eitaa logo
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
727 دنبال‌کننده
200 عکس
773 ویدیو
5 فایل
🌼آقا مجتبی تهرانی رحمه‌الله علیه:من هر چه دارم از استادم امام خمینی ره دارم. 🔻مجموعه مباحث آقا مجتبی تهرانی (ره) در اخلاق و معارف اسلامی . 📔 گزیده بیانات 🔹️عکس نوشته کلیپ تصویری 📽 کلیپ صوتی 🔊 🏷 https://mojtabatehrani.com
مشاهده در ایتا
دانلود
📍 دلت را خالی کن ❗️ 📌اگر کسی بخواهد به حقیقت عبودیّت برسد، مرحلۀ اُوْلیٰ «تخلیۀ دل» است. دل نباید مشغول به غیر خدا و در محبّت ماسوای خدا باشد. 📌 آنگاه که از غیر خداوند تخلیه شد، دل به رب و محبّت و دوستی خداوند مشغول می شود و به مرحلۀ اولای از عبودیّت می رسد. آنگاه که دل از محبّت غیر خدا آزاد شود و برای محبّت خدا آماده شود، آنجاست که دل به حقیقت عبودیّت رسیده است. 📌 اگر دلِ انسان در گرو امور دنیوی- هر حیثش که می خواهد- باشد، این دل، دلی نیست که صاحبش بتواند ادّعا کند که حقیقتاً عبدالله است: چون عبودیّت از بزرگ ترین مقام ها برای انسان است؛ یعنی انسان هر چه از نظر معنوی سیر کند، آخرین مرحله اش مسئلۀ عبودیّت است. بنابراین، کمالِ صدق در گفتار در ارتباط با مناجات با رب، رعایت این موضوع است که الفاظی را که انسان در ارتباط با مناجاتش با خداوند به کار می بندد، الفاظی باشد که مفاهیمش در او شکل گرفته باشد. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
nf00281148-2.mp3
3.18M
◾️آخرین روضه حاج آقا مجتبی تهرانی در 📌شب 23 رمضان سال 1391، مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی(ره) در مسجد جامع بازارتهران، به روضه خوانی برای (س) پرداخت. 📌 روضه ای که به گفته خود ایشان برای اولین بار به این صورت خوانده می شد. 📌این روضه جانسور که آخرین روضه حاج آقا مجتبی تهرانی قبل از رحلت ایشان بود را بشنوید. @agamojtabatehrani
📍 ترک معارضی که ضرورت ندارد❗️ 📌قِسم اوّل از صدق که صدق در گفتار است، کمالش به دو چیز است. اوّل، مسئلۀ گفتاری است که عبد با ربّش در گفتگوها و اظهاراتش دارد، که مراقبت کند آنچه می گوید، آراستۀ به آن باشد و آن مفاهیم در آن شکل گرفته باشد. در مورد کمال دوّم، علمای اخلاق می فرمایند: مَعاریض1️⃣ را بدون ضرورت ترک کند. یعنی چه؟ انسان در گفتارهایی که دارد، ممکن است مطابق با واقع باشد. صدق به معنای مطابق بودن با واقع است و خبری که انسان می دهد در این حالت ممکن است مطابق با واقع و صادقانه باشد، امّا از نظر آنچه مُراد است، تطبیق نداشته باشد؛ یعنی طرفِ مقابل خلاف آنچه را او مورد نظرش هست بفهمد. چند مورد را بیان می کنم. یک مورد این است که انسان بعضی از حقیقت -و نه همه اش را- بگوید. فرض کنید در صحبت هایش مطلبی را از کسی نقل می کند. آن شخص پنج جمله گفته است، او چهار جمله اش را نقل کند و یکی را نقل نکند، که اگر آن یکی در کنار این چهار جمله قرار بگیرد، اصلاً صورت کار از نظر برداشت عوض می شود. مثالی بسیار ساده بزنم: کسی از انسان کاری را طلب می کند. کسی پیغام می آورد و می گوید: او فلان کار را از تو خواسته است. انسان شروع می کند و می گوید: این معذوریت را دارم و اگر این کار را بکنم، گرفتاری هایی برایم پیش می آید و...، ولی در آخر سر می گوید: به خاطر علاقۀ زیادی که به او دارم، همۀ آن ها را متحمّل می شوم. فردی که واسطه است، برود و بگوید که او گفت: این گرفتاری‌ها را دارم، این مشکلات برای من پیش می آید و...، امّا انتهایش را نگوید که گفت: چون او خواسته است، همه را قبول می کنم خوب دقّت کنید که دروغ نگفته است. خبر را رسانده و راست هم هست، امّا آن را تقطیع کرده است؛ بخشی را گفته و بخشی را نگفته است 1️⃣ جمع معراض، سخن های پوشیده و غیرصریح. کلامی که معنای آن مشکل، پوشیده و پنهان باشد. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
📍 کسب فیض پیامبر(ص) از زهرا(س)❗️ 📌 روایت را بَحرانی نقل می کند و در بحار نیست: ببینیم چه مقدار اینها به دوستانشان علاقمندند. ◾️«قَالَتْ أسَمَاءُ: فَرَأيْتُهَا رَافِعَةً يَدَيْهَا إلَى السَّمَاءِ»؛ اسما - پرستار حضرت زهرا(س) - می گوید: دیدم زهرا(س) دستانشان را به آسمان بلند کرده است، ◾️ «وَ هِيَ تَقُولُ: اَللَّهُمَّ إنّي أَسْألُكَ بِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ شَوْقِهِ إِلَيَّ»؛ ◾️و این جملات را می گوید: خدا! تو را قسم می دهم به علاقه ای که پیغمبراکرم(ص) به من دارد؛ اسمی از پیغمبراکرم(ص) نمی آورد؛ بلکه به علاقه ای که پیغمبراکرم(ص)به او دارد قسم می خورد. ◾️ معلوم می شود پیغمبراکرم(ص) از علاقه اش به زهرا(س) کسب فیض می کند. اگر من ادامه بدهم بعضی نمی توانند هضم کنند. ◾️«وَ بِعَلِّيٍ الْمُرْتَضَى(ع) وَ حُزْنِهِ عَلَيَّ»؛ و قسم می دهم تو را به همسرم علی(ع) و حُزن او نسبت به من. معلوم می شود حزن امام علی(ع) نسبت به زهرا(س) رتبه ای بوده است برای امام علی(ع). «وَ بِالْحَسَنِ الْمُجْتَبَى وَ بُكَائِهِ عَلَيَّ»؛ قسم به حسن(ع) و گریۀ او بر من قسم به حسن(ع) و گریه او بر من ◾️«وَ بِالْحُسَيْنِ الشَّهيِدِ وَ كَآبَتِهِ عَلَيَّ»؛ و قسم به حسین(ع) شهید و آن اضطرابش نسبت به من، «عَلَيَّ وَ بِبَنَاتِي‏ الْفَاطِمِيَّاتِ‏ وَ تَحَسُّرِهُنَّ عَلَيَّ(ع)»؛ اسم زینب و ام کلثوم را نمی برد. و قسم به دخترانم و به ناراحتی و حسرتی که به من دارند، ◾️«إنَّكَ تَرْحَمْ وَ تَغْفِرْ لِلْعُصَاةِ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ تَدْخُلْهُمُ الْجَنَّةِ، إِنَّكَ أكْرَمُ الْمَسْئُولِينَ وَ أرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»؛1️⃣ ◾️ رحم کن و بیامرز معصیت کاران از امت محمّد(ص) را و آن ها را به بهشت ببر. 📌این جملاتی که زهرا(س) میگفت و اسما می شنید، چه وقت بود؟ چون می گوید: قسم به شوهرم علی(ع) و حزن او به من! قسم به حسن(ع) و بُکائش بر من! قسم به حسین(ع) و اضطراب و ناراحتی اش نسبت به من و به دخترهایم و حسرتی که دارند! لذا باید موقعی باشد که زهرا(س)به خاطر اذیّت امّت پیغمبراکرم(ص) در بستر بیماری افتاده باشد. ◾️خدا را شاهد می گیرم که رحمت واسعۀ حق تنها از این مجری جلوه می کند و غیر از این، چیز دیگری نیست. چه بسا لحظات آخر زهرا(س) است. امّا در عین حال می گوید خدایا شیعیان و این محبّین را بیامرز. شفاعت