eitaa logo
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
728 دنبال‌کننده
200 عکس
772 ویدیو
5 فایل
🌼آقا مجتبی تهرانی رحمه‌الله علیه:من هر چه دارم از استادم امام خمینی ره دارم. 🔻مجموعه مباحث آقا مجتبی تهرانی (ره) در اخلاق و معارف اسلامی . 📔 گزیده بیانات 🔹️عکس نوشته کلیپ تصویری 📽 کلیپ صوتی 🔊 🏷 https://mojtabatehrani.com
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃 قسمت اول الجنَّه حرامُ عَلى کل فاحش ان یدخلها. ورود به بهشت بر هر دشنام دهنده اى حرام است . پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) (۱): تعریف فحش فحش ، بذاء، سلاطه ، تفحش و سب ، کلماتى گوناگون با معانى بسیار نزدیک به هم ، بلکه مترادف و هم معنایند. فحش در لغت به معناى افزایش بدى از حد مجاز است ؛ یعنى وقتى بدى از حد خود فراتر رود، شخص به ناسزاگویى روى مى آورد. ((تفحش )) به معناى بیهوده گفتن یا هرزه گویى ، ((سب )) به معناى گفتار زشت یا دشنام ، ((بذاء)) به معناى بد زبانى و ((سلاطه )) نیز به معناى زبان درازى است . دانشمندان اخلاق ، به کار بردن سخنان زشت براى اشخاص را فحش و ناسزا مى گویند. (۲): اقسام فحش فحش را از جهت انگیزه گوینده به دو قسم مى توان تقسیم کرد: ۱ – فحش با انگیزه آزار (قصد جدى ) 📌گاه ناسزا براى رنجاندن و آزردن خاطر دیگرى گفته مى شود. دشنام دهنده در این حالت با جدیت ناسزا گفته ، حرمت شکنى مى کند. ۲ – فحش با انگیزه شوخى هرزه گویى و فحش چه بسا براى شوخى باشد. ناسزا گویى در چنین حالى ، بدون انگیزه رنجاندن است . 📌گاهى هم این صفت ناپسند، عادت شده ، بدون انگیزه خاصى انجام مى گیرد. فرد بیمار در این حال براى رساندن مقاصد معمول خویش ، سخنان زشت را به مى گیرد. فحش از جهت زشتى کلمات به کار رفته نیز به مرتبه هاى گوناگون تقسیم مى شود. برخى بسیار زشت است و برخى زشتى کم ترى دارد. البته میزان زشتى و ناپسندى سخنان فرد نزد اقوام و ملت هاى گوناگون مختلف است به این معنا که گاه سخنى در شهرى بسیار ناپسند شمرده مى شود و در شهر یا کشور دیگر به آن اندازه ناپسند نیست . ✅✅ دارد.... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق dars_akhlaq 💠💠💠 @agamojtabatehrani 📌📌📌📌
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍃🍃🍃 #آفات_زبان #فحش قسمت اول الجنَّه حرامُ عَلى کل فاحش ان یدخلها. ورود به بهشت بر هر دشنام ده
🍃🍃🍃 قسمت دوم (۳): نکوهش فحش از دید شرع فحش و ناسزا در سخنان بسیارى از پیشوایان معصوم (علیه السلام ) به شدت نکوهش شده است تا آن جا که فرموده اند: در اسلام فحش نیست و مسلمان ناسزا نمى گوید. رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: الفحش و التفحش لیسا من الاسلام فى شى ء. ناسزا گفتن و هرزه گویى در هیچ موردى از اسلام نیست . حضرت صادق (علیه السلام ) نیز به برخى از یاران خود فرمود که فحش ‍ دادن ، کردار ما نیست و پیروان خود را به آن فرا نمى خوانیم . سماعه که از یاران امام صادق (علیه السلام ) است ، مى گوید: دخلت على ابى عبدالله (علیه السلام ) فقال لى مبتدئا یا سماعه ما هذا الذى کان بینک و بین جمالک ؟ ایاک ان تکون فحاشا او سخابا او لعانا فقلت : والله لقد کان ذلک انه ظلمنى . فقال ان کان ظلمک لقد اربیت علیه ان هذا لیس من فعالى و لا امر به شیعتى ، استغفر ربک و لا تعد قلت استغفرالله و لااعود. بر امام صادق (علیه السلام ) وارد شدم . در ابتدا فرمود: به من بگو که قضیه بین تو با شتربانت [= ساربانت ] چه بوده است ؟ (سپس فرمود) بپرهیز از این که زشتگو و بدزبان یا فریادزن یا لعنت کننده باشى . من گفتم به خدا سوگند! او به من ستم کرده (من بى جهت به او ناسزا نگفته ام .) حضرت فرمود: اگر او به تو ظلم کرده ، همانا تو بر او پیشى گرفتى [= به سبب ناسزا گفتن ، تو هم ستم کردى ]. همانا این فحش از رفتار من نیست و پیروان خود را نیز به آن امر نمى کنم . از پروردگارت آمرزش بطلب و (به سوى بدى ) باز نگرد.سماعه گفت : من از پروردگار آمرزش مى طلبم و هرگز باز نخواهم گشت . 🔹️پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: الجنه حرام على کل فاحش ان یدخلها. ورود در بهشت بر هر زشت گویى حرام است . ایاکم و الفحش فان الله لا یحب الفحش و التفحش. ایاکم و الفحش ‍ فان الله لایحب الفاحش المتفحش . 🔸️از ناسزاگویى بپرهیزید. همانا خداوند فحش و هرزه گویى را دوست نمى دارد. از فحش بپرهیزید؛ چرا که خداوند ناسزاگو و هرزه گو را دوست ندارد. ♨️از حضرت باقر (علیه السلام ) روایت شده است : ان الله یبغض الفاحش المتفحش. همانا خداوند فحش دهنده هرزه گو را دشمن مى دارد. ان الله یبغض الفاحش البذى . به درستى که خداوند فحش دهنده بد زبان را دشمن مى دارد. در وصیت هاى رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) به حضرت على (علیه السلام ) آمده است : یا على شر الناس من اکرمه الناس اتقاء فحشه . 🔸️اى على ! بدترین شخص کسى است که مردم از زبان بد او ترسیده ، از روى ترس او را گرامى بدارند. 🔸️از امام محمد باقر (علیه السلام ) نقل شده است که پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) به همسرش فرمود: یا عائشه ان الفحش لو کان ممثلا لکان مثال سوء. اى عایشه ! اگر فحش در این عالم شکل مى گرفت (و تو آن را مى دیدى )، به شکل زشت و بدى تبدیل مى شد. 🔹️از اندیشه و درنگ در این روایت ها، این نتیجه به دست مى آید که فحش از دید شرع ، رفتارى بسیار ناپسند، بلکه ممنوع است . تعبیرهایى چون نبودن در اسلام ، وارد نشدن در بهشت ، دوست نداشتن خدا، دشمنى خدا، همه و همه شدت زشتى این رفتار را نشان مى دهد تا آن جا که امام صادق (علیه السلام ) به فحش دهنده وعید آتش داده است ؛ آن جا که مى فرماید: البذاء من الجفاء و الجفاء فى النار. بد زبانى از جفا کارى است و جفا کارى در آتش است . اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد مجتبی تهرانی ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق dars_akhlaq
🍃🍃 قسمت سوم (۴): ریشه هاى درونى فحش ناسزاگویى در یکى از عوامل ذیل ریشه دارد: ۱ – خشم و عصبانیت فحش ، اغلب از شعله ور شدن خشم سرچشمه مى گیرد. فرد خشمگین به دلیل ناتوانى در مهار کردن خشم خود، به رفتار زشتى چون فحش دچار مى شود و با تکرار و استمرار آن ، این رفتار به شکل عادت در مى آید. ۲ – شوخى گاه ناسزاگویى فقط براى مزاح و شوخى با فرد و خنداندن دیگران صورت مى گیرد که این خود نیروى شهوت ریشه دارد. هرزه گویى هاى دلقک هاى دربار پادشاهان ، از این نوع به شمار مى آید. ۳ – عادت تربیت نادرست در شیوه سخن گفتن ، سخنان ناهنجار و نازیبا را براى انسان عادى مى سازد. فرد مبتلا به فحش در چنین حالتى ، بدون سرکشى دو نیروى خشم و شهوت ، دشنام مى دهد؛ زیرا ناسزاگویى براى او، مانند سخنان دیگرش به شکل عادت در آمده است . (۵): پیامدهاى زشت فحش ناسزاگویى و دشنام ، پیامدهاى شومى را در دنیا و سراى آخرت براى انسان به بار خواهد آورد که از آن میان مى توان به موارد ذیل اشاره کرد: پیامدهاى فحش در دنیا ۱ -تحریک دیگران به ناسزاگویى : دشنام به دیگران ، مایه خشم آن ها شده ، ایشان را نیز به همین رفتار زشت وا مى دارد. ناسزا به آرمان و عقیده دیگران ، چه بسا آن ها را به فحش به آرمان انسان ناسزاگو وادارد. خداوند متعالى در قرآن کریم مى فرماید: و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا…. خدایان آن ها را فحش ندهید؛ چرا که آن ها نیز (در مقابل ) از روى دشمنى به خداوند ناسزا مى گویند. ۲ – ایجاد دشمنى : ناسزاگویى ، بذر دشمنى را در دل دیگران مى پاشد و آن ها را از فحش دهنده متنفر مى کند؛ چنین فردى به جاى کسب دوستى ، بر تعداد دشمنان خود مى افزاید. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: لا تسبوا الناس فتکسبوا العداوه لهم . به مردم دشنام ندهید تا دشمنى ایشان را به دست نیاورید. اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد مجتبی تهرانی ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 💠 @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍃🍃 #آفات_زبان #فحش قسمت سوم (۴): ریشه هاى درونى فحش ناسزاگویى در یکى از عوامل ذیل ریشه دارد:
