eitaa logo
مجردان انقلابی
14.1هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 من ز خود هیچ ندارم که بدان فخر کنم هر چه دارم همه از نوکری خانه توست جز در خانه تو هیچ کجا خیری نیست هرچه خیر است آقاجان به در خانه توست. ✨صبحتون بخیر تمام زندگیم✨ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
8⃣ ازدواج سبب تکمیل و تکامل 🔹 هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست به همین دلیل است که پیوسته برای جبران نقص و کمبود خویش تلاش می‌کند به تعبیر دیگر وقتی هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست بلکه هیچ انسانی به تنهایی آرام هم نیست پس اگر می‌خواهید بوی آرامش را درک کنید باید به یک ازدواج درست فکر کنید 🔸 هنگامی که فرد در کانون این یک زندگی مشترک قرار می گیرد در سایه انس و الفت و محبت و رقابتی نزدیک و صمیمانه بیشتر احساس مسئولیت و استقلال می کند و با هدف دار کردن زندگی از ثمرات کسب و کار و تلاش در خانواده نوبنیاد خویش بهره می گیرد 🔹در زندگی زناشویی زن و مرد از تشویق‌ها حمایت‌ها و امدادها و کمک های یکدیگر بهره مند می گردند و در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی از تعاون و همکاری همسر خویش استمداد می جویند به همین دلیل برخورداری از همسری مومن بر شایسته یکی از بهترین نعمت های الهی است که برای دنیا و آخرت انسان خواهد بود 🔸 حضور همسر مناسب و شایسته هنگام خستگی های روحی نا امیدی ها و دلتنگی‌ها انسان را آرام می‌کند و در تکمیل ظرفیت های روحی و روانی او را یاری می دهد ادامه دارد..... کتاب نویسنده: مسلم داودی نژاد .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
دوستان خوب و همراهان کانال مجردان انقلابی سلام صبح اولین روز مهر ماه تون بخیر و شادی 😊 از اونجایی که دیروز سریال پوست شیر تمام شده و قراره یه سریال خوب و جذاب پخش کنیم حالا میخواستم میزان فعالیت اعضای کانال مون رو بسنجم پس وقتشه تلاشتون رو به رخ ادمین جانتون بکشید و هر چه زود تر با عضویت دوستانتون در کانال باعث دلگرمی بیش از پیش من باشید ☺️ یه خبر خوبم میدم اونم اینکه اگه تا فردا تعدامون بره بالا وچشم گیر باشه که ادمین جانتون ذوق مرگ بشه فردا حتما قسمت اول سریال....... رو میذارم 😉😁 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ೋღ 💖 ღೋ 🕊 ڪوچه باغ ناگه رجز هجوم خواندند بر گُرده ی گردباد راندند شستند به خون شب زمین را شمشیر به آسمان رساندند ماندند به عهد خویش و رفتند رفتند ولی همیشه ماندند. «قیصر امین پور» آغاز هفته دفاع مقدس، گرامی! 🇮🇷 @mojaradan
24.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰تیپ شخصیتی(قسمت اول صحبت های در رابطه با تیپ های شخصیتی افراد و تاثیر آن بر روابط با یکدیگر در سنین مختلف                             @mojaradan                 
‍ ‍ وقتی که همسرتان آزرده خاطر و پریشان است، بگذارید هرچه می خواهد بگوید . تازه بین حرف هایش هم بدون طعنه و کنایه بگویید : خوب دیگه چی ؟ این پرسش‌ باعث تشویق او به ادامه ی گفتگو و خالی شدن دردهای درونی اش می گردد .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
22.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این ناتمامیِ زندگی تنها چیزی که منجی آدم است ؏ـشق است😍🌱 🤍 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این کلیپ هم روحمو تازه کرد هم اشکمو در آورد، یادش بخیر! همشاگردی سلام😍 مهر مبارک 🌹 آغاز سال تحصیلی. مبارک .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
