#انچه_مجردان_باید_بدانند
🌺🍃اگر میخواهید یک ازدواج شاد داشته باشید، بدانید که ارتباط کلید است. شما و شریک زندگیتان باید قادر به لطیف صحبت کردن با یکدیگر در مورد افکارتان باشید، به ویژه در مورد چیزهایی که هر دو شما باید در موردشان به توافق برسید و یا باید با هم انجام دهید. انجام این کار به صورت روزانه کمک میکند تا ارتباطات بین دو نفر تقویت شود و ازدواجتان سالم و قوی بماند.
🌺🍃هرگز در زمان عصبانیت، عمدا برای آزار دادن همسرتان چیزی نگویید. ممکن است فراموش کردن کلمات بیرحمانهای که شما گفتید ولی منظوری از آنها نداشتید، برای همسرتان سخت باشد. این کار ممکن است آسیب دائمی به رابطهتان بزند. اگر در نهایت چیزی گفتید که از آن منظوری نداشتید، حتما عذرخواهی کنید.
🌺🍃موقع بحث کردن، به موضوع بحث بپردازید و شخصا به همسرتان حمله نکنید! برای این که رابطه قوی داشته باشید، حتی قبل از شروع یک بحث باید از افکار و حوصله شریکتان آگاه باشید. شما باید قادر به خواندن زبان بدن شریک زندگی خود باشید تا بتوانید بفهمید که آیا مشکلی پیش آمده است و آیا او راحت است که در این باره با شما صحبت کند یا نه.
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
50.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سریال_پوست_شیر
ژانر: خانوادکی_اجتماعی
#فصل_اول
#قسمت_۲_۱
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
#هنر_زندگی
مراقب باشیدکه به چه کسی
کمک می کنید..
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
آرامش رو باید از قو یاد گرفت
#دکتر_انوشه
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🔴 #شیرینترین_مخفیکاری
💠 برخی افکار و #توهّمات در زندگی مشترک میتواند روابط زن و شوهر را به مرور زمان سرد کند و یا مانع بیشتر شدن رابطه صمیمی بین همسران شود. مثل اینکه آیا واقعاً همسرم مرا دوست دارد یا نه؟ یا #حس میکنم من برای همسرم مهم نیستم!
💠 یکی از تکنیکهایی که میتواند نابود کنندهی این توهّمات و افکار #مخرّب باشد این است که بدونِ درخواست و اعلام همسرتان، خدمات و محبّتهای مخفیانه و بجا برای همسرتان انجام دهید.
💠 لازمه اینکار این است که با دقت کارهای #شخصی همسرتان را زیر نظر بگیرید تا به موقع و در غیبت او، کارش را انجام داده یا تمام کنید.
💠 این تکنیک، برکات زیادی دارد. از جمله زمینهی ایجاد حسّ رقابت بین همسران برای انجام خدمتِ پنهانی به یکدیگر شده و عامل مهمی برای #درک و توجه به همسر در محیط خانه خواهد شد.
💠 این مخفیکاری #شیرین را در خانه مرسوم کنید تا در غیاب یکدیگر، کارهای شیرین شما، ذهن همسرتان را از تفکّرات #منفی و مخرّب پاک کند.
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تبلیغ_یعتی
تبلیغ یعنی؛
رساندن یک پیام
و سخن درست!
#امام_خامنهای
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خنده_حلال
خاطره ازاستادسازگار
🎙سخنران:
#استاد_دانشمند
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
#ارسالی_از_کاربران
سلام
در بعضی از مطالبتون نوشتین
مجردان برای ازدواج باید
ارتباط روزانه داشته باشند
ارتباط به دور از خانواده
دوستی محسوب نمیشه؟
بنده هم مقصودم همین بود
ارتباط دوتا نامحرم چه مجازی
چه غیرمجازی به دور از خانواده
شرعآ حرام هست و بهتره جوانها
فقط از مسیر خانواده اشنا بشن.
اولا هر کاری آدابی داره
دوما اون کلام شما که فرمودین
از اقای دهنوی، دختر و پسر رو
تنها نگفتند بیرون اشنا بشن
بازهم تحت نظر خانواده ها
و با همراهی یکی از طرفین
خانواده ها باهم اشنا بشن.
مطالبتون رو بیشتر توضیح بدین
خدایی نکرده شخصی با مطالبتون
دچار گمراهی نشه.
#ادمین_نوشت
ما پست و کلیپ و فایل صوتی در رابطه با آشنایی قبل از ازدواج و شناخت همدیگر برای یک زندگی پایدار و عاشقانه و انتخاب درست در کانال قرار دادیم و زیاد هم صحبت کردیم
اگه میبینید پست ها کانال صحبت شد و کار شد همه در رابطه با شناخت زیر نظر خانواده است و خواستگاری و شناخت بهتر دختر و پسر از هم هست .و دوستی و آشنایی و شناخت خدای نکرده بدون اطلاع خانواده ها نیست و ارتباط داشتن با هم تا مدتی به خلقیات و شناخت هم برسیم اگه دیدیم مناسب هم هستیم بعد خانواده ها در جریان میزاریم .نیست . فقط نکته که هست من فرمودم آقای دهنوی فرمودن زیر نظر خانواده باشه نه پنهانی و یواشکی ارتباط گرفتن .غلط و جایز ندونستن .
از این بزرگوار هم کمال تشکر دارم که نکته سنج و ریز بین هستن الهی به حق حضرت اسماعیل هر آرزویی دارن .همین امشب که شب عرفه هم هست بهشون برسن
#دوستون_داریم
#یاعلی
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روز_عرفه
🔸عرفه
روز نهم ذیالحجه را عرفه میگویند. عرفات نام جایگاهی است که حاجیان در روز عرفه در آنجا توقف میکنند و به دعا و نیایش میپردازند. عرفه جایگاه بلندی در میان مسلمانان دارد و نیایش و عبادت در شب و روز آن بسیار سفارش شده است. سفره های جُود و احسان پروردگار برای انسان گسترده و شیطان خشمناکترین اوقات را خواهد داشت. توبه در آن مقبول و دعا مورد استجابت است. روایت شده که حضرت امام زین العابدین (ع)در روز عرفه صدای سائلی را شنید که از مردم تقاضای کمک مىنمود. امام به او فرمود: واى بر تو آیا در این روز از غیر خدا تقاضا مىکنى؟ حال آن که در این روز امید مىرود که بچههاى در شکم هم از فضل خدا بی نصیب نمانند و سعید شوند.
🔸برخی از اعمال شب و روز عرفه
شب عرفه:
-زیارت امام حسین(ع)
-دعاء اللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّاَ وَ تَهَیَّاَ را که در روز عرفه و شب و روز جمعه نیز وارد است، خوانده شود
روز عرفه:
-روزه
-غسل قبل از شروع اعمال
-زیارت امام حسین(ع) که افضل اعمال این روز است و برای آن ثواب هزار حج و هزار عمره نوشته شده.
-دو رکعت نماز زیر آسمان بعد از نماز عصر. رکعت اوّل بعد از حمد، توحید و در دوم بعد از حمد، قُل یا اَیُّهَا الْکافِروُنَ خوانده شود.
تسبیحات حضرت رسول صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله در روز عرفه
-دعای امام حسین(ع) در روز عرفه🍀
التماس دعا
❤️•••|↫ #مـنآسـبـتے
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
مجردان انقلابی
#ناحله💕 #قسمت_پنجاه_دوم 🚫#ڪپے بدوݩ ذکرنام نویسنده حرام و حقالناس است🚫 با خجالت گفتم _دست شما در
#ناحله💕
#قسمت_پنجاه_سوم
🚫#ڪپے بدوݩ ذکرنام نویسنده حرام و حقالناس است🚫
شونمو بالا انداختم و خواستم برم که گفت:
+فاطمه
سکوتم و که دید ادامه داد:
+دلم تنگ شده بود برات
بی توجهیم و که دید بالاخره رحم کردو رفت
منم رفتم داخل و نشستم کنار مامان
به محض نشستن عمو رضا سوالای همیشگی و پرسید و منم مثه همیشه جواب دادم
مصطفی چایی و پخش کرد
تا ب من رسید یه لبخند با چاشنی شیطنت زد خواستم چایی و وردارم که یه تکون ب سینی داد که باعث شد بگم:
عهه و خودمو بکشم عقب
عمو رضا گفت
+آقا مصطفی عروسم و اذیت نکن بعد انتقامش و ازت میگیره ها
با چش غره استکان و برداشتم که باعث خنده ی جمع شد
بعد اینکه چاییا رو پخش کرد شکلاتا رو اورد
به من که رسید شیطون تر از دفعه ی قبل نگام کرد و با صدایِ بلندی گفت
+این کاکائوش تلخه!!!فقط برا تو گرفتم
_دست شما درد نکنه
ازش گرفتمو همشو یه جا گذاشتم تو دهنم و از این حسِ خوب لذت بردم
پشتشم چاییمو خوردم
یه خورده که گذشت از جام بلند شدم و از عمو اجازه گرفتم که برم تو اتاق
سنگینی نگاهِ بابامو حس میکردم
سریع رفتم تو اتاقِ عمو و زن عمو
نمیخواستم مث دفعه های قبل برم تو اتاق مصطفی
به اندازه کافی هم روشو به خودم باز کردم هم دیگه خیلی هوا برش داشته بود
از دیدن اتاقشون به وجد اومدم
فکر کنم واسه عید دیزاینشو تغییر داده بودن
عکسای رو میز آرایشِ زن عمو نظرمو جلب کرد
دقت که کردم دیدم یه عکسِ جدا از مصطفی، یه عکسِ عروسُ و اون پسرش!
