فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫🌺🍃
🌺
آقای مهربانِ دو دنیا، خوش آمدی
ای نور چشم حضرت زهرا، خوش آمدی
⊰᯽⊱╌🌹╌⊰᯽⊱
تو آمدی که با کرمت، سروری کنی
تو آمدی که با حرمت، دلبری کنی
تو آمدی که هم نفس بی کسان شوی
همسفرهٔ جذامی و هم نوکران شوی
تو آمدی طبیبِ مریضانمان شوی
هم پادشاه کشور و سلطانمان شوی
⊰᯽⊱╌🌹╌⊰᯽⊱
تو آمدی که چاره بیچارگان شوی
تو آمدی که ملجا درماندگان شوی
رو کردهام به صحن و سرایت امان بده
رزق مرا شبیه همین کفتران بده
امروز بیا به سینهٔ تنگم جلا بده
عیدی به نوکرت حرم کربلا بده
⊰᯽⊱╌🌹╌⊰᯽⊱
#میلاد_امام_رضا علیه السلام مبارک
Eetaa.com/mojarebat
🌺
💫🌺🍃
Khake moghadas.mp3
8.81M
💫🌺🍃
🌺
❇️ نوآهنگ| خاک مقدس
کوری چشم هر آنکه نخواست
کوری چشم هر آنکه ندید
جسمی و جانی و روح و نوید
دوری و عشقی و شور و امید
🎙 سید یوسف
فارسی _ عربی
#میلاد_امام_رضا علیهالسلام
@mojarebat
🌺
💫🌺🍃
💫🌺🍃
🌺
❇️ صلوات خاصه امام رضا علیهالسلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ
وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى
الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ
صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً
مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
#امام_رضا علیهالسلام
@mojarebat
🌺
💫🌺🍃
مستقیم؛ محرمانه (1).mp3
10.47M
💫🌺🍃
🌺
❇️ نوآهنگ| ترس تهی دستی
روزها که نه
ماهها که نه
سالهاست که قصه همین است...
🎙 صابر خراسانی
#میلاد_امام_رضا علیهالسلام مبارک
@mojarebat
🌺
💫🌺🍃
4_6028562232927849576.mp3
3.78M
💫🌺🍃
🌺
❇️ نوآهنگ| شوق گدایی
تو رو دارم فقط
روزی ازت میگیرم
من یه سال مشهد نیام
دق میکنم میمیرم
🎙 حسن خلجی
#امام_رضا علیه السلام
@mojarebat
🌺
💫🌺🍃
📿🌺🍃
🌺
❇️ «جعفر پلنگ» و غذای حضرتی
💠 آقای راست نجات، معاون مهمانسرای حرم مطهر امام رضا علیهالسلام، در شب میلاد حضرت امام محمدالجواد علیهالسلام، این داستان جالب رو نقل کردند:
✍ زمانی که معاون امداد حرم امام رضا علیهالسلام بودم، وظیفه داشتیم، غذاهای باقیمانده مهمانسرا را آخر وقت به مناطق ضعیف و حاشیه شهر مشهد برده و بین فقرا توزیع کنیم.
👈 شبی با خادم مسجد آخر بلوار توس، تماس گرفته و به او گفتم: امشب قرار است که فلان مقدار غذای مشخص، به منطقه شما آورده و توزیع کنیم و آماده همکاری با ما باش.
نیمههای شب به آن مسجد که رسیدیم، با جمعیت فراوانی که درب مسجد منتظر بودند مواجه شدیم، بطوری که امکان توزیع غذا را بخاطر ازدحام شدید و ترس از تلف شدن تعدادی از مردم، نداشتیم!
خادم مسجد را صدا کردیم که چرا اینقدر شلوغ است؟!
گفت: حواسم نبود و در بلندگو اعلام کردم:
📣 امشب قرار است غذای متبرک از حرم امام رضا علیهالسلام بیاورند و اینگونه شلوغ شد و کاری از دستم بر نمیآید.
تصمیم به برگشت داشتیم که ناگاه در گوشه ای کنار دیوار، دختر بچهای کوچک با کفشهای پلاستیکی، نظرم را به خود جلب کرد و از وضعیت حال و روزش ترحمی به دلم افتاد و همانجا در دلم، از خود امام رضا علیهالسلام خواستم:
آقا جان 🤲 خودت راه حلی ارائه بده که بتونیم غذاها را بدون مشکل تقسیم کنیم و این مردم که با امید و احتیاج به اینجا آمدند، دست خالی برنگردند.
