eitaa logo
مجردان انقلابی
13هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍁🍁🍁🍁🍁 مشغول درست کردن سالاد بود فاصلم رو باهاش کم کر دم و شالش رو درس کردم، پیدا بود که حسابی از کارم شوکه شده ولی م ن بیخیال از آشپزخونه بیرون زدم و با خودم گفتم: من روش حساسم همینه که هست بعد از رفتن حسین وقتی داشت به اتاقش می رفت جلوش رو گرفتم و گفتم: -دریا ازم دلخوری ؟ -نه چرا باید دلخور باشم؟ -آخه تمام طول شب ساکت بودی گفتم شاید از کارم....یعنی اینکه شالت رو درست کردم ناراحت شدی با لبخندی گفت : -نه اصلا ناراحت نشدم -پس چرا ؟... -فقط خسته بودم امیرعلی -مطمعن؟ لبخندی دوباره زد و گفت -مطمعن * از زبان دریا محبت های بیش از اندازه امیرعلی حسابی بد عادتم کرده بود دیگه کم کم داشت باورم می شد امیرعلی هم به من بی میل نیست اما من تصمیم نداشتم دوباره به عشقم اعتراف کنم ، من یک بار این کار رو کرد م و غرورم رو زیر پا گذاشت م الان نوبت امیر بود که خودش رو نشون بده مشغول نگاه کردن به تلوزیون بودم که گوشیم زنگ خورد ، مریم بود مدت زیادی بود که ازش بی خبر بودم: -سلاااام مریم کجای بی معرفت ؟ -سلام عزیزم خوبم تو چطوری ؟ تو کجای با معرفت ؟ حالا من یه زنگ نزنم تو نباید زنگی بزنی ؟ -جون مریم چند بار زنگ زدم موفق نشدم بگیرمت ، بگو بینم کاندا چطوره خوش میگذره ؟ -خدا رو شکر بد نیست ولی هیچ جا ایران خودمون نمیشه -اینو باید وقتی می فهمیدی که دل به پسر عمت دادی -چکار کنم دله دیگه -بیخیال عزیزم هر کجا باشی باید دلت خوش باشه،شوهر و پسرت چطورن ؟ خوبن ؟ -قربونت شکر اونا هم خوبن خودت چکار میکنی؟خبر از شقایق نداری؟ -چرا اتفاقا چند وقت پیش باهاش تماس داشتم دوسه ماه عروسی کرده رفته سر زندگیش -خوب خدا رو شکر انشالله خوشبخت باشه هنوزم کرمانه ؟ -آره دیگه قراره همونجا بمونن -خیلی هم خوب،خودت الان کجای ؟جای مشغولی ؟ آره بیمارستان امام مشغولم و دارم میخونم برا تخصص -آفرین به شما ،شوهری ، نامزدی ، چیزی ؟؟در کار نیست وای مریم اگه بهت بگم الان کجام شاخ درمیاری -مگه کجای ؟ - دارم با امیرعلی زندگی می کنم جیغی کشید که گوشام رو کر کرد ،بعد تموم شدن جیغ جیغاش پرسید: -با امیرعلی ازدواج کردی؟چطور؟اونکه از ایران رفت شروع کردم به تعریف اتفاقات این مدت تا به امروز وقتی حر فم تموم شد ناراحتی به خوبی توی صداش مشخص بود: -دریا منم با مامانت موافقم چرا همچین کاری کردی، اگه دوباره برگردی به حالتهای چند سال قبل؟اگه وابسته تر بشی چی؟ -وابسته تر که شدم ، حتم دارم اینبار اگه بره میمیرم مریم -دیونه ای دیگه ، چرا همچین کاری کردی آخه ؟ مگه تو عقل نداری ؟ -فقط می خواستم مدتی کنارش باشم فکر نمی کردم به اینجا بکشه -رفتار امیرعلی چطوره ؟ -خیلی خوبه خیلی محبت می کنه یعنی راستش احساس میکنم یه حسای بهم داره -راس میگی؟ -آره همش کنارم دسپاچه است ، همش نگاهش دنبالمه ، همیشه نگرانمه و خیلی چیزای دیگه -خوبه که -ولی نمیدونم چرا ساکته ؟ چرا چیزی نمیگه ؟ - بهتره فعلا به خودتون وقت بدی دوست ندارم این رو بگم ولی باید بدونی ، دریا بهتره زیادی هم به دلت امید ندی که اگه خدای نکرده یه وقت علاقه ای در کار نبود بازم خورد نشی می فهمی چی میگم؟ -آره میدونم ، دارم سعی میکنم -آفرین دختر خوب انشالله که خدا برات بهترین ها رو رقم بزنه -ممنون گلم نویسنده : آذر_دالوند @mojaradan 🍁🍁🍁🍁🍁