eitaa logo
مجردان انقلابی
14.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼 🚫 بدوݩ ذکرنام نویسنده حرام و حق‌الناس‌ است🚫 وقتی که رسیدیم ساعت دو شب شده بود همه خسته و کوفته تو رخت خواب ولو شدیم واسه نماز صبح بیدار شدم و بقیه رو هم بیدار کردم بعد خوندن نمازم رو سجادم خوابم برد نمیدونم ساعت چند شده بود که با افتادن نور آفتاب تو صورتم بیدارشدم تا بلند شدم دردی و تو ناحیه گردنم حس کردم در اتاقم و باز کردم و رفتم سمت روشویی. بعد اینکه صورتمو شستم و سرحال شدم رفتم آشپزخونه که ریحانه با دیدنم گفت +عه سلام داداش .بیدار شدی؟بیا صبحونه با تعجب گفتم _بح بح ب حق چیزای ندیده و نشنیده چی شده ریحانه خانوم تنبلمون پاشده صبحانه درست کرده ؟ نکنه ک.... روشو برگردوند خندم گرفت. خیلی سریع یه لقمه بزرگ گرفتمو گذاشتم تو دهنم . بعد خوردن چاییم شناور شدم سمت اتاق . لباسامو پوشیدم و از ریحانه خداحافظی کردم که گفت +کجا به سلامتی ؟ _میرم خرید کنم چیزی نداریم تو خونه .تو هم زنگ بزن به علی و زنداداش واسه امشب +چشم داداش سرمو تکون دادمو بعد پوشیدن کفشم رفتم سمت ماشین زنگ خونه رو زدم و با دستای پر وارد شدم . _ریحانههه بیا کمکم دیسک کمر گرفتم . خیلی سریع خودشو رسوند به من ‌ وسایلو دادم دستشو رفتم که بقیه رو از تو ماشین بیارم که نگاهم به هدیه ای که واسش گرفته بودم افتاد . لای پالتوم قایمش کردم .با کیسه های میوه و جعبه ی شیرینی که تو دستم بود رفتم سمت در و با پام هلش دادم . دزدگیر ماشینو زدم که درش قفل شد . رفتم تو آشپزخونه و وسایلو گذاشتم رو اپن! +اوووو چقد خرید کردی اقا داداش جیبت خالی شد ک حالا چرا انقد جو میدی کی گفته ک من قبول میکنم ؟ بی توجه به حرفش شونمو انداختم بالا و رفتم تو اتاقش و روسریِ گل گلی ای که براش هدیه گرفته بودم و گذاشتم رو لباساش و از اتاقش اومدم بیرون . خونه رو برق انداخته بود. همه چی سر جاش بود . یه نگاه به اطراف کردمو _بابا کجاس ؟ +تو اتاقش داره کتاب میخونه _قرصاشو بهش دادی؟ +بله خیالت تخت. رفتم پیش بابا و راجع به روح الله باهاش حرف زدم و نظرشو پرسیدم یه نیم ساعت کنارش نشستم و بعدش از خونه زدم بیرون . از اینکه ریحانه دیگه بزرگ شده بود خیلی خوشحال بودم. دلم میخواست زودتر سر و سامون بگیره. ولی نمیدونستم چرا راجع به خودم تعلل میکردم. شاید به قول ریحانه غرورم اجازه نمیداد کسیو ببینم و از نظرم هیچکس اهلِ زندگی نبود و با شرایطم کنار نمیومد.. ولی خب واقعا نمیدونستم حکمتش چیه . خیلی سعیم بر این بود تا کسیو انتخاب کنم که همه جوره بهم بخوره . خلاصه سنی هم ازم گذشته بود و خلاف عقیدم که پسر فوقش باس تا سن ۲۴ سالگی ازدواج کنه دیگه ۲۶سالم شده بود و تقریبا همه دوستام ازدواج کرده بودن جز محسن که اونم تازه ۲۲ سالش شده بود شایدم دلیل ازدواج نکردنم هم این بود ک همه ی فکر و ذکرم ریحانه بود که اگه ان شالله ماجراش با روح الله درست شه خیالم راحت میشد از جانبش . تقریبا چیزی تا عید نمونده بود و قرار بود با بچه های سپاه بریم مناطق جنوب واسه تفحص شهدا که سال تحویل دل یه خانواده شهیدُ شاد کنیم ! نویسندگان:🖊 💙و 💚 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
🌼 🚫 بدوݩ ذکرنام نویسنده حرام و حق‌الناس‌ است🚫 تو فکر بودم که رسیدم دم سپاه شهرِ خودمون . گزارش کارا رو گرفتم و برناممونو براشون توضیح دادم . رفتیم نماز جماعت و بعدشم به بچه ها یه سری زدم و باهم رفتیم بیرون که نهار بخوریم دوباره برگشتیم سپاه تا به کارای عقب موندم برسم . _______________________________ تقریبا ساعت ۵ عصر بود . حرکت کردم سمت ماشینو روندم‌ تا خونه.‌ به محض ورود با ریحانه مواجه شدم که صورتش گل انداخته بود . بعد سلام و احوال پرسی با بابا و ریحانه دستشو گرفتم و بردمش سمت اتاق تا باهاش حرف بزنم ... مشغول صحبت بودیم که صدای آیفون اومد بابا اومد تو اتاق و +نمیخای درو باز کنی ؟ دل بِکَن دیگه با حرف بابا خندیدمو _ای به چشم . به صورت ریحانه نگاه کردم که از خجالت سرخ شده بود . با خنده گفتم _عه صدای قلبت از ۲۰ متریم شنیده میشه. چرا استرس دارییی دخترم !!! اینو گفتمو رفتم سمت در . با بابا رفتیم استقبالشون راهنمایی کردیم‌که ماشینشونو پارک‌ کنن. پدر روح الله خیلی گرم و صمیمی باهامون احوال پرسی کرد مادرشم با یه جعبه شیرینی از ماشین پیاده شد بر خلاف تصورم پدر و مادرش جوون بودن بعد احوال پرسی با مادرش و دعوتشون به داخل خونه منتظر موندیم که روح الله از ماشین پیاده شه تو دلم خدا خدا میکردم ریحانه سوتی نده و بتونه مسلط ازشون استقبال و پذیرایی کنه روح الله با دسته گل رفت سمت بابا .به وضوح استرس و تو حرکاتش حس میکردم مخصوصا وقتی که نگاه نافذ و دقیق پدرم و رو خودش دید... بابا با همون ابهت و مهربونی که انگاری ذاتی خدا ذاتی تو وجودش گذاشته بود سمتش رفت و بهش دست داد وخوش آمد گفت به من که رسیده بود استرسش کمتر شد یه لبخند نشست رو لباش و با خوش رویی احوال پرسی کرد نویسندگان:🖊 💙و 💚 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزرگواران لطفا لف ندیدن یه مدته ب دلیل نبودن ادمین کانال و غیر فعالیت بودن کانال خیلی اعضا از دست دادیم و پس خواهشن همراهی کنید ان شاءالله ک بتونیم با کمک همدیگه پر قدرت سطح برنامه هامون رو احــیــا کنیم خیلی ممنون از توجه و دلگرمی همه شما عاشقان امام زمان🌹 التماس دعا .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••|📆🤩|•• ♥️ ما از فاطمه (س) و علی (ع) یاد گرفته ایم؛ عشقی را عشق بنامیم که طرفین همدیگر را برای یک عمر «زندگی» میخواهند نه چندصباحی ««تفریح»...‼️😊 📝مینویسم تا بدانند عشق اصلی💘 مال ما بچه مذهبی هاست ..💕 نه آن پوچ خیابانی ان شاءالله به حق این روز عزیز همه ی مجردا همسر صالحی نصییشون بشه و تمام متاهل ها خوشبخت باشن و روز به روز زندگی شون شیرین و شیرین تر بشه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تعهد بهم هدیه بدیم عاشقآ روز عشق مــبارك... ❤️🌹🙈 ولنتاین ما سالروز ازدواج حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) هست ، سالــروز نــورانی تــرین پـیوند هستی مـــــبارك باد... 💐❤️💍 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو را می‌جویم فراتر از انتظار و آنچنان دوستت دارم که نمی دانم کدامیک از ما غایب است... ولی در آخر به این نتیجه میرسم؛ که غایب من هستم! زیرا تو همیشه بوده ای؛ ولی چشمان من تو را نمی بینند!!! .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
بار مرا کسی نخریده...تو می خری؟! بار مرا بخر, نخری گریه میکنم جان همان که زائر بابا نشد مرا یک کربلا ببر , نبری گریه میکنم😭 ...♥️🔗|• صبحتون حسینی💚🌤️ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|💚🦋|•• باید علی برایِ ظُهورت دعا کند حرفِ پدر به رویِ پسر می‌کند اثر... 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
* 📌کفویت سنّی ✅ اگر روحیّات دختر و پسر با یکدیگر همخوانی داشته باشد و هر دو در زندگی به دنبال یک چیز بگردند، اختلاف سنّ چندان مهم نیست. ✳️ انسان‌ها بسیاری با هم دارند. به طور قطع نمی‌‌توان گفت دو دختر که هر دو در بیست سالگی هستند، روحیّۀ آن دو نیز همسان است و دو پسر ۳۵ ساله اخلاق یکسانی دارند. 🔰انسان‌ها به این‌که انسان بوده و عوامل زیادی در شکل‌گیری شخصیت آنها مؤثّر است، بسیاری با هم دارند؛ تا اندازه‌ای که ممکن است دو خواهر یا برادر دوقلو، از نظر روحی با متفاوت باشند. توجّه به این نکته، ضرورت مشاوره در این زمینه را به خوبی نشان می‌دهد. ❌البتّه مهم نبودن سن، به این معنا نیست که یک دختر پانزده ساله با مردی ساله ازدواج کند. محدودۀ سنّیِ دو طرف، در تعیین تکلیف سنّی، بسیار مهم است. ⚠️ گاهی دختر در نوجوانی و طرف مقابلش در حال پشت سر گذاشتن جوانی است. احتمال درک متقابل این دو، بسیار کم است؛ زیرا یکی در محدودۀ شور و حال نوجوانی است ــ که خاصّ خود را دارد ــ و دیگری این دوره را پشت سر گذاشته و نمی‌تواند خود را در یک نوجوان قرار دهد. ✔️امّا اگر سنّی دو طرف نزدیک به هم بود، احتمال درک متقابل، بیشتر می‌شود. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص ۱۷۷* .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
28.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ژانر: خانوادکی_درام .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا