eitaa logo
معجز
831 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
71 فایل
امام عـلى ع فَقْـدُ الْبَـصَرِ أَهْوَنُ مِنْ فِقْـدانِ الْبَـصیرَة سوال از شما پاسخ از ما ارائه مباحث اعتقادی شرعی و اخلاقی بصیرتی سیاسی ازدواج و خانواده انتقادات و پیشنهادات و ارتباط با مدیر: @Hga_1361 جهت تبادل: @Mehdi7671
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 گاو مرا شناخته بود ولی من او را نشناختم ✍شخصی تعریف می‌کرد؛ وقتی از نماز جماعت صبح برمی‌گشتم جماعتی را دیدم که به زور قصد سوار کردن گاو نری را در ماشین داشتند. گاو مقاومت می‌کرد و حاضر نبود سوار ماشین شود، من رفتم دستی به پیشانی گاو کشیدم؛ گاو مطیع شد و سوار شد. من مغرور شدم و پیش خود گفتم: این از برکت نماز صبح است. وقتی به خانه رسیدم دیدم مادرم گریه و زاری می‌کند، علت را که جویا شدم گفت: گاومان را دزدیدند. ✅ با معجز همراه باشید. 🌐 mojez750.blogfa.com 📸 lnstagram.com/mojez750 ✴️ eitaa.com/mojez750 🆔 sapp.ir/mojez750 ➡️ t.me/mojez750
✨﷽✨ 🔴انتخاب‌ها را جدی بگیریم، در قبال آیندگان مسئولیم ✍یک غذاخوری بین‌ راهی بر در ورودیش با خط درشت نوشته بود: «شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت ‌خواهیم کرد.» راننده‌ای با خواندن این تابلو، اتومبیلش را فوراً پارک کرد، وارد رستوران شد، ناهار مفصلی را سفارش داد و نوش جان کرد. بعد از خوردن غذا، سرش را پایین انداخت که بیرون برود ولی دید پیش‌خدمت با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است. با تعجب پرسید: «مگر شما ننوشته‌اید پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟»پیش‌خدمت با خنده جواب داد: «چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه‌تان خواهیم گرفت ولی این صورتحساب مربوط به پدربزرگ مرحوم شماست!» 🔸نتيجه اخلاقی: اين داستان حقيقتی را در قالب طنز بيان می‌کند که کاملاً مصداق دارد. ممکن است ما کارهایی را انجام دهيم که آيندگان مجبور به پرداخت بهای آن باشند. ✅ با معجز همراه باشید. 🌐 mojez750.com 📸 lnstagram.com/mojez750 ✴️ eitaa.com/mojez750 🆔 sapp.ir/mojez750 ➡️ t.me/mojez750
✨﷽✨ 🔴 وفای سگ بِه از پادشاه ✍پادشاهی دستور داد 10 سگ وحشی تربیت کنند تا هر وزیری که از او اشتباهی سر زد، او را جلوی آنها انداخته تا با درندگی تمام او را بخورند. در یکی از روزها یکی از وزرا نظری داد که مورد پسند پادشاه نبود و دستور داد که او را جلوی سگ‌ها بیندازند. وزیر گفت: ۱۰ سال خدمت شما را کرده‌ام حالا اینطور با من معامله می‌کنی؟ خوب حالا که چنین است ۱۰ روز تا اجرای حکم به من مهلت بده. پادشاه پذیرفت. وزیر رفت پیش نگهبان سگ‌ها و گفت: می‌خواهم به مدت ۱۰ روز خدمت اینها را من بکنم. او پرسید: از این کار چه فایده‌ای می‌کنی؟ گفت: به زودی به تو می‌گویم. نگهبان گفت اشکالی ندارد و وزیر شروع کرد به فراهم کردن اسباب راحت برای سگ‌ها؛ از دادن غذا، شستشوی آنها و غیره. ۱۰ روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید، دستور دادند که وزیر را جلوی سگ‌ها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظاره‌گر صحنه هست ولی با چیز عجیبی روبرو شد و دید همه سگ‌ها به پای وزیر افتادند و تکان نمی‌خورند. پادشاه پرسید: با این سگ‌ها چه کار کردی؟ 🔸 وزیر جواب داد: ۱۰ روز خدمت اینها را کردم و فراموش نکردند ولی ۱۰ سال خدمت شما را کردم همه اینها را فراموش کردی. پادشاه سرش را پایین انداخت و دستور به آزادی او داد. ✅ با معجز همراه باشید. 🌐 mojez750.blogfa.com 📸 lnstagram.com/mojez750 ✴️ eitaa.com/mojez750 🆔 sapp.ir/mojez750 ➡️ t.me/mojez750