-ممنوعهٌ أنتِ من السَفَرْ.. إلا داخلَ الحدود الإقلیمیه لقلبی . . ممنوع الخروجی از مرزهای قلب من ؛ بیا با دلسترِ لیمو مست کنیم؛ من در کمالِ جدیت مسخره بازی کنم و تو بخندی ؛ وجب به وجب ولیعصر رو قدم بزنیم. بریم انقلاب برات کتابای موردعلاقتو بخرم، کتاب شعرامونُ برداریم بریم زیر سایه درختا باهم شعر بخونیم، رستوران و کافه هم که جای خوبی برای دیوونه بازیا نیست، بیا بریم یه مغازه قدیمی پیدا کنیم که ساندویچای کثیفش می‌ارزه به صدتا کافه. بریم شهربازی پشمک صورتی بخریم و رو چمنای سبز دراز بکشیم. بیا چهار صبح از خونه بزنیم بیرون بریم رو پل هوایی، بعدم بلند بلند آهنگایی که همیشه برات میفرستم رو بخونیم. بیا فقط کنار همدیگه گریه کنیم، بیا دیوونه باشیم، جوری که تا حالا شهر به خودش ندیده باشه :)) #او

اگر خداوند متاع وجود تو را خریدنی بیابد ، هر کجا که باشی و در هر زمان تورا به سویِ خود میخواند..! -سیدمرتضی‌آوینی-

دعا میکنید برا کسی که تو آی سیوعه ؟ :)) #فور

الله‍ـی فَارحَم قَلبی(:

-فقط مالِ منی :)

همچو آن طفل که غافل به هدف تیر زند به غلط، گاه نگاهِ تو به ما می افتد . . میرزانظام

امشب ؛ خیلی شبِ قشنگیه :)

- طوری رفتار نکنیم که آدما از دوست‌داشتنمون پشیمون شن .

- اعمال امشب

ای همه آرزوی من :))

-رفیق مَبادا امشب فَراموش کُنی آقایی رو که سال هاست غریبه :)) شفایِ بیمارا و فرشته کوچولوی منم یادتون نره :)))))