💯حکایت سینماتوگراف/کیهان
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب
🔰 ظهور فیلمفارسی و شبهروشنفکری در سینمای پس از انقلاب
👤 #سعید_مستغاثی
🔸برخلاف فیلمسازان سینمای دفاع مقدس که به هرحال توانستند با تلفیق عناصر جذب مخاطب عام با مضامین انقلابی و اسلامی، خود را به نحوی با شرایط جدید کشور سازگار سازند اما بسیاری دیگر موفق به چنین هماهنگی و سازگاری نشدند و از همین روی به جذب صرف تماشاگر روی آوردند.
🔸سینمایی که معدود آثار استاندارد و قوی آن از عرصههای جهانی دور مانده، چراکه در راستای خواست و طلب لابیهای سینمایی حاکم بر دنیا نیست. در حالی که فیلمهای ضعیف ولی مماس بر تئوریهای غربیها، مورد استقبال آنان قرار گرفته و جوایز خرد و درشت بسیاری نصیبشان میگردد، بدون آنکه بتوانند در بازارهای جهانی برای خود جایگاهی ولو کوچک بهدست آورده و مخاطبی کسب کنند.
🔸اما سینمای ایران بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ تحت تاثیر فضای ایجاد شده سیاسی، آرامآرام دچار اضمحلال شد. طبق آمار رسمی ارائه شده از سوی وزارت ارشاد، سال ۱۳۸۲ بدترین سال سینمای ایران به لحاظ حضور تماشاگر، فروش بلیط و ساخت فیلم بود. درصد فیلمهای ژانر سینمای دفاع مقدس (به عنوان اصیلترین ژانر سینمای ایران) در آن سال به صفر رسید. در واقع ریشههای ابتذال سینمای امروز را میتوان در همان دوران جستوجو نمود.
🔸کته جالب اینکه در سال ۱۳۷۶ و پس از پایان شانزدهمین جشنواره فیلم فجر، در حالی که مرحوم سیف الله داد (معاونت وقت سینمایی)، اصحاب رسانه را در سالن اجتماعات ساختمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمع کرده بود (نگارنده نیز یکی از آنان بود)، ضمن عذرخواهی بابت فیلمهایی که در جشنواره آن سال به نمایش درآمدند، صریحا گفت که بر جشنواره فجر آن سال، ابتذال سایه افکنده بود و سپس همه را دعوت کرد تا با تشریک مساعی، به مقابله با ابتذال یادشده، بپردازند.
🔸متاسفانه از آن پس به جای عمل به توصیه سیف الله داد، برخی فیلمسازان با سوءاستفاده از فضای ایجاد شده که شکستن هرگونه خط قرمزی را نوعی فضیلت مینمایاند، هرچه بیشتر در گرداب فیلمفارسی و ابتذال فرو رفتند و این غرق شدن تا آنجا پیش رفت که 3 سال بعد در مراسم اختتامیه جشن خانه سینما، مجید مجیدی یکی از فیلمسازان معتبر سینمای ایران که در آن دوره دبیر جشن خانه سینما بود، صراحتا از صدای پای ابتذال سخن گفت. مجیدی در آن سخنرانی گفت:
🔻«... گوش بداریم که صدای پای ابتذال به راحتی به گوش میرسد. آنچه روزگاری به درست یا به غلط با واژه فیلمفارسی میخواندیمش، دوباره سر و گوشی میجنباند، تابلوهای رنگارنگی که فقط در کار فریب چشمهایند و با اندیشه و آگاهی بیگانهاند، دوباره درسر چهارراهها حاضر میشوند. ترانه خوانیهای کوچه و بازاری، عشقهای کاغذی و لحنهای کلاه مخملی دوباره در فیلمها ظاهر میشوند. چه کسی مقصر است؟ ما به عنوان سینماگر؟ یا سیاستگذارانی که با سیاستهای غلط چنین التهاب و تشنگی کاذب را در جامعه، ایجاد کردند یا مخاطبان ما، یعنی مردم که ذائقههایی اینچنین پیدا کردهاند؟»
https://eitaa.com/mojekhabar1400