🌼امام هادی علیه السلام:
شکرگزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است چون نعمت متاع دنیای فانی است و لکن شکر، نعمت جاودانه آخرت است.
تحف العقول، صفحه ۴۸۳
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@masirkhoshbakhti
🦋 تفسیر قرآن کریم با داستان🦋
✳️ ویژگی پرهیزکاران: گذشت
الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ(134)
ﺁﻧﺎﻥ[پرهیزکاران] ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﺸﺎﻳﺶ ﻭ ﺗﻨﮓ ﺩﺳﺘﻲ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻭ ﺧﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻣﻰ ﺑﺮﻧﺪ ، ﻭ ﺍﺯ [ﺧﻄﺎﻫﺎﻱِ] ﻣﺮﺩم ﺩﺭ ﻣﻰ ﮔﺬﺭﻧﺪ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ.
✅ بزرگواری امام هادی علیه السلام
🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
✍شخصی به نام بُریحه عباسی از طرف متوکل، مسئولیت امامت نماز جمعه شهر مدینه و مکه را بر عهده داشت و جیره خوار او بود.
جهت تقرب به دستگاه، نامه ای بر علیه امام هادی (علیه السلام) به متوکل نوشت که مضمون آن چنین بود:
«چنانچه مردم و نیز اختیارات مکه و مدینه را بخواهی، باید امام هادی (علیه السلام) را از مدینه خارج گردانی، چون که او مردم را برای بیعت با خود دعوت کرده است و عده ای نیز اطراف او جمع شده اند»
بُریحه چندین نامه با مضامین مختلف برای دربار فرستاد.
متوکل با توجه به این سخن چینی ها و گزارشات دروغین و اینکه شخص متوکل نیز، دشمن سرسخت امام علی (علیه السلام) و فرزندانش بود، لذا یحیی فرزند هرثمه را خواست و به او گفت هر چه سریع تر به مدینه می روی و علی بن محمد (علیه السلام) را از مسیر بغداد به سامرا می آوری.
یحیی می گوید در سال ۲۴۳ به مدینه رسیدم و چون آن حضرت آماده حرکت و خروج از مدینه شد، عده ای از مردم و بزرگان مدینه به عنوان مشایعت، امام را همراهی کردند که از آن جمله همین بُریحه عباسی بود.
مقداری راه که رفتیم، بُریحه جلو آمد و به امام عرضه داشت فهمیده ام که می دانی من با بدگویی و گزارشات کذب نزد متوکل، سبب خروج تو از مدینه شده ام.
چنانچه نزد متوکل مرا تکذیب نمایی و از من شکایتی کنی، تمام باغات و زندگی تو را آتش می زنم و بچه ها و غلامانت را نابود می کنم.
آن حضرت در جواب، با آرامش و متانت فرمود من همانند تو آبرو ریز و هتاک نیستم، شکایت تو را به کسی می کنم که من و تو و خلیفه را آفریده است.
در این هنگام، بُریحه با خجالت و شرمندگی روی دست و پای حضرت افتاد و ملتمسانه عذرخواهی و تقاضای بخشش کرد.
امام هادی (علیه السلام) اظهار نمود من تو را بخشیدم و سپس به راه خود ادامه داد.
📚 اعیان الشیعه، جلد ۲، صفحه ۳۷
☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 برخی از آثار مثبت اندیشی:
🌸 کاهش استرس و آرامش روانی
🌸 سلامت جسمی
🌸 شادی در زندگی
🌸 افزایش طول عمر
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@masirkhoshbakhti
#سؤالات_شما
⁉️سؤال
سلام، آیا میتونیم پیش دکتر سونوگرافی مرد بریم یا جایز نیست؟ دکتر زنان که رفتم، به من گفتن پیش فلانی برو.
مرجع: رهبری.
✅ پاسخ
🌸با سلام و تشکر از ارتباط شما 🌸
اگه دکتر زن نیست و امر حیاتی باشه که ناچار به مراجعه به پزشک مرد باشین، اشکال نداره. البته دراینصورت هم، باید بهگونهای لباس بپوشین که #کمترین_حد_نگاه به بدن اتفاق بیفته.
✅ در غیراینصورت و با وجود متخصصین زن، مراجعه به پزشک مرد جایز نیست.
🌹 کانال احکام به زبان خیلی ساده
╭─═ঊঈ🔻🔻ঊঈ═─╮
👉 @ahkam_yar
╰─═ঊঈ🔺🔺ঊঈ═─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 تعریف خدا از زبان یک کودک
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
@masirkhoshbakhti
🌼امام صادق علیه السلام:
خوشا به حال کسی که آرزوهای پوچ، او را سرگرم و غافل نکند.
طُوبی لِمن لَم تُلهِه الأمانیّ الکاذبه
📚بحارالانوار ج۷۸ ص۲۸۰
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@masirkhoshbakhti
🦋 تفسیر قرآن کریم با داستان🦋
✳️ پیمان با خدا
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ(یس : ۶۰)
اى فرزندان آدم! مگر با شما پيمان نبستم كه شيطان را اطاعت نكنيد كه همانا او براى شما دشمنى آشكار است. و تنها مرا بپرستيد، كه راه مستقيم همين است.
✅ راستی موجب توبه راهزن!
🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
✍گروهی راهزن در بیابان دنبال مسافر میگشتند تا او را غارت کنند، ناگهان مسافری دیدند، به جانب او تاختند و گفتند: هرچه داری به ما بده، گفت: تمام دارایی من هشتاد دینار است که چهل دینار آن را بدهکارم، با بقیه آن هم باید تأمین معیشت کنم تا به وطن برسم.
رییس راهزنان گفت: رهایش کنید، پیداست آدم بدبختی است و پول جز آنچه که میگوید ندارد.
راهزنان در کمین مردم نشستند، مسافر به محل مورد نظر رفت و بدهی خود را پرداخت و برگشت، دوباره در میان راه دچار راهزنان شد، گفتند: هرچه داری بده وگرنه تو را میکشیم، گفت: مرا هشتاد دینار بود، چهل دینار بابت بدهی
پرداختم، بقیه اش برای مخارج زندگی مانده، به دستور رییس راهزنان او را گشتند، در جستجوی لباس و بار او جز چهل دینار ندیدند!
رییس راهزنان گفت: حقیقتش را برای من بگو، چگونه در برخورد با این همه خطر جز سخن به حقیقت نگفتی و از راستگویی امتناع ننمودی؟
گفت: در کودکی به مادرم وعده دادم در تمام عمرم سخن جز به راستی نگویم و دامن به دروغ آلوده نسازم!
راهزنان قاه قاه خندیدند ولی رییس دزدان آه سردی کشید و گفت: عجبا! تو به مادرت قول دادی دروغ نگویی و این گونه پای بند قولت هستی، ولی من پای بند قول خدا نباشم که از ما قول گرفته گناه نکنیم، آنگاه فریاد زد: خدایا! از این به بعد به قولم عمل میکنم ؛ توبه، توبه!
📚عبرت آموز
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@masirkhoshbakhti