زهرا(س) از همین جا شروع شده است. 1️⃣ عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد)، ج‏11-قسم-2-فاطمة(س)، ص، 892 〰️〰️〰️〰️〰️ سلام الله علیها 📚 📖 📝 جلسه چهارم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 خدایا! کسانی که جزء شیعیان ما هستند به جهنّم نَبر❗️ 📌دارد وقتی این آیات نازل شد معروف است دیگر اینکه در روایات ما هست: ◾️«وَ إِنَ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعين لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُوم»1️⃣ 📌 دارد که وقتی این آیۀ جهنّم و عذاب که جهنّم هفت در دارد و چه. دارد «فَسَقَطَتْ فَاطِمَةُ سلام‎الله‎علیها عَلَى وَجْهِهَا» به رو افتاد زهرا‎ سلام‎الله‎علیها. «الْوَيْلُ‏ ثُمَ‏ الْوَيْلُ‏ لِمَنْ‏ دَخَلَ‏ النَّار»2️⃣ ◾️وای وای بر آن که وارد آتش بشود. بله من یک روایت به ذهنم الآن آمد. که من دریک روایتی دیدم از پیغمبراکرم(ص) که حضرت فرمود: به دخترش زهرا‎سلام‎الله‎علیها که گریۀ تو موجب گریۀ ملائکه‌ها و فرشتگان می‎شود. یعنی هر وقت تو شروع کنی به گریه کردن فرشته ها همه گریه می‎کنند از گریۀ تو. یک همچین موجودی است؟ زهرا‎ سلام‎الله‎علیها رجاء رو نمی‎دانست؟ نعوذبالله. نعوذ بالله . این نیست، هر دو هست، هر دو هست. یعنی هم نظر به این سمت داره و هم نظر به آن سمت داره. با نظر به این سمت است می‎گوید: « الْوَيْلُ‏ ثُمَ‏ الْوَيْلُ‏ ». بله نظر به اون‎طرف می اندازه. می‎گوید: خدا کسانی که جزء شیعیان ما هستند به جهنّم نبردشان. ◾️خوب دقّت کنید عجیب است شما وقتی نگاه می کنید تواین روایاتی که راجع به زهرا‎ سلام‎الله‎علیهاست هر دوتا رو می‎بینید. آیۀ جهنّم وارد می‎شود یک همچنین حالتی. از رو می افتد زمین امّا از آن طرفم همین که به خدا می‎گوید: «صلی الله علیک یا فاطمة» 1️⃣ سورۀ مباركۀ حجر، آیات43و44؛ «و‌قطعاً وعده همه آنان دوزخ است، دوزخی که برای آن هفت در است و از هر دری بخشی از آنان وارد می‌شوند.» 2️⃣ بحارالانوار، ج43، ص88 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 سلام الله علیها 📖 📝 جلسه نوزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 سبک سخن راست گفتن❗️ 📌این سبک سخن راست گفتن، بر دو قِسم است. اوّل، غفلت از ادای کلام است، درست همۀ آن را حفظ نکرده است تا بیاید بگوید: بلکه فقط مقداری را حفظ کرده است. این حالت از نظر اخلاقی موردنظر است که وقتی انسان دارد مطلب راستی را می گوید، مراقبت کند مفاهیمی که می خواهد القا کند، معاریض از مفاهیم است که از کلام استنتاج می شود، آن ها را درست و صحیح القا کند که طرف مقابل برداشت خلافی نکند. در غیر این صورت، راست می گوید، امّا راستی که می گوید، اگر ناخودآگاه تقطیع شده باشد، به شکلی که طرف مقابل خلاف آنچه گوینده گفته و او دارد القا و نقل می کند، برداشت کند، نقص از گوینده است که دارد خبر راست را می گوید. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 آثار محبت ❗️ 📌 وقتی که انسان نسبت به موجودی محبّت و عشق پیدا کرد، برایش دو حالت بسیار ارزنده حاصل می شود: یکی «رضا» و دیگری «توکّل» است؛ یعنی انسان در رابطۀ با آنچه آن موجود، در عالم برای او مقدّر کرده و قلم قضایی اش ترسیم نموده است، خشنودی و رضا پیدا می کند و در عالم وجود هیچ پشتوانه ای جز الله نمی بیند و یگانه اتّکائش به الله است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 📖 📝 جلسه نهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 از نظر اخلاقی انسان باید رعایت بکند❗️ 📌از نظر اخلاقی انسان باید رعایت بکند که اگر می خواهد مطلبی را برای کسی نقل کند، مراقب باشد و موضوع را به اصطلاح «سَرسَری» نگیرد. این حالت در جایی مطرح است که مُغرض نیست و دارد مطلب را نقل می کند و به خاطر بی التفاتی به جمیع مفاهیم، نتوانست همه را القا بکند. در حالت دوّم، منشأ شیطنت است. -نعوذ بالله- قسمتی از راست را می گوید و قسمتی را -از روی اغراض شیطانی اش- حذف می کند. در کار نظر دارد و بی‌نظر نیست. علّتش غفلت و بی‌توجّهی نیست، بلکه با نظر این کار را می کند. چقدر این عمل زشت است که انسان بخشی از راست را بگوید و بخش دیگر را -از روی شیطنت هایش- حذف کند. طرف مقابل مطلبی را از این راست به دست می آورد، با اینکه می گوید: دروغ که نگفتم، راست هم گفتم، خلاف واقع است و شنونده خلاف آن واقع را می فهمد. او گفته است: انجام می دهم. شنونده می فهمد که انجام نمی دهم، چون قسمتی را از روی شیطنت حذف کرده است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
🔰حرف زدن مغرضانه / https://www.aparat.com/v/6e1xF ◾️آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 کمالِ صدق در گفتار❗️ 📌بحث توریه است، چون توریه1️⃣ را بحث کردم، دیگر این جا نمی خواهم وارد بشوم. در بحث دروغ، مفصّل بحث کردم و گفتم که در کجا از نظر فقهی دروغ جایز است، که یکی از آن ها ضرورت هاست. اگر ضرورتی اقتضا نمی کند؛ یعنی ضرورتی که مجوز شرعی داشته باشد، انسان در صحبت‌کردنش مقیّد باشد که طرف مقابل خلاف آنچه را که ظاهر کلام است، را در نظر نگرفته باشد، چون ممکن است انسان یک سخن و کلام را بگوید و ادا کند، که چند پهلو داشته باشد. یک ظاهر عُرفی داشته باشد، احتمالات غیر ظاهری هم داشته باشد. انسان آن احتمال غیر ظاهری را در نظر می گیرد و ادا می کند. تا جایی که ضرورت -به اصطلاح شرعی- ندارد، این کار را نکند. علمای اخلاق می گویند: معاریضِ بدون ضرورت و این سبک سخن گفتن را ترک کند، که از کمالِ صدق در گفتار است 1️⃣ حضرت استاد؟ره؟ بحث توریه را در سال 1365هـ.ش به طور مفصّل و مبسوط بیان فرمودند. که در مجموعۀ آفات زبان،با عنوان دروغ منتشر گردیده است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
📍 چگونه مومن به مقام صادقین می رسد!؟❗️ 📌امام علی(ع) می فرماید: «مَا يَزَالُ أَحَدُكُمْ يَصْدُقُ حَتَّى لَا يَبْقَى فِي قَلْبِهِ مَوْضِعُ إِبْرَةٍ مِنْ كَذِبٍ»؛ 🔻یک نفر از شما همیشه راست می گوید، آن قدر راست می گوید تا اینکه در دل او هیچ جای پایی -حتّی به قدر سر سوزنی- از دروغ نمی ماند؛ یعنی راست گفتن و صدق، ملکۀ او می شود، «حَتَّى يَكُونَ عِنْدَ اللَّهِ صَادِقاً»؛1️⃣ آنجاست که وقتی نزد خداوند می رسد، صادق می شود. 