ناگهان انگار هزار نفر درونم فریاد زدند : از خادم محله بپرسم لات این محله کیه؟!🤔
از خادم مسجد پرسیدم: لات این محله کیه؟
با تعجب پرسید برای چی؟!!
گفتم کارش دارم.
گفت: اسمش جعفر پلنگه
گفتم بگو بیاد و زنگش زد که تا نیم ساعت دیگه میرسم و منتظرش موندیم.
جعفر با ظاهری خالکوبی شده و پیراهن یقه باز و سوار موتور اومد و سلام کرد و گفت فرمایش؟
گفتم ما از حرم امام رضا علیهالسلام اومدیم و غذای متبرک آوردیم و نمیدونیم چطور تقسیم کنیم که مردم اذیت نشن و از شما میخواهیم در این کار کمکمون کنی😥
جعفر با کمال میل گفت: نوکر خادمهای امام رضا علیهالسلام هستم. چشم.
به بقیه خدام گفتم ماشین غذا رو تحویل جعفر بدین و بهش کمک کنید تا غذاهارو تقسیم کنه.
جعفر مردم را کنار دیوار به صف کرد و به هر خانوادهای بنا به مصلحت و شناختی که خودش به آنها داشت، غذاها را تقسیم کرد.
گفتم چهارتا غذا هم به خودش و خانوادهاش بدهید.
بعد از اتمام کار، به من گفت:
آقای راست نجات، شماره تلفنت را به من میدهید؟
همکاران با اشاره گفتند اینکارو نکن و برات دردسر درست میکنه و....
اما با کمال میل به او شماره را دادم و رفتیم.
ابتدای هفته بود که با من تماس گرفت که جعفر پلنگ هستم و کاری با شما دارم و به دفترم در حرم آمد!
آنجا به من گفت: من هم خادم زوار امام رضا علیهالسلام هستم.
بنده با تعجب گفتم: بله؟!!!
گفت: منم روزهای پنجشنبه میام حرم امام رضا علیهالسلام و در صحنها میچرخم و مهرهای اطراف دیوارها را جمعآوری و سرجاهایشان میذارم و برمیگردم و به همین مقدار، خودم را خادم حضرت میدانم.
اتفاقا همان روز در راه برگشتم به درب مهمانسرا رسیدم و به امام رضا علیهالسلام در دلم گفتم:
میشه امروز غذای متبرکی از حرمتون برای خواهر بیمارم ببرم؟!
وقتی به خادم درب مهمانسرا گفتم با تندی به من گفت: آقا برو کنار بایست و مزاحم نشو!😔
وقتی نا امید شدم و خواستم به خانه برگردم، پشت سرم، آن خادم به همکارش گفت مواظبش باشید جیب مردم رو نزند!!!
هنگامی که این را شنیدم به او گفتم:
خدایا توبه، من جیب بر نیستم و دلم شکست و تا بست نواب گریه میکردم و به امام رضا علیهالسلام گفتم دیگه سرکشیکم نمیام و خداحافظ😢
ناگهان موبایلم زنگ خورد که خادمهای حرم امام رضا علیهالسلام در مسجد محله منتظرت هستند وبا ترس و لرز که من جیب بری نکردم و چه زود گزارش دادند و احضارم کردند
پیش شما اومدم😕
حالا آمدهام بگویم:
امام رضا علیهالسلام چقدر مهربونه😭
یک غذا میخواستم ولی به من یک ماشین غذا داد و بجای یکی، چهارتا غذا برای خانوادهام بردم😇
#امام_رضا علیهالسلام
@mojarebat
🌺
📿🌺🍃
📿🌺🍃
🌺
❇️ ادای قرض
💚 امام رضا علیهالسلام:
✍ جهت ادای قرض، ۴۴۲ بار این آیه شریفه را بخواند:
لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ
سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّینَاهُ مِنَ الْغَمِّ
وَ كَذَلِكَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ
📚 بحار الانوار، جلد۹۲، صفحه۲۹۱
@mojarebat
🌺
📿🌺🍃
📿🌺🍃
🌺
❇️ تاثیر همنشینی با اهل ذکر و علم
💚 امام رضا (علیهالسلام):
✍ هنگامی که اهل مجالس ذکر و علم به منزلهایشان میروند،
خداوند عزوجل به فرشتگانش میفرماید:
ثواب آنچه از کارهای اینان را دیدید بنویسید.
پس ملائکه برای هر کدام ثواب عملش را مینویسند، و بعضی از افراد را که با آنها حاضر بودهاند رها میکنند.
🔹 پس خداوند عز وجل میفرماید:
چرا اسم فلانی را ننوشتید؟
مگر با آنها نبود و در جمعشان حضور نداشت؟
🔸 میگویند:
پروردگارا! او با آنها شرکت داشت ولی حرفی نزد.
🔹 خداوند جلیل میفرماید:
مگر همنشین آنها نبود؟
🔸 میگویند: چرا پروردگارا!
🔹 میفرماید:
✍ او را با آنها بنویسید.
آنان قومی هستند که همنشینان به وسیله آنها، شقی و بدبخت نشوند.
پس او را با آنها می نویسند؛
🔹 و خدای تعالی فرماید:
✍ برای او ثوابی مثل ثواب یکی از آنها بنگارید.
📚 مکیال المکارم، جلد۱، صفحه ۵۶۸
@mojarebat
🌺
📿🌺🍃
📿🌺🍃
🌺
❇️ کلام عارفان| کمک کردن مخفیانه
💠 آیت الله مجتهدی رحمةاللهعلیه:
💚 حضرت امام رضا (علیهالسلام):
✍ لا یَتِمُّ المَعرُوفُ اِلّا بِثَلاثِ خِصالٍ:
🔺 تَعجیلِهِ
🔺 وَ تَصغیرِهِ
🔺 وَ سَترِهِ،
👈 فَاِذا عَجَّلتَهُ هَنَّأتَهُ
👈 وَ اِذا صَغَّرتَهُ عَظَّمتَهُ
👈 وَ اِذا سَتَرتَهُ أَتمَمتَهُ
✍ کار خوب کامل نمی شود مگر به سه خصلت:
🔺 زود انجام دادن،
🔺کوچک شمردن آن،
🔺پنهان داشتن آن.
👈 پس هنگامی که در آن عجله کنی آن را خوب و گوارا ساختهای
👈 و هنگامی که آن را کوچک میشمری، آن را با عظمت خواهی کرد
👈 و هنگامی که پنهان میکنی، آن را کامل خواهی نمود.
♻️ شرح حدیث:
✍ یکی از آداب انفاق این است که آبروی شخصی که به او کمک میکنید را نریزید.
مثلاً میخواهد به شخص ابرومند کمک کند، اما علنی گوشت میخرد و جلوی چشم همه میبرد در خانۀ او. خب معلوم است که این بندۀ خدا ناراحت میشود.
میخواهد به دختری که قصد شوهر کردن دارد برای جهازش کمک کند، به ده نفر میگوید، بعد یک قالی میخرد و میبرد در خانۀ او و آبرویش را میریزد.
❌ این نوع انفاق کردن فایده ندارد.
👈 اگر بنا باشد که آبروی کسی را بریزد و به او کمک کنی این انفاق صنار نمیارزد.
✍ حضرت امام زین العابدین (علیهالسلام) شبها به در خانۀ فقرا میرفت و به آنها کمک میکرد. شخصی که امام به او کمک کرده بود، امام را نمیشناخت، به همین خاطر امام چهارم را نفرین میکرد و میگفت:
ای جوان، خدا به تو عوض بدهد که شب ها به ما کمک می کنی. خدا داد ما را از زین العابدین بگیرد که سراغی از ما نمیگیرد.
👈 امام چهارم هم پنهانی کمک میکرد و میرفت. نمی گذاشت بفهمند که او چه کسی است. نمیگفت که من خودِ زین العابدین هستم.
✍ حضرت امیر المؤمنین (علیهالسلام) هم شبانه در خانۀ فقرا میرفت و به آنها کمک میکرد.
شب نوزدهم وقتی ضربت شمشیر به فرق مبارکش زدند، تازه فقرا فهمیدند آن آقایی که هر شب در خانهشان میآمده و به آنها کمک میکرده، امیرالمؤمنین بوده است.
✔️ اینطور قصد قربت داشتند.
📚 احسن الحدیث، مواعظ آیت الله مجتهدی، صفحه ۱۰۶
@mojarebat
🌺
📿🌺🍃