🍃🍃 ✔ در بیانات رحمه الله علیه 💠➖قسمت دوم💠 💠➖💠➖💠➖💠 (۳): نکوهش سخن چینى از دید شرع 🔸️سخن چینى در آیات و روایات به شدت نکوهیده ، و در مقایسه با دیگر رفتار ناپسند، از زشت ترین آن ها شمرده شده است . خداوند متعالى در قرآن مجید مى فرماید: ویل لکل همزه لمزه . واى بر هر عیب جوى سخن چین . 🔸️که سخن چین (همزه ) در کنار غیبت کننده (لمزه ) آورده شده است . پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در سوره قلم ، چنین خطاب مى شود: و لا تطع کل حلاف مهین هماز مشاء بنمیم . از سوگند خورندگان به دروغ که افرادى فرومایه اند، پیروى مکن ؛ از کسانى که بسیار عیب جو و سخن چین هستند. محدثان بزرگ در مجموعه هاى روایى خود، احادیث بسیارى را در نکوهش ‍ این عمل نقل کرده اند. کافى ، مستدرک الوسائل ، بحارالانوار، وسائل الشیعه و بسیارى از کتاب هاى روایى دیگر، درباره این بیمارى باب مستقلى دارند. 🔷️امام صادق (علیه السلام ) به نقل از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: لا انبئکم بشرارکم ؟ قالوا: بلى یا رسول الله قال : المشاءون بالنمیمه …. 🔷️آیا شما را از بدترینتان آگاه کنم ؟ گفتند: بله اى رسول خدا! فرمود: کسانى از شما که سخن چینى مى کنند. حضرت سخن چینى را در شمار امورى که پیامبر از آن ها باز داشته ، معرفى کرده است : ان رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) نهى عن الغیبه … و نهى عن النمیمه . همانا رسول خدا از غیبت و…سخن چینى نهى فرموده است . سرور پرهیزکاران حضرت على (علیه السلام ) نیز مى فرماید: بئس الشیمه النمیمه. سخن چینى خلق و خوى بدى است . النمیمه شیمه المارق . سخن چینى ، خوى کسانى است که از دین خارج شده اند. 🔴حال ممکن است پرسیده شود: آیا حرفى را که درباره کسى زده شده ، مى توان براى او بازگفت با این توجیه که حرف او دروغ نیست ؛ بلکه واقعیت دارد؟ ♨️در پاسخ مى توان گفت : دروغ گفتن حرام است ؛ اما راست گفتن همه جا واجب نیست ؛ یعنى نمى توان گفت به دلیل آن که دروغ گفتن حرام است ، راست گفتن واجب است و حتى نمى توان حرمت دروغ را دلیل بر جواز هر سخنى راست دانست و این امر را بهانه قرار داد و هر سخنى را که از هر شخصى شنیده مى شود، براى دیگرى نقل کرد؛ زیرا این نوعى فتنه انگیزى است ، و گاه مفسده راست گفتن از دروغ گفتن بیش تر است . رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: 🔷️ثلاثه یقبح فیهن الصدق : ۱ – النمیمه …. راست گویى در سه جا زشت است : ۱ -سخن چینى … . 🔷️امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید: اسوء الصدق النمیمه . زشت ترین راستگویى ها، سخن چینى است . 🔷️حال به آسانى مى توان گفت : سخن چینى حرام ، و از گناهان بزرگ است و اگر سعایت باشد، از بدترین انواع سخن چینى به شمار مى رود و از آن بسیار نکوهش شده است ؛ چنان که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: شر الناس المثلث قیل یا رسول الله و ما المثلث ؟ قال : الذى یسعى باخیه الى السلطان فیهلک اخاه و یهلک السلطان. بدترین مردم مثلث است . عرض شد: اى پیامبر خدا! مثلث چه کسى است ؟ 🔷️فرمود: کسى که از برادرش نزد فرمانروا [= قدرتمند] بدگویى کند. او (با این عمل ، هم خودش و هم ) برادرش و فرمانروا را نابود مى کند؛ 🔷️البته زشتى این عمل تا جایى است که براى آن وجه شرعى وجود نداشته باشد در غیر این صورت ، چه بسا نقل سخن و رفتار دیگران واجب شود. مانند آن که واجب است در محضر قاضى و دادگاه عدل ، مطالب براى روشن شدن حقیقت ، بیان شود؛ زیرا این جا تمایل هاى شخصى در کار نیست ؛ بلکه عقل و شرع هر دو به بیان واقعیت حکم مى کنند تا حقى نابود، و حکم نادرستى صادر نشود. دو به هم زدن یا ((افساد بین الناس )) نیز از بدترین انواع سخن چینى به شمار مى رود که به شدت نکوهش شده است . 🌺خداوند متعالى در سرزنش چنین افرادى مى فرماید: الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فى الاءرض اولئک هم الخاسرون . 🔶کسانى که پیمان خدا را پس از استوار کردن آن مى شکنند و آن چه را خداوند به پیوستن آن فرمان داده مى گسلند و در زمین فساد مى کنند، ایشان زیان کارانند. ✅✅ دارد... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق @dars_akhlaq 💠➖💠➖💠➖💠➖💠 @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍃🍃 ✔#آفات_زبان #سخن_چینى در بیانات #آقا_مجتبی_تهرانی رحمه الله علیه 💠➖قسمت دوم💠 💠➖💠➖💠➖💠 (۳): ن
🍃🍃 قسمت سوم انسان در برابر سخن چین چند وظیفه دارد: ۱ – او را تصدیق نکند؛ زیرا گناه کار و فاسق است و گواهى فاسق پذیرفته نمى شود؛ چنان که خداوند متعالى در قرآن کریم مى فرماید: ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا. اگر فاسقى براى شما خبرى آورد، درباره خبرش تحقیق کنید. ۲ – او را از این کار باز دارد؛ زیرا عمل او از امور منکر بوده و خداوند متعالى در قرآن مى فرماید: و اءمر بالمعروف و انه عن المنکر. امر به معروف کن و از منکر بازدار. ۳ – از او ابراز تنفر کند؛ زیرا او مبغوض خدا است و تنفر از مبغوض خدا لازم است . ۴ – به شخصى که مطلب از او نقل شده ، گمان بد نبرد؛ زیرا خداى تعالى مى فرماید: اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم. از بسیارى گمان ها بپرهیزید؛ چرا که بعضى از گمان ها، گناه است . ۵ – گفتار سخن چین ، او را به تحقیق و تجسس درباره شخصى که از او نقل شده وا ندارد که خداى تعالى مى فرماید: و لا تجسسوا. ۶ – خودش مرتکب کارى که دیگران را از آن نهى مى کند نشود؛ یعنى سخن چینى او را براى کسى که سخن از جانب او نقل شده ، بیان نکند؛ زیرا در این صورت ، هم سخن چینى و هم غیبت کرده است . مردى نزد امیر مؤ منان على (علیه السلام ) آمد و درباره دیگرى بدگویى کرد. حضرت فرمود: یا هذا نحن نساءل عما قلت فان کنت صادقا مقتناک ، و ان کنت کاذبا عاقبناک ، و ان شئت اءن نقیلک اءقلناک ؟ قال : اقلنى یا اءمیرالمؤ منین . اى فلانى ! ما از آن چه گفتى ، مى پرسیم [= بازخواست مى کنیم ] اگر راست گفته باشى ، تو را دشمن مى داریم و اگر دروغ گفته باشى ، تو را مجازات مى کنیم و اگر بخواى رهایت کنیم [= از کرده خویش پشیمان شوى ] تو را رها مى کنیم . (آن مرد) گفت : اى امیر مؤ منان ! رهایم کنید. ✅✅ دارد... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