🔻 بحث صدّیق جداست، تازه صادق می شود، که این حالت در ارتباط با سخن است؛ صدق در ارتباط با سخن است. 🔻انسان گاهی چندپهلو حرف می زند، در صورتی که هیچ ضرورتی‏ هم اقتضا نمی کند؛ لذا صدق در گفتار باید طوری باشد، که به‏ صورت یکی از خوها و ملکات حسنه در بیاید، چون خودش ملکه ای از ملکات و فضایل اخلاقی و نفسانی است، و انسان باید به این مرز برسد. 💠امام علی(علیه السلام ) فرمودند: 📌«سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص)يَقُولُ»؛ شنیدم پیغمبر‏اکرم(ص) می فرمود: «إِنَّ مِنْ مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ صِدْقَ الْحَدِيثِ»؛2️⃣ سخن راست گفتن، یکی از مکارم اخلاق است؛ یعنی باید به نحوی در درون ریشه داشته باشد که زبان به سوی خلاف نچرخد. 1️⃣ مستدرك الوسائل، ج‏8، ص 455 2️⃣. مستدرك الوسائل، ج‏8، ص 454 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
📍 راستی و راست گفتن را یاد بگیرید❗️ 📌آن قدر روی سخن راست گفتن تکیه شده است. ابن أبي المِقدام می گوید: «قَالَ لِي أَبُوجَعْفَرٍ(ع) فِي أَوَّلِ دَخْلَةٍ دَخَلْتُ عَلَيْهِ»؛ بر امام باقر(ع) وارد شدم، همین که وارد شدم، حضرت فرمود: «تَعَلَّمُوا الصِّدْقَ قَبْلَ الْحَدِيثِ».1️⃣ 🔻 اوّل، وجه ظاهر این روایت را بیان می کنم، چون چهار، پنج وجه برای آن گفته می شود، ولی آنچه از ظاهر روایت به دست می آید، این است که حضرت می فرماید: بروید راست گفتن را یاد بگیرید، سپس سخن بگویید. خیلی حرف مهمی است، به اصطلاح «بلبل زبانی» نکنید، خودتان را اسیر هواهای نفسانی نکنید. اگر هر چه به دهانتان می آید بگویید، با اینکه خیلی هم می خواهید مراعات بکنید، نتیجه اش راست های دست و پا شکسته، یا حرف های شش، هفت پهلو است که منشأ آن شیطنت ها است. این ها هنر نیست؛ چون به عنوان هنر مطرح می کنند. هنرمند کسی است که بتواند مهار نفس را بگیرد. هنر این نیست که چندپهلو سخن بگویی و به اصطلاح به سر عدّه ای شیره بمالی. 🔻این هنر و زیرکی نیست. «تَعَلَّمُوا الصِّدْقَ قَبْلَ الْحَدِيثِ»؛ اوّل بروید صدق، راستی و راست گفتن را یاد بگیرید، قبل از آنکه بخواهید سخن بگویید. اوّل بروید آدم شوید، سپس حرف بزنید. می گوید: همین که پایم را داخل گذاشتم، «فِي أَوَّلِ دَخْلَةٍ دَخَلْتُ عَلَيْهِ»، حضرت این را به من فرمود. چه بسا او رفته بود از امام باقر(ع) حدیث یاد بگیرد و برود آن را نقل کند و جزء رُوات بشود. 📌 همین که وارد شده است، حضرت به او می فرماید: برو اوّل راست گفتن را یاد بگیر. بعد بیا حدیث را از من بشنو و نقل کن. لذا از نظر بُعد اخلاقی در ارتباط با این قسم از صدق -که صدق در گفتار است-، انسان باید خیلی مراعات بکند. 1️⃣ الكافی، ج 2، ص 104- وسائل الشيعه، ج 15، ص 365- بحارالأنوار،ج 70، ص244 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
