🌱 سلام بر تو ای بهار مردمان، سلام بر تو ای خرمی دوران، سلام بر مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و علی آبائه.
▪️با اجازه مادر سادات رخت عزای پسرش را نه از جان بلکه از تن در میآوریم و میگوییم؛
ای حسین علیه السلام داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند...
✨امشب ربیع الاول و لیلة المبیت شب ایثاربزرگ مولا امیرالمومنین علی علیه سلام برای حفظ جان رسول خدا صلی الله علیه و آله است.✨
🔹حلولِ ماهِ ربیع الاول ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(ع) را به شما اولیاء محترم تبریک عرض مینماییم💐💐💐💐💐💐
❌سوالی اساسی از برخی ساده دلهای فاقد بصیرت جبهه خودی که در شعار وفاق ملی ذوب شده اند:
رهبر انقلاب در جلسه با دولت جدید خطاب به وزرا تاکید زیادی داشتند که حتما از جوانان مومن متعهد انقلابی برای سپردن مسئولیت ها استفاده شود.
از آن روز تاکنون در دولت انتصابات زیادی انجام شده .لطفا بشمارید کجا به توصیه رهبر انقلاب در این مورد عمل شده و چند جوانان مومن متعهد انقلابی را بکار گماشته اند؟
این سوال را یک ماه دیگر هم تکرار میکنیم
#وفاق_ملی
درنظر داریم مسابقه ای برای فرزندان دلبندتان داشته باشیم با موضوع
رحلت پیامبر(ص)
شهادت امام رضا (ع)
شهادت امام حسن مجتبی (ع)
که با دلنوشته و یا نقاشی
برای ما ارسال کنند و به قرعه پنج نفر جایزه داده میشود به نیت پنج تن ال عبا
کافیست عکس دلنوشته و یا نقاشی خود را به ایدی زیر
@baharlatifi74
بفرستید
مهلت ارسال اثار
15/6/1403
ساعت۵بعدازظهر
#پارک_سیادت
#جایزه_پنج_نفر
#مسابقه
#دلنوشته_نقاشی
زندگینامه شهید سید میلاد مصظفوی❤️
شهید سید محمد مصطفوی در پانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۶۵ در شهرستان بهار از استان همدان دیده به جهان گشود خانواده مذهبی د اشت نام مستعارش سید میلاد بود ک یک برادر بزرگتر و یک خواهر کوچکتر از خودش داشت نام پدرش سید هاشم بود که در شغل رانندگی کامیون مشغول بکار بود و اهمیت زیادی به رزقو روزی حلال میداد مادرش هم مدرس قران بود و مسئول هیئت مذهبی بود که یکسال قبل از شهادت فرزندش دعوت حق را لبیک گفت سید میلاد دوران ابتدایی را در شهر بهار گذراند و از همان دوران ابتدایی از نماز و روزه اش غافل نبود و هر چه خود را بیشتر می شناخت اعتقاداتش بیشتر می شد. و همچنین دوران راهنمایی و دبیرستان را در شهر بهار گذراند و در این دوران وارد بسیج دانش اموزی گردید او در سن نوجوانی وارد عرصه ورزش شد .و در رشته کشتی شروع به فعالیت کرد و توانست در این مدت به مقام هایی در سطح شهر و استان و کشوری نائل گردد و پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کند سید میلاد فردی بسیار شوخ طبع و مردم دار بود از سال ۱۳۸۰ هر هفته یک هفته قبل از شروع سال جدید تا یک ماه ابتدا سال جدید در راهنان نور خادم زائران راهیان نور بود. بعد از پایان تحصیلات دوره متوسطه و شرکت در آزمون ورودی دانشگاه ها در سال ۱۳۸۴ وارد دانشگاه ملایر و بعد از یکسال تحصیل در رشته عمران به دانشگاه همدان منتقل شد و به ادامه تحصیل پرداخت و در همان ابتدای تحصیل در بسیج دانشجویی دانشگاه شروع به فعالیت کرد . در دوران جوانی نماز شب را به برنامه هایش افزوده بود سرکشی به خانواده شهدا از برنامه های اصلی اش در زندگی بود خادم الشهدایی تا جایی در وجودش رفته بود که شهادت بزرگترین ارزویش شده بود و همیشه از مادرش التماس دعای