eitaa logo
حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه
2.2هزار دنبال‌کننده
194 عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) @masabiholhoda_77652134
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 📍 منافقین احساس ذلت می کنند❗️ 📌در ادعیّه‎ای که از ائمۀ طاهرین(ع) آمده است، زیاد داریم. به خصوص مراجعه کنید به صحیفۀ سجّادیه امام‌زین‌العابدین(ع) که بالاتر از این حرف‌هاست. خوب دقّت کنید: راجع‌به ‌عزّت، چون احساس ذلّت انسان را به نفاق می‎کشاند. راجع ‌به‌ خصوص عزّت در ادعیه ما داریم:«و ذَلِّلْنِي فیِ نَفْسِی»؛ از خدا بخواه، پیش خودم خودم را خوار کن؛ امّا پیش مردم من را عزیز کن. این‌ها همه‌اش از معارف ماست. در زیارت عرفه امام‌زین العابدین(ع) دارد: «وَ ذَلِّلْنِي‏ بَيْنَ‏ يَدَيْكَ‏ وَ أَعِزَّنِي عِنْدَ خَلْقِكَ‌‏»1️⃣؛ چقدر زیباست. در دعای دیگر دارد: «وَ فِي نَفْسِي فَذَلِّلْنِي وَ فِي‏ أَعْيُنِ‏ النَّاسِ‏ فَعَظِّمْنِي‏»2️⃣؛ تمام این تعبیرات را ما در ادعیه زیاد داریم. خدایا! هم کمکم کن که مبتلا به نفاق نشوم، و هم تو در بین مردم به من عزت بده. همۀ این‌ها برای این است که کار ما به جایی نکشد که هیزم جهنّم بشویم. سراسر دل سیاه شود به طوری که هیچ چیز در آن اثر نکند. 1️⃣فراز 118 دعای 47 صحیفۀ سجادیه در روز عرفه 2️⃣دعای امام‌حسین(ع) در روز عرفه 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 منافقین دارای عصبیّتِ جاهلیه هستند❗️ 📌کسانی که منافق هستند، به این رذایل مبتلا هستند و همین رذایل مبدأ می شود برای یک سنخ افعالی را که نه شرع و نه عقل می‎پسندد، که بهترین مصداقش در صدر اسلام بود و نگاه کنید که این موارد را به صورت عجیبی در آن زمان داشتیم. می‎دانید که این عصبیّت جاهلیه از همان زمان پیغمبراکرم(ص) شروع شد. این حمیّت ها، تکبّرها و کبرها، امام علی(ع) را خانه نشین کرد. تمام این فخرها، بساط ها و مسائلی که امام علی(ع) در مورد نفاق و شاخه‎ها و رذایلش می‎فرماید، از اینجا شروع شد. اگر بروید تاریخ اسلام را ببینید، همین است. کربلا هم همین بود. مسئلۀ چه بود؟ این بود که یک سنخ افرادی بودند که مسخ شده بودند. در جلسات گذشته در مورد نفاق تعبیر کردم که آخرش انسان را مسخ می‎کند. آن ها مسخ شده بودند. این همه جنایات به چه دلیلی بود؟ آن حالتی که یزید یا عبیدالله داشتند، به خاطر همین موارد بود. غیر کبر، تکبّر، فخر و عصبیّتِ خویشاوندی که نبود. می گفتند: آن ها بنی هاشم هستند و ما بنی امیّه هستیم. می‎نویسند: بعد از آنکه یزید دید وضع در شام به خاطر سخنرانی امام زین العابدین(ع) و خطبۀ حضرت زینب(س) به هم خورد و بساط به هم ریخت، مردم داشتند تقریباً علیه او شورش می‎کردند، صحنه را عوض کرد. آن ها را از خرابه بیرون آورد. در مورد اینکه آن ها را کجا برد، مختلف نوشته اند: بعضی نوشتند که به همان کاخ خودش برد. حتّی موقع غذا خوردن هم دست به غذا دراز نمی کرد و غذا نمی خورد تا امام زین العابدین(ع) بیاید. این در تاریخ خیلی مهمّ است. او انسان خیلی کثیفی بود؛ شما نمی‎دانید این منافق چه منافقی بود! 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 انبیا و اولیا (ع)نشئۀ برزخ و نشئۀ قیامت را می دیدند❗️ 📌مکرّر این را گفتم که اگر بنا بود دنیا به کسی وفا کند، باید به گل سر سبد انسان ها وفا کرده باشد. آیا انبیا و اولیا نمی‎توانستند و به امکاناتش دسترسی نداشتند؟ می‎توانستند، خوب هم می‎توانستند. چرا نکردند؟ برای اینکه آن ها اعقل انسان ها بودند. می‎دانستند؛ بلکه آینده را می‎دیدند؛ یعنی نشئۀ برزخ و نشئۀ قیامت را. در روایتی دیدم که پیغمبر اکرم(ص) مثل همین روزها در بستر بیماری بود. به دو صورت این روایت نقل شده است: یک صورت این بود که بین شش تا هفت دینار، در روایت دیگر بین هشت تا نه دینار را حضرت برای مخارج بیماری خود کنار گذاشته بود. در حالی که نزد یکی از همسرانش نشسته بود، آن پول را خواست و به او گفت که آن را ببر و به مساکین بده. حال حضرت هم حال منقلبی بود. مدّتی گذشت و حضرت چشمش را باز کرد و او را صدا کرد. وقتی آمد، به او گفت: بُردی بدهی؟ گفت: نه. تا گفت: نه، پیغمبر اکرم(ص) امام علی(ع) را صدا کرد که بیاید. حضرت فرمود: یا رسول الله(ص)! چه می‎فرمایید؟ به همسرش گفت: برو دینارها را بیاور. پیغمبراکرم(ص) آن ها را از دست او گرفت و با همین دستش در دست امیرالمؤمنین(ع) گذاشت و گفت: این ها را ببر به مساکین بده. امیرالمؤمنین(ع) رفت. وقتی برگشت، حضرت پرسید: چه شد؟ گفت: همه را دادم. پیغمبراکرم(ص) یک نفسی کشید و گفت: حالا آسایش پیدا کردم. وای به من و تو. خیلی عجیب است؛ یعنی دیگر راحت شدم. آن ها هیچ تعلّقی به این دنیا نداشتند. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 ذکری برای جلوگیری و درمان نفاق❗️ 📌تذکّر دیگر ‎اینکه همه اش می آیند و سؤال می‎کنند که فلان مشکل را داریم، ذکر و وِردی دارید که ما بگوییم و مشکل مان حل بشود. اذکار و اوراد مؤثّر هستند، امّا شرایطی می‎خواهد و دستورات عملی را که قبلاً گفتم نباید فراموش کرد. در باب نفاق ذکر مؤثّر برای برطرف کردنش داریم، امّا گفتم که باید با رعایت شرایط باشد تا ذکری را که انسان مداومت به آن می کند، کمک کند که اگر انسانی مبتلاست، این بیماری از او رفع بشود، و اگر مبتلا نیست پیشگیری کند. دو روایت می‎خوانم. در روایت اوّل پیغمبر اکرم(ص) فرمودند:«الصَّلَاةُ عَلَيَ‏ وَ عَلَى‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ یَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ‏»1️⃣؛ صلوات بر من و اهل بیت من نفاق را برطرف می‎کند. حتّی از نظر کیفیّت هم راجع به اذکار داریم که این ذکر ،خیلی مؤثّر است. روایت دوّم پیغمبر اکرم(ص) می فرماید: «ارْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ‏ بِالصَّلَاةِ عَلَيَ‏ فَإِنَّهَا تَذْهَبُ‏ بِالنِّفَاق‏»2️⃣؛ جاهایی که مساعد است، در آن ها صداهایتان را به صلوات بر من بلند بکنید که نفاق را از بین می‎برد. ص 396 1️⃣کافی، ج2، ص492 – وسائل الشیعه، ج7، ص193 2️⃣کافی، ج2، ص493 – وسائل الشیعه، ج7، ص193 - بحار الأنوار، ج‏91، ص 59 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 همۀ ائمّۀ را منافقین از بین بردند ❗️ 📌اگر در طول تاریخ صدر اسلام و دو قرن و نیمی که ائمّه بودند را نگاه کنید، می بینید ائمّۀ ما با همین خطّ نفاق روبرو بودند و همۀ آن ها فدای دین اسلام شدند و همۀشان را منافقین از بین بردند. یک نفر را کافر از بین نبرد؛ همۀ شان منافق بودند. ضربه‎ای که آن ها به اسلام زدند، اصلاً کفّار توان آن را نداشتند که بزنند و خطّ انحرافی را که ایجاد کردند، بی نظیر بود. در بین آن ها -به نظر من-؛ یعنی این منافقین که با ائمّه مواجه بودند، کسی که خیلی نفاقش قوی بود، که یزید این نفاق را نداشت و گاهی گفتم: یزید قدری با صفاتر عمل کرد، البتّه درست است که به جنایت بسیار بزرگی در تاریخ دست زد، ولی می خواهم از نظر شخص خودش بگویم. در بین تمام آن ها -به نظر من- کسی که از نظر نفاق قوی ترین بود؛ به حدّی نفاقش قوی بود که حتّی نسبت تشیّع به او دادند و می گویند: شیعۀ امام کُش است. کجا شیعۀ امام کُش است؟! آن منافق زبردست مأمون است. امام هشتم (ع) را از مدینه چگونه با جلال و عظمت آورد، ببینید نفاق چه می‎کند! امام را آورد و وارد طوس کرد. بعد آن بساط ولایت عهدی را راه انداخت. کسی چه می‎دانست که این خبیث، امام هشتم(ع) را به پذیرش آن تهدید کرده است، خودِ امام هشتم(ع) در روایتی می فرماید