eitaa logo
مجردان انقلابی
14.3هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
باور های نادرست1: همونطور که 🌿 برای داشتن یه باغ پر محصول به اطلاعات کافی از شرایط نیاز هست، برای یه ازدواج موفق، داشتن اطلاعات درست مهمه.. 🔔 میخوایم چندتا باور نادرست رو یاداوری کنیم تا حواسمون بهشون باشه.. ⛅ اولیش: 😎 اینکه بگیم تا وقتی یه آدم بی نقص و کامل پیدا نکنم ازدواج نمی‌کنم، یه نوع کمال‌طلبیِ نادرسته... این کمال طلبی، توانایی فرد را برای یافتن راه حل‌ها کاهش میده؛ بعلاوه، با بالا بردن انتظاراتمون، ما رو دچار تردید و اضطراب می‌کنه و باعث از دست‌رفتن موقعیتهای خوب می‌شه ⛅ دومیش: ... 😶 🍁 سنش بالا رفته اما هنوز فکر می‌کنه پختگی لازم برای ازدواج رو نداره و نمی‌تونه از پس زندگی بربیاد... اینم یه نوع کمال‌طلبیه که توانایی‌های آدم رو کم جلوه میده و با محدود کردن انتخابها ما رو از سن مناسب برای ازدواج دور می‌کنه .. .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر کسی را در قلبم اراده کردم .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
💠ازدواج و اهداف آن ✅ زناشویى باید بر اساس محبت، همکارى، همدردى، تفاهم، تکمیل، گذشت، فداکارى متقابل و زندگى مشترک زن و شوهر استوار باشد. ☘ مفهوم زناشویى با توجه به حفظِ نسَبى، استقلالِ شخصیت زن و مرد و فراهم ساختن و امکان رشد و تعالى و ارضاى نیازمندی‌هاى مشروع و متقابل هر یک از آنها تکوین یافته است. 👈دور شدن از این مفهوم و عدم توجه به هدف اساسى زناشویى متناسب با شرایط و مقتضیات زندگى اجتماعى، سبب فراوانى زناشویى هاى سست و نابسامان و طلاق مى شود. ❌ زناشویى را نباید به هیچ وجه به منظور دستگیرى و ترحم به فردى انجام داد. چرا که ترحم، نه هدف و نه ضامن دوام زناشویى است، زیرا نمى توان پیش بینى کرد که حس ترحم تا چه مدت مى تواند ادامه یابد و جایگزین سایر عواطف و سبب تسکین نیازمندی‌هاى دیگر حیات زناشویى گردد. ممکن است چنین زناشویى هایى با موفقیت نیز توإم باشند، ولى این استثناها نمى توانند ملاک کلى در این مورد باشند. ❌ زناشویى نباید به منظور اداى دین و کفاره گناهان و یا رفع کدورت و شرمندگى باشد و چنین مقاصدى مانند احساس ترحم و میل به دستگیرى نمى تواند غایت اساسى و ضامن دوام زناشویى بشود. ‌ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به حسین«ع» می‌بخشه! .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗رمان سجاده صبر💗قسمت65 لبخندی زد و بی خیال غلطی توی رخت خواب زد و خواست دوباره بخوابه که صدای ریحانه که هیچ وقت نمی تونست یواش حرف بزنه رو شنید که میگفت: +مامان خدا اگه منو دوست داره چرا کاری کرد که عروسکم پاش بشکنه؟ سهیل خندید و با خودش گفت: -دخترک ساده من، خدا چیکار به عروسک تو داره اما صدای فاطمه اونو از افکارش بیرون آورد و سهیل ساکت به حرفهای همسرش گوش داد، فاطمه گفت: +یه روزی یک خانواده ای با هم دیگه رفتن سوار کشتی شدن که برن مسافرت -عین اون دفعه که ما رفتیم کیش؟ علی پابرهنه پرید وسط حرف و گفت: - آره دیگه، پس کی؟ فاطمه ادامه داد: آره عین همون، بعد وسط راه که بودن دختر کوچولوشون هی غر میزد که این کشتی خیلی زشته، خیلی کثیفه، خیلی به درد نخوره و اینا ... رئیس کشتی که از حرفهای این دختره عصبانی شد دستور داد همشون همونجا سوار قایق شن و از کشتی جدا شن، اما قایق خیلی کوچیکتر از کشتی بود، هم کوچیکتر، هم کثیف تر، هم زشت تر... خلاصه دختر کوچولوی قصه ما که حالا قدر اون کشتی رو میدونست از رئیس کشتی خواست که اجازه بده برگردن توی کشتی، رئیسم که فهمیده بود دخترک پشیمونه قبول کرد... اما وقتی که دختر کوچولو توی کشتی اومد دیگه به نظرش اون کشتی زشت و کثیف نمی اومد، به نظرش خیلی هم قشنگ و خوب بود... بعدم بهش گفت باید مواظب باشی دیگه از چیزی که همین جوری بهت دادم ایراد نگیری تا من مجبور نشم بفرستمت توی قایق تا قدر این کشتی رو بدونی... بعد چند لحظه سکوت کرد تا ریحانه و علی به داستانش فکر کنن و ادامه داد: +یادته همش میگفتی چقدر موهای عروسکم بد رنگه؟ ... وقتی خدا بهت یک عروسک خوشگل داد، اگه ازش تشکر نکنی، اگه از اون چیزی که خدا بهت داد مراقبت نکنی، ممکنه خدا به خاطر اینکه تو قدر عروسکت رو بیشتر بدونی پاشو بشکنه، تا اون وقت بفهمی عروسک بدون پا خیلی زشت تر از عروسکیه که فقط موهاش طلایی نیست ... حالا به نظر تو کدوم زشت تره؟ عروسکی که موهاش طلایی نیست یا عروسکی که پا نداره؟ ریحانه کمی فکر کرد و گفت: -هیچ کدومشون فاطمه خندید، میدونست احتمالا برای ریحانه درک این حرفها خیلی آسون نیست، اما یک روزی و یک جایی همین حرفها ضمیر ناخودآگاهش رو هدایت میکنه. سهیل که حرفهای فاطمه رو خوب میفهمید، از جاش بلند شد و چند لحظه ای روی تخت نشست ... دلش می خواست نماز بخونه، اما کم پیش می اومد که این کار رو بکنه، اما الان دلش می خواست، انگار ته دلش میترسید نکنه حالا که خدا بهش یک کشتی آرامش داده، یکهو پرتش کنه توی یک قایق نمور کثیف ... بلند شد و از اتاق اومد بیرون، سه تا فرشته دید که نشستند و صدای دلنشین دعای همیشگی که هر وقت علی و ریحانه برای نماز صبح بیدار میشدند . فاطمه بلا استثنا این دعا رو میگذاشت و بعدش علی و ریحانه با صدای این دعا روی پاهای فاطمه به خواب میرفتند: اَللّـهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ ، وَ رَبَّ الْکُرْسِیِّ الرَّفیعِ خدایا اى پروردگار نور بزرگ و پروردگار کرسى بلند وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَ االِنْجیلِ وَ الزَّبُورِ و پروردگار دریاى جوشان ، و فرو فرستنده تورات و انجیل و زبور وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ و پروردگار سایه و حرارت آفتاب ، و نازل کننده قرآن بزرگ وَ رَبَّ الْمَالئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ وَ االَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلینَ و پروردگار فرشتگان مقرب و پیمبران و مرسلین *** اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْالنَا االِْمامَ الْهادِیَ الْمَهْدِیَّ الْقائِمَ بِاَمْرِکَ خدایا برسان به مولای ما آن امام راهنماى راه یافته و قیام کننده به فرمان تو صلوات اهلل علیه و علی ابائه الطاهرین عن جمیع المومنین و المومنات که درودهاى خدا بر او و پدران پاکش باد از طرف همه مردان و زنان با ایمان
