی #مذهبی
کارگردان: داود میر باقری
#ادامه_دلرد
#با_ما_همراه_باشید
@mojaradan
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️✨❤️
*#کلیپ_تصویری
چرا آقایان به آرایش همسران خود و لباس های زیبایی که می پوشند ، توجه نمی کنند ؟
حجت الاسلام #دهنوی *
@mojaradan
#همسرداری
✅علامه طهرانی میفرمودند:
درست است که زن باید از شوهرش اطاعت کند، ولی این هنر مرد است که همسرش را مطیع خود قرار دهد و راه اصلی آن فقط و فقط محبت ورزیدن و نیکوئی کردن است. مرد باید کاری کند همسرش به معنای حقیقی کلمه عاشق او باشد و آنقدر محبت کند و در این محبت صادقانه باشد که قلب همسرش را مالک شود.
❤️ وقتی محبت آمد، اطاعت و تبعیت هم به دنبال آن خواهد آمد و همسر در همهی مشکلات با شوهرش همراهی میکند و خواست خود را بر خواستهی او منطبق مینماید و در عمل با شوهرش مخالفت نمیورزد؛ چنانکه راه اصلی وادار کردن فرزندان به اطاعت نیز محبت و احترام به ایشان است.
🔹به نقل از فرزند علامه طهرانی
📚 نور مجرد ۲ - ص ۶۵۶
#زندگی_مشترک
❤️ ✨@mojaradan
12.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فیلم_احساساتی
🔴 فیلم احساسات ساختگی با کارگردانی مصی و بازیگری مادران ساده لوح
آنها با این فیلمهای ساختگی به دنبال تحریم بیشتر ایران هستند
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولی هرچی فکر میکنم کسی که مثل امام گیگاچد و گنگ خالص باشه پیدا نمیکنم😂🗿
اطلاعات؟
نه داش نم پس نمیده🇮🇷🗿
#عاشق_این_بزرگ_مرد_بودم❤️
@mojaradan
#طنز
تو مجلس عروسی به ارکست می گن یه جوری. اعلام کن غذا کمه که ضایع نباشه
ارکست میگه:
سیا نرمه نرمه ، سیا غذا کمه ، سیا دو تا یکی ، سیا بچه هیچی سیا خیلی جونه سیا غذا یکی در میونه😂😂
@mojaradan
مجردان انقلابی
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ #سفیر 📒 «خاطرات سفیر» ⏪بخش۳۲: - متوجه منظورتون نمی شم. - یعنی اکثر مسلمونا سنّی هستن
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
#سفیر
📒 «خاطرات سفیر»
⏪بخش۳۳:
رشید گفت:
«شما حدیث معتبر سراغ دارید؟»
گفتم:
«پیامبر فرموده ن که هر کی دوست داره مثل من زندگی کنه و مثل من بمیره و داخل بهشتی بشه که خداوند به من وعده داده بشه. علی و ذریه ش رو پس از من ولی خودش بدونه. چون اونا هرگز شما را از راه هدایت خارج نمی کن و شما رو هیچ وقت به ضلالت وارد نمیکنن. این هم یکی از اون احادیث!»
رشید به سرعت گفت:
«البته به قول شما باید دید این حدیث رو چه کسی نقل کرده و کجا نقل شده.» گفتم:
«این حدیث به نقل از منابع اهل سنت و توی خیلی از منابع اهل تسنن هم اومده. من از منابع اهل تسنن یه مورد رو گفتم. موارد دیگه ای هم هست. جدا از اینا، مطمئناً ما هم منابع ویژه خودمون رو داریم اما من از اونا نقل نمیکنم.»
ریاض پرسید:
«ما از کجا بدونیم این مواردی که شما می گید واقعا توی این کتاب ها وجود داره؟»
گفتم:
«اونی که براش پیدا کردن حق اهمیت داشته باشه خودش هم می ره این کتاب ها رو پیدا می کنه و این موارد رو بررسی می کنه. من به درستی اون چیزی که گفتم شک ندارم. شما هم یا شک ندارید که پس بپذیرید، یا شک دارید پس خودتون برید بخونید. شما ماجرای غدیر خم رو شنیدید؟»
- نه
- تا به حال اسم غدیر خم رو نشنیدید؟
- نه
- ماجرای حَجة الوداع پیامبر و انتخاب امام علی (علیه السلام) به عنوان ولی بعد از رسول الله... اون روز اولین کسی که به مناسبت این انتخاب به امام علی (علیه السلام) تبریک گفت ابوبکر بود.
