مجردان انقلابی
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_بیس
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_بیست_وهفتم🎬
درس خوندن رو هم شروع کرد. ثبت نام کرده بود هر سه ماه، درس یه سال رو بخونه و امتحان📝 بده. از اول راهنمایی شروع کرد. با هیچ درسی مشکل نداشت الا دیکته....!
《کتاب فارسی را باز کرد و چهار پنج صفحه ورق امتحانی پر دیکته گفت. منوچهر در بد خطی قهار بود!
گفت:حالا فکر کن درس خوانده ای. با این خط بدی که داری معلم ها نمی توانند ورقه ات را صحیح کنند!
گفت: یاد می گیرند...!
این را مطمئن بود. چون خودش یاد گرفته بود نامه های✉️ او را بخواند «وقت» را «فقط» بخواند و «موش» را «مشت» و هزار کلمه ی ديگر که خودش میتوانست بخواند و فرشته....!!!
غلط ها را شمرد، شصت و هشت غلط...!
گفت:رفوزه ای!
منوچهر همان طور که ورق ها📑 را زیر و رو می کرد و غلط ها را نگاه می کرد، گفت: آن قدر می خوانم تا قبول شوم.
این را هم می دانست منوچهر آن قدر کله شق بود که هر تصمیمی می گرفت به پاش می ماند...》
صبحا از ساعت چهار و نیم می رفت پارك تا هفت درسمی خوند. از اون ور می رفت پادگان و بعد پیش نادر. کتاب و دفترش📚 رو هم می برد تا موقع بی کاری بخونه...
امتحان که داد دیکته شد نوزده و نیم.کیف می کرد از درس خوندن...! اما دکترا اجازه ندادن ادامه بده...
امتحان سال دوم رو می داد و چند درس سال سوم رو خونده بود که سر دردهای شدید گرفت. از درد
خون دماغ میشد و از گوشش خون می زد. به خاطر ترکش هایی که توی سرش داشت و ضربه هایی که خورده بود، نباید به اعصابش فشار می آورد...
بعضی از دوستاش می گفتن (چرا درس می خونی؟ ما برات مدرك جور می کنیم. اگه بخوای می فرستیمت دانشگاه)
این حرفا براش سنگین میومد. می گفت: دلم میخواد یاد بگیرم. باید یه چیزی توی مخم باشه که برم دانشگاه. مدرك الکی به چه دردی میخوره؟
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
🌼✨همانا برترین کارها،
کار برای امام زمان است✨🌼
@mojaradan
💍
💞💍
💍💞💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
✨شیرین تر از نـامِ شما،امکاننـدارد
🕊مخروبه باشد هر دلی جانانندارد
✨جانِ مـن وجانانِ مـن،مهدیِزهـرا
🕊قلبمبهجزصاحبزمانسلطانندارد
『اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج』
🤍¦⇢ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #پایان_فعالیت
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ #روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#یک_فنجان_ارامش
🎙تلاوت آیه ۱۵ و ۱۶ سوره «روم»
توسط قاری بین المللی قرآن کریم «محمدجواد پناهی»
@mojaradan
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
دِلتَنگی
دَردِسَختیست!
دَردیکه
نِمیتوانیآن را
برایِهیچکَس
تعریفکُنی...
اللهمالرزقناحـرم...🌱
.
#صبحتون_حسینی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
💙͜͡🍃
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مهدی_جانم
مۍشودروشنۍچشمِمنازراهبرسد...؟
انتظآرمنازامروز،بہآخربرسد...؟
درڪویر؎ڪهپرازسوزوپرازتشنگۍست
مۍشودشبنمۍاَزآیہڪوثربرسد..!؟
💙¦⇠#اللهم_عجل_لولیک_فرج
@mojaradan
#انچه_مجردان_باید_بدانند
نکته خیلی خیلی مهم⚡️
📍در جلسه خواستگاری باید چگونه رفتار کنم که حمل بر غرور و خشکی ام نشود، و در عین حال به شأن و جایگاهم نیز لطمهای نخورد؟
⬅️پاسخ:
🔸️در جلسه خواستگاری، چه دختر و چه پسر باید رفتاری متعادل داشته باشند. هر گونه افراط و تفریط در رفتار نادرست است.