و یه عکسِ دیگه هم که خودشون بودن
رو تختشون دراز کشیدم
کولمو که با خودم آورده بودم باز کردم که یه کتاب از توش بردارم
کتاب ادبیاتم و آورده بودم تا دوباره به آرایه ها و فنونش دقت کنم تا برام مرور شه که یهو یادِ پاکتِ عیدی بابای ریحانه افتادم
فورا زیپِ کیفمو باز کردم و پاکت و از توش در آوردم
نگاه که کردم دوتا ۱۰ تومنی بود!
آخی بیچاره چقد زحمت کشید با اون وضعشون
دوباره یادِ حرف محمد افتادم
"چوب نزنید"
اهههههه چقد خووب بوود
حس کردم با تمامِ خجالتش اینو ملتمسانه گفت
تو فکرش بودم که ناخوداگاه یه لبخند رو لبم نقش بست
با اومدنِ مصطفی اون لبخند به زهرخند تبدیل شد!
حالتمو تغییر دادمو نشستم که گف
+راحت باش اومدم یه چیزی بردارم
به یه لبخند اکتفا کردم و خودمو مشغولِ کتاب نشون دادم که دوباره شروع کرد
+تحویل نمیگیری فاطمه خانم!؟
از ما بهترون پیدا کردی یا؟
به حرفش ادامه نداد
کشو رو باز کردو یه جعبه خیلی کوچولو از توش برداشت
همونطور منتظر جواب با فاصله نشست رو تخت
یخورده ازش فاصله گرفتم و گفتم
_اقا مصطفی من قبلا هم بهتون گفتم نظرمو!
ولی شما جدی نگرفتیش!
برا خودت بد میشه از من گفتن!
کلافه دستشو برد تو موهاشو گفت
+اوکی
منو تهدید میکنی؟
طبقِ ماده ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی به ۷۴ ضربه شلاق یا دوماه تا دوسال زندان محکوم شدی!
تا بفهمی تهدید کردنِ یه وکیل یعنی چی!
والسلام
اینو گفت و از جاش پاشد
از حرفش خندم گرفته بود
اینم شده بود یکی عینِ بابا و عمو رضا
از این زندگی یکنواخت خسته شده بودم
از این همه دادگاه بازی و جدیت و جنایی بودن!
واقعا چرا؟
رومو برگردوندم سمتش و
_باشه داداش فهمیدم وکالت خوندی
از اینکه گفتم داداش عصبی شد
پوزخند زد و گفت
+خوبه
بعدشم از اتاق بیرون رفت
یخورده موندم تا مثلا درس بخونم ولی تمام حواسم جای دیگه ای بود
ناخودآگاه فکرم میرفت سمت محمد و من تمامتلاشم و میکردم تا بهش فکر نکنم.فکر کردن بهش خیلی اشتباه بود فقط باعث آزار خودم میشد
مشغول جنگ با افکار مزاحمم بودم که مامانم اومد تو اتاق:
+فاطمه زشته بیا بیرون بچه که نیستی اومدی نشستی تواتاق
وسایلمو جمع کردم و دنبالش رفتم تو آشپزخونه
ظرفا رو بردم رو میز بزرگ تو هال گذاشتم
مصطفی بلند شد و پخششون کرد
بعد چند دقیقه که تو آشپزخونه گرم صحبت شدیم
مریم خانوم مادر مصطفی خواست برنج و تو دیس بکشه که جاشو گرفتم و گفتم _من میریزم
یخورده تعارف کرد ولی بعد کنار رفت
برنجا رو تو دیس کشیدم
خواستم بزارم رو زمین ک یه دستی زیر دیس و گرفت سرم و اوردم بالا که دیدم مصطفی با یه لبخند ژیکوند داره نگام میکنه
دیسو از دستم کشید و رفت
یه دیس دیگه کشیدم
تو دستم بود
سمتش گرفتم
دستش و از قصد گذاشت زیر دستم
نتونستم کاری کنم
میخواستم دستمو بکشم ولی دیس میافتاد
مامانم و مامانش به ظاهر حرف میزدن ولی توجهشون ب ما بود
با شیطنت دیس و برداشت و رفت
اخمام رفت تو هم
همه چیو که بردیم سر سفره بابا ها اومدن و نشستن
میزشون شش نفره بود
عمو رضا رو صندلی اون سر میز نشست
خانومشم کنارش
بابا هم کنار عمورضا نشست و همچنین مامانم کنارش
مصطفی هم همینطور کنار مامانش نشسته بود
بہ قلمِ🖊
#غین_میم 💙و #فاء_دآل 💚
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´