برگردنگاه‌کن پارت119 مردد نگاهش کرد. این بار از گوشه‌ی کیفم که در دستم بود گرفت و کشید. –فکرشم نکنی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگردنگاه‌کن پارت120 خجالت می‌کشیدم مثل ساره از قابها تعریف کنم و قیمت بگویم. ساره مثل یک معلم به من آموزش میداد و بعد خودش کنار می‌ایستاد و نگاه می‌کرد ببیند چکار می‌کنم. گاهی وسط حرف زدن کم می‌آوردم نمی‌دانستم باید چه بگویم. آن وقت ساره سراغم می‌آمد و ادامه‌ی حرفهایم را تکرار می‌کرد. که این تابلوها کار دسته و خیلی ارزونه و خریدش کمک به پیشرفت صنایع دستیه و از این حرفها. فروشم خوب نبود. با نا امیدی داخل واگن بعدی رفتم. یک صندلی خالی پیدا کردم و کنار یک خانم چادری نشستم. خانم نگاهی به تابلوهایم انداخت و گفت: –مینیاتوری و فانتزی بودن تابلوهات چقدر برام جالبه. به امید این که شاید بخرد گفتم: –برای این که همه بتونن بخرن اینجوری درستش کردیم. یک تابلو که نقش یک آهو داشت را برداشت. –چقدر پاهای ظریف و قشنگی داره، آدم تو قدرت خدا می‌مونه. بعد کیف پولش را باز کرد و مبلغش را پرداخت کرد. از خوشحالی بال نداشتم که پرواز کنم. مدام استرس این را داشتم که نکند آشنایی مرا ببیند، ساره می‌گفت حتی اگر این اتفاق هم بیفتد اهمیتی ندارد. کار کردن که عیب نیست. شاید درست می‌گفت ولی حرفهایش آرامم نمی‌کرد. ساعت کارم نسبت به کافی شاپ بیشتر بود. روز دوم کارم وقتی به خانه رفتم. مادر پرسید: –چرا دیر امدی؟ کوله پشتی‌ام را آرام روی کانتر آشپزخانه گذاشتم –مامان جان از این به بعد دیرتر میام. چون به خاطر کرونا کافی شاپ بستس فعلا، این تابلوها رو میبرم توی مغازه‌ی دوست ساره می‌فروشم، واسه همین دیرتر میام. مادر نگاهی به کوله پشتی انداخت. –پس چرا اینا رو با خودت میاری، خب بزار همونجا باشن دیگه، –آخه فعلا روم نمیشه بهش بگم وسایلم اونجا بمونن، خودشم چیزی نمیگه. حس کردم مادر قانع نشد، برای این که سوال دیگری نپرسد فوری به اتاق رفتم. صدای زنگ گوشی‌ام بلند شد. با دیدن شماره‌ی دوستم تماس را وصل کردم. –سلام. زهرا شاکی بدون این که جواب سلامم را دهد گفت: –تلما اینه رسمشه؟ چرا آبروی منو پیش بابام بردی؟ مبهوت پرسیدم: –من؟ مگه چی شده؟ –چی میخواستی بشه، الان بابام زنگ زده میگه آقای غلامی گفته این کی بود به ما معرفیش کردی، آبروی کافی شاپ رو برده، اینجا همه کار می‌کرد جز کار کردن. هین بلندی کشیدم. –اون دروغ میگه زهرا، تو حرفهاش رو باور میکنی؟ یعنی من همچین آدمی هستم؟ زهرا کمی آرام‌تر شد و با مکث کوتاهی گفت: –چی بگم؟ البته من به بابام گفتم شاید اشتباه شده تلما خیلی دختر خوب و درس خونیه، من تو دانشگاه هیچ وقت ندیدم دنبال... حرفش را بریدم و پیشنهادی که غلامی به من داده بود را گفتم، همینطور تمام اتفاقات کافی شاپ را و همینطور سوءتفاهم ها را، بعد هم گفتم من به خاطر تهمتی که به من زدند از آنجا بیرون آمدم. بعد از قانع کردن دوستم گوشی را کناری گذاشتم و به این فکر کردم فردا سر ماه است و من پول کافی برای پرداخت قسط وام ندارم. تقریبا سه روزی میشد که از امیرزاده خبری نداشتم. فقط دیروز بین کار وسایلم را پیش ساره گذاشتم و نزدیک مغازه‌اش رفتم تا از دور ببینمش ولی نبود. مغازه باز بود و مشتریهای زیادی داخل مغازه بودند. تعجب کردم اکثر اوقات امیرزاده یا مشتری نداشت یا یکی، دو مشتری بیشتر نداشت. لیلا‌فتحی‌پور .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´