🔸️ترشرویی و سکوت مطلق دختر جالب نیست؛
همانطورکه خنده رویی و سخن گفتن زیاد خوب نیست.
🔸️لبخندی موقرانه بر لب دختر، چیزی از ارزش او نمی کاهد. خنده های بلند است که به جایگاه او لطمه میزند،
⚡پس رفتار باید آمیزه ای ازمتانت و صمیمیت باشد.
🔹️پسر هم باید رفتاری متعادل داشته باشد. گشاده رو باشد، اما شوخی های نسنجیده اصلا درست نیست، چون ممکن است به خانواده دختر بربخورد.(شوخی های بیجا که باعث سوءتفاهم میشه نکنید)
🔹️ایجاد شادی و سرور در قلب مومنان ثواب دارد، اما بدلیل حساسیت جلسه خواستگاری توصیه می شود از این کار بپرهیزید
❤️⃝⃡🍂• #مـجࢪدانھ🦋
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
❥︎𝕵𝖔𝖎𝖓༅❦︎
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
@mojaradan
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازدواج آگاهانه و درست - نگاه رهبری به ازدواج
❤️⃝⃡🍂• #کلیپ_تصویری
❥︎𝕵𝖔𝖎𝖓༅❦︎
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
@mojaradan
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
❤️ #عـــــــشـق_چیست ....؟؟؟
😔از چی بگم بـــرات....✍🏼
😏از #عـــــــــــــــشق.....
✋🏼واژه ای سه حرفی اما #عمـــیق...
#واژه ای که ظاهرش خیلی #ساده ولی وقتی واردش میشی تازه میری تو عمق #فاجـــعه.... واژه ای این روزا همه رو درگیر خـــودش کرده....
😳واژه ای که همه فک میکنن خوب میشـــناشنس... ولی خیلی #غـــریبه ...
😔واژه ای که همه اول دوســــش دارن ولی بعد یه مدت نسبت بهش #تـنفـــــــر می ورزند.....
فک میکنی چرا اینــــــطوره....!؟!
بیـــا از #عشق و #عاشقی برات بگم....
✌️🏼دو نوع #عـــــــــشق داریم ....
1- #عشق_هـــــــــوسی
2- #عشــــق_واقعـــــــی
✋🏼اما میخوام از #عشق_هوسی برات بگم که چجـــوری و چرا بهش میگن هــــــوس...؟
❗️چطور بفهمیم واقعی نیست هوسه...؟
چطور گرفتـــارش نشیـــم....؟ و اگه گرفتارش بشیم چطـــور ازش #خلاص بشیـــم...؟
👌🏼همونطـــور که از اسمش معلومه هوسه فقط ظاهر #عـــشق به خودش گرفته و پشت #چـــهره_عشق خودشو قایـــم کرده....
😔 معمولا 90 درصـــــــــد #جوانان گرفتارشن....ولی به اسم #عشق_واقعی میشناسن تا اینــــــکه .... #شکستـــ میخورن....
❓حالا چطور گرفتـــار این نوع #عشق میشیـــم....
😏 احتمال خیـــلی زیاد خودتون میدونیـــن اما باز خودم میـــگم که یاد آوری بشه....
👌🏼در این مورد هم دو نوع داریم
1 - در #واقعـــی
2- در #مجــــــازی
👈🏼البته دومـــیش در 50 درصدش به واقعی ختـــم میشه یعنی از مجازی به بهم رسیدن....
☝️🏼اما مـــوضوع اولی از این موارد شروع میشه....
😁1 ـ شمـــاره دادن
😍خانـــــــــوم شماره بدم !!?
😱2ـ شماره پرت کردن طرفین
😁( بیشـــتر پسرا 70درصـــد)
🚶🏻3ـ رفـــت و آمد تو #کوچه و #خیابون و #تیـــکه انداختن
( 80 درصـــد #پسرا )
😍چه خانــــــوم خوشکلــــــی...چه شـــــــــاخی...چه دافـــــــــی و...
🏃4 ـ تعقیبـــــــــ کردن ...
😪این مـــورد اخری مـــهمه...👇🏼
😳5ـ میخـــوام بیام خواستگاریت باید ببینیم تفـــاهم داریم یا نه....
😏( دخترا هم که میمیـــرن برا #ازدواج زودی گـــول میخورن )
✌️🏼اما دومـــــــــی #مجازی
😘 1 ـ تنکـــس فرستادن ( نه در همه ی موارد)
😐 2 ـ به بهـــانه های مختلف( بی اینکه ضروری باشه) پـــی وی رفتن
😞3- که خیلی رواج داره و بیشترین عامل در عـــشق مجازیه.....
👍🏼کامـــنت و شوخی های بیش از حد و راحت شدن طرفـــین به طوری که هر چی از دهـــن درمیاد به هم میـــگن خیلی راحتـــــــــ....
😱یه مــــــورد دیگه هم هست....
😳به اسمـــ #داداش و #آجی....
😒کامـــل با طرف راحت انگار نه انگار طرف #نامحـــرمه و فقط یه لقب گذاشـــته روش به یه قصـــد دیگه جمله سنگیـــنه یکم روش فکـــر کن....
😏بعد اینـــش خیلی جالبه اینـــکه عامل تموم این شکـــستا خودشـــونن...
😳گلایـــه هاشو به #خدا میکنن ای هاوار ای داد هی بیـــداد ...
😭مثلا خدایا چـــــــــرا من....
😭خــــــدایا چرا این شد سرنوشت من...
😭خدایا از دنیــــــات متنفرم....
😭خدایا روزگـــارت وفا نداشت...
😢میخوام رگــــــم رو بزنم.... و....
😏یکـــی نیس بگه د #برادر من #خواهر من یکم به عقب برگرد تو که همش تو خاطـــراتی یکم فکر کن ببین کی مقـــصره....
😳 #خودتــــــ یا #خـــــــــدا ....؟!؟!؟
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
⊰᯽⊱┈─°╌❊╌─°┈⊰᯽⊱
✾ 🌼 @mojaradan 🌼✾
⊰᯽⊱┈•─╌❊╌─•┈⊰᯽⊱
صبور باش!
هم حکمت را میفهمی
هم قسمت را میچشی
هم معجزه را میبینی ...
❤️⃝⃡🍂• #انگیزشے💛
❥︎𝕵𝖔𝖎𝖓༅❦︎
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
@mojaradan
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
تَخَیَّل انَّ الله بِعَظَمَته تحِبُّک !
فکرشوُ بکن ،
خدا با اون عظمتش ،
تو رو دوست دارِه 😍
🤍¦⇢ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #کلیـــღـــــپ
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁﴾ @mojaradan
مجردان انقلابی
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_بیس
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_بیست_وهشتم🎬
بعد از جنگ و فوت امام زندگی ما آدمای جنگ وارد مرحله ی جدیدی شد. نه کسی ما رو می شناخت و نه ما کسی رو می شناختیم. انگار برای اين جور زندگی کردن ساخته نشده بودیم...
خیلی چیزا عوض شد...
منوچهر می گفت: "کسی که تا دیروز باهاش توی یه کاسه آبگوشت میخوردیم، حالا که میخوایم بریم توی اتاقش، باید از منشی و نماینده و دفتر دارش وقت قبلی بگیریم..."
بحث درجه هم مطرح شد. به هر کس بر اساس تحصیلات و درصد جانبازی و مدت جبهه بودن درجه می دادن. منوچهر هیچ مدرکی رو رو نکرد. سرش رو انداخته بود پایین و کار خودش رو می کرد، اما گاهی کاسه ی صبرش لبریز میشد...
حتی استعفا داد فکه قبول نکردن...
سال شصت و نه، چهار ماه رفت منطقه. انقدر حالش خراب شد که خون بالا می آورد. با آمبولانس آوردنش تهران و بیمارستان بستری شد .
از سر تا پاش عکس گرفتن، چندبار آندوسکوپی کردن و از معده اش نمونه برداری کردن، اما نفهمیدن چشه...
یه هفته مرخص شده بود.
گفت: فرشته، دلم یه جوريه. احساس می کنم روده هام داره باد میکنه.
دو سه تا توت سفید نوبرانه که جمشید آورده بود، خورده بود. نفس که می کشید، شکمش میومد جلو و بر نمیگشت. شده بود عین قلوه سنگ. زود رسوندیمش بیمارستان....
انسداد روده شده بود. دوباره از روده اش نمونه برداری کردن. نمونه رو بردم آزمایشگاه تا برگردم منوچهر رو برده بودن بخش جراحی. دویدم برم بالا، یه دختر دانشجو سر راهم رو گرفت.
گفت: خانوم مدق اینا تشخیص سرطان دادن ولی غده رو پیدا نمیکنن. میخوان شکمش رو باز کنن و ببینن غده کجاست...
گفتم: مگه من میذارم..؟
منوچهر رو آماده کرده بودن ببرن اتاق عمل.
گفتم: دست بهش بزنید روزگارتون رو سیاه می کنم.
پنبه ی الکل رو برداشتم، سرم رو از دستش کشیدم و لباس هاش رو تنش کردم. زنگ زدم پدرم و گفتم بیاد دنبالمون...
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
🌼✨همانا برترین کارها،
کار برای امام زمان است✨🌼
@mojaradan
💍
💞💍
💍💞💍
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_بیست_نهم🎬
میخواستم منوچهر رو از اونجا ببرم...
دکتر که سماجتم رو دید، یه نامه نوشت، گذاشت روی آزمایش های منوچهر و ما رو معرفی کرد به دکتر میر، جراح غدد بیمارستان جم و منوچهر رو روز عاشورا بستری کردیم بیمارستان جم...
اذان که گفتند، با این که سرم داشت، بلند شد ایستاد و نماز خوند. خیلی گریه کرد. سلام نمازش رو که داد، رفت سجده و شروع کرد با خدا حرف زدن: "خدایا گله دارم. من این همه سال جبهه بودم. چرا منو کشوندی اینجا، روی تخت بیمارستان؟ من از
این جور مردن متنفرم ".
بعد نشست روی تخت و گفت: یه جای کارم خراب بود. اونم تو باعثش بودی.هر وقت خواستم برم اومدی جلوی چشمم سد شدی. حالا دیگه برو ...
همه ی بی مهری و سرسنگینیش برای این بود که دل بکنم. می دونستم...
گفتم:منوچهر خان همچین به ریشت چسبیدم و
ولت نمی کنم...حالا ببین.
ما روزای سخت جنگ رو گذرونده بودیم. فکر میکردم این روزا هم میگذره...
ناهار بیمارستان رو نخورد. دلش غذای امام حسین (علیه السلام) رو می خواست.
دکترش گفت: هرچی دلش خواست بخوره. زیاد فرقی نداره...
به جمشید زنگ زدم و از هیئت غذا و شربت آورد. همه ی بخش رو غذا دادیم...
دو تا بشقاب موند برای خودمون. یکی از
مریضا اومد، بهش غذا نرسیده بود. منوچهر بشقاب غذاش رو داد به اون و سه تایی از یه بشقاب خوردیم.
نگران بودم دوباره دچار انسداد روده بشه، اما بعد از ظهر که از خواب بیدار شد حالش بهتر بود.
گفت:از یه چیزی مطمئنم. نظر امام حسین روی منه. فرشته، هر بلایی سرم بیاد صدام در نمیاد...
《تا صبح بیدار ماند...
نماز میخواند، دعا می کرد، زل میزد به منوچهر که آرام خوابیده بود، انگار فردا خیلی کار دارد. از خودش بدش آمد. تظاهر کردن را یاد گرفته بود. کاری که هرگز فکر نمی کرد بتواند. این چند روز تا آنجا که توانسته بود، پنهانی گریه کرده بود و جلوی منوچهر خندیده بود. دکتر تشخیص سرطان روده داده بود. سرطان پیشرفته ی روده که به معده زده بود.