شهادت میکرد. در دوران دانشجویی در رشته ورزشی جودو شروع به فعالیت کرد و پس از گذراندن دوره های ورزشی در رشته جودو موفق به دریافت کمربند سیاه (دان ۱ ) جودو گردید و در مسابقات جودو به مقام نائب قهرمانی کشور در سال ۱۳۸۸ و هم مقام دوم در مسابقات یگان های ویژه ناجا در سال ۱۳۹۱ نائل گردید و از سوی سازمان تربیت بدنی به تیم ملی جودو دعوت گردید و علاوه بر آن در ورزش باستانی شهرش فعالیت داشت پس از تمام تحصیلاتش در سال ۱۳۸۸ در دانشگاه و گرفتن مدرک کارشناسی از دانشگاه همدان در سال ۱۳۸۹ بخدمت سربازی اعزام گردید و پس از گذراندن ۹ ماه در لشکر ۸۴ ارومیه و کرمانشاه به شهرش باز گشت عمران و شهرسازی و همکاری با وزارت راه و ترابری مشغول بکار شد حضور در مساجد و هیئت های مذهبی را از وظایفش می دانست . از سوابقش می توان به همکاری و فعالیت در هیئت های مذهبی شهرستان و فعالیت در گردان ۱۶۵ امام حسین (ع) بهار و همکاری با کانون های جوانان در عرصه فرهنگی و علمی اشاره کرد . وی پس از انجام پروژه های ساختمانی و شرکت در رزمایش های بیت المقدس و اموزش های سپاه در منطقه در ۱۴ مهر ماه سال ۱۳۹۴ بهمراه جمعی از رزمندگان اسلام و مدافعان حرم حضرت زینب کبری (س) عازم کشور سوریه و وارد استان حلب از مناطق سوری گردید و در مورخه ۲۵ مهر ماه ۱۳۹۴ در صحنه نبرد در منطقه ازگله در بیست کیلومتری شهر حلب در عملیات آزاد سازی حلب در درگیری با گروهک های تکفیری والنصره به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش پس از بیست روز به کشورش باز گشت و در گلزار شهدای شهر آیت الله شیخ محمد بهاری در کنار قبر مادرش آرام گرفت.
وصیتنامه شهید سید میلاد مصطفوی💜
بسم رب الشهدا و الصدیقین با سلام به خدمت آقا و ولی نعمت خودم، آقا حجت ابن الحسن عج و ولی امر مسلمین جهان آقا سید علی خامنه ای (حفظ الله) و با یاد شهدای هشت سال دفاع مقدس. خدایا من کجا و شهدا کجا ، کاری کن خدایا ماهم به قافله ی شهدا برسیم . اینجانب سیدمحمد مصطفوی فرزند سیدهاشم با سلامت کامل متن وصیت نامه خود را می نویسم و از خداوند متعال خواستارم که به من توفیق دهد کارهای خود را برای رضای خدا و برای تقرب به سوی او انجام دهم و دمی از یاد خدای خود غافل نباشم. با عرض سلام به خدمت پدر عزیز و بزرگوارم. 1- اولین وصیتم این است که برادران و دوستان، رهبر انقلاب و گل سرسبد کشورمان را تنها نگذارید و پشتوانه و حامی ایشان باشید. همچنین پدر عزیزم من را حلال کن که خیلی بی مهابا و بدون دریغ زحمت من را کشیدی. خیلی عزیزی پدر جانم خیلی ... 2 - برادر و خواهر گرامی ام از شما شرمنده ام بخاطر همه آزار و اذیت ها تقاضای بخشش دارم. امیدوارم حلالم کنید. 3 - دوستان عزیز شما را قسم به خدا که راه امام حسین (ع) را که راه عاقبت به خیری و مهمترین کار است را ادامه دهید. حسین گونه زندگی کنید که تمام عاقبت به خیری در همین راه است و همیشه یاد و خاطره شهدا را زنده نگه دارید چون شهدا همیشه زنده اند و من وجود آنها را در زندگی خود همیشه احساس می کردم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حق خوری از خانواده
👤حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
نترسید
میثم مطیعی جای شماها رو تو #تایلند تنگ نمیکنه.
اونجاهایی که آب از لک و لوچه شما جاری میکنه، مقصد ما نیست.
🔹 @Afsaran_ir
15.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ هزینه تبلیغات برای گرانسازی....