💗رمان سجاده صبر💗قسمت67 وقتی آدم بین یک دو راهی سخت گیر میکنه و میدونه راه درست چیه چرا باز هم تصمیم گیری براش سخته؟ +معلومه، چون آدم بی نهایت طلبه و دوست داره همه چیز رو با هم داشته باشه، براش سخته بخواد چیزی رو فدای چیز دیگه ای بکنه، همش دنبال راهی میگرده که هر جور شده بتونه همه رو با هم جمع کنه. -باید توی همچین مواقعی چیکار کرد؟ +نقاله داری؟ -چی؟ +میگم نقاله داری؟ سهیل خندید و گفت: -وسط حرف جدی یکهو میگی نقاله داری؟ آره دارم تو کمدمه. فاطمه هم خندید و گفت: + با نقاله توی کمدت که نمیشه، اما خوب یک نقاله پیدا کن و باهاش میزان انحراف هر کدوم از اون راهها رو از حقیقت اصلی زندگیت بسنج، بعد هم تصمیم بگیر. سهیل در حالی که تیکه بزرگی از املت رو داشت به زور توی دهن فاطمه میگذاشت گفت: -اگه توی همون حقیقت اصلی زندگیمم مونده باشم چی؟ بخور بخور ... بدو +وای سهیل... خفه شدم ... مگه من عین تو دهنم اندازه گاو باز میشه ... میخوای لقمه بگیری واسه زنت اندازه دهنش بگیر ... -دهن شما زیادی بزرگه، اون قدر که آدم هر جا تو زندگیش کم بیاره باید بیاد اینجا شما دهنتو باز کنی و حرف بزنی... خوب نگفتی؟ فاطمه که به زور داشت لقمه رو قورت میداد گفت: +اگه تو اون مونده باشی که کارت زاره، برو یه فکری واسه خودت بکن بعد هم خندید و ادامه داد: + البته همه آدمها میدونن خط مستقیم کجاست، اما یه سری ها نتونستن نقاله مناسب رو پیدا کنن تا بتونن با زاویه صفر درجه روی خط مستقیم حرکت کنن... سهیل گفت: - میشه بهم نقاله بدی؟ +میشه 254 هزار تومن بعد هم خندید، سهیل با دهن پر نگاهی به فاطمه انداخت و گفت: -او ... چه خبره، یک نقاله خواستیم ها ... صدای علی که با چشمهای خواب آلو جلوی در آشپزخونه ایستاده بود اونا رو به خودشون آورد: +سلام سهیل گفت: -به به، شیر پسر خودم، صبح عالی متعالی، بیا که مامانت همه املتها رو خورد فاطمه هم بلند شد و در حالی که علی رو میبوسید به سمت دستشویی هدایتش کرد و گفت: +عزیز دلم انقدر املت نخور، امروز ناهار خونه مامانت دعوتیم غذا نمیخوری ناراحت میشن. -معده من ظرفیتش زیاده، کجا رفتی؟ داشتیم حرف میزدیم با هم ها... راسته که میگن بچه عزیز تر از شوهره ... فاطمه در حالی که در دستشویی رو میبست گفت: +میخوای تو ام ببرمت دست و روتو بشورم؟ -ما که بدمون نمیاد... بعد هم داشت میخندید که یکهو یک لیوان آب رو صورتش خالی شد، خندش توی دهنش خشک شده بود، به زور چشماش رو باز کرد و دید فاطمه با یک لیوان توی دستش رو به روش ایستاده و با چشمهای مشتاق داره نگاهش میکنه، سهیل گفت: - دستت درد نکنه، حسابی احساس تمیزی میکنم +فقط یک چیزی، آب دم دستم نبود که صورتت رو بشورم، این لیوان چایی شیرین اولین چیزی بود که به دستم رسید...
