eitaa logo
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
727 دنبال‌کننده
200 عکس
773 ویدیو
5 فایل
🌼آقا مجتبی تهرانی رحمه‌الله علیه:من هر چه دارم از استادم امام خمینی ره دارم. 🔻مجموعه مباحث آقا مجتبی تهرانی (ره) در اخلاق و معارف اسلامی . 📔 گزیده بیانات 🔹️عکس نوشته کلیپ تصویری 📽 کلیپ صوتی 🔊 🏷 https://mojtabatehrani.com
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 📍 منافقین از لحاظ روانی و روحی احساس خواری می‌کنند❗️ 📌لذا وقتی که به تاریخ صدر اسلام مراجعه می‎کنیم، حرکاتی را آن‌ها انجام می‎دادند که گویای همین معناست. بارزترین نمونه‎اش، جریان کربلا و امام‌حسین(ع) است. بُعد اعتقادی که مسلّم است، از این حرف‌ها خبری نبود و کنارش بگذارید؛ چون خود یزید علناً گفت: «لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالدِّينِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْيٌ نَزَلَ‏»1️⃣ در بُعد عملی ‌او هم خبر دارید که شُرب خَمر به‌صورت علنی می‎کرد و آن را که همۀ شما می‎دانید. می‌خواهم آن بُعدی را که برای شما مشخّص نیست بگویم؛ چون دو بُعدش در تاریخ مشخّص است. آن بُعدی که واضح نیست، جنبۀ روانی‌اوست. یزید با اینکه فرزند معاویه است. معاویه هم به حسب ظاهر بخشی از قلمرو اسلامی را تحت حکومت خودش در آورد. می گفت خلیفه هستم و برای خودش بساطی درست کرد. با وجود این، احساس خواری می‎کرد. یزید هم از لحاظ روانی همین احساس خواری را داشت. امام‌حسین(ع) چیست؟ عزیز بود. از همین ناراحت بود و می‎خواست جبران کند. -به اصطلاح- برای خودش عزّت درست بکند و این ذلّت را از خودش دور بکند. امام‌حسین(ع) روز عاشورا -تک و تنها- ایستاد و شروع به خطبه خواندن کرد. جملاتی که گفت همین بود؛ فرمود:«...أَلَا إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيَّ»؛ حرام‌زاده، پسر حرام‌زاده. خوب دقّت کنید! دیگر چه خواری‌یی بالاتر از این برای یزید وجود دارد؟ مسلّم هم بود دیگر. «... قَدْ رَكَزَ بَيْنَ‏ اثْنَتَيْنِ‏ بَيْنَ‏ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ...»؛ او می‌خواهد من را به ذلّت بکشاند، در حالی که کاری از من می‌خواهد که ذلّت برای من است. عزّت برا ی من این است که بیایم و تا آخر در راه خدا بایستم. اگر چه کشته می‎شوم، آن را می‎پذیرم؛ چون این مرگ برای من افتخار آفرین است، امّا آن زندگی ذلّت‌بار تو را نمی‎خواهم. یزید می‎خواست ذلّت و خواری را از خودش دور بکند، که نتوانست. بعد امام‌حسین(ع) می‌فرماید: خدا اِبا دارد از اینکه ما در راه ذلّت قدم بگذاریم. «... حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ...» 2️⃣؛ امام‌حسین(ع) در دامان حضرت زهرا(س) بزرگ شده است. 1️⃣مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص114 2️⃣لهوف، ص 97 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 منافقین احساس ذلت می کنند❗️ 📌در ادعیّه‎ای که از ائمۀ طاهرین(ع) آمده است، زیاد داریم. به خصوص مراجعه کنید به صحیفۀ سجّادیه امام‌زین‌العابدین(ع) که بالاتر از این حرف‌هاست. خوب دقّت کنید: راجع‌به ‌عزّت، چون احساس ذلّت انسان را به نفاق می‎کشاند. راجع ‌به‌ خصوص عزّت در ادعیه ما داریم:«و ذَلِّلْنِي فیِ نَفْسِی»؛ از خدا بخواه، پیش خودم خودم را خوار کن؛ امّا پیش مردم من را عزیز کن. این‌ها همه‌اش از معارف ماست. در زیارت عرفه امام‌زین العابدین(ع) دارد: «وَ ذَلِّلْنِي‏ بَيْنَ‏ يَدَيْكَ‏ وَ أَعِزَّنِي عِنْدَ خَلْقِكَ‌‏»1️⃣؛ چقدر زیباست. در دعای دیگر دارد: «وَ فِي نَفْسِي فَذَلِّلْنِي وَ فِي‏ أَعْيُنِ‏ النَّاسِ‏ فَعَظِّمْنِي‏»2️⃣؛ تمام این تعبیرات را ما در ادعیه زیاد داریم. خدایا! هم کمکم کن که مبتلا به نفاق نشوم، و هم تو در بین مردم به من عزت بده. همۀ این‌ها برای این است که کار ما به جایی نکشد که هیزم جهنّم بشویم. سراسر دل سیاه شود به طوری که هیچ چیز در آن اثر نکند. 1️⃣فراز 118 دعای 47 صحیفۀ سجادیه در روز عرفه 2️⃣دعای امام‌حسین(ع) در روز عرفه 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 منافقین دارای عصبیّتِ جاهلیه هستند❗️ 📌کسانی که منافق هستند، به این رذایل مبتلا هستند و همین رذایل مبدأ می شود برای یک سنخ افعالی را که نه شرع و نه عقل می‎پسندد، که بهترین مصداقش در صدر اسلام بود و نگاه کنید که این موارد را به صورت عجیبی در آن زمان داشتیم. می‎دانید که این عصبیّت جاهلیه از همان زمان پیغمبراکرم(ص) شروع شد. این حمیّت ها، تکبّرها و کبرها، امام علی(ع) را خانه نشین کرد. تمام این فخرها، بساط ها و مسائلی که امام علی(ع) در مورد نفاق و شاخه‎ها و رذایلش می‎فرماید، از اینجا شروع شد. اگر بروید تاریخ اسلام را ببینید، همین است. کربلا هم همین بود. مسئلۀ چه بود؟ این بود که یک سنخ افرادی بودند که مسخ شده بودند. در جلسات گذشته در مورد نفاق تعبیر کردم که آخرش انسان را مسخ می‎کند. آن ها مسخ شده بودند. این همه جنایات به چه دلیلی بود؟ آن حالتی که یزید یا عبیدالله داشتند، به خاطر همین موارد بود. غیر کبر، تکبّر، فخر و عصبیّتِ خویشاوندی که نبود. می گفتند: آن ها بنی هاشم هستند و ما بنی امیّه هستیم. می‎نویسند: بعد از آنکه یزید دید وضع در شام به خاطر سخنرانی امام زین العابدین(ع) و خطبۀ حضرت زینب(س) به هم خورد و بساط به هم ریخت، مردم داشتند تقریباً علیه او شورش می‎کردند، صحنه را عوض کرد. آن ها را از خرابه بیرون آورد. در مورد اینکه آن ها را کجا برد، مختلف نوشته اند: بعضی نوشتند که به همان کاخ خودش برد. حتّی موقع غذا خوردن هم دست به غذا دراز نمی کرد و غذا نمی خورد تا امام زین العابدین(ع) بیاید. این در تاریخ خیلی مهمّ است. او انسان خیلی کثیفی بود؛ شما نمی‎دانید این منافق چه منافقی بود! 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani_ir
روضه پیامبر اکرم / آقا مجتبی تهرانی https://www.aparat.com/v/VYZnB/
﷽ 📍 انبیا و اولیا (ع)نشئۀ برزخ و نشئۀ قیامت را می دیدند❗️ 📌مکرّر این را گفتم که اگر بنا بود دنیا به کسی وفا کند، باید به گل سر سبد انسان ها وفا کرده باشد. آیا انبیا و اولیا نمی‎توانستند و به امکاناتش دسترسی نداشتند؟ می‎توانستند، خوب هم می‎توانستند. چرا نکردند؟ برای اینکه آن ها اعقل انسان ها بودند. می‎دانستند؛ بلکه آینده را می‎دیدند؛ یعنی نشئۀ برزخ و نشئۀ قیامت را. در روایتی دیدم که پیغمبر اکرم(ص) مثل همین روزها در بستر بیماری بود. به دو صورت این روایت نقل شده است: یک صورت این بود که بین شش تا هفت دینار، در روایت دیگر بین هشت تا نه دینار را حضرت برای مخارج بیماری خود کنار گذاشته بود. در حالی که نزد یکی از همسرانش نشسته بود، آن پول را خواست و به او گفت که آن را ببر و به مساکین بده. حال حضرت هم حال منقلبی بود. مدّتی گذشت و حضرت چشمش را باز کرد و او را صدا کرد. وقتی آمد، به او گفت: بُردی بدهی؟ گفت: نه. تا گفت: نه، پیغمبر اکرم(ص) امام علی(ع) را صدا کرد که بیاید. حضرت فرمود: یا رسول الله(ص)! چه می‎فرمایید؟ به همسرش گفت: برو دینارها را بیاور. پیغمبراکرم(ص) آن ها را از دست او گرفت و با همین دستش در دست امیرالمؤمنین(ع) گذاشت و گفت: این ها را ببر به مساکین بده. امیرالمؤمنین(ع) رفت. وقتی برگشت، حضرت پرسید: چه شد؟ گفت: همه را دادم. پیغمبراکرم(ص) یک نفسی کشید و گفت: حالا آسایش پیدا کردم. وای به من و تو. خیلی عجیب است؛ یعنی دیگر راحت شدم. آن ها هیچ تعلّقی به این دنیا نداشتند. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 ذکری برای جلوگیری و درمان نفاق❗️ 📌تذکّر دیگر ‎اینکه همه اش می آیند و سؤال می‎کنند که فلان مشکل را داریم، ذکر و وِردی دارید که ما بگوییم و مشکل مان حل بشود. اذکار و اوراد مؤثّر هستند، امّا شرایطی می‎خواهد و دستورات عملی را که قبلاً گفتم نباید فراموش کرد. در باب نفاق ذکر مؤثّر برای برطرف کردنش داریم، امّا گفتم که باید با رعایت شرایط باشد تا ذکری را که انسان مداومت به آن می کند، کمک کند که اگر انسانی مبتلاست، این بیماری از او رفع بشود، و اگر مبتلا نیست پیشگیری کند. دو روایت می‎خوانم. در روایت اوّل پیغمبر اکرم(ص) فرمودند:«الصَّلَاةُ عَلَيَ‏ وَ عَلَى‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ یَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ‏»1️⃣؛ صلوات بر من و اهل بیت من نفاق را برطرف می‎کند. حتّی از نظر کیفیّت هم راجع به اذکار داریم که این ذکر ،خیلی مؤثّر است. روایت دوّم پیغمبر اکرم(ص) می فرماید: «ارْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ‏ بِالصَّلَاةِ عَلَيَ‏ فَإِنَّهَا تَذْهَبُ‏ بِالنِّفَاق‏»2️⃣؛ جاهایی که مساعد است، در آن ها صداهایتان را به صلوات بر من بلند بکنید که نفاق را از بین می‎برد. ص 396 1️⃣کافی، ج2، ص492 – وسائل الشیعه، ج7، ص193 2️⃣کافی، ج2، ص493 – وسائل الشیعه، ج7، ص193 - بحار الأنوار، ج‏91، ص 59 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @agamojtabatehrani
◾️روضه رسول الله(صلوات الله علیه و آله) ◾️ / آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه 👇👇 https://www.aparat.com/v/Y9sdh/
﷽ 📍 همۀ ائمّۀ را منافقین از بین بردند ❗️ 📌اگر در طول تاریخ صدر اسلام و دو قرن و نیمی که ائمّه بودند را نگاه کنید، می بینید ائمّۀ ما با همین خطّ نفاق روبرو بودند و همۀ آن ها فدای دین اسلام شدند و همۀشان را منافقین از بین بردند. یک نفر را کافر از بین نبرد؛ همۀ شان منافق بودند. ضربه‎ای که آن ها به اسلام زدند، اصلاً کفّار توان آن را نداشتند که بزنند و خطّ انحرافی را که ایجاد کردند، بی نظیر بود. در بین آن ها -به نظر من-؛ یعنی این منافقین که با ائمّه مواجه بودند، کسی که خیلی نفاقش قوی بود، که یزید این نفاق را نداشت و گاهی گفتم: یزید قدری با صفاتر عمل کرد، البتّه درست است که به جنایت بسیار بزرگی در تاریخ دست زد، ولی می خواهم از نظر شخص خودش بگویم. در بین تمام آن ها -به نظر من- کسی که از نظر نفاق قوی ترین بود؛ به حدّی نفاقش قوی بود که حتّی نسبت تشیّع به او دادند و می گویند: شیعۀ امام کُش است. کجا شیعۀ امام کُش است؟! آن منافق زبردست مأمون است. امام هشتم (ع) را از مدینه چگونه با جلال و عظمت آورد، ببینید نفاق چه می‎کند! امام را آورد و وارد طوس کرد. بعد آن بساط ولایت عهدی را راه انداخت. کسی چه می‎دانست که این خبیث، امام هشتم(ع) را به پذیرش آن تهدید کرده است، خودِ امام هشتم(ع) در روایتی می فرماید که ایشان را تهدید کرد که اگر نپذیرید، شما را