🌸🌸🌸🌸🌸
#پارت_هدیه
🍁جدال عشق و نَفس🍁
پارت43
--این چه سر و وضعیه؟
چشماشو نیمه باز کرد و نیمچه لبخندی زد
--کتک خوردن بهتر از عذاب وجدان داشتنه.
بغض کرده بودم و نمیدونستم باید چیکار کنم.
همون موقع میثم اومد تو اتاق و با اخم گفت
--آماده شو باید ببریمش اتاق عمل.
رفتم جلوش وایسادم و عصبانی گفتم
--میثم این چه کاریه؟
با دستش هولم داد عقب و تعادلمو از دست دادم داشتم میافتادم که مهراب با دستش نگهم داشت.
از ترس اینکه بچم طوریش شده باشه شروع کردم گریه کردن.
میثم اومد سمتم و خواست دستمو بگیره.
دستشو پس زدم و از اتاق رفتم بیرون.
نشستم رو صندلی و شروع کردم گریه کردن.
با دیدن میثم بالاسرم بلند شدم از اونجا برم که با دستش نگهم داشت.
--مائده!
جیغ زدم
--به من دست نزن میثم!
--به جون خودم نمیخواستم هولت بدم.
به زور دستمو از دستش خارج کردم و همین که خواستم برم از پشت بغلم کرد.
آروم دم گوشم گفت
--دلت میاد؟
--ولم کن میثم یکی میبینه زشته.
--ببخش تا ولت کنم.
--نمیبخشم.
محکم تر نگهم داشت
--پس همینجا میمونیم تا علف زیر پامون سبز بشه.
--باشه بخشیدم ولم کن.
همین که خواستم برم با صدای دست و سوت برگشتم عقب و با دیدن پرستارای دختر و پسر که داشتن واسمون دست میزدن خجالت زده سرمو انداختم پایین.
میثم از خجالت اصلاً برنگشت و از همونجا راهشو کج کرد و رفت.
یه پرستارا خندید
--بابا به دکتر نمیومد انقدر رمانتیک باشن!
حالا خوبه منم بگم از عمد بود تا ببخشمش.
به جاش لبخند مصنوعی زدم و برگشتم تو اتاق.
مهراب خندید
--چتونه بیمارستانو گذاشتین رو سرتون؟
جوابشو ندادم و رفتم از کمد نخ بخیه و بتادین و پنس و... برداشتم.
میثم اومد تو اتاق و اخمو گفت
--آبرمونو بردی خیالت راحت شد؟
مشمئز گفتم
--به من چه شما وحشی بازی...
حرفمو خوردم و سرمو انداختم پایین.
با صدای آرومی گفتم
--ببخشید!
میثم عمیق نگاهم کرد و متأسف سرشو تکون داد.
روبه مهراب گفت
--لباستو دربیار ببینم.
مهراب خجالت زده به من نگاه کرد
میثم عصبانی گفت
--چشمت کور میخواستی گند نزنی.
مهراب روپوششو درآورد و میثم کارشو شروع کرد.
بلند شدم از اتاق برم بیرون که میثم محکم گفت
--از اینجا تکون نمیخوری.
معترض گفتم
--چـــرا؟
--همین که گفتم.
به حالت قهر نشستم یه گوشه.
وقتی مهراب کارش تموم شد میثم فرستادش بره بیرون لباساشو عوض کنه.
دستاشو شست و اومد نشست کنارم.
رومو ازش برگردوندم.
خندید
--اونی که باید قهر باشه منم نه شما.
جوابشو ندادم و دستشو گذاشت رو لپش
--بوس کن.
عجب رویی داره.
محل ندادم و صورتشو آورد نزدیک لبام
--بوس کن.
--میثم برو اونور که اصلاً حوصله ندارم!
خندید
--تا بوسم نکنی نمیرم.
آروم بوسش کردم و بلند شدم برم بیرون که دستمو گرفت
--بمون کارت دارم.
نشستم رو صندلی
--بفرما.
تلخند زد
--هیچوقت یادت نره خیلی دوست دارم.
--خب که چی؟
--راستش خواستم بهت بگم اگه احیاناً اتفاقی واسه من افتاد یا....
دستمو گذاشتم رو لباش
--هیچی دیگه نمیخوام بشنوم
دستمو برداشت
--ولی میخوام بهت بگم که اگه یه موقع واسم اتفاقی افتاد پای من نمونی و به زندگیت ادامه بدی.
پوزخند زدم
--پس من زرشک دیگه؟ این یه ماه اومدم اینجا گل لگد کنم؟
خندید
--نخیر منظورمو خودت بهتر میفهمی.
بغضم گرفت
--یه جوری حرف میزنی انگار همین فردا قراره زلزله بشه.
بعدشم تو دیگه اجازه نداری بدون من جایی بری همین یه بارم که اومدی سوریه من نبودم وگرنه اجازه نداشتی.
خندید
--پس این کیه جلو من نشسته؟
پوفی کشیدم و سرمو انداختم پایین.
آروم شکممو لمس کرد و ذوق زده گفت
--ای جانم چقدرم شیطونه!
--بله به باباش رفته.
خندید
--حالا اسمشو چی بزاریم؟
--نمیدونم والا راستشو بخوای بهش فکر نکردم
متفکر گفت
--آمین چطوره؟
--آمـــیین!
خندیدم
--خیلی قشنگه.
--خب پس اسمشو میزاریم آمین.
لبخند زدم و بلند شدم رو تخت دراز کشیدم.........
صبح با صدای میثم از خواب بیدار شدم.
داشت با تلفن حرف میزد و از صداش معلوم بود عصبانیه.
نشستم رو تخت و تازه فهمیدم مهرابم هست.
میثم تماسشو قطع کرد و گوشیشو انداخت رو میز.
--چته میثم سر صبحی؟
کلافه گفت
--بدیخت شدیم مائده!
برگشت سمت مهراب
--بلند شو یه زنگ بزن به احسان بگو تا جایی که ممکنه نیروهارو برگردونه.
مهراب سریع رفت.
رفتم سمت میثم نشستم کنارش.
--میثم؟
همین که صداش زدم شروع کرد گریه کردن.........
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
مجردان انقلابی
#ارسالی_از_کاربران میشه ی پارت دیگه هم بزارین خواهش میکنم؟! 🙏🥺 ازجای حساسش موند خواهشش یه پارت دیگه
#ارسالی_از_کاربران
ممنونم😍
اشکالی نداره بازم میزارین😁❤️
ومنی ک روم نمیشه بگم یه پارت دیگه بزارین🙂اشکالی نداره اگه گذاشتین ک بزرگواری کردین اگرم ن ک انشالله فردا پارتارو زیاد میکنین🙏
خسته نباشین.. شبتون بخیر
❤️
یه پارت دیگه لطفاً
وای نه حساس تر شد تروخدا
فردا امتحان داریم
ببخشید حلال کنید شرمندم
#ادمین_نوشت
همه اش همین طور ی جای حساس تمام میشه ا به ادمین جانتون رحم کنید این طوری پیش بریم تا صبح باید پارت بزارم کانال راستی استیکر که فرستادم کانال اعضا فرستادن برام که براشون رمان هدیه بدم . .به جاش قول میدم فردا دو پارت ساعت ۹صبح بهتون هدیه کنم .
میدونم امتحانات هم هست .و ذهنتون مشغول امشب ببینید چه اتفاقی افتاده ..عذرخواهی بنده را بپذیرید .الهی به حق زهرا در تمام مراحل زندگیتون موفق و موید باشید ❤️
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
19.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_شدن
راهکارش اشکه
#شهید_جمهور
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه پشت ابر من...
#پایان_فعالیت
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
11.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنیدد
#یک_فنجان_ارامش
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
°•~💛
#قرار_عاشقی
#سلام_اربابم_حسین
عِشقیبهِجُزحُسین؏نَباشَدکهِاینچِنین
بایِکسَلام،حالِمَرا زیر و رو کُند【💛】
ِ
صُبحَمبهِنامِنامیِاوتازهمیشَوَد
وَقتیدِلَم،هَوایِحُسین؏آرزو کُند【🌤】
#صباحڪم_حسینے
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
ـ ـ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|💚🦋|••
#السلذم_ایها_الغریب دآ
#مولاجانم
🍂دلم به وسعت دنیا گرفته آقاجان!
از این زمانه از این جا گرفته آقاجان!
🍂بیا دوای غم و غصه ها تویی مولا
برای توست که دل ها گرفته آقاجان
#اللهمعجللولیکالفرج
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
تصورات اشتباه قبل از ازدواج که خیلی باید بهشون توجه کنیم :💍
- وجود عشق برای زندگی کافیه , بدونین وجود عشق صرفا چیز کافی و قانع کننده ای نیست چون تو ، هم قراره با خانواده اش ازدواج کنی هم با وضعیت مالیش هم قیافش هم تروماهایی که تجربه کرده.
- چهرش مهم نیست ، عادی میشه , اگه شخص مقابل به دلت نشسته و واست جذاب نباشه ، عشقی هم ساخته نمیشه چون هورمونی ترشح نمیشه ، پس جذابیتش هم حداقل باید براتون تا حدی که به دلتون بشینه مهم باشه
#انچع_مجردها_باید_بداننذ
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
#فایل_صوتي_شيطان_شناسی
🎧آنچه خواهید شنید؛ 👇👇
✍حقیقت وجودی شيطان چیست؟
🔻نقش شيطان در عالم ، چه می باشد؟
۱
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
576_42219230271025.mp3
12.21M
شیطان شناسی
قسمت اول
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´