🍃🍃🍃 قسمت چهارم (۴): ریشه هاى درونى سخن چینى سخن چینى از سرکشى یکى از دو نیروى ((غضب )) و ((شهوت )) انسان سرچشمه مى گیرد و گاه در هر دو ریشه دارد. تجاوز این دو از حریم فرمانروایى خرد، موجب پدید آمدن صفات ناپسندى مى شود که آن ها نیز پیدایش رفتارهاى ناپسندى چون سخن چینى را در پى دارند. سخن چینى ، در یکى از عوامل ذیل ریشه دارد: ۱ – نفرت و دشمنى گاه انسان از روى نفرت سخن چینى مى کند و در صدد بد نام کردن دیگرى است . ۲ – حسد حسادت به مقام و مرتبه دیگران ، عامل بسیار مهمى براى سخن چینى ، به ویژه سعایت است . فرد مبتلا، براى از بین بردن شان دیگرى به سعایت از او مى پردازد. دو به هم زنى را مى توان از موارد فتنه به شمار آورد که در این صورت ، بر اساس آیات قرآن کریم ، از خونریزى و قتل شدیدتر و بزرگ تر خواهد بود؛ چنان که خداوند متعالى مى فرماید: الفتنه اشد من القتل . الفتنه اکبر من القتل . دقت در مجموعه آیات و روایت هایى که درباره سخن چینى آمده است ، نشان دهنده بزرگى و زشتى بسیار این گناه است . ۳ – طمع و چشم داشت گاه طمع به مال و مقام یا دیگر امور دنیایى ، انسان را به رفتار ناپسندى چون سخن چینى و سعایت از دیگران وا مى دارد. فرد بیمار مى کوشد تا با بدگویى از دیگران و نقل گفتار و کردار ایشان ، مال یا منزلتى براى خویش ‍ فراهم سازد. ۴ – تفریح و سرگرمى گاه انسان براى گذراندن وقت و سرگرمى ، به نقل گفتار و رفتار این و آن مى پردازد و سخن چینى مى کند. ✅✅ دارد... اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍁آفات زبان #سخن_چینى 📌بزرگ ترین سِحرها سخن چینى است 🔹️قسمت پنجم🔸️ (۵): پیامدهاى زشت سخن چینى 🔹
🍃🍃 💠عیوب پنهان را دنبال نکنید. قسمت ششم 🔻 3 – رسوایى سخن چین : سخن چین به دنبال عیب ها و نقص هاى مردم مى رود تا ابزار لازم براى رفتار زشت خود را فراهم آورد. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) پس از آن که سخن چینان را به تفرقه اندازى وصف مى کند، مى فرماید: …الباغون للبراء المعایب. … کسانى که در جست و جوى عیب هاى خوبان و صالحان هستند. ✔ امیر مومنان حضرت على (علیه السلام ) هم ایشان را با همین وصف نام برده ، است : المبتغون للبرآء المعایب . کسى که در پى عیب هاى مسلمانان است ، سرانجام رسوا مى شود. ♨️چنان که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: یا معشر من اسلم بلسانه و لم یخلص الایمان الى قلبه لا تذموا المسلمین و لا تتبعوا عوراتهم ، فانه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله تعالى عورته یفضحه فى بیته . 🔸️اى کسانى که به زبان اسلام آورده اید، ولى ایمان در دل شما خالص نشده ! مسلمانان را نکوهش ، و عیوب پنهان ایشان را دنبال نکنید. همانا کسى که در جست و جوى عیب مسلمانان باشد، خداوند به دنبال عیب او خواهد بود و هر کس خداوند در پى عیبش باشد، او را در خانه خودش رسوا مى سازد. 🔹️۴ – سلب اعتماد و دور شدن از مردم : بیم و هراس مردم از نقل رفتار و گفتارشان نزد دیگران ، موجب بى اعتمادى آن ها به سخن چین مى شود. مردم سخن چین را امانت دار ندانسته ، از سخن گفتن نزد او مى پرهیزند. امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید: لا تجتمع امانه و نمیمه . امانت با سخن چینى جمع نمى شود. 🔹️سلب اعتماد از سخن چین ، موجب فاصله گرفتن مردم از او مى شود؛ چنان که امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید: 📌ایاک و النمیمه فانها…تبعد عن الله و الناس . از سخن چینى بپرهیزید که موجب دور ساختن از خدا و مردم مى شود. ✅✅ دارد... اخلاق الهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق @dars_akhlaq 💠➖💠➖💠➖💠 کانال در ایتا @agamojtabatehrani
🍃🍃 قسمت چهارم (۴): ریشه هاى بیهوده گویى عوامل ذیل ، انسان را به وادى بیهوده گویى مى کشاند: ۱ – کنجکاوى بیجا اشتیاق به دانستن چیزى که براى شخص سودى ندارد یا کاوش در مسائل غیر مفید، از عوامل مهم بیهوده گویى است ، البته این نباید با مساءله کسب دانش و فهمیدن امور مفید و نیکو، اشتباه شود. مقصود از این عامل ، حرص ‍ به دانستن چیزهایى است که فقط سرگرم کننده ولى بى فایده اند؛ مانند دانستن تعداد آجرهاى خانه فلان شخص ، یا پرسش از تعداد موهاى سر خود. ۲ – علاقه فراوان و صمیمیت شدت علاقه به دیگرى ، موجب پیدایش میل فراوان به سخن گفتن با او مى شود که این مى تواند انسان را به بیهوده گویى و پر گویى وا دارد. فرد، در این حال آن قدر سرگرم سخن گفتن است که به مفید بودن یا نبودن گفتارش ‍ توجه ندارد. ۳ – وقت گذرانى گاه گوینده به اشتباه گمان مى کند که وقت اضافى دارد و با سخن گفتن مى تواند این وقت را پر کند؛ براى همین به سخن گفتن درباره هر چیزى پرداخته ، وقت خویش را هدر مى دهد. ۴ – حب جاه (جلب توجه ) سخن گفتن گاه براى جاى گرفتن در دل دیگران است که در این حال ، فرد با سخن گفتن مى کوشد توجه دیگران را به خود جلب کند تا مردم به ارتباط با او تمایل نشان دهند. اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبی تهرانی ✅✅ دارد... @dars_akhlaq 🔻🔹️🔻🔹️🔻🔹️🔻🔹️🔻🔹️ @agamojtabatehrani
درس اخلاق 🔴 موضوع:گناهان زبان مبحث اول غیبت قسمت اول تعریف غیبت غیبت نزد دانشمندان علم اخلاق و فقیهان ، متذکر شدن یا فهماندن عیب و نقص کسى در غیاب او، دیگران است . به تعبیر دیگر، غیبت آن است که در غیاب کسى به بیان آن چه نقلش مایه ناخشنودى او مى شود بپردازند. فرق غیبت و بهتان بهتان یعنى نقص و عیبى را که در کسى وجود ندارد چه در حضورش و چه در غیابش ، به او نسبت دهند؛ پس اگر عیبى را که در شخص وجود دارد، پشت سرش به او نسبت دهند، غیبت او را کرده اند؛ ولى اگر عیب و نقصى را که در او وجود ندارد، به او نسبت دهند، بهتان زده اند؛ البته اگر عیبى را که در شخص وجود ندارد، پشت سرش به او نسبت دهند، هم غیبت او را کرده و هم به او بهتان زده اند و احکام هر دو مورد بر آن صدق مى کند به این معنا که غیبت کننده ، هم باید استغفار کند و هم از آن فرد حلالیت بطلبد. فرق غیبت و تهمت تهمت آن است که بر پایه حدس و گمان بد در حق کسى ، به او رفتار یا حالت ناپسندى را نسبت دهند؛ در حالى که غیبت ، بازگفتن عیب هاى واقعى شخص در غیاب او است . اقسام غیبت غیبت بر چند قسم است : ۱: گفتارى غیبت گفتارى مشهورترین نوع غیبت است ؛ یعنى انسان ، نقص برادر مؤ منش را به دیگرى بگوید. ۲ – نوشتارى شخص ، عیبى را که مى خواهد بگوید! بنویسد؛ در این صورت به جاى شنونده ، خواننده وجود دارد. ۳ – کردارى فرد عیب دیگرى را با نمایش به دیگران بفهماند. ۴ – کنایى کسى با استفاده از جمله هاى کنایى ، عیوب دیگرى را در غیاب دیگرى را در غیاب او به دیگران بفهماند؛ جمله هایى مثل((خدا را شکر که به ما ریاست نداد)) یا ((از بى حیاتى به خدا پناه مى برم )) که کنایه از بى لیاقتى و بى حیایى شخص غایب هستند. ۵ – اشاره اى یعنى با اشاره اى دست و سایر اعضا، عیب دیگرى را بازگوید که اشاره مى تواند لفظى یا عملى باشد. روایت شده که زنى وارد خانه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) شد و میهمان عایشه بود. وقتى برخاست و رفت ، عایشه با دستش اشاره کرد و با این اشاره مى خواست بگوید که او کوتاه قد بود. حضرت فرمود:قد اغتبتها. تو از آن زن غیبت کردى . انواع عیب و نقص در مباحث پیشین آورده شد: غیبت آن است که انسان پشت سر برادر یا خواهر مؤ منش عیب یا نقصى را که نزد مردم معروف نبوده یا شنونده نمى داند، باز گوید. حال باید به بحث از انواع و چگونگى این عیب و نقص پرداخته شود. عیب و نقص اقسامى دارد که عبارتند از:🔻🔻🔺 1⃣ روانى – نفسانى : 🔵👈مانند آن که شخصى به رذیله اى مانند حسد یا تکبر مبتلا باشد و پشت سر او به این رذایل اشاره شود. 2⃣ : 🔵👈مانند آن که شخصى بیمارى یا نقص عضوى دارد که کسى از آن آگاه نیست . 3⃣ : 🔵👈مثل آن که شخصى در نماز سستى کند و در جایى که او حضور ندارد، این عیب را مطرح کنند. 4⃣ : 🔵👈مانند آن که پشت سر مؤ من آبرومندى که توانایى مالى ندارد، سخنانى دال بر فقر و ناتوانى مالى او به زبان آورده شود یا به طریقى دیگر فهمانده شود. این عمل اگر از روى دلسوزى هم باشد، غیبت به شمار مى آید. 5⃣ : مانند آن که بگویند پدر یا اجداد فلان شخص ، خسیس یا فاسق یا… بوده اند. 🔵👈برخى بزرگان ، بیان نقص هاى موجود در لباس ، خانه و سایر متعلقات شخص را نیز غیبت به شمار آورده اند. اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد آیت الله مجتبى تهرانی 🔴👈 دارد.......... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