که ایشان را تهدید کرد که اگر نپذیرید، شما را می‎کشم. ببینید در خفا چه کار می‎کند و در ظاهر هم ببینید چه کار می‎کند! در منافقانه عمل کردن خیلی زبردست است و نظیر او را در بین تمام خلفای بنی العبّاس و بنی امیّه ندیدم. بعد که تقریباً به هدفش رسید و بنی هاشم را متفرّق و آن هستۀ مرکزی را متلاشی کرد، دست به آن جنایتی زد که می‎دانید. بعد هم که امام هشتم(ع) را شهید کرد، ببینید در تشییع جنازه چه کار کرد! سر و پای برهنه راه افتاد، به پهنای صورت اشک می‎ریخت. این موارد را می گویم برای اینکه گوش و چشم تان را باز کنید و فهم تان را به کار بیندازید، فریب یک سنخ مسائل را نخورید، اصول، دست تان باشد و ببینید که چگونه عمل کرده است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 علی(ع) جز زهرا(س) کسی را دیگر نداشت❗️ 📌گوشۀ خانه گرفته بود نشسته بود. زهرا(س) به مسجد رفت و احتجاج کرد. علی(ع) جز زهرا(س) کسی را دیگر نداشت، فقط حامی او یک نفر بود. حضرت آمد و وارد خانه شد، دید امام علی(ع) نشسته و -به تعبیر- زانوهایش را به دستش گرفته است. ما وقتی می نشینیم و در فکر هستیم، زانوهایمان را در دست مان می گیریم. یک نگاه به او می¬کند و می گوید:«...يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ اشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِينِ وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِينِ...»؛ «شملۀ» آن بچه در رحم مادر، مثل آن به دوش گرفتی. دیدید بچه ها معمولاً در رحم مادر این گونه هستند، دستشان را به خودشان بستند. یک گوشه مثل یک آدم متّهم نشسته ای. شروع می کند به او می گوید: مگر تو نبودی که در میدان های جنگ ابطال را به زمین می افکندی؟ تو مگر غیر از آن هستی؟ همان هستی که، چرا نشستی؟ «افْتَرَسْتَ الذِّئَابَ وَ افْتَرَشْتَ التُّرَابَ...» تو گرگ ها را می دریدی، مگس ها جمع شدند و تو را می درند؟ چه شده است؟ مگر این همان «لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ» نیست؟ جواب: چرا، این همان است فقط اینجا می دانی موضوع چیست؟ یک چیزی بغل فتوّت علی(ع) گذاشته شده است، می دانی چیست؟ مظلومیت. او الان دیگر دو صفت دارد، آن موقع فقط فتوّت بود، الآن هم فتوّت و هم مظلومیت است، این را باید یکی بگوید. علی(ع) همان علی(ع) است. آن موقع دلش از غیر خدا پاک بود، الان هم همین است. آن روز وظیفه اش برای اسلام آن بود؛ الان وظیفه اش برای بقای اسلام این است. خیلی توان می خواهد کسی که همه جور قدرت ظاهری را دارد، همۀ آن ها را از دم شمشیر گذراند، ولی چون دلش پاک است، اصلاً نفس پاک است، هیچ خودیتی در او مطرح نیست و هر چه هست خداست، این گونه رفتار می کند. لذا در بعضی از نقل ها می گویند: زهرا(س) همین طور داشت صحبت می کرد. زهرا(س) ایستاده و امام علی(ع) گوشۀ اتاق نشسته، خیلی صحنۀ عجیبی است؛ یک وقت دیدند صدای مؤذّن بلند شد:«اَلله أکبَر»، تکبیرات تمام شد، شهادت به وحدانیت تمام شد، تا شهادت به رسالت پیغمبر(ص) داد، دارد: امام علی(ع) نگاهی به چهرۀ مظلوم زهرا(س) کرد، امّا فکر می کنم آن موقع چهره سلامت بوده و این حادثه ها بعداً اتّفاق افتاد. -لا اله الا الله- آن موقع زهرا(س) رویش را از علی(ع) نمی گرفت. یک نگاهی به او کرد و گفت «أ یَسُرُّکَ ألّا تَسمَعی هَذا وَ لا تَسمَعونَ»1️⃣؛ خوشحال می شوی که دیگر بعد از این کسی اسم پدرت را روی این مأذنه ها نبرد و اصلاً نشنوند؟ نه خودت بشنوی و نه دیگران بعداً، یعنی اسلام از بین برود. بله، من برای خدا نشستم. دارد زهرا(س) نگاهی به او کرد و فرمود:«إذاً نَصبِر»؛ حالا دیگر صبر می کنم. 1️⃣الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏1، ص 107 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir