eitaa logo
مجردان انقلابی
14.3هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🎁❣🎁 لازم نیست زحمت بکشید با ماشین خودم میام -نه زحمتی نیست ، ماشین هم یکی برا دوتامون بسه دیگه لازم نیست تو بیاری -باشه بعد از خوردن ناهار برای استراحت که به اتاقم رفتم برگه صیغه نامه رو از جیبم درآوردم و یه بار دیگه نگاهش کردم باورم نمیشد : -یعنی الان دریا زن منه ؟ دلم غرق شادی شد و روی اسم دریا بوسه ای نشوندم -خدایا حواست بهم باشه کمکم کن دلش رو به دست بیارم غروب با برداشتن چمدونم و خدا حافظی از بی بی و رقیه خانم خونه رو ترک کردم جلوی خونه دریا از ماشین پیاده شدم و بعد از تکیه دادن به در ماشین چشم به در دوختم تا دریا بیاد تقریبا بیست دقیقه بعد با چمدونش از در خارج شد برای گرفتن چمدونش جلو رفتم: -سلام خیلی منتظر موندی ؟ خوشحال از فعل مفردی که استفاده کرد لبخندی زدمو بدون برداشتن نگاهم از صورتش گفتم ای اگه به بیست دقیقه خیلی نگن نه چیزی نیست منتظرم با شرم خندید و گفت: -ببخشید یه کم کارم طول کشید -فدای سرت بشین بریم نیم ساعت بعد توی خونه بودیم ، من صبح توجه نکرده بودم حق با دریا بود یه گرد گیری مفصل می خواست : -دریا خانم شما کدوم اتاق رو میخوای ؟ -فرقی نداره دوتا مثل هم هستن هر کدومو میخوای بردار -باشه پس من برم لباس عوض کنم و شروع کنم به تمیزی توام برو استراحت کن امروز فکر کنم از خستگی هلاک شدی -لبخندی زد و گفت: -من تو این وضعیت خوابم نمیبره بهتره باهم تمیز کنیم تا زود تموم بشه -خسته نیستی -راستش چرا ولی چاره ای نیست در عوض فردا بیمارستان نیستم و حسابی می خوابم -باشه هر طور راحتی لباسم رو با تیشرت طوسی و شلوار ورزشی مشکی عوض کردم و از اتاق خارج شدم چرخی توی خونه زدم نویسنده : آذر_دالوند @mojaradan 🍁🍁🍁🍁🍁🍁