#داستان_شب
🌹بازار یوسففروشی🌹
گفتهاند؛ وقتی #یوسف را به بازار برده فروشان بردند، بیشتر مردم و بزرگان مصر برای #خرید و یا دیدن ازبردگان جمع شدند.
در بین جمعیت #پیرزنی آمده بود با کلافی ازنخ!! وقتی از او پرسیدند: برای چه آمدی؟
گفت: برای #خریدن یوسف!
پرسیدند: او را به چه قیمتی میخواهی بخری؟
گفت: چیزی ندارم مگر همین #کلاف نخ!
پرسیدند: کلاف نخ؟ مگر با کلاف نخی میتوان یوسف را خرید؟
پیرزن $اشک در چشمانش جمع شد و گفت:
میدانم نمیتوانم یوسف را بخرم، اما میخواهم #نامم در میان خریدارانش نوشته شود!
برای خریدن #دل یوسف فاطمه هر کس #متاعی دارد بسم الله!
دارایی شما چیست؟
دعایی! سلامی! صلواتی! کار نیکی! تبلیغی!
مهم این است که ناممان را در میان خریدارانش بنویسی.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔
@mojaradan
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••