eitaa logo
مجردان انقلابی
14.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
😭😭😭😭😭 واقعا تاسف داره این نگاه به زن در جامعه ما ..... و عجیب تر اینکه این عبارت ها را علنی در معرض دید بقیه قرار بدن.... و اگر آقایون محترم کانال ناراحت نمیشن تجربه چندین سال تحقیق و پژوهش و مشاوره و کار در حوزه خانواده را بگم ...... در مجموع وقتی بررسی می‌کنیم که بیشتر مشکلات در زندگی متاهلی به آقایون برمیگرده یا به خانم ها......🙈🙈🙈 متاسفانه باید بگم که سهم آقایون خیلی خیلی بیشتر 😕😕 به عنوان مثال شما آمار خیانت را در مردان و زنان متاهل بررسی کنید .... آقایون امار بسیار بالایی دارن یا خشونت و پرخاشگری بداخلاقی .... معمولا تو آقایان بیشتر 🙈🙈🙈 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
توقع بی‌جا آغاز همه‌ی رنج‌هایی‌‌ست که مامی‌کشیم‌ … .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 طرح پرسش مخاطب و پاسخ آقای دکتر داودی نژاد 🛑خیلی ها سوال و چالش اینو دارن که: 💢 تو خواستگاری چی و باید بگم❓ 🌹🌹🌹 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
🌱 💠💠نحوه بازگرداندن از دست رفته بعد از چیزی که بعد از خیانت از بین می رود اعتماد است که شما می توانید به کمک راهکارهای زیر دوباره آن را بازسازی کنید. 🌿بیشتر ارتباط داشته باشید: ارتباط با همسر آن هم بعد از خیانت دیدن کار سختی است اما این نمی تواند مانع بازسازی رابطه و بوجود آمدن اعتماد دوباره شود. تعامل و ارتباط آنها با هم می توانید در ترمیم این رابطه و شکل گیری اعتماد نقش بسزایی داشته باشد. تمرین بخشش: از دست رفته بخشش بهترین گزینه است. اگر همسر خیانتکار کرده مورد بخشش قرار بگیرد سعی می کند تا اشتباه خود را جبران و وفاداری خود را هم ثابت کند. سکوت کردن ممنوع: که ذهن شما را درگیر کرده باید بیان کنید همینطور از احساسات خود صحبت کنید. چون سکوت کردن در چنین شرایطی اصلا جایز نیست. به یکدیگر فرصت دهید: با چنین شرایطی قطعا سخت است پس بهتر است به یکدیگر فرصت دهید تا بتوانید اعتماد از دسته رفته را دوباره به رابطه برگردانید. ترمیم آیت رابطه نیاز به زمان دارد و زوجین باید به هم نزدیک شده و با هم صحبت کنند تا به توافق برسند. توجه به نیازهای همسر خیانت دیده: که خیانت دیده در واقع احساسات او جریحه دار شده و اعتماد او به طور کامل از بین رفته که در چنین شرایطی طرف مقابل وقفه دارد تا به نیازهای او توجه کنید و با ابراز وفاداری اعتماد را دوباره به زندگی خود برگرداند. .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩺💊💉🩹🩸 من اسمه دواء و ذكره شفاء خجسته سالروز ميلاد فخر ايرانيان و شهره جهانيان ، حكيم و فيلسوف بزرگ ابو علي سينا بر شما پزشکان ارجمند سرزمین یاران منتظر كه در كسوت پر افتخار پزشكي به خدمت خالق و مخلوق ، مشغولید را تبريك عرض مي نمايم علی الخصوص پزشکان خانم محجبه،که با وجود سختی کارشون، حجابشونو حفظ میکنن😍💚 ‌.