این روایت رو که مورد تایید علمای اهل تسننه و هم اهل تشیع، نشنیدید؟
چیزی نگفتن.
ادامه دادم:
«من دوباره تاکید میکنم که علاقهای به بیان اختلافات ندارم. چون فکر میکنم به اندازه ی کافی کتاب برای مراجعه هست. اما ظاهراً شما به این منظور این جا اومدید. اگه به دنیای بی دین فعلی نگاه کنید، میبینید که مشترکات مسلمون ها اون قدر زیاده که حرف برای زدن و مشکل برای مطرح کردن و راه حل پیدا کردن و غصه برای خوردن کم نیست.»
ریاض گفت:
«اینی که گفتید... مگه میشه ابوبکر صدیق هم بره تبریک بگه و هم اون فرد رو قبول نداشته باشه؟»
گفتم:
«این رو شما باید جواب بدید. چه طور ایشون به خودش اجازه میده که بعد از پیامبر بشه خلیفه؛ در حالی که می دونست پیامبر چه کسی رو تعیین کرده ن و خودش برای تبریک گفتن به اون فرد پیش قدم شده بوده.»
رشید گفت:
«واقعا ریاست اون قدر ارزش نداره که این همه سرش دعوا شده.»
گفتم:
«بحث سر ریاست نیست... صحبت از هدایت کردن یا گمراه کردن امتی هست که پیامبر به سختی به اون سطح رسونده بودند. ببینید بعد از پیامبر حکومت به کجا رسید... چه کسانی روی کار اومدند... حکومت دست چه کسی بود که به دست یزید و معاویه افتاد... این اون چیزی بود که پیامبر می خواستن؟ چیزی که شما اسمش رو می ذارید ریاست، اگه این قدر بی ارزشه چرا خلفای جانشینی خودشون رو هم تعیین میکردن؟ چه طور تعجب نمی کنید که خلفا جانشین خودشون رو تعیین کرده ن تا یه نفر قابل اعتماد دستاورداشون رو حفظ کنه، اما به شما گفته شده پیامبر چنین کاری نکرده ن، در حالی که بعد از پیامبر این کار خیلی ضروری تر بوده. به نظر شما درایت خلفا بیشتر از پیامبر نبوده؟!»
رشید گفت:
سبحان الله... ما جرأت نمی کنیم همچین ادعایی بکنیم. ما معاویه رو قبول نداریم این متأسفانه اشتباهی بود که اتفاق افتاده. اما خود خلفا افراد بسیار قابل اعتمادی برای پیامبر بوده ن. پیامبر درباره عمر گفته ن:
«اگر خدا می خواست بعد از من پیامبری انتخاب کنه اون تو می بودی(!)»
حتماً درباره ی عدل عمر ابن خطاب شنیدید !!!
………………………………………
@mojaradan
┄┅══✼🍃🌷🍃✼══┅┄
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
#سفیر
📒 «خاطرات سفیر»
⏪بخش۳۴:
ریاض، انگار یهو مطلب مهمی برای گفتن یادش اومده باشه، با خوشحالی گفت:
«می گن عمر ابن خطاب داشته توی کوچه راه می رفته که الاغی از اون کوچه رد می شه و پاش می ره توی یه چاله و می لنگه. عمر گریه می کنه و می گه خدا توی اون دنیا از من سوال میکنه که چرا در زمان تو حیوونی پاش توی یه چاله رفته، و چرا اون راه، چاله داشته و...»
گفتم:
«خدا توی اون دنیا از عمر ابن خطاب می پرسه چرا در زمان تو پای یه حیوون توی چاله رفته، اما نمی پرسه چرا به دستور تو خونه دختر پیامبر رو آتیش زدن و چرا دختر پیامبر رو کتک زدی؟ این چه جور عدالتیه؟»
رشید که به وضوح عصبانی شده بود گفت:
«سبحان الله! شما چیزایی به بزرگان نسبت میدید که معلوم نیست از کجا می آرید.»
گفتم:
«چرا معلوم نیست؟ تا حالا که هر چی گفتم از منابع شما بود. این ماجرای بیعت گرفتن به زور از امام علی (علیه السلام) و آتیش زدن خونه ی دختر پیامبر رو که هم شیعه نقل کرده هم سنّی. خیلی از علمای اهل سنّت بعدها سعی کردند این ماجرا رو از کتابهاشون حذف کنن، اما هنوز هم می تونید اون رو توی بعضی از کتابا پیدا کنید.»
هیچ کدوم از اون حرفا رو نشنیده بودن. اخم های رشید توی هم بود. ریاض با چشمای گرد و یه کم بهت زده حرف ها رو دنبال می کرد. عمر ساکت و آروم بود و فقط نگاه می کرد. حق هم داشتن. آدمای بی دینی نبودن. به اون چیزی که فکر میکردن درسته، معتقد بودن. به نظر من، ارزش اون ها خیلی بیشتر از کسانیه که می دونن چیزی درسته و بهش عمل نمی کنن. من این جَدَل ها رو ناشی از جهل می دونم، نه عداوت.
رشید و ریاض شروع کردن به عربی با هم صحبت کردن. چیزی از حرفاشون نمی فهمیدم. فقط «رسول الله» ها رو می فهمیدم و «صحابه» رو. غذام سردِ سرد شده بود. دیگه خوردن نداشت. یه ۴۵ ثانیه ای با هم حرف زدن. بعد انگار ادامه حرفایِ خودشون باشه، یهو ریاض پرسید:
«پس گفتید چیزی درباره ی حکومت عدل عمر ابن خطاب نشنیدید؛ نه؟»
گفتم:
«نه، یعنی حکومت عادلانه ی معروفی که من شنیدهم منسوب به عمر ابن خطاب نیست.»
رشید:
«پس منسوب به کیه؟»
گفتم:
«حضرت علی (علیه السلام)»
پرسیدم:
«عمر ابن خطاب چه طور از دنیا رفت؟»
ریاض جواب داد:
«موقع نماز صبح با شمشیر به سرش ضربه زده ن و فرقش رو شکافته ن. این رو که حتماً خبر داشتید؛ نه؟»
واویلا... عجب اوضاعی! غیر از این مورد، درباره ی چند تا داستان معروف تاریخی دیگه هم ازشون پرسیدم. کاشف به عمل اومد که مورخان اهل سنت خوب از خجالت خودشان در اومدن و تا می تونستن به خلفا و هر چی صحابه ی مخالف ائمه است کرامات و رشادت بزرگ و کوچک بسته ن؛ مثل ماجرای آب آوردن حضرت ابوالفضل و قطع شدن دستشون و...
نمی شد هر چی می گفتن بگم که نه خیر این منسوب به فلانی نیست و مربوط به شخص دیگه ایه. بی خیال این بخش شدم.
ریاض، که متوجه شد من یه سری از حرفام رو می خورم و نمی گم، شاید برای این که من به حرف بیام، رو به رشید گفت:
«ایشون چند ماهی هست که اینجان. من می دونم که دروغ نمی گن. اما پذیرفتن این حرفا هم کار ساده ای نیست.»
و بعد رو به من گفت:
«میبینید؟ به ما این طوری گفته ن... به شما اون طوری... معلوم نیست همه ی اون هایی که تاریخ رو نوشتن آدم بودن، معلوم نیست کدوم راست می گن.»
گفتم:
«اما واقعیتی که اتفاق افتاده یکی بیشتر نیست. اگه براتون اهمیت داره، برید دنبالش تا پیداش کنید.»
رشید گفت:
«شما هم برید.»
گفتم:
«بله که می رم. جمله م اشتباه بود. منظورم همه مون بود؛ نه فقط شما.»
ریاض گفت:
«با کدام ملاک تاریخ رو باید سنجید؟»
اول فکر کردم که واقعاً برای حوادث تاریخی چه طور باید یک نسخه ی تحریف نشده رو پیدا کرد؟!»
داشتم فکر می کردم که خدا یه حرفی رو گذاشت توی دهنم که عقل خودم هم بهش نرسیده بود. گفتم:
«شما به تاریخ کاری نداشته باشید سعی کنید خود این افراد رو بشناسید. بعد ببینید چیزهایی که بهشون نسبت دادن معقوله یا نه.»
