فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم
#مهدی_جانم
چه غریبانه....😔
رمضان بی حضورتان آغاز شد....😞
آقا جان پس کدام سحر؟!
کدام افطار؟!
کدام عید؟!
آقا جان...
رمضان بی ظهورشما...💚
رمضان نمی شود😔
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🙏
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´۵
#انچه_مجردان_باید_بدانند
با هر کسی که از در وارد شد، نمیشه ازدواج کرد.
زندگی زیر یک سقف، شرایطی میطلبه که فقدان هر یک از اونها، عرصه رو برای طرفین اونقدر تنگ میکنه که بعد از یک مدت سایه همدیگر رو با تیر میزنن.
با آدمی که کمبودهای زیر را دارد ازدواج نکنید تا به اسلحه برای زدن سایه او احتیاج نداشته باشید.
👇👇👇
- افرادی که فاقد توانایی در برقراری ارتباط اجتماعی هستند
- کسانی که عقب ماندگی ذهنی دارند.
- کسانی که استقلال مالی ندارند.
- کسانی که اختلالات جنسی دارند.
- آنهایی که احساس شدید خود بزرگ بینی دارند.
- آنهایی که مسئولیت پذیر و متعهد نیستند.
- افراد تحمیلی (افرادی که از قبل توسط خانواده در نظر گرفته شده اند ).
- افرادی که احساسات و عواطف خود را بیان نمی کنند چون تا آخر عمر دلتان لک می زند برای شنیدن جمله دوستت دارم.
- کسانی سابقه طلاق (نامناسب) دارند.
- افرادی که تفاوت سنی قابل توجهی با شما دارند.
- افرادی باتفاوت شخصیتی و تیپ های ناهمخوان.
- افرادی با فاصله طبقاتی زیاد.
- افرادی که تفاوت فرهنگی، اجتماعی و تحصیلی زیاد دارند.
- اختلاف مشهود در چهره،اندام و... .
- افراد معتاد به مواد مخدر،الکل و دارو.
- افرادی که زود عصبانی می شوند.
- افراد غیر مسئول و وابسته شدید به دیگران ( به خصوص والدین )
- افرادی که دیگران را کنترل می کنند، درخواست کمک نمی کنند و به تنهایی تصمیم می گیرند.
- افرادی که هنوز زخم دلشان به دلیل روابط ناموفق قبلی جوش نخورده ست.
⋆̩☘⋆゜
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🌹🍃💫بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫🍃🌹
۞فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ۞
«هر قدر می توانید از قرآن بخوانید»
➖ سلام ختم قرآن داریم ➖
هدیه به حضرت خدیجه
برای ظهور و سلامتی امام زمان_سلامتی رهبرمون_ ازدواج مجردان کانال _رسیدن به حاجت دلتون و دفع بلا _سلامتی همه بیماران
🌹﷽📖جزء1)❤️
🌹﷽📖جزء2)❤️
🌹﷽📖جزء3) ❤️
🌹﷽📖جزء4)❤️
🌹﷽📖جزء5)❤️
🌹﷽📖جزء6)❤️
🌹﷽📖جزء7)❤️
🌹﷽📖جزء8)❤️
🌹﷽📖جزء9)❤️
🌹﷽📖جزء10)❤️
🌹﷽📖جزء11)❤️
🌹﷽📖جزء12)❤️
🌹﷽📖جزء13)❤️
🌹﷽📖جزء14)❤️
🌹﷽📖جزء15)❤️
🌹﷽📖جزء16)❤️
🌹﷽📖جزء17)❤️
🌹﷽📖جزء18)❤️
🌹﷽📖جزء19)❤️
🌹﷽📖جزء20)❤️
🌹﷽📖جزء21)❤️
🌹﷽📖جزء22)❤️
🌹﷽📖جزء23)❤️
🌹﷽📖جزء24)❤️
🌹﷽📖جزء25)❤️
🌹﷽📖جزء26)❤️
🌹﷽📖جزء27)❤️
🌹﷽📖جزء28)❤️
🌹﷽📖جزء29)❤️
🌹﷽📖جزء30)❤️
درصورت تمایل به پیوی مراجعه کنید.
@mojaradan_bott
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
Shab10Ramazan1401[01].mp3
3.56M
▪️سلام به حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🏴 ویژه وفات حضرت #خدیجه_کبری (سلام الله علیها)
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روش ارتباط و تعامل درست مرد با مادرش
🔴 #دکتر_حبشی
#سبک_زندگی
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
💠 گاهی بین زن و شوهر سر قضیهای مشاجره میشود و زن یا مرد به همسرش میگوید:
"مطمئنم فلان مطلب را به من نگفتی" و همسرش نیز با عصبانیت میگوید: "گفتم!"
و سر همین قضیه، بگو مگو و مشاجرهی سختی رخ میدهد.
💠 پیشنهاد میشود با یک تغییر جزئی در الفاظ خود از ایجاد مشاجره و تشدید شدن ناراحتی و عصبانیّت یکدیگر جلوگیری کنید!
مثلاً به همسرتان بگویید: "اگر فلان مطلب را گفتی شرمنده من نشنیدم." یعنی کلمهی "شرمنده نشنیدم" را بجای کلمه "نگفتی"
به کار ببرید تا همسرتان عصبانی نشده و فضای زندگی متشنّج نگردد.