جواب کمیسیون سپاه ✉️ هم آمده بود: جانباز نود درصد. هر چند تا دیروز زیر بار نرفته بودند که این بیماری ها از عوارض جنگ باشد...
با این همه باز بنیاد گفته بود بیمار های منوچهر مادرزادی است. همه عصبانی بودند، فرشته، جمشید، دوستان منوچهر. اما خودش می خندید که از وقتی به دنیا آمدم بدنم پر از ترکش بود!
خب راست می گویند...!
هیچ وقت نتوانسته بود مثل او سکوت کند...》
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
🌼✨همانا برترین کارها،
کار برای امام زمان است✨🌼
@mojaradan
💍
💞💍
💍💞💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
🦋 #خداهمیشهآنلاینه
اگه صداش کردی و جواب نگرفتی
بدون دل ما ویروس گرفته که نیاز به پاکسازی شه😁✌️
🤍¦⇢#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #پایان_فعالیت
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 و هر انسانی، اعمالش را بر گردنش آویختهایم؛ و روز قیامت، کتابی برای او بیرون میآوریم که آن را در برابر خود، گشوده میبیند! (این همان نامه اعمال اوست!)
🌸 نامه ات را بخوان كافى است كه امروز خودت حسابرس خود باشى
🎙 محمود شحات انور
📖 سوره اسراء
🎵 مقام صبا (±عجم)
🌺🌹🌺
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
@mojaradan
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم ❤️
در سیـنہ ما هیچ بُتے راه ندارد
چون ڪشور دل غیر حسین شاه ندارد
در هر دوجهان رهبر این قوم حسین اسټ
راهے ڪه حسیـن داده نشان ، چاه ندارد
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
@mojaradan
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مهدی_جانم ❤️
🌼🍃 سلام حضرت دلبَر! سلام قرصِ قَمَر!
زمین که لطف ندارد؛ از آسمان چه خبر؟!
🌼🍃 منتظر امامزمان، چشم خود را بر روی...
حقیقت نمیبندد!
دست به سینه، گوشهای نمینشیند تا...
ظهور به وقوع پیوندد!
🌼🍃 منتظر امامزمان، راه حقیقت را مییابَد...
و با سعی و تلاش خود،
سعی میکند تا امامزمانش را یاری کند!
نه این که باری بر روی دوش او بگذارد.
🌹 سلام! ای غائب از نظر؛ به خدا می سپارَمَت
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#صبحتون_مهدوی ☀️
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_اول
#خواستگاری💍
🔰چگونه در جلسه #خواستگاری عاقلانه سؤال بپرسیم؟
1.هیجان و استرس دختر و پسر در روز خواستگاری امری طبیعی و غیرقابل انکار است. ولی شما با رعایت نکته های کلیدی زیر میتوانید ضمن کسب آشنایی کافی از سوی مقابل، استرس خویش و طرف مقابل را کاهش داده و خاطره خوبی از جلسه خواستگاری رقم بزنید:
2.تلاش کنید در موقع حرف زدن و گوش دادن، ارتباط چشمی مناسبی با طرف مقابل داشته باشید. ولی در عین حال زیاد هم به وی زل نزنید که حس موذب بودن دست ندهد.
3.در ملاقات های نخست و جلسات اولیه خواستگاری پرحرفی نکنید و تلاش کنید شنونده خوبی برای طرف مقابل باشید.
4.به موفقیت ها و دستاوردهای خویش اشاره کنید ولی فروتنی و تواضع را در بیان کنید
#ادامه_دارد
❥︎𝕵𝖔𝖎𝖓༅❦︎
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
@mojaradan
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
#حجاب_حیا
جملات شنیدنی دختر 16 ساله نروژی درباره حجاب:
چرا زنان نباید برای پوشاندن بدنشان
طبق میل خود رفتار کنند؟!!🤔
@mojaradan
💞 دو تا شریک و دو تا رفیق هستید
✍ #رهبر_انقلاب : اینطور هم نیست که بگوییم همه جا خانم باید از آقا تبعیت کند، نخیر. چنین چیزی نه در اسلام داریم و نه در شرع.