💗رمان سجاده صبر💗قسمت66 اَللّـهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی صَبیحَةِ یَوْمی هذا وَ ما عِشْتُ مِنْ اَیّامی عَهْداً وَ عَقْداً خدایا من تازه مى کنم در بامداد این روز و هر چه زندگى کنم از روزهاى دیگر عهدو پیمان وَ بَیْعَةً لَهُ فی عُنُقی ، لا اَحُولُ عَنْها وَ ال اَزُولُ اَبَداً عهدو پیمان و بیعتى براى آن حضرت در گردنم که هرگز از آن سرنه پیچم و دست نکشم هرگز، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الذّابّینَ عَنْهُ وَ الْمُسارِعینَ اِلَیْهِ فی قَضاءِ حَوائِجِهِ خدایا قرار ده مرا از یاران و کمک کارانش و دفاع کنندگان از او و شتابندگان بسوى او در برآوردن خواسته هایش و انجام دستورات وَ الْمُمْتَثِلینَ الَِوامِرِهِ وَ الُْمحامینَ عَنْهُ ، وَ السّابِقینَ اِلى اِرادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ و اوامرش و مدافعین از آن حضرت و پیشى گیرندگان بسوى خواسته اش و شهادت یافتگان پیش رویش * سلام آرومی کرد که فاطمه روش رو برگردوند و با چشمهایی اشک بار لبخند زنان جواب داد: +سلام ، ببخشید صداش خیلی بلند بود؟ بیدارت کردیم؟ بذار کمش کنم سهیل لبخندی زد و گفت: - نه نمی خواد، بذار بخونه، صداش به آدم آرامش میده. فاطمه لبخندی زد و چیزی نگفت و به نوازش علی و ریحانه که روی پاش دراز کشیده بودند و کم کم داشتند میخوابیدند ادامه داد، سهیل گفت: - ببرمشون تو اتاق؟ +نه، بذار دعا تموم بشه، بعد. سهیل چیزی نگفت و فقط رفت و وضو گرفت و کنار فاطمه مشغول نماز خوندن شد، فاطمه نگاهی تحسین برانگیز بهش انداخت و زیر لب خدا رو شکر کرد، هر وقت سهیل نماز میخوند فاطمه خدا رو شکر میکرد، حتی اگه این آخرین نماز ماهش بود، اما باز هم شکر داشت چون ذره ای از غبار دوست هم که رسد، باز هم نیکوست... * بالاخره شیدا کار خودش رو کرد و حالا که پروژه توی اوج قدرتش بود و اگر سهیل پا پس میکشید بدون تردید کمترین مجازاتش اخراج بود و به علاوه خسارت مالی، برای چندمین بار از سهیل خواهش کرد دوباره روی پیشنهادش فکر کنه. سهیل ماشینش رو روشن کرد و از پارک در حال ساخت بیرون اومد. توی خیابونهای خلوت حرکت میکرد و به خودش میگفت: - سهیل ... سهیل ... سهیل ... توی لعنتی که از اولش میدونستی شیدا چه نقشه ای داره، چرا قبول کردی آخه ... فاطمه ... زندگیم ... شیدا و برتری طلبیش .... همه اینها میذارن من خوشبخت باشم؟!!! خودش هم جواب سوالش رو نمیدونست، از هیچ چیز مطمئن نبود، از این که میتونه با این ورشکستگی مالی کنار بیاد؟ یا اصلا اشکال ازدواج با شیدا چی بود؟ اگر شیدا رو فقط صیغه میکرد و هفته ای یک روز باهاش بود همه چیز رو میتونست کنار هم داشته باشه، پول، مقام، فاطمه، علی و ریحانه ... از شیدا می ترسید، از قولش به فاطمه، روزهایی که بهش اطمینان میداد دیگه از هیچی نترسه و حالا می تونست به فاطمه دروغ بگه و راست راست زندگی کنه؟ ... اصلا شیدا میذاشت اون زندگی کنه؟ ... چرا دست از سرش بر نمی داشت ... چرا اینقدر کم عقلی کرده بود و این پروژه رو قبول کرده بود ... حالا دیگه بینابینی وجود نداشت، صفر و یک بود، یا باید پیشنهاد شیدا رو میپذیرفت و برای یک عمر زیر بار دروغی که مجبور بود به فاطمه بگه له میشد یا اینکه پیشنهادش رو رد میکرد و یا ورشکسته به تمام معنا میشد ... با خودش لبخند تلخی زد و گفت: - جیک جیک مستونت بود، یاد زمستونت نبود؟ بکش آقا سهیل، بکش ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مواظب ماست…💞😍 با فرستادن ۱۴ صلوات برای امام زمان شبتون مهدوی و شهدایی 🌹🌹 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