🍃🍃🍃🌺🌺🌺 درس اخلاق 🔴👈گناهان زبان مبحث اول غیبت قسمت دوم 📛👈بدترین نوع غیبت غیبت از هر مسلمانى زشت و ناروا است ؛ اما غیبت از خوبان و صالحان ، بسى زشت تر و ناپسندتر است . در روایات آمده است : انسانى که عیوب و نقایص نیکان را مطرح ، و پشت سرشان غیبت کند، دچار یکى از زشت ترین پستى ها شده است : من اقبح اللؤ م غیبه الاءخیار. از زشت ترین پستى ها غیبت کردن از نیکان است . غیبت کردن از اخیار، برگزیدگان و نیکان از نظر دنیایى ، پیامدهاى منفى در زندگى انسان به بار مى آورد. عمر را کوتاه مى کند و گرفتارى بسیار پیش ‍ مى آورد و انسان را از خوبى هاى دنیا و آخرت محروم مى سازد. شرایط حرمت غیبت حرمت غیبت از نظر فقهى ، شرایطى دارد که عبارتند از: 1⃣ شخصى که انسان در غیاب ، او، عیبش را بازگو مى کند، مؤ من باشد؛ یعنى بینشان اخوت ایمانى وجود داشته باشد؛ همان گونه که خداوند متعالى در آیه شریفه سوره حجرات ، غیبت را به خوردن گوشت برادر مؤ من تشبیه فرمود. در همین زمینه ، روایتى از امام صادق (علیه السلام ) به نقل از عبدالرحمن سیاب آمده است : ان من الغیبه ان تقول فى اءخیک ما ستره الله علیه . غیبت این است که درباره برادر مؤ منت عیبى را که خدا براى او پوشانده است ، بگویى ؛ بنابراین ، اگر عیب کافر پشت سرش گفته شود، غیبت به شمار نمى آید. مؤ من کسى است که به همه اصول دین (توحید، عدل ، نوبت ، امامت و معاد) اعتقاد داشته باشد. 2⃣ از نظر شرعى ، غیبت هنگامى پیش مى آید که پشت سر فرد، ((عیب و نقص )) او را بازگو کنند؛ ولى اگر کمالش را بگویند (راضى باشد یا نباشد) غیبت شمرده نمى شود. 3⃣ عیب و نقصى که شخص در غیاب برادر یا خواهر مؤ منش مى گوید، نزد عموم ناخوشایند و ناپسند باشد؛ از این رو اگر عامه مردم آن عیب را زشت بشمارند؛ ولى خود فرد غایب به باز گفتن آن راضى باشد، غیبت به شمار مى رود. پیش تر از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در بحث ((تفاوت بهتان و غیبت )) روایتى آورده شده که حضرت در تعریف غیبت فرمود: ذکرک اخاک بما یکره در این حدیث ، این نیست که آن چه را فقط برادرت خوش ندارد، ذکر کنى ؛ بلکه منظور، امرى است که به طور طبیعى و نزد عامه ناخوشایند باشد؛ زیرا خداوند متعالى راضى نیست آبروى مؤ من در اجتماع بریزد. و در روایات هم آمده است :قوا اعراضکم . آبروهایتان را حفظ کنید. امیر مؤ منان (علیه السلام ):لیس للمؤ من ان یذل نفسه . مؤ من حق ندارد خودش را خوار کند. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ):ان الله تبارک و تعالى فوض الى المؤ من کل شى ء الا اذلال نفسه . خداوند بلند مرتبه همه چیز، جز ذلیل کردن نفس را به مؤ من تفویض کرده است . امام صادق (علیه السلام ):پس اگر مؤ من ، عیب برادر مؤ من خود را که ناپسند تلقى مى شود، پشت سرش بگوید و آن فرد هم راضى باشد، رضایتش موجب برداشته شدن حرمت این عمل نمى شود. 4⃣ عیب و نقصى در غیاب فرد بازگو شود که از مردم پوشیده بوده است ؛ بنابراین اگر فردى به داشتن عیبى نزد مردم معروف باشد، بازگفتن آن نزد کسى که از آن آگاهى دارد، حرام نیست . حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) فرمود: من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لا یعرفه الناس اغتابه. کسى که پشت سر شخصى چیزى را یادآور شود که همه مردم مى دانند، غیبت نیست و اگر کسى پشت سر شخصى نقص یا عیبى را بگوید که مردم نمى دانند، غیبت است . 5⃣ قصد انتقاص وجود داشته باشد؛ یعنى شخص با باز گفتن عیب دیگرى ، قصد کاستن از وجهه و شخصیت او را داشته باشد؛ پس اگر باز گفتن عیب ، براى درمان و برطرف کردن آن باشد، مثل آن که انسان ، حالات مریضى را به پزشک بگوید، چون قصد انتقاص ندارد، رفتار او غیبت به شمار نمى آید. 6⃣ شنونده داشته باشد؛ پس اگر انسانى نشسته باشد و از روى ناراحتى یادآور عیوب دیگرى شود، چون شنونده ندارد، رفتار او حرام نیست و غیبت به شمار نمى رود. 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهرانی ✅ دارد......... 🍃🍃🍃➖➖ 🆔 @dars_akhlaq 🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️ @agamojtabatehrani 🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍃🍃🍃🌺🌺🌺 درس اخلاق 🔴👈گناهان زبان مبحث اول غیبت قسمت دوم 📛👈بدترین نوع غیبت غیبت از هر مسلمانى زش
🍁🍁🍂🍂🍁🍁 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت سوم استماع غیبت همان گونه که گفته شد، غیبت زمانى تحقق مى یابد که شنونده اى وجود داشته باشد؛ پس شنونده غیبت ، همانند گوینده آن ، در تحقق غیبت دارد؛ از این رو حکم غیبت شامل حال او نیز مى شود. با این وصف ، فقیهان ((گوش دادن )) به غیبت را هم از لحاظ شرعى حرام دانسته اند و از این نظر اختلافى بین آنها نیست . روایات بسیارى نیز در این زمینه وجود دارد که به برخى از آن ها اشاره مى شود: امام صادق (علیه السلام ) نقل کرده است که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) افراد را از غیبت کردن و گوش دادن به آن نهى فرمود:نهى عن الغیبه و الاستماع الیها. پیامبر گرامى (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: السامع للغیبه احد المغتابین . گوش کننده غیبت یکى از دو نفرى است که غیبت مى کند. ما عمر مجلس بالغیبه الا خرب من الدین . هیچ مجلسى با غیبت آباد نشد، مگر این که از نظر دینى خراب شد. رد غیبت 🍃هر جا رفتار زشت و امر حرامى واقع شود، بر هر مسلمان واجب است از منکر نهى کند و این مساءله به غیبت اختصاص ندارد؛ اما در این افزون بر نهى از غیبت ، رد آن و دفاع از غیبت شونده نیز لازم است . در این زمینه روایات متعددى وارد شده است که از جمله به موارد ذیل اشاره مى شود: 🌷پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود:من رد عن عرض اخیه بالغیب کان حقا على الله ان یعتقه من النار 🌹کسى که (بدگویى ) را از برادر مؤ منش در غیاب او دور کند، سزاوار است خداوند او را از آتش برهاند. 🌺در جایى دیگر حضرت (صلى الله علیه و آله و سلم ) به سرزنش کسى که به یارى غیبت شونده اقدام نکند، پرداخته ، به امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) مى فرماید:یا على ! من من اغتیب عنده اخوه المسلم فاستطاع نصره فلم ینصره خذله الله فى الدنیا و الاخره 🌸اى على ! کسى که پیش او از برادر مسلمانش غیبت شود و بتواند آن برادر مسلمان را یارى کند، ولى کمک نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار مى کند. 🔶پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) پاداش رد غیبت را بزرگ شمرده است :من رد عن اخیه غیبه سمعها فى مجلس رد الله عنه الف باب من الشر فى الدنیا و الاخره فان لم یرد عنه اعجبه کان علیه کوزر من اغتاب. 🔵👈اگر کسى از برادر مؤ منش غیبتى شنید و آن را رد کرد، خداوند هزار شرو بدى را از او بر مى گرداند و اگر آن غیبت را رد نکرد، بلکه تعجب هم کرد، گناهش مثل همان شخصى است که غیبت مى کند. 🔶رسول خدا (علیه السلام ) فرمود:للمؤ من على المؤ من سبعه حقوق واجبه من الله عزوجل … و ان یحرم غیبته . 🔵👈براى هر مؤ من در برابر مؤ من دیگر، هفت حق واجب از سوى خداوند عزوجل وجود دارد… و یکى از آن ها حرمت غیبت از او است . 🔷للمسلم على اخیه ثلاثون حقا براءه منها الا بالاداء او العفو… ان احدکم لیدع من حقوق اخیه شیئا فیطالبه به یوم القیامه فیقضى له و علیه . 🔶مسلمان بر گردن برادرش سى حق دارد که هیچ رهایى از آن ها نیست ، مگر آن که صاحب حق او را ببخشاید. همانا هر یک از شما که چیزى از حقوق برادرش را نادیده بگیرد، آن برادر و روز قیامت از او خواهد طلبید؛ پس به ضرر او و به سود آن برادر حکم مى شود. 🔵👈حق مؤ من این است که از او غیبت نشود؛ پس اگر حق او از بین برود، یا باید حقش ادا شود یا عفو کند. 📚اخلاق الهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهرانی ✅ دارد... 🌹کانال درس اخلاق🌹 🆔 @dars_akhlaq 🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️ 💠 @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍁🍁🍂🍂🍁🍁 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت سوم استماع غیبت همان گونه که گفته شد، غیبت زمانى تحقق م
🍁🍁🍂🍂🍁🍁 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت سوم استماع غیبت همان گونه که گفته شد، غیبت زمانى تحقق مى یابد که شنونده اى وجود داشته باشد؛ پس شنونده غیبت ، همانند گوینده آن ، در تحقق غیبت دارد؛ از این رو حکم غیبت شامل حال او نیز مى شود. با این وصف ، فقیهان ((گوش دادن )) به غیبت را هم از لحاظ شرعى حرام دانسته اند و از این نظر اختلافى بین آنها نیست . روایات بسیارى نیز در این زمینه وجود دارد که به برخى از آن ها اشاره مى شود: امام صادق (علیه السلام ) نقل کرده است که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) افراد را از غیبت کردن و گوش دادن به آن نهى فرمود:نهى عن الغیبه و الاستماع الیها. پیامبر گرامى (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: السامع للغیبه احد المغتابین . گوش کننده غیبت یکى از دو نفرى است که غیبت مى کند. ما عمر مجلس بالغیبه الا خرب من الدین . هیچ مجلسى با غیبت آباد نشد، مگر این که از نظر دینى خراب شد. رد غیبت 🍃هر جا رفتار زشت و امر حرامى واقع شود، بر هر مسلمان واجب است از منکر نهى کند و این مساءله به غیبت اختصاص ندارد؛ اما در این افزون بر نهى از غیبت ، رد آن و دفاع از غیبت شونده نیز لازم است . در این زمینه روایات متعددى وارد شده است که از جمله به موارد ذیل اشاره مى شود: 🌷پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود:من رد عن عرض اخیه بالغیب کان حقا على الله ان یعتقه من النار 🌹کسى که (بدگویى ) را از برادر مؤ منش در غیاب او دور کند، سزاوار است خداوند او را از آتش برهاند. 🌺در جایى دیگر حضرت (صلى الله علیه و آله و سلم ) به سرزنش کسى که به یارى غیبت شونده اقدام نکند، پرداخته ، به امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) مى فرماید:یا على ! من من اغتیب عنده اخوه المسلم فاستطاع نصره فلم ینصره خذله الله فى الدنیا و الاخره 🌸اى على ! کسى که پیش او از برادر مسلمانش غیبت شود و بتواند آن برادر مسلمان را یارى کند، ولى کمک نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار مى کند. 🔶پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) پاداش رد غیبت را بزرگ شمرده است :من رد عن اخیه غیبه سمعها فى مجلس رد الله عنه الف باب من الشر فى الدنیا و الاخره فان لم یرد عنه اعجبه کان علیه کوزر من اغتاب. 🔵👈اگر کسى از برادر مؤ منش غیبتى شنید و آن را رد کرد، خداوند هزار شرو بدى را از او بر مى گرداند و اگر آن غیبت را رد نکرد، بلکه تعجب هم کرد، گناهش مثل همان شخصى است که غیبت مى کند. 🔶رسول خدا (علیه السلام ) فرمود:للمؤ من على المؤ من سبعه حقوق واجبه من الله عزوجل … و ان یحرم غیبته . 🔵👈براى هر مؤ من در برابر مؤ من دیگر، هفت حق واجب از سوى خداوند عزوجل وجود دارد… و یکى از آن ها حرمت غیبت از او است . 🔷للمسلم على اخیه ثلاثون حقا براءه منها الا بالاداء او العفو… ان احدکم لیدع من حقوق اخیه شیئا فیطالبه به یوم القیامه فیقضى له و علیه . 🔶مسلمان بر گردن برادرش سى حق دارد که هیچ رهایى از آن ها نیست ، مگر آن که صاحب حق او را ببخشاید. همانا هر یک از شما که چیزى از حقوق برادرش را نادیده بگیرد، آن برادر و روز قیامت از او خواهد طلبید؛ پس به ضرر او و به سود آن برادر حکم مى شود. 🔵👈حق مؤ من این است که از او غیبت نشود؛ پس اگر حق او از بین برود، یا باید حقش ادا شود یا عفو کند. 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهرانی ✅ دارد... 🌹کانال درس اخلاق 💠💠💠 @agamojtabatehrani 💠💠💠
🍁🍁🍁🌷🌷🌷🍁🍁🍁 درس اخلاق (گناهان زبان) غیبت قسمت پنجم ریشه هاى درونى غیبت در این بخش به بررسى ریشه هاى درونى و امورى که سر منشاء غیبت هستند، پرداخته مى شود. این امور عبارتند از: ۱ – فرو نشاندن خشم براى فردى که از برادر مؤ منش خشمگین مى شود و آتش غضب در درونش ‍ شراره مى کشد، امکان پدید آمدن دو حالت وجود دارد: نخست آن که پشت سرش عیوب او را بر شمرد و از این راه خشم خود را فرو نشاند و دیگر این که خشم خود را به صورت خشم و کینه و عقده فرو نشاند؛ ولى ریشه کن نکرده ، هر جا مناسبتى پیش آید، عیوبش را به طور مستمر عنوان کند که هر دو حالت از رذایل است . ۲- همراهى با همنشینان و دوستان گاه انسان براى گرم کردن مجلس دوستانه و به گمان عقب نماندن از دیگران ، زبان به غیبت مى گشاید؛ مثل آن که در مجلسى دوستانه ، یکى از دوستان غیبت مى کند و در این بین ، فردى که قصد غیبت نداشته ، از ترس ‍ این که مبادا جمع او را نپذیرد، بحث را پى مى گیرد و زبان خود را به غیبت مى آلاید. ۳ – خنثا کردن اثر گاهى شخص براى پیشگیرى یا خنثا کردن اثر حرفى که درباره او زده شده است ، به غیبت آلوده مى شود. هر گاه انسان براى خنثا کردن اثر سخن کسى که مى خواهد آبروى او را ببرد، یا بر ضد او شهادتى بدهد، پیش دستى کرده ، نقایص و عیوب او را غیابش ‍ عنوان کند، حتى اگر آن عیوب درست هم باشد، این فرد غیبت کرده است و اگر براى نفوذ کلامش به دروغ نیز توسل جوید، به افتراء نیز دچار شده است . روشن است که این مساءله نیز به کوچکى نفس انسان یا به ترس او باز مى گردد. ۴ – توجیه یا رفع اتهام گاه فرد، عمل زشتى انجام داده یا به آن متهم شده است و براى توجیه یا رفع اتهام ، از برادر مؤ من خود غیبت مى کند و او را به شرکت در این عمل زشت متهم مى سازد یا حتى ارتکاب را فقط به او نسبت مى دهد؛ به این ترتیب ، عیبى دیگر بر عیب هاى خود مى افزاید که این هم در ضعف نفس ‍ انسان ریشه دارد. ۵ – کبر گاهى شخص براى این که فضیلت خود را در مساءله اى اثبات کند، عیب برادر ایمانى اش را ذکر مى کند. او نقص هاى شخص دیگرى را مى گوید تا به صورت غیر مستقیم برترى خود را به رخ بکشد. این فرد به رذیله نفسانى کبر یا خود بزرگ بینى دچار است . ۶ – حسد کسى که به بیمارى نفسانى حسد مبتلا است ، از ستایش برادر مؤ منش ‍ ناراحت مى شود، به همین دلیل عیوب او را منتشر مى کند. بى هنران هنرمند را نتوانند که بینند همچنان که سگان بازارى ، سگ صید را. مشغله بر آرند و پیش آمدن نیارند؛ یعنى سفله چون به هنر با کسى بر نیاید به خبثش در پوستین افتد. کند هر آینه غیبت ، حسود کوته دست//که در مقابله گنگش بود زبان مقال ۷ – مزاح و شوخى گاهى غیبت جنبه شهوانى و لهوى دارد؛ مانند آن که شخصى در جمع دوستان ، براى شوخى و خنده ، نقایص برادر یا خواهر ایمانى خود را یادآور مى شود. این از جمله رفتارهاى ناپسندى است که در نیروى درونى شهودت ریشه دارد و در باب شوخى و مزاح مورد گفت وگو است . ۸ – تمسخر گاه