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سکانس جالب سریال عشق کوفی، درمورد ⭕️ عایشه نقل می‌کنه وقتی آیه‌ی حجاب نازل شد، تمام زنان مدینه یکپارچه سیاه‌پوش شدند. چون حجاب به طور اختصاصی بر زنانِ آزاده واجب بود و نه کنیزها. به همین دلیل، حتی اگر زنی هم به حجاب اعتقاد نداشت، برای اینکه آزادگی خودش رو نشون بده، محجبه و با پوششِ کامل به بازار یا مسجد می‌آمد. 👈 این دستور، مفهوم مهمی رو منتقل می‌کنه و اون اینه که خداوند رو نتیجه‌ی آزادگی زن می‌دونه نه برهنگی رو! ‌ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴آقا منم اجازه خادم بشم 🌴منم می‌خوام شبیه قاسم بشم
طريقة ختم صلوات برای حاجت روا شدن: ۱ . اگر حاجتي داشته باشد ، نيت مي كند يا به زبان مي گويد كه چنان چه حاجتم تا فلان مدت برآورده شود ، ۱۴ هزار صلوات مي فرستم و هر هزار صلوات براي يكي از معصومين (ع) هديه باشد و چنان چه حاجت برآورده شد وفا كند . ۲ . روزي هزار بار صلوات بفرستد و هر هزار تا را براي يكي از ائمه هديه كند ، در بين يا در پايان به حاجت دلتان خواهيد رسيد . ۳ . تا دو ماه ، روزي هزار بار صلوات بفرستد ، چون ماه تمام شود آن مطلب ان شاءالله برآورد شود . ۴ . براي برآوردن حاجت و اداي دين ، تجربه شده است از شب جمعه شروع كند تا دو هفته و در هر شب از نيمه شب بخواند ، شب اول غسل كند ولي ساير شب ها ضرروي نيست . شب اول ، شب جمعه هزار مرتبه بگويد : « اللهم صل علي محمد و آل محمد » شب دوم , شب شنبه هزار مرتبه بگويد : « اللهم صل علي اميرالمؤمنين » شب سوم ، شب يكشنبه هزار مرتبه بگويد : « اللهم صل علي فاطمه الزهراء » شب چهارم ، شب دوشنبه هزار مرتبه بگويد : « اللهم صل علي الحسن » شب پنجم ، شب سه شنبه هزار مرتبه بگويد : « اللهم صل علي الحسين » شب ششم ، شب چهارشنبه هزار مرتبه بگويد : « اللهم صل علي علي بن الحسين » شب هفتم ، شب پنجشنبه هزار مرتبه بگويد : « اللهم صل علي محمد بن علي » شب هشتم ، شب جمعه هزار مرتبه بگويد : « اللهم صل علي جعفر بن محمد » شب نهم ، شب شنبه هزار مرتبه بگويد : « اللهم صل علي موسي بن جعفر » شب دهم ، شب يكشنبه هزار مرتبه بگويد : « اللهم صل علي علي بن موسي » شب يازدهم ، شب دوشنبه هزار مرتبه بگويد : « اللهم صل علي محمد بن علي » شب دوازدهم ، شب سه شنبه هزار مرتبه بگويد : «اللهم صل علي علي بن محمد » شب سيزدهم ، شب چهارشنبه هزار مرتبه بگويد : «اللهم صل علي حسن بن علي » شب چهاردهم ، شب پنجشنبه هزار مرتبه بگويد : « الهم صل علي حجه بن الحسن » شب پانزدهم ، شب جمعه هزار مرتبه بگويد : « اللهم صل علي عباس الشهيد » . منبع :کتاب صلوات مشکل گشا مشکلات کتاب زمزمه عرفان آقای بهجت با عرض سلام خدمت شما دوستان دیشب درخواست ختم داشتیم منم گفتم شهادت امام حسن هست برای حاجت دل دوستان و برای مجردان ختم بزارم اول نظرم قرآن بود و اون آماده کردم بعد متوسل شدم به امام حسن و گفتم آقا جان کمکم کن چی بزارم که هم آسان باشه و هم سخت نباشه برای اعضای کانال که بتونند شرکت کنند رفتم گوگل سرچ کردم و ختم صلوات آمد و دیدم و صلوات بر امام حسن را انتخاب کردم .