📍 راستگوترین شما از نظر سخن❗️ 📌پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: «إِنَّ أَدْنَاكُمْ مِنِّي وَ أَوْجَبَكُمْ عَلَيَّ شَفَاعَةً أَصْدَقُكُمْ حَدِيثاً»؛1️⃣ نزدیک ترین شما به من و آن کسی که بیش از همه بر من این حق را دارد که شفاعتش را در قیامت بکنم، کسی است که راستگوترین شما از نظر سخن باشد. گاهی ممکن است، جنبۀ کمّی پیدا بکند. شخصی هشتاد درصد راست می گوید، شخص دیگر پنجاه درصد گفتارش را راست می گوید، ولی نسبت به خدا که نمی شود گفت: خدا بیشتر راست می گوید و -نعوذ بالله- کمی هم دروغ می گوید؛ بنابراین به کار بردن تعبیر «اصدق» و راستگوتر اشاره به همان جنبه های کیفی مسئله است، که خدا با شما بی پرده سخن می گوید و هیچ نقطۀ ابهامی در آن وجود ندارد. از راست ها کم نگذاشته است؛ یعنی همان کمالی که در صدق در گفتار وجود دارد، در اینجا هست و شما را به اشتباه نینداخته است. صریح، آشکار و واضح همه را گفته است. لذا در باب صدق می بینیم که در روایات آمده است: انسان آن قدر راست بگوید که حتی جای پایی از دروغ روی روح و دلش نماند. 1️⃣ مستدرك الوسائل، ج 8، ص 442 و ص454 و ج11 ص 171 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 تعریف نفاق❗️ 📌 در تعریف نفاق، علمای اخلاق می فرمایند: عدم تطابق باطن با ظاهر، سِرّ و عَلَن. همین تعریفی را می کنند که راجع به صدق در عمل مطرح کردیم. می گویند: نفاق، عبارت از این است که سِرّ و عَلَن با هم تطابق نداشته باشد. این عدم تطابق در روابط گوناگونی قرار می گیرد که اشارتاً آن ها را می گویم. اوّل، در ارتباط با مسایل اعتقادی و ایمانی است؛ یعنی در دل معتقد نیست، ولی به صورت زبانی ایمان و اسلام را اظهار می کند که به آن، «کفرِ نفاق» می گویند. شاخص ترین و متداول ترین شعبۀ نفاق همین است. آیات قرآنی زیادی در این مورد داریم. منشأ آن هم کذب است. اصلاً محور نفاق، کذب است، کذب در مقابل صدق مطرح است. در آیۀ اوّل سورۀ‌منافقون خداوند می فرماید: «إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ»؛1️⃣ به این آیه خوب دقّت بکنید؛ یعنی وقتی منافقین پیش تو آمدند و گفتند به اینکه شهادت می دهیم که جنابعالی پیغمبر هستی. خدا می داند که تو پیغمبر هستی، و خدا هم گواهی می دهد به اینکه منافقین دروغ می گویند و دروغگوها هستند. منافقین پیش پیغمبر(ص) می آیند و می گویند: گواهی می دهیم به اینکه تو رسول الله(ص) هستی. این، یک گواهی است. در کنارش خدا گواهی می دهد و می فرماید: «وَاللَّهُ يَعْلَمُ»؛ خدا می داند، که بحث دانستن خداست. «وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ»؛ خدا می داند که تو پیامبر او هستی. بعد در گواهی سوّم خدا گواهی می دهد که منافقین دروغ می گویند. آن ها که آمدند و گفتند: شما رسول الله(ص) هستید، دروغ که نگفتند، این را که درست گفتند؛ چون «وَاللَّهُ يَعْلَمُ» خدا می‌داند که تو پیغمبرش هستی. پس چرا خدا می گوید و شهادت می دهد به اینکه آن ها دروغ می گویند؟ 1️⃣ سورۀ‌مبارکۀ منافقون، آیۀ 1 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوازدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