انسان براى استهزاى دیگرى به غیبت کردن او پرداخته ، عیب هایش را فاش مى سازد. ۹ – دلسوزى بدون توجه شخص غیبت کننده هنوز به آداب الاهى مؤ دب نشده است ؛ او دوست دارد در راه خدا قرار گیرد؛ ولى مسیر آن را نمى داند و به بیراهه مى رود. او با دیدن عیب مؤ منى ، از روى دلسوزى به باز گفتن آن مى پردازد؛ مانند آن که فردى خطاى برادر مؤ منش را دیده یا متوجه نقصى در او، در بعد دینى یا ابعاد دیگر شده است و از روى دلسوزى ، بى اختیار پشت سرش عیب هاى او را بر مى شمرد. دلسوزى و ناراحتى او واقعى است و چه بسا اگر آن عیب را فاش نمى ساخت ، پاداشى هم نصیب او مى شد؛ ولى چون طرف صحبتش را معرفى کرده ، ثوابش به عقاب تبدیل مى شود؛ بنابراین در رحمت و شفقت و مهربانى هم باید معیار شرعى در نظر گرفته شود تا رحمت شخص مایه عذاب او نشود. ۱۰ – خشم در راه حق گاه انسان در برابر رفتار زشتى که از دیگرى مشاهده مى کند، چنان خشمگین مى شود که ضمن اظهار نفرت از آن رفتار زشت ، نام فرد انجام دهنده را نیز مى آورد که در این جا هم او به غیبت دچار شده است ؛ زیرا مى توانست بدون بردن نام فرد، فقط تنفر خویش را از آن رفتار زشت اظهار کند. این خشم ستوده و پسندیده است ، ولى غیبت نکوهیده و ناپسند است . 🌸حضرت صادق (علیه السلام ) مى فرماید:اصل الغیبه یتنوع بعشره انواع : شفاء غیظ و مساعده قوم و تهمه و تصدیق خبر بلاکشفه و سوءظن و حسد و سخریه و تعجب و تبرم و تزین . 🔵👈اگر مى خواهى سالم بمانى ، خدا را یاد کن ، نه خلق خدا را. آن وقت به جاى این که غیبت کنى ، عبرت مى گیرى و به جاى گناه ، ثواب مى کنى . 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهران ✅ دارد........ 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq 🔰🔰🔰🔰 @agamojtabatehrani
🍁🍁🍁🌷🌷🌷🍁🍁🍁 درس اخلاق (گناهان زبان) غیبت قسمت پنجم ریشه هاى درونى غیبت در این بخش به بررسى ریشه هاى درونى و امورى که سر منشاء غیبت هستند، پرداخته مى شود. این امور عبارتند از: ۱ – فرو نشاندن خشم براى فردى که از برادر مؤ منش خشمگین مى شود و آتش غضب در درونش ‍ شراره مى کشد، امکان پدید آمدن دو حالت وجود دارد: نخست آن که پشت سرش عیوب او را بر شمرد و از این راه خشم خود را فرو نشاند و دیگر این که خشم خود را به صورت خشم و کینه و عقده فرو نشاند؛ ولى ریشه کن نکرده ، هر جا مناسبتى پیش آید، عیوبش را به طور مستمر عنوان کند که هر دو حالت از رذایل است . ۲- همراهى با همنشینان و دوستان گاه انسان براى گرم کردن مجلس دوستانه و به گمان عقب نماندن از دیگران ، زبان به غیبت مى گشاید؛ مثل آن که در مجلسى دوستانه ، یکى از دوستان غیبت مى کند و در این بین ، فردى که قصد غیبت نداشته ، از ترس ‍ این که مبادا جمع او را نپذیرد، بحث را پى مى گیرد و زبان خود را به غیبت مى آلاید. ۳ – خنثا کردن اثر گاهى شخص براى پیشگیرى یا خنثا کردن اثر حرفى که درباره او زده شده است ، به غیبت آلوده مى شود. هر گاه انسان براى خنثا کردن اثر سخن کسى که مى خواهد آبروى او را ببرد، یا بر ضد او شهادتى بدهد، پیش دستى کرده ، نقایص و عیوب او را غیابش ‍ عنوان کند، حتى اگر آن عیوب درست هم باشد، این فرد غیبت کرده است و اگر براى نفوذ کلامش به دروغ نیز توسل جوید، به افتراء نیز دچار شده است . روشن است که این مساءله نیز به کوچکى نفس انسان یا به ترس او باز مى گردد. ۴ – توجیه یا رفع اتهام گاه فرد، عمل زشتى انجام داده یا به آن متهم شده است و براى توجیه یا رفع اتهام ، از برادر مؤ من خود غیبت مى کند و او را به شرکت در این عمل زشت متهم مى سازد یا حتى ارتکاب را فقط به او نسبت مى دهد؛ به این ترتیب ، عیبى دیگر بر عیب هاى خود مى افزاید که این هم در ضعف نفس ‍ انسان ریشه دارد. ۵ – کبر گاهى شخص براى این که فضیلت خود را در مساءله اى اثبات کند، عیب برادر ایمانى اش را ذکر مى کند. او نقص هاى شخص دیگرى را مى گوید تا به صورت غیر مستقیم برترى خود را به رخ بکشد. این فرد به رذیله نفسانى کبر یا خود بزرگ بینى دچار است . ۶ – حسد کسى که به بیمارى نفسانى حسد مبتلا است ، از ستایش برادر مؤ منش ‍ ناراحت مى شود، به همین دلیل عیوب او را منتشر مى کند. بى هنران هنرمند را نتوانند که بینند همچنان که سگان بازارى ، سگ صید را. مشغله بر آرند و پیش آمدن نیارند؛ یعنى سفله چون به هنر با کسى بر نیاید به خبثش در پوستین افتد. کند هر آینه غیبت ، حسود کوته دست//که در مقابله گنگش بود زبان مقال ۷ – مزاح و شوخى گاهى غیبت جنبه شهوانى و لهوى دارد؛ مانند آن که شخصى در جمع دوستان ، براى شوخى و خنده ، نقایص برادر یا خواهر ایمانى خود را یادآور مى شود. این از جمله رفتارهاى ناپسندى است که در نیروى درونى شهودت ریشه دارد و در باب شوخى و مزاح مورد گفت وگو است . ۸ – تمسخر گاه انسان براى استهزاى دیگرى به غیبت کردن او پرداخته ، عیب هایش را فاش مى سازد. ۹ – دلسوزى بدون توجه شخص غیبت کننده هنوز به آداب الاهى مؤ دب نشده است ؛ او دوست دارد در راه خدا قرار گیرد؛ ولى مسیر آن را نمى داند و به بیراهه مى رود. او با دیدن عیب مؤ منى ، از روى دلسوزى به باز گفتن آن مى پردازد؛ مانند آن که فردى خطاى برادر مؤ منش را دیده یا متوجه نقصى در او، در بعد دینى یا ابعاد دیگر شده است و از روى دلسوزى ، بى اختیار پشت سرش عیب هاى او را بر مى شمرد. دلسوزى و ناراحتى او واقعى است و چه بسا اگر آن عیب را فاش نمى ساخت ، پاداشى هم نصیب او مى شد؛ ولى چون طرف صحبتش را معرفى کرده ، ثوابش به عقاب تبدیل مى شود؛ بنابراین در رحمت و شفقت و مهربانى هم باید معیار شرعى در نظر گرفته شود تا رحمت شخص مایه عذاب او نشود. ۱۰ – خشم در راه حق گاه انسان در برابر رفتار زشتى که از دیگرى مشاهده مى کند، چنان خشمگین مى شود که ضمن اظهار نفرت از آن رفتار زشت ، نام فرد انجام دهنده را نیز مى آورد که در این جا هم او به غیبت دچار شده است ؛ زیرا مى توانست بدون بردن نام فرد، فقط تنفر خویش را از آن رفتار زشت اظهار کند. این خشم ستوده و پسندیده است ، ولى غیبت نکوهیده و ناپسند است . 🌸حضرت صادق (علیه السلام ) مى فرماید:اصل الغیبه یتنوع بعشره انواع : شفاء غیظ و مساعده قوم و تهمه و تصدیق خبر بلاکشفه و سوءظن و حسد و سخریه و تعجب و تبرم و تزین . 🔵👈اگر مى خواهى سالم بمانى ، خدا را یاد کن ، نه خلق خدا را. آن وقت به جاى این که غیبت کنى ، عبرت مى گیرى و به جاى گناه ، ثواب مى کنى . 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهران ✅ دارد........ # 🆔 @dars_akhlaq @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍁🍁🍁🌷🌷🌷🍁🍁🍁 درس اخلاق (گناهان زبان) غیبت قسمت پنجم ریشه هاى درونى غیبت در این بخش به بررسى ریشه ه