خیلی ها پیام دادن و با تعجب گفتن این صلوات فکر کردن من اشتباه نوشتم و منم طریقه کامل ختم صلوات و‌توسل به امام حسن را براتون ارسال کردم الهی به حق امام حسن مجتبی همین امروز مجردان کانال همگی دلشون شاد ولبشون خندان بشه و به تمام آرزوهای دلشون برسن . .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
••|🌼💛|•• برگرد نگاه کن قـسمت 14 –ممنون دارم. –حالا به کجا نگاه میکردی؟ –به اون مغازه، خواستم ببین
••|🌼💛|•• برگرد نگاه کن قـسمت ‌15 همانطور که نگاهش میکردم فکر میکردم که چطور موضوع را بگویم. –چی میخوای چرا مثل بز اخوش منو نگاه میکنی? سعی کردم قیافه ی مهربانی به خودم بگیرم و خاکی باشم تا مرا از خودش بداند. لبهایم را با زبانم خیس کردم و با منو من گفتم: –من فقط میخوام تو سر ظهر به اون مسجد بری و سراغ یه نفر رو از اونجا بگیری. –چی؟ چیکار کنم؟ زاغ کی رو چوب بزنم؟ نچی کردم و به فکر رفتم. –آهان فهمیدم. –ببین یه خانمی تو اون مسجد هست که کمک جمع میکنه، تو بهش بگو از آقای امیر زاده شنیدی که شما کمک جمع میکنی، چند روزه میری مغازش نیست، ازش خبر داره یا نه. بگو میخواستی پول رو بدی به اون آقا ولی نیست. بعدشم یه چند تا اسکناس بهش بده. بعدم شماره کارت بگیر بگو ماهانه یه مبلغی کمک میکنی. د,خب از اول حرفت رو بزن که میخوای از یکی خبر بگیری دیگه. یه جورایی مخ زنیه دیگه؟ حالا چقدر میخوای تیغش بزنی؟ بعد قیافه ی حق به جانبی به خودش گرفت و ادامه داد - نصف نصفه ها...فکر نکنی با دوزار میتونی سرم شیره بمالی... مبهوت نگاهش کردم. –چی میگی تو؟ همون که گفتی فقط میخوام از یکی خبر بگیرم، همین. اصلا نه نیازی به دروغ هست نه چیزی، من واقعا میخوام به مسجد کمک کنم. چند اسکناس کف دستش گذاشتم. –بیا بگیر. –ببین من الان خودم، شخصیتم، کاری که میخوام انجام بدم دروغه، اونوقت تو میگی نیازی به دروغ نیست؟ چشم هایم را به آسمان دادم. –چه دروغی؟ برو نماز ظهرت رو بخون، بعدشم اون خانم رو پیدا کن و حرفهایی که گفتم رو بهش بگو. –همون دیگه...اخه من که گذرم به مسجد نمیوفته، جز واسه دست و رو شستن...اصلا زیاد کاری با خدا ندارم. با چشم های گرد شده نگاهش کردم. –چرا؟ سرش را کمی کج کرد. –ولمون کرده مام ولش کردیم دیگه... معلوم بود دلش پر است. خندیدم. –یه جوری حرف میزنی انگار خدا دوست پسرته، حالا میشه این دفعه رو کوتاه بیای؟ واسه خدا شاخ و شونه نکشی؟ مجانی که نمیخوای نماز بخونی. –یعنی راست راسکی نماز بخونم؟ حرصی شدم. –نه پس الکی بخون، میخوای تابلو بشی، اونوقت خانمه حرفهات رو باور نمیکنه. یه جوری مخلصانه نماز بخون، اصلا زودتر از اذان برو با نافله استارت بزن. چشم هایش گرد شد. –اونا رو فهمیدم. ولی این نافله دیگه چیه؟ دعاش طولانیه؟ ضربه ی آرامی روی پیشانی ام زدم. –دعا چیه؟ نافله نمازه. نـویسنده لیلافتحی‌پور .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
••|🌼💛|•• برگرد نگاه کن قسمت 16 –الان که نماز ظهر و عصر باید بخونیم نه نافله. مگه تو این چند سالی که من نماز نخوندم نماز دیگه ایی به نمازها اضافه شده؟ چند رکعت هست؟ –اصلا ولش کن. نه هیچی اضافه نشده. تو فقط همون ظهر و عصر رو با جماعت بخون، بعدشم بشین بزار دیگران برن، خلوت که شد برو پیش خانمه. بعد اشاره ایی به لاک ناخن هایش کردم. اینارو باید پاک کنیا، اینجوری نمیشه. –چرا؟ من خودم یکی دو نفر رو دیدم که با ناخن کاشته شده و لاک زده نماز میخونن. –وا! خب شاید اونا مجبورن. آخه اینجوری یه جوریه، تابلوئه نماز زورکیه فقط انگار میخوای از سرت باز کنی. لو میری ها... جعبه‌ی پد را از کیفش درآورد و درش را باز کرد و یک برگ از داخلش بیرون آورد و شروع به پاک کردن لاکهایش کرد. –باشه بابا پاک میکنم، خیالی نیست. اینجوری هزینه خودت میره بالاها، گفته باشم. بعد هم زیر لب با خودش گفت: –اینجوری وادارت میکنه ها...حالا دیدی اون بخواد میتونه، ولی نمیخواد گذاشته به عهده ی خودت. کنجکاو نگاهش کردم. –با کی حرف میزنی؟ –هیچی، داشتم با خدا می‌اختلاطیدم. ببین من میگم تو خودتم بیا مسجد، همون ساعت، و دورا دور اون خانم رو بهم نشون بده. یه وقت اشتباهی میرم سراغ یکی دیگه ضایع میشه‌ و همه چی خراب میشه. –آخه من خودمم اون خانم رو یه بار بیشتر ندیدمش که... –خب باشه، بالاخره بیشتر از من بهتر می‌شناسیش، یه پیش زمینه داری. فکری کردم و گفتم: –قول نمیدم. اگه تونستم میام، چون کارم رو که نمیتونم ول کنم. بهت خبر میدم. –البته این مسجد تو کرونا همیشه باز نیستا، فوتیها میره بالا میبنده، دعا کن اون روز فوتیها کم باشه. –منم تعجب کردم. چون خیلی مسجدها بسته هستن. اینجا چطوری بازه؟ –چه میدونم. اینا خودمختارن انگار. بعد از رد و بدل کردن شماره تلفنهایمان از یکدیگر جدا شدیم. حسابی دیرم شده بود. با عجله خودم را به کافی شاپ رساندم. خوشبختانه مشتری نداشتیم، تعویض لباس کردم و منتظر ایستادم. –اوه اوه غرق نشی تو فکر و خیالات. خانم نقره بود. با لبخند نگاهم می‌کرد. من هم لبخند زدم و گفتم: –راستش تو فکر اینم چطوری ظهر میتونم یک ساعت مرخصی بگیرم. چشمکی زد و گفت: –اینطوری که یه نفر رو جای خودت بزاری و بری. حالا چی کار داری که یه ساعته حل میشه؟ –میخوام برم همین مسجد سر خیابون نمازم رو بخونم و بیام. ابروهایش بالا رفت. –خب مثل همیشه همینجا بخون. –خب یه کار دیگه هم دارم. فقط امروزه، میشه شما جای من یه ساعت بمونید؟ سرش را کج کرد. –من حرفی ندارم، اگه آقای غلامی اجازه بده. نـویسنده لیلافتحی‌پور .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
23.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ژانر: خانوادکی_جناحی .•°``°•.¸.•°``°•                   @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´