°•~🕊 حسین؏ جانم【♥️】 چـه‌‌خوب‌‌است‌‌که‌تو درجهان‌‌من‌‌حضورداری توکه‌باشی‌همه‌چیزخوب‌است【✨😍】 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|💚🦋|•• شیرین‌تر‌ا‌زنام‌شما‌امڪان‌ندارد مخروبه‌باشد‌هر‌دلے‌جانان‌ندارد جانِ‌من‌و‌جانانِ‌من‌مھدی‌زهـــرا قلبم‌به‌جز‌صاحب‌الزمان‌سلطان‌ندارد(: 💚•••|↫ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
🌱 دو نوع شخصيت وجود دارد كه ازدواج با آنها برای هيچكس رضايت بخش نيست: شخصيت ضد اجتماعی برای او فقط نياز به قدرت و آزادی خودش مهم است. نيازهای ديگران اهميتی  برايش ندارد. خصوصيت برجسته اش اين است كه نيازش به عشق و احساس تعلق تقريباً صفر است. از تحقير كردن شما لذت می برد، فقط خودش را آدم قابلی می داند.در گول زدن ديگران ماهر است و اگر مهربان بنظر می رسد برای  بهره كشی است نه برای لطف به شما. شخصيت بيكار آدم عجيبی  است كه بتدريج خود را آشكار می كند. او كار نمی كند و براي گذران زندگی به ديگران وابسته است. نياز به قدرت در او بالاست ولی ميلی به تلاش برای دستيابی به آن ندارد، زيرا انجام هر كاری  را دون شأن خود می داند. حرف های  بزرگ می  زند ولی عملكردش ناچيز است. تا وقتی كسی از او انتظاری ندارد، می تواند مثل يك آدم عادی رفتار كند و برای تان همراه خوبی خواهد بود، اما اگر از او مسئوليتی  را بخواهيد شانه خالی می كند و اگر اصرار كنيد حتی به خشونت و بدرفتاری هم متوسل می شود. به كودكی می ماند كه هرگز بزرگ نمیشود. .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
15.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••|😎👳🏻‍♂|•• اجازه بدید مردم خودشون را انتخاب کنند!!!!! 👌پاسخ معظم انقلاب را بشنوید 🇮🇷•••|↫ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
17.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«با الهام از سخنان شهید دکتر بهشتی» .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
65d4d8ac27255ad9c66700c4_8029206108373288916.mp3
6.77M
🎙️سمینار ازدواج موفق⁦💫 ▫️قسمت: 27 ▫️زمان: 44 دقیقه ▫️دکتر: شاهین فرهنگ قسمت قبلی | قسمت بعدی .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
مجردان انقلابی
🎙️سمینار ازدواج موفق⁦💫 ▫️قسمت: 27 ▫️زمان: 44 دقیقه ▫️دکتر: شاهین فرهنگ قسمت قبلی | قسمت بعدی #پاد
سلام علیکم دوستانی که بی اطلاع هستن از این پادکست ها توجه کنید✋ اگه میخاید راجع خواستگاری و داشتن ازدواج موفق معلومات خودتون رو افزایش بدید این پادکست هارو حتما گوش کنید . و اینکه بهتر متوجه بشید پادکست هارو از قسمت اول گوش بدید👌✨ برای رفتن به اولین قسمت روی بزنید 🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴همه ی زن و شوهر ها از این رفتار فاصله بگیرند ...... .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