🍃🍃🍃🌹🌹🍃🍃🍃 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت ششم (۵): پیامدهاى زشت غیبت غیبت پیامدهاى زشت و آزار دهنده اى براى غیبت شونده و غیبت کننده به بار خواهد آورد که آن ها را به دو دسته دنیایى و آخرتى تقسیم کرده اند. الف – پیامدهاى زشت غیبت در دنیا ۱ – ریختن آبرو و شکستن حریم : غیبت کننده با رفتار ناروایش آبروى دیگران را به خطر مى اندازد؛ از این رو خداوند هم آبروى او را در معرض خطر قرار مى دهد و او را در این دنیا رسوا مى کند. امام صادق (علیه السلام ) فرمود: لا تغتب فتغتب و لا تحفر لاخیک حفره فتقع فیها. غیبت نکن که مورد غیبت واقع مى شوى و براى برادرت گودالى نکن که خود در آن خواهى افتاد. روایت به این معنا است که اگر از کسى غیبت کنند، از آن ها نیز غیبت خواهند کرد؛ چون وقتى غیبت کننده عیب و نقص دیگران را آشکار سازد، دیگران نیز در صدد رسوا کردن او بر خواهند آمد. رسول گرامى اسلام ، حضرت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: یا معشر من اسلم بلسانه و لم یخلص الایمان الى قلبه لا تذموا المسلمین و لا تتبعوا عوراتهم فانه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله تعالى عورته یفضحه فى بیته . اى کسانى که به زبان اسلام آورده اید و ایمان در دل هاى شما خالص و بى شائبه نشده است ! مسلمانان را سرزنش ، و اسرار آن ها را دنبال نکنید. همانا کسى که عیب هاى مردم را بجوید، خداوند عیب هاى او را دنبال مى کند، و هر کس خدا دنبال اسرار و عیوبش باشد، او را در خانه خودش رسوا مى کند. ۲ – ایجاد دشمنى : از آن جا که غیبت ، آبروى مؤ منى را مى ریزد، او را دشمن غیبت کننده مى کند. همچنین دوستان کسى که از غیبت شده ، به غیبت کننده به دیده دشمنى مى نگرند؛ هر چند دیدشان درباره کسى که نقصش بیان شده است نیز عوض شود؛ پس غیبت کننده ، هم خشم پروردگار و هم خشم بندگان او را بر مى انگیزد. امیر مؤ منان على (علیه السلام ) فرمود: ایاک و الغیبه فانها تمقتک الى الله و الناس و تحبط اجرگ . از غیبت بپرهیز؛ چون موجب مى شود مورد خشم و دشمنى خدا و مردم قرارگیرى و پاداشت نابود شود. ۳ – سلب اعتماد: اگر انسان عیب برادر مؤ منش را بگوید، اعتماد دیگران را از او، و حتى از خودش سلب مى کند؛ زیرا دیگران به این باور مى رسند که او شخص ‍ مطمئنى نیست و اسرار اشخاص را فاش مى سازد. گر حس اعتماد در افراد افزایش یابد، جامعه منسجم و یکپارچه مى شود؛ در حالى که اگر غیبت در جامعه رشد کند، انسجام جامعه در معرض خطر قرار مى گیرد. ۴ – تبلیغ زشتى ها: از آن جا که غیبت ، بیان عیب و نقص شخص یا باز گفتن کار زشت او در غیاب او است ، با این رفتار، زشتى آن عمل ناپسند از بین مى رود؛ چنان که اگر شنونده ، در مقابل غیبت کننده سکوت اختیار کرده ، عکس العملى نشان ندهد، باعث مى شود او در انجام این کار جسارت و جراءت بیش ترى یابد و زشتى غیبت را درک نکند، همچنین ، زشتى و قبحى که عمل بازگو شده ، پیش از غیبت ، نزد شنونده داشته است ، شکسته یا دست کم ضعیف مى شود. حضرت صادق (علیه السلام ) مى فرماید:من قال فى مؤ من ما راءته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال الله عزوجل ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم . هر کس درباره مؤ منى ، آن چه [از عیب و نقص او را] که با چشم دیده یا با گوش شنیده است باز گوید، از کسانى است که خداوند عزوجل درباره آنان مى فرماید: همانا کسانى که دوست دارند زشتى ها در بین کسانى که ایمان آورده اند، منتشر شود، براى ایشان عذابى دردناک است ؛ پس غیبت با پیامدهاى زشتى چون سلب اعتماد و ایجاد دشمنى و کینه و ریختن آبرو، سلامت جامعه انسانى را در معرض خطر قرار داده ، به نابودى مى کشاند. ب – پیامدهاى آخرتى و معنوى غیبت ۱ – نابود کننده دین : غیبت موجب نابودى است . پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) درباره غیبت مى فرماید: الغیبه اسرع فى دین الرجل المسلم من الا کله فى جوفه . اثر غیبت در دین شخص مسلمان سریع تر از بیمارى خورده است که وارد بدن مى شود. 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد آیت الله مجتبى تهرانی ✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍃🍃🍃🌹🌹🍃🍃🍃 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت ششم (۵): پیامدهاى زشت غیبت غیبت پیامدهاى زشت و آزار
🌹➖➖➖➖🌹 درس اخلاق(گناهان زبان) قسمت هفتم (۵): پیامدهاى زشت غیبت ب – پیامدهاى آخرتى و معنوى غیبت ۲ – مانع پذیرش اعمال نیک : غیبت باعث مى شود عمل و رفتار شایسته انسان تا چهل روز مورد پذیرش ‍ در گاه احدیت قرار نگیرد. در روایات مکرر اشاره شده که وضو، نماز و روزه شخص غیبت کننده باطل است ؛ البته مقصود از باطل بودن در این جا، بطلان فقهى نیست ، به این معنا که عبادت فرد، انجام نشده است و به دلیل انجام ندادن فریضه ، مورد توبیخ قرار گیرد؛ بلکه منظور، خالى بودن این رفتار از اثرى است که اعمال صالح و رفتار شایسته باید روى فرد بگذارد. اعمال صالح ، سازنده سعادت و بهشت و بازدارنده از دوزخ و عذاب الهى هستند؛ اما در صورتى که بر روح انسان اثر نگذارند، مانع رفتن او به جهنم نمى شوند به این معنا که از ارتکاب گناهان جلوگیرى نخواهند کرد و سازنده روح انسان نخواهند بود. رسول گرامى (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: من اغتاب مسلما او مسلمه لم یقبل الله تعالى صلاته و لا صیامه اربعین یوما و لیله الا ان یغفر له صاحبه . هر کس از مرد یا زن مسلمانى غیبت کند خداوند متعال نماز و روزه او را تا چهل شبانه روز نمى پذیرد مگر آنکه شخص غیبت شده ، از آن فرد بگذرد. من اءغتاب مسلما فى شهر رمضان لم یؤ جر على صیامه . کسى که در ماه رمضان از مسلمانى غیبت کند، پاداشى براى روزه اش به او داده نمى شود. در روایت آمده است که روزى حضرت رسول دستور داد مسلمانان روزه بگیرند و بدون اجازه او افطار نکنند. هنگام مغرب ، همه براى افطار کردن از حضرت اجازه گرفتند. شخصى خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: اى رسول خدا! دو تا از دختران من روزه گرفته اند، براى افطار کردن آنها اجازه بفرمایید. حضرت پاسخ نداد. براى بار دوم درخواستش را تکرار کرد، باز هم از پیامبر چیزى نشنید. بار سوم حضرت فرمود: آنها روزه نبودند. چگونه روزه بوده کسى که در این روز گوشت هاى مردم را خورده است . به آن ها بگو اگر روزه بوده اند، قى کنند. آن ها شروع به قى کردند و از دهانشان لخته هاى گوشت بیرون آمد؛ پس آن مرد نزد پیامبر بازگشت و ماجرا را گفت . پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: سوگند به آن کسى که جان محمد در دست او است ، اگر این لخته ها در شکم ایشان باقى مى ماند، آتش ‍ آن ها را در بر مى گرفت. هم چنین غیبت ، نورانیتى را که از وضو حاصل شود، از بین مى برد. ۳ – انتقال نیکى ها غیبت موجب انتقال نیکى هاى شخص غیبت کننده ، به نامه اعمال کسى که از او غیبت شده است ، مى شود. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: یوتى باحد یوم القیامه یوقف بین یدى الله و یدفع الیه کتابه فلا یرى حسناته فیقول الهى لیس هذا کتابى فانى لا ارى فیها طاعتى فقال ان ربک لا یضل و لا ینسى ، ذهب عملک باغتیاب الناس ، ثم یؤ تى بآخر و یدفع الیه کتابه فیرى فیها طاعات کثیره فیقول الهى ما هذا کتابى ، فانى ما عملت هذه الطاعات ، فیقول ان فلانا اغتابک فدفعت حسناته الیک . شخصى را روز قیامت به پیشگاه الاهى مى آورند و نامه عملش را به او مى دهند. متوجه مى شود از کارهاى خوب او در نامه عملش خبرى نیست . مى گوید: خدایا! این نامه عمل من نیست . من در آن عبادت هایم را نمى بینم به او گفته مى شود: خداوند هیچ گاه کار کسى را فراموش و عوض نمى کند. اعمال تو با غیبت کردن از بین رفته است ، دیگرى را مى آورند و نامه عملش ‍ را به او مى دهند. مى بیند که خوبى هاى بسیارى در آن وجود دارد. مى گوید: خدایا! من چنین طاعاتى را انجام نداده ام . به او گفته مى شود: فلانى از تو غیبت کرد؛ در نتیجه حسنات او به تو رسید. ۴ – تاءخیر پاداش و تقدیم مجازات : حضرت صادق (علیه السلام ) مى فرماید: اوحى الله تعالى عزوجل الى موسى بن عمران (علیه السلام ): المغتاب ان تاب فهو آخر من یدخل الجنه و ان لم یتب فهو اول من یدخل النار. خداوند متعالى بر موسى بن عمران (علیه السلام ) وحى کرد: غیبت کننده اگر توبه کند [و حلالیت بطلبد] آخر کسى است که وارد بهشت مى شود و اگر موفق به توبه نشود، نخستین کسى است که وارد جهنم مى شود. ۵ – عذاب قبر (مجازات عالم برزخ ): مجازات غیبت کننده پس از این دنیا، با ورود او به عالم برزخ آغاز مى شود. از ابن عباس روایت شده :عذاب القبر ثلاثه اثلاث ، ثلث للغیبه و… عذاب قبر به سه بخش تقسیم مى شود: یک سوم آن مربوط به غیبت است و… اخلاق الهی جلد چهارم آفات زبان/ دارد.......... @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🌺🌺🌺🌺 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت هشتم (۵): پیامدهاى زشت غیبت ب – پیامدهاى آخرتى و معنوى غ