💠 گاهی بین زن و شوهر سر قضیهای مشاجره میشود و زن یا مرد به همسرش میگوید:
"مطمئنم فلان مطلب را به من نگفتی" و همسرش نیز با عصبانیت میگوید: "گفتم!"
و سر همین قضیه، بگو مگو و مشاجرهی سختی رخ میدهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|📆🥀|••
زیارتگاه حضرت خدیجه سلام الله علیها
همچون سایر بقعات شریفه
در سال 1305 به دست وهابیون آل سعود
علیهم اللعنه والعذاب الالیم
ویران شد...
بازسازی رایانه ای انرا بر اساس آخرین تصاویر موجود توسط میلاد پسندیده مشاهده کنیم
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج♥️
🖤•••|↫ #مـنآسـبـتے
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
.
28.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خودمون نفهمیم ولی بعضی وقتا تبدیل میشیم به بزرگترین دلخوشی یکی دیگه...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی یکیرو خیلی دوستداریم زیاد مزاحمش
نشیم؛ آدما از اینکه ببیننــد همیشه براشون وقت داریم نادیده میگیرن...
دیـــدم که میگم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اهل رُشـــد ڪردن باشۍ
در بیابـان ، در ڪویــر...
وحتۍدرسنگ همـ رشدخواهۍڪرد
همــــــــــــین...!
زندگۍ سَخت همـ باشد
مـا سَخـــــــت تر از آنيمـ...
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
تحدیر_+جزء+دهم+قرآن+کریم+.mp3
3.74M
#تند_خوانی🌸
جزء دهم🔗
بهنیابتازشهیدمیلادحیدری🍂..
هدیهبه آستانمقدس
امامزمان(عج)🌼🌿..
بانوایاستادمعتزغلامی🎙
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
✘ وقتایی که به خدا پشت میکنی،
خدا با یکی از اسماش بیشتر میاد سراغت!
از همون اسم استفاده کن و دور بزن و برگرد!
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
مجردان انقلابی
#آنجایی_که_گریستم 🍂 🍁 قسمت سی و چهارم ماهرخ دویده بود روي سقف بام و از داخل دریچه، تمام وجودش را گ
#آنجایی_که_گریستم
🍂 🍁 قسمت سی و پنجم
خان بابا آن روز برزخی به تمام معنا بود. کارد میزدند از استخوانش خون نمی آمد. از وقتی کدخدا دوباره به دیدنش آمده بود و یک ساعتی توی اتاقش پچ پچ میکرد، زمین و آسمان را بهم ریخته بود. نمیدانست بین آنها چه گذشته است اما هر چه بود خان بابا را حسابی طوفانی کرده بود. تا اینکه حوالی غروب خان بابا تکیده و غمگین آمده توی ايوان و لطفعلی را صدا زد. لطفعلی باغبان و دربان عمارت بود. از بچگی توی عمارت کار میکرد و امین خانواده محسوب میشد. خان بابا زیر پر و بالش را گرفته بود و انتهای عمارت خانه ایی به او و تک پسرش، روح الله داده بود. بعد از مرگ همسرش شهرزاد قصد رفتن از عمارت را کرده بود اما خان بابا راضی نشد و بالاجبار لطفعلی آنجا ماند. میگفت بعد از شهرزاد دست و دلش به کار نمیرود. لطفعلی دوان دوان خودش را به خان بابا رساند. روح الله پسرش که بیست سال سن داشت از پشت ایوان خان و پدرش را تماشا میکرد. خان لطفعلی را به داخل اتاقش برد و نیم ساعتی بیرون نیامد. وقتی که بالاخره در باز شد، لطفعلی غرق در فکر از عمارت خارج شد و به ته باغ رفت. ماهرخ در تشویش عجیبی به سر میبرد. میخواست بفهمد که چه شده اما کسی پاسخش را نمیداد. تا اینکه آخر شب، بعد از اینکه کل عمارت به خواب رفت، خان او و مادرش را فراخواند. مادرش که لاغر و ضعیف شده بود کنار تخت نشست و ماهرخ در درگاه در منتظر ماند. خان چرخی زد و روبه روی او نشست. یک لحظه ماهرخ چهره ی فرتوت و شکسته پدرش را ديد. چقدر به خاطر سیاوش پیرتر شده بود. سرگرم تماشای چهره پدرش بود که خان شروع به حرف زدن کرد :کدخدا اینجا بود. از پیش تقی خان برمیگشت. اون مردک بی خانواده به کدخدا گفته که رضا نمیده مگر به یک شرط.
مادرش با هول و بلا گفت :چه شرطی خان؟
خان سکوت عمیقی کرد و در نهایت گفت :اون پست فطرت گفته حالا که یک نفر از خانواده اش رو گرفتیم، اونم یک نفر از ما رو میخواد.
نفس ها در سینه حبس شده بود. مادرش مستاصل دوباره پرسید تقی خان چه گفته. خان آب دهانش را قورت داد و خیره شد به ماهرخ
(گفته ماهرخ رو میخواد... میخواد اونو به عقد پسرش امان الله دربیاره، فقط در این صورت رضا میده)
ماهرخ تا این را شنید در درگاه زانو زد. تمام جهان به دور سرش میچرخید و از آن چیزی که میشنید غرق در اندوه بود
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
.