با انتشار خبر هزینههای میلیاردی تبلیغاتی شرکت فولاد مبارکه اصفهان در کنار سود ۱۲۲ هزار میلیاردیاش حرفهای گذشته دکتر جبرائیلی در مورد هزینههای تبلیغاتی شرکتهای فولادی برای ترویج گرانسازی امروز شنیدنیتر شد
#نه_به_نئولیبرالیسم
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
🔴 بودجه در اختیار پورکبگانی، تخصیص داده شد
🔹 طی جلسه ای در گناوه با حضور پورکبگانی، نماینده مردم شریف بوشهر، گناوه و دیلم و پورداوود، سرپرست سازمان برنامه و بودجه استان بوشهر، ۳۰ میلیارد تومان بودجه در اختیار نماینده به شهرها و پروژه های گوناگون تخصیص داده شد. از این ۳۰ میلیارد تومان ۱۲ میلیارد تومان به شهرستان دیلم، ۱۰.۵ میلیارد تومان شهرستان گناوه و ۷.۵ میلیارد تومان به شهرستان بوشهر اختصاص داده شد.
🔹 با نظر نماینده بوشهر، گناوه و دیلم، بودجه اختصاص داده شده به شهرستان دیلم صرف تکمیل مخزن آب امام حسن، اجرای عملیات آبخیزداری دیلم و تکمیل و تجهیز خانه های عالم دیلم خواهد شد. همچنین ساحل سازی بندرریگ، تکمیل شهرک صنعتی بندرریگ، جاده بین مزارع شهرستان گناوه، تکمیل استادیوم شماره ۲ گناوه، دهکده گردشگری خلیج فارس گناوه با مشارکت بودجه در اختیار نماینده تکمیل خواهد شد. بودجه ۷.۵ میلیاردی بوشهر در راستای تکمیل مدرسه پروین اعتصامی، تکمیل مدرسه فروغی بسطامی بوشهر و مرکز رشد علم و فناوری بوشهر هزینه خواهد شد.
🔹 در این راستا، پورکبگانی ابتدای هفته جاری در نشست شورای اسلامی استان بوشهر گفت: ۳۰ میلیارد تومان اعتبار در اختیار نماینده بوده که با تصمیم وی برای پروژه های عمرانی توزیع شود. من ۱۲.۵ میلیارد تومان را به دیلم، ۱۰.۵ میلیارد تومان را به گناوه و ۷ میلیارد تومان را هم به مرکز استان اختصاص دادم که تا حدودی عدالت رعایت شود، درحالی که اگر بنا بود براساس سرانه جمعیتی اقدام می کردیم، باید نصف این اعتبار برای شهرستان بوشهر و مابقی بین گناوه و دیلم توزیع شود، اما عقب ماندگی های دیلم بیشتر است.
◽️ رسانه «جعفر پورکبگانی»؛ نماینده مردم شریف بوشهر، گناوه و دیلم در مجلس شورای اسلامی را به شناسه زیر، در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
@jafar_pourkabgani
13.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 بر عمق #هوش_مصنوعی مسلط شوید
☝ نماهنگ جدید KHAMENEI.IR از بیانات رهبر انقلاب درباره هوش مصنوعی از سال ۹۷ تا دیدار اخیر
📥 سایت | آپارات
💻 Farsi.Khamenei.ir
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 یه ناو ساختیم که بدون سوختگیری دور دنیا گشته و آمریکا تو حیرت مونده که سوختش چیه؟😉
👈محل اظهارنظر(کامنت)
🌏 #تخریبچی👇
🆔 @takhribchi110
پرونده قضایی غم انگیز⚖️
#عجیب_اما_واقعی😨
با یکی از مراکز مشاوره قوه قضاییه برای حل اختلاف بین زوجین همکاری میکنم.
یه خانم جوانی به بنده رجوع کرد ،
میخواست طلاق بگیره، گفتم شرمنده ،بنده در طلاق کسی کمکی نمیکنم.
گفت پس راهنمایی ام کنید، قبول کردم.
مردد بود طلاق بگیرد و یا راه حلی برای تنفری که از همسرش داشت پیدا کند.
موضوع از این قرار بود که ایشان بچه ۶ ،۷ ماهه ای داشت دختر ،خیلی ناز و زیبا و شیرین.
گفت:
زندگی خوبی با همسرم داشتیم ،آدم معتقد و نماز خون و ... است. یک روز آمد خونه و گفت ی رنگ مویی دیدم بیرون خیلی قشنگ بود ،چون بهش اطمینان داشتم که خیلی چشم پاک و آدم درستی است و همه حرفهایش را به من میگفت ، گفتم خب چه رنگی بود ،گفت نمیدونم دقیقا توش رگه های طلایی و رنگ عجیبی بود، خلاصه نشستیم با همدیگه سرچ کردیم رنگ موها را دو تاش را انتخاب کرد بهم نزدیک بود ،گفتم باشه فردا میروم موهام را این رنگی میکنم.
