eitaa logo
مجردان انقلابی
14.1هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗محافظ عاشق من💗 قسمت40 مهراد کلاس داشت اما سوئیچ ماشینش را به سمت حسنا گرفتو گفت : زود برسونینش بیمارستان ، من کلاس دارم نمیتونم بیام باهاتون مهدا : نه استاد لازم نیست ، با تاکسی میریم ضمنا حسنا باید بره جایی ـ خب بیا تو بگیر ، مهدا فقط ترمزش بگیر نگیر داره خیلی تند نرو مراقب باش ـ نه استاد مزاحم شما نمیشم امیر با درد گفت : حق با خانم فاتح هست با تاکسی میریم ـ حرف اضافه نباشه مهدا این حالش خوبــ... + من میرسونمشون با صدای محمدحسین همه نگاه ها به طرفش برگشت ، از وقتی مهدا با امیر صحبت میکرد حرفشان را شنیده بود اما با خودش فکر کرد شاید بهتر باشد دخالت نکند . اصلا نفهمید چرا از شنیدن ماجرا از زبان ثمین ناجی اینقدر غیرتی شده آن هم برای کسی که هیچ شناختی جز زبان دراز ، ادب و متانتش ندارد !.. ثمین فکر میکرد بروز این اتفاق مهدا را از چشم ها می اندازد اما ظاهرا این اتفاق برعکس رخ داده بود . محمدحسین خودش را با این حرف که دختر حاج مصطفی ست و او فقط میخواهد حقِ ... حق ِ... حتی نمی دانست بهانه اش را چگونه تکمیل کند و نمی دانست حق چه چیزی را میخواهد بجا بیاورد ...! افکاری که سرش یا بهتر است بگوییم قلبش را به باد میداد را کنار زد و گفت : بفرمایید عجله کنید ، حال ایشون خوب نیست . مهدا :‌ ممنونم آقای حسینی ، استاد اگه اجازه بدید با آقای حسینی بریم ! ؟ مهراد : بفرمایید،خواهش میکنم محمد جان مراقب باش ـ باشه حواسم هست مهدا رو به حسنا گفت : ببخشید حسنا گلی من باید برم ، زنگ بزن با فاطمه هماهنگ کن ، از طرف من هم باز به خانواده جاوید تسلیت بگو و رو به جمع ادامه داد : استاد ممنونم ، لطف کردین . خداحافظ همگی . بسمت ماشین محمدحسین رفتند مهدا در صندلی جلو را باز کرد و آن را کمی خواباند و با سری افتاده رو به امیر گفت : بفرمایید آقای رسولی ... امیر با سر تشکر کرد و نشست . مهدا در را بست و پشت سر محمدحسین نشست .همگی به اورژانس رفتند ، دکتر بعد از معاینه گفت :کاملا مشخصه عمدی بوده اگه میخوای میتونی شکایت کنی و دیـ.... ـ نه آقای دکتر من شکایتی از کسی ندارم دکتر زیر چشمی به محمدحسین نگاه کرد و گفت : تو زدیش ؟ امیر لبخندی زد و بجای محمدحسینِ بهت زده گفت : نه آقای دکتر ایشون لطف کردن منو رسوندن بعد نگاهی به مهدا انداخت و گفت : قضیه ناموسیه ؟ مهدا از این همه تجسس دکتر کلافه شد و گفت: مشکل حل شده آقای دکتر ! مشکل فعلی بیمار شماست که دستشون درد داره و شما باید به ایشون توجه کنید . دکتر ابرو هاشو بالا داد و رو به امیر گفت : عجب نامزدی ، خدا نجاتت بده ! محمدحسین باز احساسی غریب را در وجودش پذیرا بود که اول از همه خودش را متعحب کرد خواست جواب دکتر را بدهد که امیر پیش دستی کرد و گفت : ایشون هم کلاسی من هستن دکتر . دکتر که قانع نشده بود اما از تجسس دست کشید . نسخه را داد و گفت آن را تهیه کنند محمدحسین خواست نسخه را بگیرد که مهدا سریعتر عمل کرد و رو به محمدحسین گفت : شما لطفا مراقب آقای رسولی شاید با شما راحت تر باشن ،قراره دستشونو گچ بگیرن . من میگیرم دارو ها رو . امیر : مهدا خانوم ؟ ـ از داخل سویشرتتون پول بر میدارم ، بعدشم ما یه خرده حسابی با هم داریم . نگران نباشین امیر میدانست ته جیب سویشرتش به اندازه ی چند تا از دارو ها پول هست اما چیزی نگفت و از این که این دختر اینقدر فهمیده بود و به غرور مرد مقابلش اهمیت میداد در دلش هزاران بار پدر و مادرش را تحسین کرد . مهدا دارو ها ، سرم و ... را خرید و به محمدحسین داد . خودش پشت در منتظر نشست . امیر روی تخت دراز کشیده و به سرم در دستش خیره شده بود که با حرف محمدحسین متعجب به او زل زد . ـ خوشت میاد ازش ؟ ـ از کی ؟ ـ خانم فاتح امیر پوزخندی زد و گفت : کسی هست که بتونه از این خانوم بدش بیاد ؟! ـ جدی پرسیدم امیر رسولی ـ بازجویی میکنید آقای حسینی ؟ ـ نه فقط سوال پرسیدم ولی به جوابم رسید... ـ شما چیزی نمی دونین ـ بخوای بگی گوش میکنم . ـ من ... من خیلی بهش مدیونم ، به اندازه آخرتم به اندازه ی یه عمر جهنمی شدن ، به اندازه ی نجات از جهالت بنظرتون همچین آدمی ـ پس ... ـ برا نتیجه گیری زوده دکتر کِی سنگ خارا لایق دُر و جواهر بوده که من لایق اون باشم ؟! ـ از دلت پرسیدم ! ـ به دلم فهموندم که برای من نمیشه ، به دلم اجاره نمیدم بر عقلی که با سختی بدستش آوردم پیروز بشه برای من فقط یه دختر استثنایی و یه انسان واقعی باقی میمونه محمدحسین از این همه معرفت و درکی که فرد مقابلش داشت حسرت خورد ، حسرت خورد که نمی تواند مثل او باشد و بگذرد ....
امیر راز دلش گفت : ـ پدر و مادرم ۲۳ سال پیش صاحب دو فرزند دو قلو شدن یه دختر به شکل مهتاب و یه پسر شیطون . اسم دختر رو ارام و اسم پسر رو امیر گذاشتن ، زندگی اونا روتین بود تا اینکه پدر امیر در یه سرمایه گذاری بشدت ضرر کرد بچه ها فقط ۴ سالشون بود که به این وضع دچار شدن روز ها سخت میگذشت تا اینکه یه روز یه نفر که خودشو دوست پدر امیر معرفی کرده بود وقتی امیر و آرام مهد کودک بودن آرامو دزدید برای اینکه امیر رو راضی کنه براش بستنی و شکلات خرید یه چک داد بهشو گفت بده به پدرش و بگه معامله خوبی بوده و جای آرام خوبه ، لازم نیست نگرانش باشن . امیر همان طور که اشک میریخت ادامه داد : امیر خواهرشو به بستنی و شکلات فروخت و پدر دخترشو به یه چک... اما اون چک به امیر و پدر و مادرش وفا نکرد نه تنها جای آرامو نگرفت بلکه همون پول بدبختشون کرد ، پدرش از غصه و ... به قمار روی آورد و مرتب باخت اینقدر باخت که جز یه خونه هیچی براشون باقی نموند میخواست همونم بفروشه مثل دخترش ، اما مادر امیر نذاشت ... به قدر در منجلاب فرو رفته بود که هیچی براش مهم نبود و مادر امیر رو اینقدر زد که از حال رفت امیر وقتی از مدرسه برگشت با مادری غرق در خون مواجه شد وقتی مادر توی بیمارستان بهش گفت چه اتفاقی افتاده امیر نوجوان افتاد دنبال پدرش اونو پیدا کرد .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌خداوندا! مبلّغان امام زمان را یاری کن... 💥رحمت خدا بر شما مادحین که امام زمان خود را تنها نمیگذارید .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مجردان انقلابی
*🌸┄┅═✧﷽✧═┅🌸* ✍️🌸🍃"اولین سلام صبحگاهی با هزاران عشق، تقدیم به ساحت مقدس و نورانی قطب عالم امکان، حضرت بقیه الله الاعظم روحی و ارواحنا فداه" و بی بی دو عالم خانم فاطمه ی زهرا و سرور و سالار شهیدان و اولاد و یارانش و امام هشتم ما علی بن موسی الرضا..* سلام امام زمانم❣ 🌸🍃جانم فدای نام شما يا صاحب‌الزمان قربان آن مقام شما يا صاحب‌الزمان *جان ميدهم بخاطر يڪ لحظه ديدنت* *دل عاشق سلامِ شما يا صاحب‌الزمان* ✋ *هرروز به عشق سلام به شماو به امید دیدارشما از خواب بیدار میشوم یا صاحب الزمان* ❤️ *🌸🍃السَّلامُ‌عَلَيْكَ‌یا‌بقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه* *اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه* *اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ* *اَلسّلامُ عَلَیْکَ‌یا مَولایَ* *یاصاحِبَ‌الزَّمان* *🌸🍃هرکه صبحش باسلامی برحسین(ع) آغازشد.* *🍃حــق بگویـد خوش به‌حالش‌بیمه‌زهرا(س)شد.* ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ *🌷سلام به مادر سادات* **هرگاه به هر امامی سلام دهید خود آن امام جوابتان را میدهد اما هنگامیکه به مادرشان حضرت زهرا سلام می دهید همه ی امامان سلامتان را می دهند* * *تا ابد این نکته را انشاء کنید ،پای این طومار را امضاء کنید، هر کجا ماندید در کل امور، رو بسوی حضرت زهرا کنید* •┈••✾◆🌺✦✧✦🌺◆✾••┈• *🌸🍃السلام علیک یا فاطمه الزهرا صلوات الله علیه*  ‎‌‌ *🌹السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ* *🌹السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ* *🌹السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِكَتِه️* *🌹السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ* *🌹السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ* *🌸🍃 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِ اللهِ، وَعَلَي الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنآئِكَ، عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ،* *✨ اَلسَّلامُ عَلَي الْحُسَيْنِ،* *✨ وَعَلي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ،* *✨ وَعَلي اَوْلادِ الْحُسَيْنِ،* *✨ وَعَلي اَصْحابِ الْحُسَيْنِ.* *❣❀بــِسـْمِ اللـَّهِ الـرَّحْمَــنِ الرَّحِيـــمِ.❀* *‌‌‌‌🌸🍃✰اللّهُمَّ صَلِّ عَلى ، علیِّ بنِ موسَی الرِّضا المرتضی* *✰الاِمامِ التَّقیِّ النَّقی و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَن تَحتَ الثَّری* *✰ الصِّدیقِ الشَّهید صلاةً کَثیرَةً تامَّةً* *✰زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً* *✰کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک...* *✧ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا✧* *✧ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا✧* *✧السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا✧* *✧ هدیه به پیشگاه مقدس امام رضا(ع)بہ نیت تعجیل در امر فرزندش ،مولاے غریبمان حضرت صاحب الزمان عجّل اللّہ تعالے و فرجہ.✧* *✾ ملتمس دعای فرج ..ان شاءاللّہ استجابت دعا هاتون بہ حق محمدﷺوال محمدﷺ به برکت دعای فرج.* 🌹برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا سه توحید و پنج صلوات هدیه کنید🌹 *اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج والعافیه وانَّصر بحق زینب کبری سلام الله علیه* •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
33.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣زوجین باید برخی رسم و رسومات هزینه تراش را کنار بگذارند. 🌷🌸🍃❤️🍃🌸🌷 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
سیاست مردانه آقایون بخونن آقای محترم اگه خانومت از یکنواختی زندگی خسته شده و میگه خیلی وقته بیرون نرفتیم نگو ماه گذشته یا هفته گذشته رفتیم بگو: حق با توئه! میفهم خسته شدی از بچه داری منم خیلی خسته ام همین یه جمله باعث آرامش همسرت میشه حال همسرت که خوب باشه مطمئنا این انرژی را به شما و زندگیش تزریق میکنه. ‌‌‌ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
ميگن امان از ، همسری که بیشتر از اینکه علاقمند باشد وقت خود را با خانواده اش سپری کند، علاقه دارد که با باشد و اوقات خود را با آن ها بگذراند. یکی از مهم ترین پیامدهای رفیق بازی، ایجاد عاطفی بین همسران زوجین است یعنی همسران به دلیل اینکه برای یکدیگر وقت نمی گذارند و نیازهای همدیگر را برآورده نمی کنند، عاطفی شکل می گیرد... آقای محترم بیشتر برای خانواده ات بگذار... 🍃 یادت نره برای بدست آوردن همین خانم و چقدر زحمت کشیدی... 🍃🌹 اینجوری خرابش نکن... .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
⁣برای  دخالت  چراغ  سبز نشان  ندهید زن وشوهر باید آن قدر با هم صمیمی باشند و آن قدر به همدیگر اعتماد داشته باشند كه حاضر نشوند سفره دلشان را نزد هر كسی باز كنند. بیشتر دخالت های اطرافیان به دلیل ضعف ارتباط زن و شوهر و یا بخاطر این است كه زوجین حرف خودشان را نسنجیده پیش دیگران (والدین یا ...) بازگو كرده و در واقع خودشان به دیگران چراغ سبز نشان داده اند كه دیگران به خود اجازه داده اند وارد زندگی آنها شده و دخالت كنند. .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´