#پندانه
#خواسته_ی_مجردانی ☺️
شب قدربود
دخترک نشست روبه روی ایوان طلا
گفت : امام رضا
من اصلا قصد ازدواج ندارما🙄
ولی اگه حالا بعد بیست سال خواستم ازدواج کنم ،دوست دارم ،ولایی و هیأتی باشه😍
سید نباشه بهتره چون احترامش خیلی واجب میشه😑
اما اگه خودت صلاح دونستی از بچه های حضرت زهرا باشه❤️
میخوام پیغمبرانه رفتار کنه ،تو همه چیز
اصلا همه چی تموم باشه ،اگه قراره اینجوری نباشه همون بیست سال دیگه هم نمیخوام بیاد خیر سرش😒😄
.... دو هفته بعد
💍 بعد از #عقد ....
_ببخشید آقا سید شما کی تصمیم به ازدواج گرفتید؟
_من دو سه هفته پیش شب قدر حرم آقام امام رضا بودم
اتفاقا اونجا از آقا خواستم هرقت که صلاحه یه خانم خوب قسمتم کنه ...😍😍
💠#شب_های_قدر نزدیکن...
از خدابخوایم بهترین هاروقسمتمون کنه😉
مخصوصا #مجردان_انقلابی ازخدابخواید یه همسر #فاطمی یا #علوی قسمت کنه🌺😅
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
✨ @mojaradan ✨
🌸❤️🍃🌷❣🌷🍃❤️🌸
#داستانک
🔹توبه سر دسته راهزنان🔹
✍یكی از علماء از كربلا و نجف برمیگشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند.
آن عالم میگوید: « من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقهام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت بردهاید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمیخورد» آن شخص گفت: «ما بدون اجازه رئیس نمیتوانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم ».
گفتم: « رئیس شما كجا است ».
گفت: « پشت این كوه جایگاه او است » لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها نماز میخواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت:
«این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را میخواهد و ما بدون اجازهی شما نخواستیم بدهیم » من به رئیس دزدها گفتم: « اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ دزدی كجا؟ ».
گفت: « درست است كه من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید رابطهی خود را با خدا به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمیگردانیم ». و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم.
پس از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین (علیه السّلام) همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا میكرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت: « مرا می شناسی؟ »گفتم: « آری! »
گفت: « چون نماز را ترك نكردم و رابطهام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمیشناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كردهام »
📚كتاب پاداشها و كیفرها
#علوی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
1.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 گناه رو با گناه مقایسه نکن!
🎙استاد #علوی
.
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´