«الرجال قوامون علی النساء» معنایش این نیست که زن بایستی در همهی امور تابع شوهر باشد، نه!
یا مثل برخی از این اروپا ندیدههای بدتر از اروپا و مقلد اروپا، بگوییم که زن بایستی همهکاره باشد و مرد باید تابع باشد، نه. این هم غلط است. بالاخره دو تا شریک و دو تا رفیق هستید.
یک جا مرد کوتاه بیاید، یک جا زن کوتاه بیاید. یکی اینجا از سلیقه و خواست خود بگذرد، دیگری در جای دیگر تا بتوانید با یکدیگر زندگی کنید.
📚 برگرفته از کتاب مطلع عشق؛
❥︎𝕵𝖔𝖎𝖓༅❦︎
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
@mojaradan
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
مجردان انقلابی
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_بیس
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_سی_🎬
صبح قبل از عمل تنها بودیم دستم رو گرفت و گذاشت روی سینش...
گفت: "قلبم دوست داره بمونی، اما عقلم میگه این دختر از پونزده سالگی به پای تو سوخته. خدا زیبایی های زندگی رو برای بنده های خوبش خلق کرده. اونم باید ازشون استفاده کنه. شاد باشه..."
لباش میلرزید...
گفتم: "من که لحظه های شاد زیاد داشتم. از جبهه برگشتن هات، زنده بودنت، نفس هات، همه شادی زندگی منه... همین که میبینمت شادم..."
گفت: "من تا حالا برات شوهری نکردم. از این به بعد هم شوهر خوبی نمیتونم باشم. تو از بین میری."
گفتم: "بذار دوتایی با هم بریم ."
همون موقع جمشید و رسول اومدن. پرستارا هم برانکارد آوردن که منوچهر رو ببرن. منوچهر نذاشت. گفت پاهام سالمه میخوام راه برم هنوز فلج نشدم..
جلوی در اتاق عمل، برگشت صورت جمشید و رسول رو بوسید. دست من رو دو سه بار بوسید گفت این دستا خیلی زحمت کشیدن. بعد از این بیشتر زحمت میکشن...
نگاهم کرد و پرسید: "تا آخرش هستی؟"
گفتم: "هستم."
و رفت...
حتی برنگشت پشتش رو نگاه کنه...
《نکند برنگردد؟ .......
لبه ی تخت منوچهر نشست، مثل ماتم زده ها.
باید چه کار کند؟......
فکرش کار نمی کرد. همه ی بدنش گوش شده
بود بیایند خبر بدهند منوچهر...
دکتر با یک درصد امید برده بودش اتاق عمل. به فرشته گفته بود به توسل خودتان برمی گردد...
چند بار وضو گرفت اما برای دعا خواندن تمرکز نداشت. حال خودش را نمی فهمید...
راه می رفت،می نشست. چادرش را برمیداشت، دوباره سرش میکرد. سر ظهر صداش زدند.
پاهایش را همراه خودش کشید تا دم اتاق ریکاوری. توی اتاق شش تا تخت بود. دو تا از مریض ها داد می زدند. یکی استفراغ می کرد. یکی اسم زنی را صدا می زد و دو نفر دیگر از درد به خودشان می پیچیدند. تخت آخر دست چپ منوچهر بود. به سینه اش خیره شد. بالا و پایین نمی آمد. برگشت به دکترش نگاه کرد و منتظر ماند....
دکتر گفت: موقع بیهوشی روح آدم ها خودش را نشان می دهد. روحش صاف صاف است.
گوشش را نزدیک لب های منوچهر برد که داشت تکان می خورد. داشت اذان می گفت....》
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
🌼✨همانا برترین کارها،
کار برای امام زمان است✨🌼
@mojaradan
💍
💞💍
💍💞💍