- اگرعشق،عشق باشد..! نه فاصله ی سنی،نه فاصله طبقاتی،نه اختلاف فرهنگی،نه فاصله ی تحصیلی،به هیچ عنوان نمیتواند در عظمت این اثر بگذارد... اگرعشق،عشق باشد:)))🥹🤍 📌صـ‌ائِبـــ

.•°`
°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
طرف میگه برای پسرم زن بگیرم،بعد از ازدواج درست میشه زنش جمعش میکنه!!:)) ببخشیدا عروس خانم صافکاره؟! یا مکانیکه؟! .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سن ازدواج 📪این روزها حرفهای زیادی درباره سن ازدواج می شنوید؛ این که سن ازدواج بر طبق آمار بالا رفته است؛ این که بالا رفتن سن ازدواج، دلیلی بر مشکلات اجتماعی و اقتصادی است و نه از روی تمایل و خواست جوانان و این که سن بلوغ فکری و بلوغ جنسی در گروه های مختلف اجتماعی تغییر پیدا کرده است! 📫اما هیچ یک از اینها اصل مطلب نیست؛ اصل مطلب این است که مناسب ترین سن ازدواج برای هر دو گروه جنسی، سنی است که دو طرف از لحاظ جسمی، به بلوغ کامل رسیده باشند و از لحاظ روانی آمادگی پذیرش مسئولیت ازدواج را داشته باشند.👌 📬این ها اساسی ترین و بنیادی ترین زمینه های تشکیل یک زندگی مشترک است. 📭سن تقویمی هرچند بی اهمیت نیست، اما مهمتر از آن، «سن عقلی» است که ضامن بقای زندگی مشترک خواهد بود. ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣
مجردان انقلابی
#انچه_مجردان_باید_بدانند سن ازدواج 📪این روزها حرفهای زیادی درباره سن ازدواج می شنوید؛ این که سن ا
ای جوان ها! به ازدواج بشتابید. پدرها و مادرها! دختران و پسران را که آماده ازدواج هستند، تزویج کنید. این همه قید و بند قرار ندهید. ای پدران دختر ها! دخترها را برای داماد پولدار و اشرافی و شغل دار و نام و نشان دار و اسم و رسم دار نگه ندارید. اگر می‌بینید یک جوانِ مسلمانِ مومنی است، دختر و پسر هر دو مسلمان، هر دو کفو، وسایل ازدواجشان را فراهم کنید. اینقدر سنگ بر سر راه ازدواج نیندازید. «بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه نماز جمعه ۵۹/۹/۷» .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باورهای نادرست 2: گفتیم که برای یه ازدواج موفق، داشتن اطلاعات درست و دوری از باورهای خطرناک، مهمه... ⛅ سومیش: ❤ ! این باور، درست نیست و درستش اینه که بگیم: تا عاقل نشدی، ازدواج نکن... نه اینکه کسی عشق رو دوست نداشته باشه اما پایه‌های زندگی، باید محکم باشه عشق، اگه بدون شناخت باشه، خصوصا با شور و احساسات جوونی چشم ما رو به واقعیت‌ها می‌بنده 🍃 ⛅ چهارمیش: 🌙 میگه: «این عیب‌ها رو داره، اما خودم درستش می کنم!» اصرار به تغییر شخصیت طرف مقابل یکی از باورهای نادرسته برخی فکر می کنند 🐈 قبل از شروع زندگی باید به اصطلاح گربه را دم حجله کشت؛ پس تلاش میکنن که همسر آینده‌شون رو با دعوا، قهر، خواهش و هر راه دیگه‌ای که می‌دونن تغییر بدن و شبیه تصویر ذهنی خودشون کنند 🍁 این باور اشتباهه چون شما و همسرتون، از دو جنس، دو خانواده و دو فرهنگ متفاوتید و هرگز به راحتی نمیشه رفتار کسی رو تغییر داد .. .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا