eitaa logo
مجردان انقلابی
12.9هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
مجردان انقلابی
#انچه_مجردان_باید_بدانند 🌺ازدواج با مهرطلب ها مجاز است⁉️ #قسمت_دوم 💠مهرطلب کیست؟ 🔸تیپ های #مهرطل
🌺ازدواج با مهرطلب مجاز است❓ 🔹مهرطلب ها به تایید دائمی دیگران دارند و اگر کار یا رفتارشان توسط دیگران تایید نشود، رضایت و آرامش نمی کنند. آنها عقاید مشخصی در مورد موضوعات ندارند و بیشتر ترجیح می دهند با گویی دیگران را تایید کنند. افراد مهرطلب از طلب کردن خودشان پرهیز می کنند چون از اینکه بخواهند حقشان را بگیرند می کشند و شرم می کنند. 🔹مهرطلب ها از آشکار و مستقیم در برابر دیگران به طور جدی اجتناب می کنند. از عقیده و نظر خود پرهیز می کنند. @mojaradan
🔥ارتباط با نامحرم🔥 امیرالمومنین حضرت علی الگوی ما بود ، پس چرا او به دختران جوان ، سلام نمی داد.. خب چرا⁉️ ❌ دختر خانم ها بخونند... ❌ آقا پسرها بخونند.... 💠+به قول حاج حسین یڪتا: دنیا ، دنیای تیپ زدنه!❤️ فقط مهم اینه که کی، برای کی تیپ میزنه! بله این شهدا بودند که یه جوری تیپ میزدند که خدا نگاهشون ڪنه نه هر نامحرمی ... ☝️اما فقط یه چیزی: آقا پسر؟! الگوت حضرت علی(ع) بود، حواست هست؟ همون امیرالمومنین ڪه به دخترای جوون سلام نمیڪرد.. ✅ آیا تو ایمانت از حضرت علی قوی تر است که با هر نامحرمی اون هم در فضای مجازی و یا غیره ارتباط میگیری و از اون حد مجازش هم میگذری و باعث فتنه و آسیب و هزاران گناه و گرفتاری میشوی⁉️ ❌مگه قرار نبود صحبت با نامحرم در حد ضرورت باشه⁉️ پس این چت📲 ڪردنا و... چی میگه؟؟ +دختر خانوم؟! وارث ارثیه حضرت زهرا (س) ! شما چی❓ حواست هست❓خود حضرت فاطمه جلوی یه مرد ڪور حجابشو رعایت میڪرد؛... چشمات قشنگه، صورتت زیباعه، میدونم همه ی اینارو.... ولی قرار نبود زیبایی هاتو بزاری برای هر ڪسی؛... پس این پروفایل و اینا چی میگه؟؟؟ جایی ڪه با چند تا لمس صفحه ی گوشی ڪلی مرد میتونن ببیننش... _قرار بود باشیم... _قرار بود باشیم... _قرار بود راه رو ادامه بدیم.. _قرار بود برای شهیدمون مرام بزاریم... ولی قرار نبود به مجازی بدیم... 💥 اومدیم تو صحنه‌ی جنگ دشمن تا ڪنیم، گفتیم جنگ نرم؛ ولی نرم نرم خودمون داریم وا میدیم ♨️ و در آخر اسیر دامهای شیاطین میشویم و مجروح و خسته وامیمونیم و به عقب بر میگردیم 💥 بیایید بخاطر دل امام زمان گناه نکنید بیایید بیخودی ادعای امام زمانی نکنید بیایید رعایت کنید و با هر نامحرمی ارتباط نگیرید و خود را آلوده به هر گناهی نکنید ، که اگر این شد چیزی جزء تباهی و نابودی برایتان ، به ارمغان نمیگذارد پس لطفا رعایت کنید. 🌸 @mojaradan
3.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ هر وقت دیدی دو تا از و دارند می‌آورند همان جا کن چون همان جا است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 💐 باما همراه باشید: 📣 ╔═🦋🌸════╗ 🆔 @mojaradan ╚════🌼🦋═╝
🔰 و ضرورت استقلال در 1⃣ 🔸قدرت و علمی و فرهنگی، از عناصر اصلی هر کشور در تقابل با دشمنان است. انقلاب اسلامی، از روز نخست شکل‌گیری خود از برای و نفی ظلم و ستم، با جبهه خبیث استکبار مواجه بوده است. این روزبه‌روز بیشتر شده تا به موقف استعمار فرانو رسیده است. این استعمار، پایه‌گذار نظام نوین برده‌داری است. آن‌چه در این دوران به و گرفته می‌شود، ذهن، فکر و نظام تمایلات فردی وگروهی و در یک کلام هویت جمعی انسانی است. 🔸واقعیت صحنه خبر از این می‌دهد، راهبرد جبهه در فرانو از برای تحقق این اسارت و بردگی، کشورها به صنایع فرهنگی بیگانه و محصولات ارتباطی خارجی در بستر است. امروز، فکری و فرهنگی مردم و جوانان، به‌دست و است. دشمن با فهم این مسأله بیشترین استفاده را در مدیریت راهبردی این ابزارها می‌برد و با به‌کارگیری روش‌های و و ، به تغییر و انحراف مبادی میل جمعی می‌پردازد. حاصل این نفوذ مدیریتی در شبکه‌های اجتماعی بیگانه، ایجاد و توسعه گسست در جامعه ایران به‌خصوص در میان و است. 🔸هنوز ملت سرافراز ، داغدار بزرگ‌مرد کهن تاریخ خویش است و از برای انتقام سختِ لحظه‌شماری می‌کند. رهبر عزیزمان، در تبیین انتقام و سیلی سخت فرمودند: «سیلی سخت‌تر عبارت است از ... این یک؛ یکی هم است که این همّت ملّت‌ها و سیاست‌های را می‌طلبد» 🔸از چند روز پیش که کلیپ فاجعه‌آمیزی در واگویی وضعیت نامطلوب کشور در منتشر شد تا به امروز، خواب بر غیرت‌مندان حرام شده است. بازخواست و این وادادگی و انحراف از جمله برخی عناصر وزارت ، حرکتی مقدس است که به جدوجهد باید پیگیری شود. روی سخن من، با و است. 🔻🔺 قسمت اول ✍️ ✊🏻 @mojaradan
✳️ اطلاعاتی در خصوص 💠 جنگ نرم حداقل در 6 سطح بررسی می‌شود : 🔸1. جنگ نرم : *۱- پیچیده بودن *۲- آرام و بی‌صدا بودن *۳- غافلگیر کننده *۴- پیشرفته *۵- هنرمندانه *۶- سازماندهی شده *۷- سریع و پرشتاب *۸- دقیق نبودن مرزهای خودی و غیر خودی 🔹 2. اعمال جنگ : *۱- فریب مردم *۲- شایعه پراکنی *۳- شبهه افکنی در جامعه *۴- کارشکنی در برنامه‌ها *۵- ( نفوذ در اشخاص - نفوذ در ارکان - نفوذ در برنامه‌ها و تصمیمات) *۶- برخی اغتشاشات صنفی 🔸3. جنگ نرم : *۱- ؛ به عنوان مهم‌ترین ابزار جنگ نرم شامل : ماهواره ، اینترنت ، فضای مجازی و ... *۲- از هر قشری ( هنرمند، ورزشکار ، شاعر ، خواننده و ...)   🔹4. جنگ نرم : *۱- تغییر باورها و اعتقادات *۲- تغییر افکار و اندیشه‌ها *۳- تغییر رفتار *۴- تغییر ساختار ( ) 🔸5. جنگ نرم : *۱- سست کردن ملی *۲- از بین بردن و انسجام *۳- به هم ریختن روانی جامعه *۴- ایجاد ‌های کاذب و عمیق کردن برخی شکاف‌های سطحی و جزئی موجود *۵- تقویت گرایشات به خارج از مرزها *۶- تغییر از شیوه بومی، سنتی و اسلامی به لوکس گرایی و مصرف زدگی *۷- تغییر نگاه طهارتی مردم به برداشت صرفا بهداشتی ( سگ چون زده و با شامپوی لوکس شستشو می شود پس نگهداریش در منزل بلا اشکال است! ) *۸- ترویج بی تفاوتی نسبت به محیط اطراف و اطرافیان، چه این اطراف، همسایه یا شهر دیگری باشد یا کشوری دیگر 🔹6. با : *۱- تکیه به خداوند و رعایت تقوا و تعبد *۲- بصیرت افزایی *۳- نیکوکاری *۴- تقویت همبستگی *۵- خدمت به مردم *۶- شایسته گزینی *۷- مبارزه با فساد *۸- صداقت با مردم *۹- حضور در مراسم *۱۰- تقویت روحیه ایثار *۱۱- تقویت امید در جامعه *۱۲- باور به نقش جوانان *۱۳- توجه جدی به پرورش کودکان و دانش آموزان *۱۴- تسهیل *۱۵- توجه به معیشت مردم *۱۶- اعتقاد به اصل " " *۱۷- ساده زیستی و پرهیز از *۱۸- مصرف کالای داخلی *۱۹ - تلاش در جهت رفع محرومیت *۲۰- کاهش فاصله های غیر ضروری و غیر لازم میان مردم و ✳️ جنگ ما امروز با ، امتداد جنگ هشت ساله دیروز در مرزهای خاکی ایران است ، اما به مراتب سخت تر و پیچیده تر 🔹 اما چرا ؟ ✅ جواب : 🔸 در جنگ با دشمن در مرزهای خاکی ، متجاوز دیده می‌شد ، خاک و به شهادت رساندن مدافعان وطن معلوم بود و می‌شد دشمن را شناسایی کرد ، اما در جنگ نرم دشمن سلاح نظامی ندارد 🔸 و بصیر بودن در تمام ابعاد فردی و اجتماعی لازمه زندگی مومنانه و جهاد گونه است 🙃 @mojaradan
رو چطور تشخیص بدیم؟ بخش اول 🔸توصیه می‌شه که نظر دادن نهایی در این موارد به عهده روانشناسان و مشاوران گذاشته بشه چون اونا با آزمون‌ها و راهبردهاشون می‌تونن اطلاعاتی معتبرتر از احساسات و نگرش‌های فردی ما در اختیارمون بگذارن. اما این نکات هم برای تشخیص اینکه خواستگار خسیسه یا نه می‌تونه به تصمیم‌گیریمون کمک کنه. 1️⃣ چقدر مثل یک رفتار می‌کنه؟ پا پیش گذاشتن برای ازدواج، مستلزم هزینه کردنه. معمولا آدم‌های خسیس، در برابر هر نوع هزینه‌ای می‌کنند، حتی تو شب خواستگاری که ملاقات مهمیه، لباس‌های کهنه می‌پوشن و یا بدون گل و شیرینی تو مجلس حاضر می‌شن! 2️⃣ چقدر مثل یک رفتار می‌کنه؟ تو دوران نامزدی هر دو طرف به‌خصوص آقایون سعی می‌کنند بیشترین توجه رو نسبت به نیازهای دیگری نشون بدن مثلاً اگه به خونه نامزدشون دعوت بشن با گل یا یک کادوی مناسب به اونجا میرن، درحالی‌که نامزدهای خسیس از هر کاری که مستلزم هزینه باشه طفره میرن. 💠 @mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو 🇮🇷قسمت ۸۹ و ۹۰ ارمیا همانطور که کنار آیه قدم میزد گفت: _منِ امروز رو نبین. اتفاقا من خیلی بودم. اینی که در خدمت شماست، دسترنج دکتر صدر و حاج علی و سیدمهدی شماست. من همه چیزم رو از اونشب برفی دارم. اونشب معجزه‌ی خدا برای من بود؛ خدا منو کوبید و از نو ساخت. +کاش منم میکوبید و از نو میساخت! _شما رو که کوبید، اما نسبت به ساخت دوباره دارید میکنید. +درد داره؟ _خیلی... +منم خیلی درد دارم؛ احساس بدی دارم. _چرا؟ آیه سرش را پایین انداخت و با دستهایش بازی کرد: +حس میکنم به مهدی... به یادش... با خاطراتش به ایثار و از خودگذشتگی‌ش خیانت کردم. _بیشتر به خودت، احساست و آینده‌ی خودت و دخترت داری خیانت میکنی. سید مهدی میدونست و رفت؛ اون از خودش برای آرامش شما گذشت. +دقیقا همینه؛ حالا من با ازدواجم نشون دادم رفتنش ارزشی نداشت. _اشتباه میکنی آیه. تو نشون دادی زندگی هست... امید هست... آینده هست؛ اگه و رفتن فقط برای این بود که برای ما وجود داشته باشه. آیه خانوم، میدونم سیدمهدی تک بود، لنگه نداشت، اما میگم بیا با بدی‌های من بساز، به خدا دارم خوب بودن رو کنارت مشق میکنم. من کنار تو و زینب سادات یه دنیا آرامش دارم؛ من کنار شما خوب میشم و بدون شما گم میشم؛ مگه سیدمهدی نشدی؟چرا منو بی‌بال و پر رها میکنی؟ منم میخوام پرواز رو تجربه کنم! آیه اخم کرد: _فقط همینم مونده بری شهید بشی! ارمیا بلند خندید: _پس زیادم از من بدت نمیاد؟ چشم شهید راه خدمت به شما میشم خانوم! ارمیا جلوی در خانه پارک کرد: _بریم ببینیم دختر بابا چیکار میکنه! _دختر بابا با همه قهره. دلتنگه و گریه میکنه؛ همه‌ی اسباب‌بازیاشو خراب کرده و بابا میخواد. ارمیا ابرو در هم کشید: _چرا بهم زنگ نزدی؟ چرا نگفتی اینقدر اوضاع اینجا به هم ریخته؟ _در اصل منم قهر بودم؛ خب من تصادف کرده بودم، حالم بد بود زنی که شوهرم رو دوست داره میخواست منو بکشه؛ چه انتظاری از من داشتی؟ ارمیا: _اون قسمت شوهرم رو که گفتی رو دوست داشتم؛ خوبه منم یه خاطرخواه دارم که شما از رو حسادت یه کم ما رو ببینی! _بله... خاطرخواه دیوونه. این را گفت و ازماشین پیاده شد و نشنید که ارمیا گفت: " همین که باعث شد منو ببینی بسه!" ** زینب به ارمیا نگاه کرد و باز مدادشمعی‌اش را روی کاغذ کشید. ارمیا به آیه نگاه کرد: _قهره؟ _نمیدونم. زینب را مخاطب قرار داد: _زینب مامان؛ بابا اومده ها. زینب عکس‌العملی نشان نداد. ارمیا به سمت زینب رفت و دست روی موهای دخترکش کشید: _دختر بابا... قربونت برم. بغل بابایی نمیای؟ دلم برات تنگ شده ها! زینب سرش را روی پای ارمیا گذاشت؛ مداد شمعی از دستش رها شد: _بابا... صدایش بغض داشت. ارمیا دخترکش را از روی پاهایش بلند کرد و در آغوش کشید: _جان بابا؟ خوشگل بابا... صورت اشک‌آلود زینب را بوسید: _گریه نکن بابا؛ اینجوری هق هق نکن قربون چشمات بشم! آیه بهتر دید پدر و دختر دلتنگ را تنها بگذارد؛ به آشپزخانه رفت تا سفره‌ی نهار را آماده و غذاها را گرم کند. ارمیا را که صدا زد، دقایقی صبرکرد. ارمیا درحالیکه زینب سر روی شانه‌اش گذاشته بود از چهارچوب اتاق خارج شد. ارمیا نگاهی به سفره انداخت و با لبخند کنار آن نشست: _خسته بودی، بهتم زحمتم دادم؛ دستت درد نکنه خانوم. زینب را کنار خودش روی زمین نشاند، برایش غذا کشید و بشقاب را مقابل دخترکش گذاشت. نگاه آیه به زینب ساکت شده‌ی این روزها بود؛ نگاهش به مظلومیت نوظهور زینبِ پر جنب و جوشش افتاد، این تغییرات سریع ، این کناره‌گیری‌هایش، ناخن جویدن‌هایش، همه و همه نشان از افسرده شدن زینب داشت؛ دلش برای دخترکش شور میزد، مادر است دیگر... هر چقدر دکتر باشد و دانا، هر چقدر بهترین باشد و بزرگ،دلشوره جزء جدانشدنی وجود مادرانه‌اش است. غذای نصفه نیمه خورده‌ی زینب ، دلش را آتش زد. نگاه ارمیا بین زینب و آیه در نوسان بود. نمیخواست جلوی زینب حرفی بزند، اما پدرانه‌هایش از دیدن این زینب به درد آمده بود؛ این زینب همیشه هایش نبود.زینب لج میکرد و غر میزد و قهر میکرد و گریه زاری راه میانداخت. آیه کلافه شد و سردرد _مهمان همیشه‌ی این روزهایش_ دوباره آمد و دستمالی که به سرش بست و روی مبلهای راحتی دراز کشید. ی دراز کشید. ارمیا سعی در آرام کردن زینب داشت که آخر مجبور شد به سیدمحمد زنگ بزند.. و رهایی که خودش زنگ خانه را زد. زینب را با مهدی کوچکش که از دیشب از خودش جدا نمیکرد سرگرم بازی کرد و مقابل آیه و ارمیا نشست:..... 🥀ادامه دارد.... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری @mojaradan