………………………………………
@mojaradan
┄┅══✼🍃🌷🍃✼══┅┄
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
#سفیر
📒 «خاطرات سفیر»
⏪بخش ۳۵:
ریاض گفت:
«اگه درباره ی اونا دروغ نوشته بودن چی؟»
این هم جواب دیگه ای بود که خدا گذاشت توی دهنم و گفتم:
«با کتاب هایی که خودشون نوشتن شروع کنیم. ائمه کتاب هایی دارن که واقعاً بینظیرن. بخونیم، ببینیم نویسنده چه طور آدمی می تونسته باشه. راستی از خلفا کتابی هست؟»
ریاض و رشید به هم نگاه کردن. چیزی نگفتن. عمر، که تا اون موقع فقط گوش می داد، خیلی مؤدّب گفت:
«من یه حرفی دارم. خیلی دیدم که شیعه ها از امامشون چیزی طلب میکنن یا درخواست شفاعت می کنن؛ در حالی که بخشش فقط مخصوص خداست. خدا خودش گفته از من بخواید تا جوابتون رو بدم. اما شیعه ها خیلی وقت ها از ائمه طلب می کنن. این از نظر اسلام اشکال داره.»
سعی می کرد مؤدب صحبت کنه. گفتم:
«این کار به این معنی نیست که این افراد یا مثلاً پیامبر جایگاه خدایی دارن. شما این مسئله رو کامل متوجه نشدید. این کار به نوعی طلب دعاست... شما تا حالا از دوستتون نخواستید که براتون یا برای اطرافیانتون دعا کنه؟»
- چرا.
- مسئله همینه. چه طور از دوستتون می شه بخواین براتون دعا کنه، اما از رسول خدا نمی شه؟ به نظر شما کدوم به خدا نزدیک تر هستن. اگر قرار باشه خداوند حرف یکی رو قبول کنه، اون کدوم فرد خواهد بود؟ ضمن این که مسئله ی درخواست شفاعت هم اتفاقاً کاملاً اسلامیه. توی قرآن هم اومده که فقط بعد از اذن خدا شفاعت کنندگان شفاعت می کنن. این یعنی واقعاً اون دنیا شفاعت کردن و شفاعت شدن موضوعیت داره.
رشید به ساعتش نگاه کرد و دوباره به عربی یه چیزایی گفت. بعد رو به من گفت:
«ما خیلی کار داریم. یک روز دیگه حتما برای بحث می آیم این جا.»
- مسئله ای نیست. هر وقت خواستید بیاید. فقط بهتره موقع نهار یا شام نباشه.
- بابت شامتون ببخشید!
مهمونهای خوابگاه رفتن. البته بعداً فهمیدم که همه با هم رفته بودند توی سالن اجتماعات خوابگاه و صحبت کرده بودن. به خیر گذشت اما خیلی چیزا بود که اگه ازم می پرسیدن نمی دونستم چه جوری باید جواب بدم. این جور وقتا آدم تنش می لرزه. تصمیم گرفتم برای دفعه ی بعد درست و حسابی اطلاعات جمع کنم. خیلی خوب شد جریان اون روز پیش اومد؛ و گرنه هیچ وقت به فکر این کار نمی افتادم.
⏪ ادامـه دارد...
………………………………………
@mojaradan
┄┅══✼🍃🌷🍃✼══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبری ترامپ و بایدن رو بد خراب کرد 😂
فقط خنده جمعیت😂
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای
#رهبر_انقلاب_اسلامی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴توهین صفحه رسمی تیم ملی فوتبال آمریکا به ایران
🔹وقتی قعر جدول هستیم آرم الله در پرچم باشد ولی بالای جدول میایم آرم الله را حذف میکنند
🔹باور کنیم پشت ناآرامیهای ایران آمریکا نیست؟؟
🔴 ماشاالله بچه های ایران
🔹 توهین آمریکا و اما جواب ایرانیان همیشه در صحنه🇮🇷❤️
@mojaradan
#پرچم_هر_کشور_الگو_هست
❌ شکایت ایران از آمریکا به کمیته اخلاق فیفا
🔹مشاور حقوقی فدراسیون فوتبال: در عرف بینالملل احترام به پرچم یک کشور یک الگو است و همه کشورها باید آن را رعایت کند. اقدامی که در خصوص پرچم ایران صورت گرفته خلاف مقررات بینالمللی و اخلاق است. فدراسیون فوتبال این موضوع را از طریق کمیته اخلاق فیفا پیگیری خواهد کرد.
🔹حساب کاربری تیم فوتبال آمریکا در آستانه دیدار سهشنبه شب برابر ایران، تصویر پرچم کشورمان را بدون کلمه «الله» منتشر کرده بود/فارس
@mojaradan