فرداش رفتم آرایشگاه نزدیک خونه مون و گفتم موهام را این رنگی کن .
خیلی خوشحال ی شام عالی براش درست کردم ،کمی آرایش و میز چیدم با شمع و سالاد تزیینی و ی لباس خوب...
منتظر شدم اومد ،تا من را دید گفت خوشگل شدی ولی اون رنگی که من دیدم نیست،
گفتم بهانه نگیر ،بیا شام بخوریم و بیهوده زندگی را تلخ نکن.
گفت باشه
یکهفته ای گذشت
گفت یکی از دوستهام گفته ی آرایشگاه خوبی خانمش میره ،بیا برو آنجا.
قبول کردم و رفتم اونجا و عکس رنگ را نشون دادم.
به خانمه گفتم این پلیت رنگ را بیار بیرون خودش انتخاب کنه.
بنده خدا پذیرفت.
رنگ و همسرم با کلی وسواس انتخاب کرد و ....
اینبار موند تو ماشین دخترم را نگه داشت و بعد با هم رفتیم خونه بعد آرایشگاه.
باز تا موهام را دید ،گفت نه، اون نیست
خیلی ناراحت شده بودم
گفتم برو ، همون خانم را پیدا کن.
و دعوای لفظی و چند روز قهر و ....
گذشت ،دو هفته بعد گفت بیا بریم ی جای دیگه ...
گفتم اون آرایشگاه گرونه
ما تو اجاره خونه موندیم.
چند روز بعد آمد و گفت باشه ی وام گرفتم ،فهمیده بودم اون مو مش هم داشته و...
رفتیم یک جای گرونتر ،خدایا خودت کمک کن
آرایشگر گفت نمیشه باید رنگهای قبلی بیاد پایین و...
دو ماه صبر کردم و رفتم دو باره که نه چند باره..
این مدت خونمون شده بود دعوا خونه.
دیگه اون عشق و گرمی تو زندگیمون نبود.
ی شب گریه کردم ،اون هم با من گریه کرد و عذر خواهی و ...
خواهش کرد برای آخرین بار.
رفتم آخرین بار ، ......با پول وام و .... بماند.
وقتی من را دید شروع کرد به داد و بیداد ، و عصبانی و اینکه تو دیگه کی هستی و من با تو چکنم و ..همینطور فریاد کشان ، برای اولین بار پرتم کرد کنار اتاق،
دخترم تو بغلم بود ،از دستم افتاد و خورد به لبه مبل جهیزیه ام.....
بچه شوک شده بود،
فقط فریاد میزد ،نمیتونستم آرامش کنم، بچه ام تازه راه افتاده بود ،کفش بوق بوقی براش گرفته بودم ....
پاهای خوشگل دخترم درد گرفته بود انگار ....
رفتیم اورژانس بیمارستان و آرامش بخش و ...
فردا و فردا و فردا ،بچه ام آزمایشگاه و دکتر متخصص و...
آخرش گفتند قطع نخاع شده.
به من بگو با بچه قطع نخاعی کجا برم.
من شوهرم را دوست داشتم ،اون هم.
آتیش به جونش بگیره اونکه موهاش را آنطوری رنگ کرده بود و تو خیابان
نه نه ،همه اش تقصیر شوهرمه
دیگه لال شده، فقط اشک میریزیم
ازش متنفرم
نه دوستش دارم
بچه ام را چکنم
تو را خدا بگو طلاقم بده
همه جوره حرف میزد، مضطر بود.
من فقط اشک میریختم
و به چهره معصوم دخترش نگاه میکردم. نمیدونستم چی بهش بگم.چشمهای پریشان خودش و شوهرش و پاهای قشنگ دختر کوچولو با کفش بوق بوقی.
خانم بی حجاب میدانی با موهای پریشانت ،چند تا زندگی را پریشان کردی؟
حالا هی بگو منفعت حجاب چیه؟
حواسمون هست؟؟؟؟؟
اونایی که بجای اندوه چشماش،فقط قاتل هزاران ایرانی رو دیدن خیلی کثیفن⁉️
#سلبریدی_خاعن
#نفاق_میلی
#سرطان_اصلاحات