آفات دروغ(قسمت اول تعریف دروغ موضوع : دروغ همانا خداوند که نام او با شکوه و جلال باد براى بدى ها قفل هایى قرار داد و کلید بازگشایى آن ها را شراب مقرر فرمود و دروغ بدتر از شراب است . حضرت باقر (علیه السلام ) (۱): تعریف دروغ دروغ و واژه هاى معادل آن در زبان عربى ، از قبیل ((کذب )) ((افتراء))) و ((افک ))، به معناى خبر مخالف با واقع به کار مى روند. دروغ در اصطلاح دانشمندان اخلاق و فقیهان و نزد عرف نیز به همین معنا است . راستى و صدق نیز که نقطه ى مقابل دروغ است به خبر مطابق با واقع تعریف شده است . توجه به این نکته اهمیت دارد که ((صدق و کذب )) در اصل ، صفات خبر هستند؛ از همین رو، گوینده خبر به اعتبار خبرهایش ، به صفت دروغگویى یا راستگویى متصف مى شود. آن گاه که فردى خبر مى دهد، چنان چه خبرش مطابق با واقع باشد، صادق ، و اگر خبرش با واقع مخالف باشد، کاذب و دروغگو خوانده مى شود؛ بنابراین ، راست و دروغ صفاتى هستند که اولا و بالذات به خبر مربوطند، و ثانیا و بالعرض با توجه به خبر، به گوینده خبر نسبت داده مى شوند. 📚اخلاق الاهی// استاد آیت الله مجتبى تهرانى 🔴👈 دارد........ 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq ✔✔✔✔✔ @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
آفات #زبان دروغ(قسمت اول تعریف دروغ موضوع : دروغ همانا خداوند که نام او با شکوه و جلال باد برا
🍃✨✨🍃🍃 آفات 🔵 قسمت دوم (۲): اقسام دروغ دانشمندان اخلاق و فقیهان با دید خاص دانش مربوط به خود، دروغ را به اقسامى تقسیم کرده اند. فقیهان به ظاهر رفتار نظر داشته ، در تکاپو براى یافتن احکام رفتار گوناگون بشر هستند؛ در حالى که دانشمندان اخلاق به باطن عمل نظر داشته و به زوایاى درونى عمل پرداخته اند. 🔰اقسام دروغ از دید فقیهان پیش از بیان اقسام و انواع دروغ از دید دانشمندان اخلاق ، باید دانست که اسباب و وسایل انسان براى خبر دادن ، متفاوت است ؛ از این رو دروغ ها نیز گوناگون مى شود. 🔰خارج کردن امواج و اصوات از دهان ، یگانه راه خبر دادن نیست ؛ پس دروغ گفتن نیز فقط به لفظ و گفتارى که از دهان بیرون مى آید، محدود نمى شود؛ بلکه ممکن است به شیوه هاى دیگرى همانند اشاره کردن با سر و دست و چشم یا نوشتن و نقش کردن مطالب غیر واقعى ، صورت پذیرد که بنابر نظر فقیهان هر سه مورد حرام است . 📌اقسام دروغ از دید دانشمندان اخلاق آن چه نزد فقیهان از آن بحث شده ، دروغ هاى گفتارى ، اشاره اى و نوشتارى است ؛ اما از نظر دانشمندان اخلاق دروغ بر شش قسم است : ۱ – دروغ در مقامات دین که بحثى معرفتى و عرفانى است . ۱ – دروغ در گفتار: درباره دروغ در گفتار – همان گونه که پیش از این بیان شد – باید گفت : هر زمان انسان خبرى مخالف را واقع را ابراز کند، به))دروغ در گفتار(( دچار شده است ؛ البته گاه انسان فقط در موقعیتى ویژه به سراغ دروغ روى مى آورد و در مواقع دیگر، مطابق واقع سخن مى گوید، و گاه خبرهاى مخالف واقع آن قدر از انسان به صورت گفتارى ونوشتارى و علمى سر مى زند که دروغگویى به شکل یک ویژگى و ))ملکه (( در او ظاهر مى شود. در این حالت ، فرد به خلق و خوى دروغگویى مبتلا شده است . در این زمان ، دروغ گفتن و خبرهاى خلاف واقع دادن ، رفتارى آسان مى شود؛ به گونه اى که شخص ، از رفتار زشت خود احساس نمى کند. شخصى که به خوى دروغگویى مبتلا مى شود، قلم ، زبان و رفتارش گرد محور دروغ مى چرخد؛ اما افرادى که صفت دروغگویى هنوز در وجودشان ، ملکه نشده است ، بلکه فقط بر اثر اضطرار و موقعیتى خاص ، دروغ گفته اند، اگر چه ریشه این دروغ یکى از رذایل نفسانى است ، مایه ناراحتى در وجودشان شده و خوشبختانه هنوز به خوى دروغگویى دچار نشده اند؛ البته در روایات هر دو صورت آن نکوهش شده است . امیر مؤ منان على (علیه السلام ) فرمود: لا شیمه اقبح من الکذب . هیچ عادت و خلقى زشت تر از دروغ نیست . شر الاخلاق الکذب و شر الشیم الکذب و اقبح الخلائق الکذب. دروغ ، بدترین خوى ها است . لیس الکذب من خلائق الاسلام . دروغ از خلق و خوهاى اسلامى نیست . کسى که با دین پیوند معنوى ، و ادعاى مسلمانى دارد، هیچ گاه به صفت زشت دروغگویى دچار نمى شود. میان روح و معنویت و خلق و خوى دروغگویى ناسازگارى وجود دارد. الکذب مجانب الایمان. دروغ ایمان را دور مى کند. این روایت از دروغ به صورت رفتار سخن مى گوید؛ ولى در روایت پیشین ، خلق و خوى دروغگویى مد نظر است ؛ بنابراین ، عمل دروغ اگرچه با یکى از رذایل نفسانى ارتباط دارد، آن گاه که به خوى و عادت طبیعى شخص ‍ تبدیل شود، زشت ترین ویژگى در وجود او مى شود و همین خصلت با بعد معنوى انسان ناسازگار است . 🔴👈 دارد 🍃🍃 🆔 @dars_akhlaq ✔✔✔🔴 💠 @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍃✨✨🍃🍃 آفات #زبان 🔵 #دروغ قسمت دوم (۲): اقسام دروغ دانشمندان اخلاق و فقیهان با دید خاص دانش م
🌺🌺🌺✨✨✨🌺🌺🌺 آفات زبان (فصل دوم) دروغ(قسمت سوم) (۲): اقسام دروغ ۲ – دروغ در نیت : گاه انسان تصمیم مى گیرد کار نیکویى از طاعات ، عبادات یا هر امر خیر دیگرى انجام دهد؛ اما نیت او بر انجام آن کار، فقط خداوند تبارک و تعالى نیست ؛ بلکه تصمیم او در خواسته هاى نفسانى و غیر خدایى ریشه دارد. به عبارت دیگر، در نیت و قصدش ، غیر از خداوند امر دیگرى دخالت دارد که به این حالت ((دروغ در نیت )) گفته مى شود. شایان ذکر است که بحث((ریا)) نیز در همین جهت و مرتبط با همین موضوع مطرح مى شود. در مقوله ریا نیز دخالت غیر خدا در نیت و قصد شخص ، براى انجام کار خیر مورد توجه قرار مى گیرد که این نقطه مقابل خلوص نیت است ؛ از این رو ((ریا)) از شاخه هاى ((دروغ در نیت )) به شمار مى رود؛ البته ریا داخل کردن انسانى دیگر در نیت و قصد عبادت است به این معنا که انسان عمل خویش را براى جلب توجه هم نوعش انجام دهد؛ در حالى که ((دروغ در نیت ))، داخل کردن هر چیزى غیر از خدا در نیت عبادت است ؛ مانند آن که کسى براى کاهش وزن روزه بگیرد و گمان کند که هم عبادت کرده و هم به خواسته دیگرش دست یافته است ؛ پس ((دروغ در نیت )) معنایى گسترده تر از ریا دارد. وقتى انسان به حالتى مبتلا شد که در نیت و قصدش براى عمل خیر، خواهش هاى نفسانى را دخالت داد، گرفتار ((دروغ در نیت )) شده است . ۳ – دروغ در تصمیم و عزم : گاه انسان تصمیم مى گیرد کار خیرى از طاعات و عبادات را براى تقرب به پروردگار انجام دهد؛ اما در همین تصمیم به دلیل وجود خللى ، سستى مى کند؛ از این رو صادق نیست ؛ البته سر چشمه این تزلزل و تردید چیزى جز خواهش هاى نفسانى نیست . در این حالت او به ((دروغ در عزم )) دچار شده است . این سستى و ضعف پیش آمده ، با ادعاى او در تصمیم گیرى اش منافى بوده است ؛ از این رو او در تصمیم و عزمش صادق نیست . به هر اندازه که این سستى و تزلزل وجود دارد، به همان اندازه شخص دروغگو است . همان گونه که در قسم پیشین ، نیت صادقانه نبود، در این جا نیز عزم صادقانه نیست . ✅✅ دارد... _اخلاق 🍃🍃🍃 🆔 @dars_akhlaq ... @agamojtabatehrani