eitaa logo
مجردان انقلابی
14.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌿 💚اے پادشاه عالم عشقٺ بہ سینہ دارم ⚜️در قاب سینہ‌ےخود عڪس مدینہ دارم ❤️دارم ولایٺ تو، در دل محبٺ تو ⚜️سرمسٺ جام عشقم،در شب بعثٺ تو 🌺🌿 🌺 ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @mojaradan•• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
سؤال و جواب در كلاس درس. استاد: به نظر شما چرا حضرت محمد(ص)، دانشجوها: اللهم صل علي محمد و آل محمد! استاد: بله آفرين! ميخواستم از شما بپرسم که چرا حضرت محمد… دانشجوها: اللهم صل علي محمد و آل محمد! استاد: ان شاءالله! به نظر شما چرا حضرت محمد… دانشجوها : اللهم صل علي محمد و آل محمد! استاد: لا اله الا الله! چرا آن حضرت… دانشجوها : کدام حضرت؟ استاد: حضرت محمد! دانشجوها: اللهم صل علي محمد و آل محمد...!!!! حال كردين؟؟؟ اصلأ حواستون بود مجبورتون كردم چند صلوات بفرستين؟؟ بفرست واسه بقیه تا امروز میلیونها صلوات فرستاده بشه 😍 عید مبعث بر همه مسلمین مبارک ✨🌹 🌎‍ @mojaradan
هم اکنون سخنرانی عیدانه رهبری از تمام شبکه های صدا و سیما در حال پخش میباشد سال خود را با رهنمود های رهبری آغاز کنیم @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به بچه ۵ ساله الکل خوروندن😐 صحبتی ندارم! بچه با مشقت درجا کور شد! با حالی وخیم و بسیار نامساعد! فقط برای اینکه ناقل نباشه! هموووووطن! هم میهن! بزرگوار! عزیز دل! به نظرم خدا عقل رو بهر تفکر قرار داده! چندبار باید بهتون بگن الکل داروی کرونا نیست؟! پناه بر خدا! نمی‌دونم چی رو میشه در جهان بالاتر از جهالت مردم خطرناک توصیف کرد! پ.ن : اون مغزای هنگ کرده تون رو جای تجویز بی خودی! تو خونه نگه دارید!!!!! @mojaradan
⭕️ همراه با فیلم های سینمایی تلویزیون (یکشنبه ۳ فروردین ۹۹) 🔸«عملیات نجات عروسک»، ساعت ۱۳ از شبکه نمایش 🔹«مرد عنکبوتی : دور از خانه»، ساعت ۱۳:۳۰ از شبکه پنج 🔸«زمان برف بازی»، ساعت ۱۴ از شبکه کودک 🔹«سرخپوست»، ساعت ۱۵:۳۰ از شبکه سه 🔸«پینوکیو، عامو سردار و رئیسعلی»، ساعت ۱۷ از شبکه دو 🔹«بتمن آغاز می کند»، ساعت ۱۹ از شبکه نمایش 🔸«آن سوی ابرها»، ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه چهار 🔹«خواب سفید»، ساعت ۲۱ از شبکه نمایش 🔸«افسانه مروارید ناگا»، ساعت ۲۳ از شبکه نمایش @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•| ❤️ |• ••• [‏چنان تو در دل من جا گرفتہ اۍ اۍ جان💕 ڪہ هیچ ڪس نتواند گرفت جاۍتو را] ••• @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همین الان می‌خوام یه روز مامانم اومد خونه، گفت زود باش. پرسیدم چی رو؟ گفت سورپرایزه! مبل‌ها و فرش و میز ناهارخوری و کلاً دکور خونه رو تو ده دقیقه عوض کرد و زنگ در رو زدن. هول شد از خوشحالی. گفت چشماتو ببند. چشمامو بستم. دستمو گرفت برد دم در. در رو باز کرد. گفت حالا چشماتو باز کن. چشمامو باز کردم دیدم یه پیانو یاماها مشکی، همونی که ده سال قبلش هزار بار رفته بودم از پشت ویترین دیده بودمش دم در بود. حالا نمی‌دونم همون بود یا نه. اما همونی بود که من ده سال قبل واسه داشتنش پرپر زده بودم. خیلی جا خورده بودم. گفت چی می‌گی؟ گفتم چی می‌گم؟ می‌گم حالا؟ الان؟ واقعاً حالا؟ بیشتر ادامه ندادم. پیانو رو آوردن گذاشتن اون جای خالی‌ای تو خونه که مامان خالی کرده بود. من هم رفتم تو اتاقم. نمی‌خواستم بزنم تو پرش. ولی هزار بار دیگه هم از خودم پرسیدم آخه حالا پیانو به چه درد من می‌خوره!؟ من که خیلی سال از داشتنش دل کندم. ده سالی تو خونمون خاک خورد و آخرش هم مامانم بخشیدش به نوه عموم. یه روز اولین عشق زندگیم که چهارده سال ازم بزرگتر بود، رفت فرانسه، اون جا با یه زن فرانسوی که چند سال ازش بزرگتر بود ازدواج کرد. منم که نمی‌خواستم قبول کنم از دست دادمش شروع کردم واسه خودم داستان ساختن. ته داستانم هم این‌طوری تموم می‌شد که یه روزی بر می‌گرده، وسط داستان هم این‌جوری بود که داره همه تلاشش رو می‌کنه که برگرده. این وسطا هم گاهی به من از فرانسه زنگ می‌زد و ابراز دلتنگی می‌کرد. بعد از هفت سال خیالبافی دیدم چاره‌ای ندارم جز اینکه با واقعیت مواجه شم. شروع کردم به دل کندن. من هی دل کندم و هی خوابش رو دیدم که برگشته. دوباره دل کندم و باز خوابش رو دیدم که برگشته، تا اینکه بالاخره واقعاً دل کندم! چند سال بعدش تو فیس بوک پیدا کردیم همو. اومد حرف بزنه، گفتم حالا؟ واقعاً الان؟ من خیلی وقته که دل کندم! یه دوستی داشتم کاسه صبرش خیلی بزرگ بود. عاشق یه پسری شده بود که فقط یک ماه باهاش دوست بود. اون یک ماه که تموم شده بود، پژمان رفته بود پی زندگیش و سایه مونده بود با حوضش! بعد چند سال یه روز بهش گفتم دل بکن. خودت می‌دونی که پژمان برنمی‌گرده. گفت ولی من صبر می‌کنم. هر کاری هم لازم باشه می‌کنم. یک سال بعد رفت پیش یک دعانویس. شش ماه بعدش با پژمان ازدواج کرد. اون روزا دوست بیچاره‌ام خیلی خوشحال بود. به خودم گفتم حتماً استثنا هم وجود داره! دو سال بعدش شنیدم که از هم جدا شدن. پیداش کردم. خیلی عصبانی بود. پرسیدم چی شده؟ گفت پژمان اونی نبود که من فکر می‌کردم. گفتم پژمان همونی بود که تو فکر می‌کردی، ولی اونی نبود که الان می‌خواستی. پژمان اونی بود که توی اون روزا، همون چندسال قبل تو می‌خواستی که باشه، و وقتی نبود، باید دل می‌کندی! @mojaradan