◾️تعریف نفاق https://www.aparat.com/v/5t81b 🌺🌺🌺🌺 برای شنیدن کامل بحث به آدرس 👆👆مراجعه کنید . رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 منافق❗️ 📌در روایتی که به عنوان مقدّمۀ بحث آن را می خوانم، پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: 📌«وَ مَنْ خَالَفَتْ سَرِيرَتُهُ عَلَانِيَتَهُ فَهُوَ مُنَافِقٌ»؛ هر کسی باطنش با ظاهرش ناهماهنگ و مخالف است، منافق است، «كَائِناً مَنْ كَان»؛ تعبیر عجیبی است! هر جور که می خواهد باشد، «حَيْثُ كَانَ وَ فِي أَيِّ أَرْضٍ كَانَ وَ عَلَى أَيِّ رُتْبَةٍ كَانَ»؛1️⃣ 📌 شاید کمتر روایتی این گونه داشته باشیم؛ یعنی هر جور می خواهد باشد، به هر وضعی که می خواهد باشد، هر جا که می خواهد باشد و در هر مقام و رتبه ای هم که می خواهد باشد. دیگر ظاهراً حالتی در انتهایش باقی نمی ماند. 📌 هر کسی که باطنش با ظاهرش هماهنگ نیست؛ یعنی ظاهرش خوب است، ولی باطنش این طور نیست. 1️⃣ بحار الأنوار، ج 69، ص 207 و 208 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوازدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
📍 دل مترجم زبان است❗️ 📌 برای اینکه رئوسِ اقسام نفاق مشخّص بشود، تا حدّی مختصر، مطالبی را بیان می کنم: انسان دارای سه بُعد است؛ دارای دل، درون و قلب است، دارای زبان و گفتار است و دارای اعمال است؛ یعنی مثلّث دل، قلب یا درون، و زبان، گفتار، سخن یا کلام، و عمل و کردار که به بیانی خلاصه، قلب، زبان و عمل می شود. 📌تمام اقسام نفاق در ارتباط با این مثلث مطرح هستند. رئوس اقسام نفاق پنج مورد است، که هر قِسمش در روابط گوناگون قرار می گیرند. قسم اوّل از اقسام نفاق، آنجایی است که دل با زبان یکی نباشد. اینکه گفته می شود: نفاق به معنای مخالفت سرّ و علن است، در رابطه با این دو جهت است؛ یعنی آنچه در دل است، غیر آن است که زبان نسبت‌به آن می گوید. 📌در باب زبان همیشه می گویند: زبان، ترجمان دل و قلب است. باید این گونه باشد و از نظر خلقت اوّلیه این گونه است؛ یعنی آنچه در دل می گذرد، به زبان جاری بشود. زبان مثل مترجم می ماند و ترجمه می کند آنچه را که در دل می گذرد؛ بنابراین، اگر زبان خلاف آنچه را که در قلب و دل می گذرد بگوید، و مخالفت قلب و زبان به وجود بیاید، نفاق است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 مخالفت دل با زبان❗️ 📌قسم اوّل در سه رابطه قرار می گیرد. اوّل، در ارتباط با مسایل اعتقادی و دینی که قلباً مؤمن و مسلمان نیست، قبول ندارد، ولی زبانی خلاف آن را اظهار می کند؛ یعنی اظهار ایمان و اسلام می کند. ناهماهنگی و مخالفت است که مطرح کردم: ظاهرترین اقسام نفاق، همین است که در آیات و روایات آمده است. 📌 در آیاتی که در مورد منافقین صدر اسلام داریم، آمده است که در باطن کافر بودند، ولی زبانی اظهار اسلام می کردند. 📌قرآن همین تعبیر را دارد. در سورۀ‌آل عمران می فرماید: «يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ»؛1️⃣ 📌 آن ها سخنی می گویند که در دل شان غیر آن است و خدا هم داناتر است به آنچه آن ها در دل پنهان کرده اند. در سورۀ‌فتح می فرماید: 📌«يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ»؛ آنجا «اَفْواٰهُ» آمده بود، اینجا تعبیر به «السنه» دارد. 