#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#قبرستان_بقیع
بر مزارت حرمی ساختهام با «مثلاً»
گرچه خاک آمده پابوسیات؛ اما مثلاً...
خاکهای حرمت راهی سجاده شدند
کوچی از غربت، تا تربت اعلا مثلاً
گنبدت آیهی والشّمس شد و روشن شد
نه فقط فرش، که تا عرشِ معلّا مثلاً
باد، این نامهبرِ پرچم عطرآگینت
میبرد نامِ تو را آنسرِ دنیا مثلاً
به ضریحِ اثرِ فرشچیان بسته دخیل
چشممان حاجتِ یک عمرْ تماشا مثلاً
مثل پروانه که مأمورِ طواف شمع است
جمع خدّامِ حرم دور سر ما مثلاً...
کربلا میچکد از گریهی سقاخانه
روضه جاریست از آن، روضهی سقا مثلاً
دستهای آمده از محضر بابالقاسم
هیئتی همنامِ «حضرت زهرا» مثلاً
روضهخوانی وسطِ صحن، حکایت میخواند
قصهی کوچهای از شهر تو؛ حالا مثلاً...
مادرِ آب از آن رد شده آرام آرام
سدّی از سنگ، نبستهست گذر را مثلاً
"کوچهای تنگ و دلی سنگ و صدای سیلی"
نیست در قصهی ما صحبتِ اینها مثلاً
مادرِ قصهی ما رفت، صحیح و سالم
نه؛ نخورده ترک آیینهی مولا مثلاً
بعدِ مجلس همه رفتند زیارت کردند
تربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلاً
✍ #رضا_قاسمی
@mokebe_hashtadia
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
#سالروز_تخریب_بقیع
#قبرستان_بقیع
دل را هماره حال و هوای بقیع توست
انگار پشت پنجرههای بقیع توست
دور بقیع تو ز چه دیوار میکشند؟
ملک وجود، صحن و سرای بقیع توست
شیعه نفس که میکشد از عمق جان خود
گویی نسیم روحفزای بقیع توست
بر پادشاهی دو جهان ناز میکند
آن دلشکستهای که گدای بقیع توست
غم نیست گر بنای مزارت خراب شد
در هر دل شکسته بنای بقیع توست
در مروه و صفا همه گفتیم یا حسن
ما را اگر صفاست صفای بقیع توست
ما کیستیم تا به حریم تو رو نهیم
جبریل، سرشکستۀ پای بقیع توست
یک خشت از مزار تو را هم نمیدهیم
صد باغ خلد کم به جزای بقیع توست
اذن دخول تربت تو نام فاطمه است
آوای یا حسین، دعای بقیع توست
بردار سر ز خاک و بگو قبر فاطمه
ای خفته در بقیع! کجای بقیع توست؟
هر شب کبوتر دل ما زائر شماست
هر جا رویم حال و هوای بقیع توست
::
گردون کتاب صبر تو را بوسه میزند
«میثم» ز دور قبر تو را بوسه میزند
✍ #غلامرضا_سازگار
@mokebe_hashtadia