می‎کشم. ببینید در خفا چه کار می‎کند و در ظاهر هم ببینید چه کار می‎کند! در منافقانه عمل کردن خیلی زبردست است و نظیر او را در بین تمام خلفای بنی العبّاس و بنی امیّه ندیدم. بعد که تقریباً به هدفش رسید و بنی هاشم را متفرّق و آن هستۀ مرکزی را متلاشی کرد، دست به آن جنایتی زد که می‎دانید. بعد هم که امام هشتم(ع) را شهید کرد، ببینید در تشییع جنازه چه کار کرد! سر و پای برهنه راه افتاد، به پهنای صورت اشک می‎ریخت. این موارد را می گویم برای اینکه گوش و چشم تان را باز کنید و فهم تان را به کار بیندازید، فریب یک سنخ مسائل را نخورید، اصول، دست تان باشد و ببینید که چگونه عمل کرده است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 علیه السلام 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 علی(ع) جز زهرا(س) کسی را دیگر نداشت ❗️ 📌گوشۀ خانه گرفته بود نشسته بود. زهرا(س) به مسجد رفت و احتجاج کرد. علی(ع) جز زهرا(س) کسی را دیگر نداشت، فقط حامی او یک نفر بود. حضرت آمد و وارد خانه شد، دید امام علی(ع) نشسته و -به تعبیر م- زانوهایش را به دستش گرفته است. ما وقتی می نشینیم و در فکر هستیم، زانوهایمان را در دست مان می گیریم. یک نگاه به او می¬کند و می گوید:«...يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ اشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِينِ وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِينِ...»؛ «شملۀ» آن بچه در رحم مادر، مثل آن به دوش گرفتی. دیدید بچه ها معمولاً در رحم مادر این گونه هستند، دستشان را به خودشان بستند. یک گوشه مثل یک آدم متّهم نشسته ای. 📌شروع می کند به او می گوید: مگر تو نبودی که در میدان های جنگ ابطال را به زمین می افکندی؟ تو مگر غیر از آن هستی؟ همان هستی که، چرا نشستی؟ «افْتَرَسْتَ الذِّئَابَ وَ افْتَرَشْتَ التُّرَابَ...» تو گرگ ها را می دریدی، مگس ها جمع شدند و تو را می درند؟ چه شده است؟ مگر این همان «لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ» نیست؟ 📌جواب: چرا، این همان است فقط اینجا می دانی موضوع چیست؟ یک چیزی بغل فتوّت علی(ع) گذاشته شده است، می دانی چیست؟ مظلومیت. او الان دیگر دو صفت دارد، آن موقع فقط فتوّت بود، الآن هم فتوّت و هم مظلومیت است، این را باید یکی بگوید. علی(ع) همان علی(ع) است. آن موقع دلش از غیر خدا پاک بود، الان هم همین است. آن روز وظیفه اش برای اسلام آن بود؛ الان وظیفه اش برای بقای اسلام این است. خیلی توان می خواهد کسی که همه جور قدرت ظاهری را دارد، همۀ آن ها را از دم شمشیر گذراند، ولی چون دلش پاک است، اصلاً نفس پاک است، هیچ خودیتی در او مطرح نیست و هر چه هست خداست، این گونه رفتار می کند. 📌لذا در بعضی از نقل ها می گویند: زهرا(س) همین طور داشت صحبت می کرد. زهرا(س) ایستاده و امام علی(ع) گوشۀ اتاق نشسته، خیلی صحنۀ عجیبی است؛ یک وقت دیدند صدای مؤذّن بلند شد:«اَلله أکبَر»، تکبیرات تمام شد، شهادت به وحدانیت تمام شد، تا شهادت به رسالت پیغمبر(ص) داد، دارد: 📌امام علی(ع) نگاهی به چهرۀ مظلوم زهرا(س) کرد، امّا فکر می کنم آن موقع چهره سلامت بوده و این حادثه ها بعداً اتّفاق افتاد. -لا اله الا الله- آن موقع زهرا(س) رویش را از علی(ع) نمی گرفت. یک نگاهی به او کرد و گفت «أ یَسُرُّکَ ألّا تَسمَعی هَذا وَ لا تَسمَعونَ»1️⃣؛ خوشحال می شوی که دیگر بعد از این کسی اسم پدرت را روی این مأذنه ها نبرد و اصلاً نشنوند؟ نه خودت بشنوی و نه دیگران بعداً، یعنی اسلام از بین برود. بله، من برای خدا نشستم. دارد زهرا(س) نگاهی به او کرد و فرمود:«إذاً نَصبِر»؛ حالا دیگر صبر ¬می¬کنم. 1️⃣الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏1، ص 107 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: دروغگو، خیانتکار،پررو و کم شرم ❗️ 📌در ادامه امام صادق(ع) می فرماید:«وَ عَلَامَةُ النِّفَاقِ»؛ آنجا حضرت «منافق» گفت، اینجا «علامت نفاق» می گوید. نشانۀ نفاق این است که، «قِلَّةُ الْمُبَالاةِ بِالْكَذِبِ»؛ از دروغ گفتن و پیدا شدن این ملکه باکی ندارد، که بحث کردم. «وَ الْخِيَانَةُ»؛ در کنار دروغ گفتن، از خیانت کردن هم باکی ندارد. اهل امانت نیست، که در روایات بسیاری هم داشتیم. «وَ الْوَقَاحَةُ»؛ و وقاحت، پررویی و کم شرمی. «وَ الدَّعْوَى بِلَا مَعْنًى»؛ و خیلی –به اصطلاح- قلمبه و سلمبه گوست. ادعاهایی را که پوچ می شود مرتّب می‎بافد و ادا می کند؛ همه را هم دروغ می گوید؛ چون محورش دروغ است. «وَ الدَّعْوَى بِلَا مَعْنًى»1️⃣؛ و ادّعاهای پوچ می‎کند. 1️⃣ مصباح الشریعه، ص 145 - بحار الأنوار ، ج‏69، ص: 207 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: اشک تمساح ریختن و گناه را کوچک شمردن ❗️ 📌 در ادامه امام صادق(ع) می فرماید:«وَ سُخْنَةُ الْعَيْنِ»؛ و ادّعا می‎کند که خیلی دلش می‎سوزد و اندوهگین است، -به اصطلاح- اشک تمساح برای دیگران می‎ریزد؛ خیلی خبیث است. «سُخْنَةُ الْعَيْنِ»؛ اشکی است که به صورت گرم از چشم می آید. «وَ السَّفَهُ»؛ و باکی از کارهای بیهوده ندارد. به «سفه» بیهوده کاری می گوییم. سفیه کسی است که بیهوده کاری می‎کند و در کارش نفهمی دارد. «وَ الْغَلَطُ»؛ «غلط»، به معنای بیهوده گویی است، در حالی که «سفه» بیهوده کاری است. بعدش «غلط» می آورد. از گفتار بیهوده باکی ندارد. نسبت به همۀ این ها بی باک است. «وَ قِلَّةُ الْحَيَاءِ»؛ که به آن بی شرمی می گوییم. «وَ اسْتِصْغَارُ الْمَعَاصِي»1️⃣؛ گناه را کوچک می‎شمارد. مثلاً به او می گویی: حرام است. در پاسخ می گوید: ای بابا! حوصله داری؛ حرام دیگر چیست؟ 1️⃣ مصباح الشریعه، ص 145 - بحار الأنوار ، ج‏69، ص: 207 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: آبروبردن از انبیا، اولیا و رهبران دین ❗️ 📌 در ادامه امام صادق(ع) می فرماید:«وَ استضياع [اسْتِيضَاعُ‏] أَرْبَابِ الدِّينِ»1️⃣؛ استضیاع؛ به معنای ضایع کردن است؛ یعنی ارباب و رهبران دینی را ضایع می کند؛ -به تعبیر سادۀ خودمان- آن ها را در چشم مردم تحقیر کردن، انداختن و آبروی شان را بردن و... ضایع کردن ارباب دین که می گوییم، چه انبیا و چه اولیا باشد؛ دقّت کنید: در هر مرتبه‎ای که باشند تفاوت نمی کند. «وَ اسْتِخْفَافُ الْمَصَائِبِ فِي الدِّينِ»؛ سبک شمردن و سبک به حساب آوردن مصیبت های دینی. 📌 مصیبت در دین؛ یعنی ضربه‎هایی را که به دین می‎خورد، سبک به حساب می آورد و می گوید: چیزی نیست. مصیبت در دین، یک وقت نسبت به نفسِ دین است، یک وقت نسبت به دینِ شخص است. یک وقت می گوییم: این مصیبتی برای اسلام و ضربه به دین است. یک وقت می گوییم: این، ضربه به دین توست، نه به دین به صورت مطلق، که دو حالت است. هر دو را سبک می شمرد و برایش فرق نمی‎کند. 1️⃣ مصباح الشریعه، ص 145 - بحار الأنوار ، ج‏69، ص: 207 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: دوست دارند از آن ها تعریف شود❗️ 📌 در ادامه امام صادق(ع) می فرماید:«وَ الْكِبْرُ»؛ یکی از اموری که در ارتباط با ملکۀ نفاق است، کِبر است؛ یعنی خود بزرگ بین است. نفاق ریشه در ملکۀ کذب دارد و اثر مترتّب بر آن هم چنین رذیله‎ای است. «وَ حُبُّ الْمَدْحِ وَ الْحَسَدُ»1️⃣ ؛ خیلی دوست دارد که از او تعریف بکنند. در قرآن هم دارد که خیلی دوست دارد از او تعریف بکنند. خدا نکند کسی به او اشکال بگیرد، -به اصطلاح- پوست از سرش می‎کَند. اگر از منافقی بخواهید اشکالی بگیرید و اعتراضی به او بکنید، مصیبتی به پا می‎کند. امّا وقتی یک تعریف از او بکنی، آن قدر حظّ می‎کند که انگار در عرش سیر می کند. «وَ الْحَسَدُ»؛ و آرزوی زوال نعمت از دیگران دارد. 1️⃣ مصباح الشریعه، ص 145 - بحار الأنوار ، ج‏69، ص: 207 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: بر خورد منافق با نعمت و گرفتاری ❗️ 📌 مقابلۀ مؤمن و منافق در کلام امام علی (ع). «وَ إِذَا اسْتَغْنَى شَكَرَ»؛ اگر خدا به مؤمن نعمتی عنایت بکند، شکرگزار خداست؛ شکر و حمد خدا را می کند. امّا منافق چی؟ «وَ إِذَا اسْتَغْنَى طَغَا»1️⃣؛ اگر خدا به او نعمتی عنایت کند و بی‌نیازش بکند، مسخ می‌شود و طغیان می‌کند. در روایت دیگری در بحار تعبیر «طَاشَ» دارد. «طَاشَ»2️⃣ نیز به همین معناست، یا اینکه می‌شود گفت: مست می‌شود. به تعبیر دیگر، نعمت موجب می‌شود که مؤمن یادآور خدا بشود و شکر خدا را بکند، امّا در مورد منافق موجب می شود که خدا را فراموش بکند و خودش را گم کند. «وَ إِذَا أَصَابَتْهُ شِدَّةٌ صَبَرَ»؛ مؤمن اگر گرفتاری پیدا بکند و پیچیدگی در کارش پیدا بشود که به آن «شدّت» می‌گوییم؛ اگر سختی برایش پیش بیاید، صبر می کند و اهل صبر است؛ ولی در مورد منافق می فرماید:«وَ إِذَا أَصَابَتْهُ شِدَّةٌ ضَغَا»3️⃣؛ «ضغا» که به معنای ناله، فریاد و بی‌تابی کردن است. مثلاً گرفتاری مختصری برایش پیش آمده، عالم را خبر می کند. داد و فریادش راه می‌افتد و اهل صبر نیست. ص 257 1️⃣بحار الأنوار، ج‏75، ص 51 2️⃣ بحار الأنوار، ج‏69، ص 207 3️⃣بحار الأنوار، ج‏75، ص 51 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: منافق تأسف می‌خورد از شرهای که از دستش در رفته ❗️ 📌 مقابلۀ مؤمن و منافق در کلام امام علی (ع). «يَنْوِي كَثِيراً مِنَ الْخَيْرِ وَ يَعْمَلُ بِطَائِفَةٍ مِنْهُ وَ يَتَلَهَّفُ عَلَى مَا فَاتَهُ مِنَ الْخَيْرِ كَيْفَ لَمْ يَعْمَلْ بِهِ»؛ مؤمن نیّت خیرش زیاد است و عمل می کند به گروهی از خیرهایی که نیّت کرده بود، و تأسّف می خورد و اندوهگین می‌شود نسبت به آن خیرهایی که از دستش رفت و نتوانست به آن عمل بکند. منافق در مقابلش است گفتم: امام‌علی(ع) مقابلۀ زیبایی در این روایت دارد. «يَنْوِي كَثِيراً مِنَ الشَّرِّ»؛ درست برعکس او، زیاد نیّت می کند که شرّ را انجام بدهد، «وَ يَعْمَلُ بِطَائِفَةٍ مِنْهُ»؛ و به بخشی از آن شرّ عمل می کند، شرّ آفرینی می کند، «وَ يَتَلَهَّفُ عَلَى مَا فَاتَهُ مِنَ الشَّرِّ كَيْفَ لَمْ يَعْمَلْ بِهِ»1️⃣؛ او تأسّف می خورد نسبت به شرّهایی که از دستش رفته و نتوانسته انجام بدهد، -به اصطلاح ما- لباس عمل به آن بپوشاند. 1️⃣بحار الأنوار، ج‏75، ص 51 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: منافق شکرش از درونش تجاوز نمی‌کند ❗️ 📌امام‌علی(ع) می فرماید:«شُكْرُ الْمُنَافِقِ لَا يَتَجَاوَزُ لِسَانَهُ»1️⃣؛ اگر منافق سپاسگزاری کرد، یک‌وقت فریب نخوری؛ چون از درونش نشأت نگرفته است. حضرت می خواهد بگوید که فقط انسان است که تشکّر، ستایش و حمدش از درونش نشأت می گیرد، در ارتباط با احسان و نعمتی که به او داده شده است. منافق مسخ شده است. حضرت می فرماید که شکرش از درونش تجاوز نمی کند. حالا چه در ارتباط با خدا و خالق باشد، و چه در ارتباط با مخلوق باشد. 1️⃣غرر الحكم و درر الكلم، ص 406 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه هفدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
️توصیه آقا مجتبی تهرانی به زوجین جوان️ https://aparat.com/v/swCj7 🗝🗝🗝🗝 راه رسیدن به راحتی️ https://www.aparat.com/v/hISrJ?playlist=952068 رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: منافق دریده، احمق، چاپلوس،بدبخت و سنگدل است❗️ 📌امام علی(ع) می‌فرماید:«الْمُنَافِقُ وَقِحٌ غَبِيٌّ مُتَمَلِّقٌ شَقِيٌّ‏»1️⃣؛ منافق دریده، احمق، چاپلوس، بدبخت و سنگدل است. وقیح؛ یعنی اصلاً مرزی سرش نمی‌شود. حیا به معنای پرده‌داری و مرزداری است. گاهی هم تعبیر به پردۀ حیا می کنیم. منافق، پردۀ حیا و اصلاً همۀ پرده ها را دریده است و هیچ مرزی سرش نمی‌شود؛ لذا می‌گوییم: وقیح است. از نظر ادراکات، تعبیر به «غبی» دارد. «غباوه»؛ یعنی سفاهت و حماقت. هم دریده است و هم از نظر فهم، احمق است. انسان احمق را که نمی توانی کاری بکنی؛ چون مسخ شده است. دیگر نمی‌توانی سر عقلش بیاوری. بعد، مسئلۀ تملّق و چاپلوسی را از خصوصیّاتش مطرح می‌کند. بعد هم می فرماید که شقی است؛ یعنی یا بدبخت است، یا به معنای کسی که سنگدل است. 1️⃣غرر الحكم و درر الكلم، ص 100 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه هفدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
محبّت شارژ کردن ✍️ اوایلی که ازدواج کرده بودیم، به حاج‎آقا گفتم: حاج‎آقا چه کار کنیم که هم زندگی‎مان از نظر معنوی بار بگیرد و هم با عیالمان مشکل پیدا نکنیم؟ ❇️ حاج‎آقا یک نسخه‎ای به ما دادند که خیلی کارآمد بود؛ فرمودند: «امتیاز مادّی بده، امتیاز معنوی بگیر!» مثلاً یک هدیه برای عیالت بخر و بعد از او بخواه که فلان کار معنوی را انجام دهد! برای بچّه‎ات یک وسیلۀ رفاهی از امکانات مادّی را فراهم کن و در ازای آن، از او یک کار معنوی را مطالبه کن؛ مادّیت را فدای معنویّت کن!» 😍 حاج‎آقا اکثراً در ارشاداتی که نسبت‎به خانواده داشتند، می‎فرمودند: «زن مثل نورافکن باید در خانه نورافشانی کند و مرد باید به زن انرژی بدهد تا او بتواند به نورافشانی خود ادامه دهد. مرد خیلی موفّق به نورافشانی در خانه نمی‎شود،‎ مادر است که می‎تواند این نورافشانی را انجام بدهد؛ ✅ لذا پدر باید هوای مادر را داشته باشد و مدام او را با محبّت کردن شارژ کند.» ایشان این‎طور تعبیر می‎کردند: «موتور زن با محبّت همسر روشن می‎شود و حرکت می‎کند. 👈راوی: آقای هوایی (ره) عیدتان مبارک آغاز امامت حضرت ولی عصر عج، منجی عالم بشریت ومنتقم خون مادر، مبارک باد
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: منافق نمک گیر نمی‌شود ❗️ 📌 امام علی(ع) در نهج‌البلاغه مسئله ای را ترسیم می‌کند و می فرماید:«لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِي هَذَا عَلَى أَنْ يُبْغِضَنِي مَا أَبْغَضَنِي»؛ اگر بینی مؤمن را با شمشیرم بزنم که من را دشمن بدارد، او هیچ‌وقت نسبت به من دشمنی نمی کند. این تعبیر که بینی او را بزنم؛ یعنی کاری بکنم که او را از صورت بیندازم؛ به تعبیری دیگر، یعنی در بینی او بزنم؛ چون «خیشوم» به انتهای بینی می‌گویند، نه خودِ بینی. مؤمن مرا دشمن نمی دارد. «وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ يُحِبَّنِي مَا أَحَبَّنِي»1️⃣؛ تعبیر «لَوْ» دارد که به آن «لَوْ» امتناعی می‌گوییم؛ یعنی بر فرض محال اگر تمام دنیا را در دامن منافق بریزم که من را دوست بدارد، هیچ‌وقت من را دوست نمی دارد؛ یعنی حواست را جمع کن! 🔻خیال نکنی که می توانی با منافق کنار بیایی و به قول امروزی‌ها: به او امتیاز بدهی، تا یواش، یواش او را متمایل به خودت بکنی. اصلاً از این خبرها نیست. اگر تمام دنیا را به او بدهی، باز با تو دشمن است. 📌صورت ظاهر تشکّرش هم زبانی است و اصلاً در درونش اثری نمی گذارد. وقتش که برسد، باز تو را می زند. اگر با او کوتاه بیایی؛ چنین خیالی نکنی که اهل این حرف‌ها باشد که مثلاً نمک‌گیر بشود. اگر تمام دنیا را هم به پایش بریزی، همین‌گونه است؛ چون امام‌علی(ع) مجسّمۀ حقیقت است و منافق، ضدّ حقیقت و حقّ است. ص 270 1️⃣ نهج‌البلاغه، کلمۀ 45 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه هفدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: منافق سخنش زیبا، امّا عملش دلت را به درد می‌آورد❗️ 📌در روایتی امام علی(ع) می‌فرماید:«الْمُنَافِقُ قَوْلُهُ جَمِيلٌ وَ فِعْلُهُ الدَّاءُ الدَّخِيلُ»1️⃣؛ سخن منافق زیبا، جالب و جاذب است، امّا عملش را که نگاه می‎کنی، «دخیل» به معنای قلب و دل است؛ یعنی دلت را به‌درد می‌آورد؛ یعنی دردِ دل است. ◾️«الدَّاءُ الدَّخِيلُ»؛ «دخیل» در لغت به معنای قلب هم هست و اینجا هم چنین معنایی مراد است. اینکه مطرح کردم که رج می‌گوید، امّا وقتی که می‌آید و کارهایش را نگاه می‎کنی، به‌صورت دیگری است، همین معناست. 1️⃣غرر الحكم و درر الكلم، ص 84 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: زبانشان مسرور کننده، ولی دام و فریب است❗️ 📌امام علی(ع) فرمودند:«الْمُنَافِقُ لِسَانُهُ يَسُرُّ وَ قَلْبُهُ يَضُرُّ»1️⃣ ؛ زبان منافق انسان را مسرور می کند، امّا دل او زیان‌بار است، همان مسئلۀ اینکه ظاهر و باطن دوتاست را مطرح می کند. امّا خوب دقّت کنید که باز نحوۀ گفتار را می گوید. 📌یک وقت می گوییم: کسی حرفی می زند که حرف او با آنچه در دلش هست فرق می کند، که مسئله ای نیست. امّا یک وقت حرفی که می زند زیباست و خوشحالت می کند، امّا همه اش دام و فریب است. 1️⃣ غرر الحكم و درر الكلم، ص 84 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: زبانشان مثل عسل ولی دلشان پر از کینه و دشمنی است❗️ 📌امام علی(ع) می‌فرماید: منافق«لِسَانُهُ كَالشَّهْدِ»؛ زبان منافق مثل عسل است، «وَ لَكِنْ قَلْبُهُ سِجْنٌ لِلْحِقْدِ»1️⃣ ؛ ولی دلش زندانی برای کینه و دشمنی است. علّت اینکه می‌فرماید:«سِجْنٌ لِلْحِقْدِ» و تعبیر به زندان دارد، اشاره به نکتۀ بسیار ظریفی است که وقتی دشمنی‌ها در دل‌ها می‌آید، دل‌ها در مقابل آن مختلف هستند. در برخی دل‌ها وقتی دشمنی آمد، زود بیرون می‌رود، زودگذر است و آنجا محبوس نمی‌شود و نمی‎ماند؛ یعنی تبدیل به کینه نمی‎شود. فرق بین دشمنی با عداوت و کینه که به آن حقد می‌گوییم همین است. حقد؛ یعنی دشمنی‌یی که در دل جایگزین شده و بیرون رفتنی هم نیست. راه بیرون رفتن ندارد و مثل حبس شدن در زندان است. می‌فرماید: وقتی زبان را نگاه می‎کنی، مثل عسل شیرین است، امّا دل را که نگاه می‎کنی، می‎بینی که در آن پر از دشمنی است، که اصلاً از دلش بیرون نمی‌رود و نحوۀ دشمنی‌اش به این شکل است. 1️⃣ غرر الحكم و درر الكلم، ص 571 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @agamojtabatehrani