📌«يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ»؛2️⃣که این آیات در مورد مخالفت دل با زبان و سرّ با گفتار است. 1️⃣ سورۀ‌مبارکۀ آل عمران، آیۀ 167 2️⃣ چيزى را كه در دل‌هايشان نيست بر زبان خويش مى رانند. سورۀ‌مبارکۀ فتح، آیۀ 11 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 نفاق برادر شرک است❗️ 📌محمد بن فُضیل می‏گوید: نامه‏ ای خدمت امام‏ رضا(ع) نوشتم و مسئله‏هایی از ایشان سؤال کردم. معلوم می‏شود یکی از سؤالاتی که کرده، راجع‏ به مسئلۀ نفاق بوده است؛ چون حضرت در جواب، «فَكَتَبَ إِلَيَّ»؛ به من نوشتند: 📌 «أَنَّ اللَّهَ يَقُولُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ إِلَى قَوْلِهِ سَبِيلًا»،1️⃣ به این جمله کار ندارم. 📌 بعد دارد: «لَيْسُوا مِنْ عِتْرَةِ رَسُولِ اللَّهِ»؛ آن‏ها از عترت پیغمبر‏اکرم(ص) نیستند، «وَ لَيْسُوا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَيْسُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ يُظْهِرُونَ الْإِيمَانَ وَ يُسِرُّونَ الْكُفْرَ وَ التَّكْذِيبَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ»؛2️⃣ 📌 از نظر زبانی اظهار ایمان و اسلام می‏کنند، امّا در باطن کافرند و اسلام را تکذیب می‏کنند. خدا آن‏ها را لعنت کند! حتّی در جملات امام‌علی(ع) این معنا زیاد وارد شده است. 📌حضرت می‏فرماید: «اَلنِّفَاقُ أَخُو الشِّرْكِ»3️⃣؛ نفاق برادر شرک است. یا فرمودند: «اَلنِّفَاقُ تَوْأَمُ الْكُفْرِ»4️⃣؛ نفاق توأم با کفر است که ناظر به همین قسم از اقسام نفاق است. یا می‏فرماید: «اَلْإِيمَانُ بَرِي‏ءٌ مِنَ النِّفَاقِ»؛5️⃣ که این را هم شامل می‏شود. 1️⃣ منافقان با خدا نيرنگ مى كنند و حال آنكه او با آنان نيرنگ خواهد كرد و چون به نماز ايستند، با كسالت برخيزند و با مردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى كنند. سورۀ‌مبارکۀ نساء، آیۀ 142.. 2️⃣ بحار الأنوار، ج 69، ص 175 3️⃣ غرر الحكم و درر الكلم، ص 35 و ص45 4️⃣. غرر الحكم و درر الكلم، ص 45 5️⃣ ایمان از نفاق مبرّا است. غرر الحكم و درر الكلم، ص 67 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 مخالفت سرّ و علن❗️ 📌قسم اوّل که مخالفت قلب و زبان باشد، در یک حالت در ارتباط با امور اعتقادی مطرح می شود، که همین «کفر نفاق» و مشهور است و در جلسۀ گذشته هم گفتیم. 📌نوع دوّم از قسم اوّل، در ارتباط با فضایل انسانی مطرح می شود، که انسان در باطن فاقد یک فضیلت انسانی یا واجد یک رذیلۀ نفسانی باشد، ولی زبانی شعار فضیلت بدهد. مثلاً در باطن بخیل است، ولی شعار سخاوت، ایثار و از خودگذشتگی بدهد؛ یا در باطن متکبّر و خودبزرگ بین است، ولی در ظاهر و زباناً شعار تواضع و فروتنی بدهد. همان حالت ناهماهنگی بین آنچه در درون است و آنچه می گوید، مطرح است. در کلمات امام‌علی(ع) در نهج البلاغه این نوع نفاق زیاد آمده است، که بعداً اشاره خواهد شد. 📌نوع سوّم در ارتباط با معاشرت با مردم و روابط اجتماعی است؛ یعنی مثلاً در باطن با شخصی دشمن است، امّا زبانی اظهار دوستی می کند، چه بسا قربان صدقۀ طرف هم برود، امّا در باطن دشمن است. باز مخالفت سرّ و علن مطرح است، که علنش عبارت از گفتارش است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani